آسیبشناسی قدرت و جنگ علیه فقرا
مزدک دانشور
•
تعریف رنج و خشونت، یعنی واقعیتهایی که همهی ما به صورت مستقیم و غیرمستقیم با آن درگیریم، سهل و ممتنع است: بهراحتی ملموس و قابلدرک و بهسختی قابل بیان و توضیح است. چرا که وارد شدن به ذهن دیگری و برخورداری از حسّ او ناممکن است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۷ آذر ۱٣۹۱ -
۱۷ دسامبر ۲۰۱۲
این نکته همیشه باید مد نظر باشد که افرادی را که از نظر اقتصادی- اجتماعی تحت ستم قرار گرفتهاند، بهسادگی نمیتوان در کنار دیگر گروههای تحت ستم چون زنان، بومیان و رنگینپوستان (سه گروهی که در طبقهبندیهای مربوط به جهان سوم از اهمیت برخوردارند) قرارداد؛ بلکه باید گفت که ستم یدگانِ اختلاف طبقاتی یا به بیان معمول، افرادی که از نظر اقتصادی-اجتماعی فقیر محسوب میشوند؛ در حقیقت «زیربنای» فرایند سرکوب را نشان میدهند؛ در حالیکه دیگر گروهها، بیانکنندهی «روبنای» سرکوبند. زیرا سرکوب جنسیتی، قومی و نژادی عمیقاً با زیربنا مقید و مشروط میشود. مثلاً اینکه فرد، یک راننده تاکسی سیاهپوست باشد یک مساله است و اینکه یک ستاره ی فوتبال سیاهپوست باشد مقولهی دیگری است، به همچنین زنی به عنوان خدمتکار خانگی کار کند تا زنی که بانوی اول کشورش باشد. یا بومیای رانده شده از سرزمین باشد تا آنکه بومیای صاحب ملک.
لئونارد باف و کلودویس باف (الاهیون رهاییبخش در برزیل)
تعریف رنج و خشونت، یعنی واقعیتهایی که همهی ما به صورت مستقیم و غیرمستقیم با آن درگیریم، سهل و ممتنع است: بهراحتی ملموس و قابلدرک و بهسختی قابل بیان و توضیح است. چرا که وارد شدن به ذهن دیگری و برخورداری از حسّ او ناممکن است. در همین راستا «همدردی»نه به خودِ رنج بلکه به بیانی وابسته است که دردمند، بلیغانه یا با ناکامی آن را به زبان میآورد و یا به نمایش میگذارد و علت آن را به مخاطب مینمایاند.
خشونت عامدانه intentional یعنی آن شکلی از خشونت که در افواه عامه خشونت دانسته شده و عامل اصلی درد و رنج خوانده میشود، گویی از نظر پل فارمر Paul Farmer و دیگر همفکرانش در مکتب خشونت ساختاری structural فقط بخشی از تعریف عامل درد و رنج محسوب میشود. او وظیفهی انسانشناسانی چون خود را این میداند که سوال تحقیقشان را معطوف به بیان فردی و ماتریکس اجتماعی کنند؛ تا معلوم شود که چه وقایع و فرایندهای اجتماعیای میتوانند به دردها و رنجهای فردی ترجمه شود و یا اینکه با چه سازوکاری طیفی از نیروهای اجتماعی (از فقر گرفته تا نژادپرستی) در تجربهی فردی تجسد میپذیرند. یا چهگونه فشارهای اقتصادی- سیاسی در عمل، اکثر اشکال رنج (از گرسنگی کشیدن تا مورد تجاوز واقع شدن) و همچنین خطر بیماریهای انگلی و عفونی (از سل تا ایدز) را متعین می کنند.
این توجه پل فارمر به ساختاری بودن عاملِ درد و رنج است که او را به هاییتی کشانده است. محلّی که در دهههای اخیر خشونت سیاسی به بدترین اشکال فقر پیوند خورده است و انسان میتواند دستوپنجه نرم کردن افراد را با رنج جانکاه ببیند. ادواردو گالیانو، نویسندهی چپگرای آمریکای لاتین در سال 1973 و در اوج دیکتاتوری دوالیه (معروف به دکتر بچهسیما!) نوشته بود: «دستمزدهای قانونی در هاییتی فقط در افسانه های علمی ـ تخیلی میگنجد. با وجود این، دستمزدهای واقعی در کشتزارهای قهوه از این هم پایینتر بوده، از 7 تا 15 سنت در روز در تغییر است…»
شاخصهای رنج انسانی Human Suffering Index که با طیفی از مسایل انسانی (از امید به زندگی تا آزادی سیاسی) سنجیده میشود، در مورد هاییتی به حداکثر خود میرسد و فقط سه کشور در جهان هستند که در حدود هاییتی شوربختی را تجربه میکنند و آنها هم البته درگیر جنگ داخلیاند!
