روسیه با هر حکومتی برای غرب قابل تحمل نیست
گفتگوی «کمپاکت» با والنتین فالین گزینش و ترجمه رضا نافعی


• والنتین فالین (۸۷ ساله) مشاور پرزیدنت نیکیتا خروشچف و گرومیکو وزیرخارجه شوروی و از ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۸ سفیر شوروی در بن بود. پس از آن تا فروپاشی شوروی ۱۹۹۱ رئیس خبرگزاری نووستی و دوبار مدیر کمیسیون بین المللی حزب کمونیست شوروی بود. امروز مفسر رسانه های گوناگون روسیه است. این گفتگو در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۲ در برلن صورت گرفته است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۴ دی ۱٣۹۱ -  ۲۴ دسامبر ۲۰۱۲


در حال حاضر روسیه نیروی نظامی خود را مدرن می کند از جمله سلاحهای اتمی خود را. دلیلی هم که برای این تصمیم ارائه می شود حضور ناتو گرداگرد روسیه است. ناتو احتمالا به چشم دوست به روسیه نگاه نمی کند ولی آن را هدف جنگ بعدی نیز نمی داند. نگرانی شما ناشی از چیست؟

ــ سرمایه گذاری ما در تسلیحات بیست تا بیست و پنج برابر کمتر از آمریکاست. آمریکائی ها گرادگرد ما زنجیره ای از پایگاههای نظامی ایجاد کرده اند. من روابط دوستانه ای با تمام وزرای دفاع و بسیاری از مارشال های خودمان دارم. یکی از آنها به من گفت: ٣۰ در صد نیروی هوائی استراتژیک آمریکا پیوسته در آسمان بود و این هواپیماها هر روز تا سی کیلو متری مرز هوائی ما پیش می آمدند و بعد باز می گشتند. ولی ما هیج وقت نمی دانستیم که آیا پیش تر هم خواهند آمد یا نه. در تمام رزمایش های ناتو هیچ وقت روشن نبود که رزمایش است یا حمله خواهد شد. از این رو ما همیشه در اضطراب بودیم.
من تماس های بسیار جالبی با رابرت مک نامارا داشتم. وقتی ما در سال ۱۹۶۲ در باره بحران کوبا با هم بحث می کردیم، از او پرسیدم که آیا این مصوبه هنوز هم اعتبار دارد که به فرماندهان زیردریائی های آمریکا اجازه داده شده است که اگر در جنگ ۶ ساعت با مرکز تماس نداشتند خود می توانند مستقلا فرمان پرتاب موشک بدهند. او گفت چنین مصوبه وجود ندارد. من وزیر دفاع بودم و اگر چنین مصوبه وجود داشت از آن با خبر بودم.
ولی چنین مصوبه ای وجود داشت. من خود سند بسیار محرمانه آن را دیده ام. اگر یک هواپیمای آمریکائی در فضای هوائی بیگانه مورد حمله قرار گیرد، فرمانده این بمب افکن می تواند تصمیم بگیرد که با بمب اتمی خود چه کند. می بینید که ما احتمالا تا امروز اسیر دست تصادف هستیم.


آمریکا نمی خواهد مسئولیت یک جنگ اتمی را بپذیرد؟

ــ در زمان ریاست جمهوری ریگان می خواستند با سلاحهای باصطلاح معمولی به پایگاههای اتمی ما حمله بکنند، و اگر ما شوروی ها، واکنش اتمی نشان می دادیم، مسولیت جنگ اتمی با ما بود.


در سالهای اخیر غرب در جنک های نامتقارن نیرو و سرمایه هنگفتی به میان آورد. در واشنگتن آن را جنگ با تروریسم بین المللی می نامند. آیا امروز آمریکا و به تبع آن ناتو مشکل دیگری ندارد جز پرداختن به روسیه؟

ــ آمریکا سالی ۵۰۰ میلیارد دلار برای سلاحهای جدید هزینه می کند. یعنی بیش از مجموع تمام کشورهای دیگر جهان. این برای جنگ با تروریست هاست؟ ناتو در سال ۱۹٨۱ زیر فشار آمریکا تصویب کرد در مسابقه تسلیحاتی پای به عرصه تولید سلاحهای باصطلاح هوشمند بزند و از این طریق شوروی را از لحاظ اقتصادی ورشکست کند. چون هزینه تولید سلاحهای هوشمند پنج تا هفت بار بیش از سلاحهای اتمی است. و این استراتژی آمریکا امروز هم دنبال می شود. سخنان پرزیدنت اوباما نیز موید این است. او در سال جاری گفت در باره مدرن کردن استراتژی آمریکا فکر خواهد کرد. انگیزه ناگفته این سخن نیز این بود که آمریکا نمی تواند در آن واحد دو و نیم جنگ را به پیش ببرد.


شما در واقع غرب را متهم می کنید به این که روسیه را در محاصره دائم گرفته و سیاستش منهدم کردن روسیه است، نظیر سیاستی که در مورد شوروی دنبال می کرد. ولی در جنگ جهانی دوم که موجودیت فیزیکی کشور شما واقعا در خطر بود، همین کشورها با شوروی همپیمان بودند و نه با هیتلر.

