•
ماییم و قامتِ خمیده ی این عصایِ قدیمی
مُرده ریگِ اجدادِ بی نام و نشان
چشم انتظار معجزه ای هم نه...
(کدام معجزه؟ کی؟ کِی؟ کجا؟ چگونه؟ چرا؟)
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۶ دی ۱٣۹۱ -
۲۶ دسامبر ۲۰۱۲
این پله ها که نه بالا میروند و نه پایین
انگار کاری به کار ما ندارند
اینجا، میانِ دیواری بلند
یک رشته پله ی بی سر و تَه
راه به جایی نمی بَرَد.
ماییم و قامتِ خمید این عصایِ قدیمی
مُرده ریگِ اجدادِ بی نام و نشان
چشم انتظار معجزه ای هم نه...
(کدام معجزه؟ کی؟ کِی؟ کجا؟ چگونه؟ چرا؟)
شاهدانِ گُنگ را چه خاصیّت؟
وقتی شهادت شربتی است تُرشیده
چه فرق میکند صبح باشد یا شب؟
خیال چراغی است که نفتش تَه کشیده
یا شمعی که خیس خورده در آبِ حسرت...
هذیان حاصلِ سماعی ست ناخواسته
در خانقاهی که زیباترین ترانه اش
«خر برفت و خر برفت» بوده است...
خاموشی محصولِ سعادتی ست بی پیرایه
در عُزلتی کدر...
کمالِ کم هزینه را چگونه میتوان به کف آوَرد
وقتی که کاهدان آتش گرفته است؟
پنهان شده در پسِ هر دیوار
گرگ بچه ای خونخوار
مقصود مقصدی است پوشیده در ملافه ای چرکین
و خواب معجونی از کابوس و رویا
مچاله شده در پنجه ی نیرومندِ روزگارِ غدّار...
حالا که قرار بر طوفانی است پُرطمطراق
کوس بسته از سراشیبِ اُفُق تیره
غارهای دقیانوس پُر است از سگهای هار
با برق سکه های طلا میانِ دندانهاشان،
خواهانِ گوشتِ گرم و نرمِ خونالود برّه های تودلی...
بادِ زنبور میوَزَد
ملخ پرده در پرده موج میزند
قحطی سوغاتِ مسافرانی ست که گُمرگ
چمدانهاشان را همه توقیف کرده است.
*
ما را چه سود گستردن سُفره ای که
باید ظرفِ خالی در آن چید؟
ساقیانِ چلوزگیده
نگران گِزگِز خوابرفتگی دستهایِ لرزان
صراحی های تُهی را دست به دست میدهند
و ما خُمارانِ تشنه
از سرِ بیکاری و بیحوصلگی
خمیازه کشان
تاس میریزیم.
|