پل فارمر در این کتاب 402 صفحهای تجربیات مستقیم خود را در ترکیب با نظریههای خشونت ساختاری شرح داده است. هر چند که نظریههای توضیحدهندهای که در کتاب به کار گرفته شده است نه به عنوان یک فراروایت منسجم و توجیهگر، بلکه از دل ترکیب منطقی مشاهدات برآمده است. پل فارمر همچون دیگر انسانشناسان، مشاهدهی مشارکتی را به عنوان روش کار خود برگزیده است و نه تنها به عنوان یک پزشک بلکه به صورت یک مددکار اجتماعی تلاش کرده است که با تجربیات زندگی واقعی فرودستان هاییتی پیوند بخورد. تجربیات و شواهد دست اول او در بخش اول کتاب موسوم به «شاهدِ بردبار» آمده است. او در این بخش به توصیف و سپس مقایسهی تطبیقی تجربهی فقر و نتایج آن در چهار نقطهی جهان میپردازد و هاییتی را در مرکز این پژوهش میگذارد. در قسمت دوم این کتاب به نام «نگاه یک پزشک به مسألهی حقوق بشر» تلاش میکند تا به نکاتی که به نظرش محدودیتهای طب امروزه در کاهش درد و رنج انسانهاست، بپردازد.
این کتاب در کلیّت خود یکی از بهترین نمونهها برای توصیف اثر عوامل اقتصادی و سیاسی ـ اجتماعی (یا آنچه او خشونت ساختاری میخواند) بر ایجاد بیماریهای عفونی چون ایدز و سل است. حتی در این کتاب مثالی از پناهجویانی آورده میشود که به علت خشونت سیاسی از هاییتی به آمریکا پناه بردهاند و چون به ایدز مبتلا هستند در بدترین شرایط قرنطینه در گوانتانامو (پایگاه نظامی آمریکا در کوبا) مجبور به زندگی میشوند. (فارمر البته در همین مثال گامی به آن سوی دیوارهای گوانتانامو میگذارد و دستاوردها و موفقیتهای کوبای کمونیست را در غلبه بر ایدز و کمک به بیمارانش شرح میدهد.) این مورد به طور خاص نشان می دهد که نه فقط مسایل نژادی و فقر و حرص شرکتهای چندملیتی قهوه برای بهرهکشی از کارگران که حتی مسایل ژئوپلتیک و سیاستهای مهاجرتی دیگر کشورها میتواند به درد و رنج انسانها دامن بزند.
او با زیر سوال بردن نظریههای نولیبرال در زمینهی خدمات بهداشتی، تبدیل شدن سلامت از یک حق اساسی بشر به کالایی قابل خرید را تقبیح میکند. او نشان میدهد که با آوردن ترازوی هزینه ـ فایده به عرصهی پزشکی ما شاهد شکلگیری معیار دوگانهای در زمینهی حقّ بشر خواهیم بود. زیرا در کشورهای فقیر افراد از بیماریهایی میمیرند که در کشورهای مرفه کاملاً قابل درمان است. این نوع نگاه باعث شده است که پل فارمر متهم به هواخواهی از الاهیات رهایی بخش شود. هر چند که با تأکید این چنینی بر اقتصاد سیاسی، پل فارمر بیشتر به انسانشناسان مکتب انتقادی متعلق است، نامی که برای مخفی کردن گرایشهای مارکسیستی در آمریکای بهشدت ضدّ کمونیست به کار میآید.
اما آنچه باعث شد که این کتاب را مناسب معرفی ببینم، فراروایتی است که در این کتاب برای نقد کالاییشدن سلامت به کار گرفته شده است و نه فقط نولیبرالیسم را در هاییتی بلکه در خاورمیانه نیز میتوان با کمک آن به ساطور نقد نواخت. انسانشناسان مکتب انتقادی در تلاشاند تا با روندی دیالکتیکی ابتدا از جزء به کل روند و سپس کل را به صورت انتقادی به چشم خواننده بکشانند. این چنین روشی برای نقد موضوعات باعث میشود که ما تکرارکنانِ ترجیعبند آیههای زمینی نباشیم و امور نو را به دیده بگیریم. حق این است که این مکتب جز در گسترش خود زیست نتواند کرد.
نوشتهی بالا معرفی کتاب زیر است:
Paul Farmer. Pathologies of Power: Health, Human Rights, and the New War on the Poor, Berkeley: University of California Press, 2003. 402 pp.
با استفاده از این نوشته:
JEFF MASKOVSKY, American Anthropologist, Vol. 107, No. 2, June 2005. pp 282-283
منبع: نقد اقتصاد سیاسی
|