ــ چمبرلن (نخست وزیر وقت انگلیس، م.) در سال ۱۹٣۷ گفت وجود اتحاد شوروی با موجودیت امپراتوری بریتانیا در تضاد آشتی ناپذیر است. و هیتلر در همان زمان گفت: فرقی نمی کند که چه رژیمی بر روسیه حاکم است، چه تزار ها باشند چه بلشویک ها، وجود آنها با علائق حیاتی آلمان در تضاد است.
نخستین تماس آمریکائی ها با هیتلر در نوامبر ۱۹۲۲ بود. چرا تمام اسناد مربوطه تا امروز در سرفرماندهی آمریکا تحت کنترل شدید قرا دارد؟ هیچ کس به آنها دسترس ندارد. تمام صورتحساب ها آنجاست. چه کسی از سال ۱۹۲٣ در حزب نازی سرمایه گذاری می کرد؟ من در سالهای ۱۹۵۰ چند سند یافتم که تصادفا هنوز آنجا بودند (اشاره به زمانی است که بخشی از آلمان و برلن تحت اشغال شوروی بود و مقامات شوروی اسناد رسمی حزب نازی و اسناد دولتی نازی ها را دراختیار داشتند.م.) مثلا پرونده مربوط به آمریکائی هائی که در طی جنگ اجازه می یافتند به آلمان سفر کنند. پنج پرسشنامه ویژه در دست من بود. من طرحی به خط سبز از شخص هیملر دیدم، همه این ها در آنجا ثبت شده است.


ممکن است این طور باشد. ولی در نهایت آمریکا و شوروی در جنگی که تعیین کننده بود دوش بدوش هم در جنگ بودند. نه تنها علیه آلمان نازی بلکه در مقابل ژاپن نیز. و در سال ۱۹۴۵ در پتسدام ـ این اولین بار بودـ که در مورد نظام پس از جنگ با هم اتفاق نظر داشتند.

ــ پرزیدنت هاری ترومن نمی خواست در هیچ کنفرانسی با استالین حضور داشته باشد. این در آغاز دورانی بود که او پس از مرگ فرانکلین روزولت ۱۹۴۵ زمام امور را بدست گرفته بود. او گقته بود : شوروی نقش خود را انجام داد، ما دیگر به آن نیاز نداریم، ما به تنهائی قادر هستیم ژاپن را بزانو در آوریم. ولی ژنرالهای او عصبانی بودند و با او مخالفت کردند و گفتند: وقتی شوروی نمی تواند ارتش ۶۰۰ هزارنفری کوان تنگ را در هم بشکند و آنها از منچوری به ژاپن می آیند و ژاپنی ها از جزیره اصلی خود دفاع می کنند، آمریکا برای این جنگ یک تا یک و نیم میلیون کشته خواهد داد. این قابل پذیرش نیست. ژنرال ها گفتند به این دلیل باید قولی که استالین در تهران و یالتا داد اجرا شود. این آخرین خدمتی است که او به ما می کند. از آن پس همکاری ما تمام می شود. پس از آن بود که کنفرانس پتسدام برپا شد. از آن کنفرانس چه باقی مانده است؟ از آن گل رز نوساخته ای که آن روز برای نخستین بار در پتسدام بنام "گلوریا دی" معرفی شد چه بر جای مانده؟


ولی متفقین در پتسدام در مورد شورای کنترل مشترک در آلمان توافق کردند. این شورا وقتی از کار افتاد که نمایندگان شوروی آن را ترک کردند.

ــ می گویند شوروی تصمیمات متخذ در پتسدام را اجرا نکرد. Lucius Clay، که در آن زمان معاون فرماندار نظامی در بخش آمریکائی برلن بود، در آوریل ۱۹۴۶ در پاسخ به پرسش ترومن نوشت: "نمایندگان شوروی در شورای کنترل متفقین با دقت تمام مصوبات پتسدام را برای شورای کنترل اجرا می کنند. آنها برای ایالات متحده احترام قائلند. ما دلیلی نداریم که گمان بریم آنها نقشه های ستیزه جویانه دارند و امروز هم بر سر پیمان ایستاده اند. و با وجود این ...


ببخشید. این پاسخ حاکی از ستیزه جوئی آمریکائی ها نیست که گوئی فقط منتظر آن هستند که شوروی به آنها بهانه ای بدهد.

ــ در سال ۱۹۴۶ دستگاه رهبری آمریکا تصمیمی اتخاذ کرد. صرف نظر از آن که شوروی چه سیاستی در پیش گیرد: موجودیت شوروی با امنیت ایالات متحده آمریکا همساز نیست. این پایه ای شد برای تمام آنچه که بعدها روی داد. آنچه مهم است این است که تقسیم آلمان با تقسیم برلن آغاز شد. سندی هست از سال ۱۹۴۷: گزارش شورای کنترل به کنفرانس وزرای خارجه چهار کشور متفق". در این گزارش عیننا چنین آمده است: برلین بزرگ منطقه ایست تحت کنترل چهار کشور فاتح. برلین بزرگ پایتخت منطقه اشغالی شوروی است.


شما نخست از سال ۱۹۵۰ به بعد عضو شورای کنترل اتحاد شوروی بودید. در آن زمان جمهوری دموکراتیک آلمان تقریبا هدفمند رو به ایجاد بود و شوروی آلمان را تقسیم شده می دید. آیا ابتکاراتی هم برای عبور از این وضع وجود داشت.

- من در برلین دیداری داشتم با گوستاو هاینه مان (سیاستمدار و سومین رئیس جمهور آلمان م.) او بعنوان اعتراض به مسلح شدن دوباره آلمان از کابینه آدنائر استعفا داده بود. او به ما گفت که آدنائر نسبت به هیچ یک از پیشنهادها و حرکات ما واکنش مثبت نشان نخواهد داد. واقعیت این بود که صرف نظر از این که ما چه پیشنهاد کنیم. از سوی ما گام های متعددی برداشته شد. من خبر داشتم که استالین به صلیب سرخ ما گفته بود که با صلیب سرخ آلمان تماس بگیرد و برای حل مسئله اسرای آلمانی و آلمانی هائی که بدلیل جنایات جنگی زندانی بودند گفتگو کنند. آدنائر چنین تماس هائی را برای صلیب سرخ آلمان ممنوع ساخت.