از : الف رستمی
عنوان : پاسخ ها روشن است
با تشکر از نویسنده و طرح سئوال های قابل بحث توسط ایشان
۱- چپ مفهوم شناوری است و طیف وسیعی از نیروها را در بر می گیرد. سوسیالیست طبعا کسی است که می خواهد به بهره کشی انسان از انسان پایان دهد.
کسی که می خواهد برای ترقی و تعالی جامعه اش فعالیت کند و اصراری هم ندارد به بهره کشی پایان داده شود، قطعا سوسیالیست نیست و در نهایت یک دمکرات است.
سوسیالیست ها ممکن است نقشهٔ راه های متفاوتی برای رسیدن به اهداف خود داشته باشند و از تاکتیک های مرحله ای برای پیشبرد برنامه خود بهره بگیرند، اما همه باید در نفی نهایی سرمایه داری بعنوان نظامی مبتنی بر بهره کشی انسان از انسان سازماندهی شده باشد.
مشکل از آنجا آغاز می شود که فردی یا جریانی واقعا دمکرات است ولی در پوشش پارادایم نظریه سوسیالیسم کارخود را پیش می برد. یا اساسا نولیبرال است و حتی با برنامه های نوکینزینی هم دشمنی دارد، اما خود را دمکرات می پندارد یا جا می زند.
آیا می شود گفت جامعه ما به شناخت و تفکیک این نیروها نیازی ندارد؟ پاسخ من منفی است. پاسخ شما را نمی دانم.
پس پاسخ به سئوال شما مبنی بر اینکه ایا چشم انداز سوسیالیستی اهمیت مقدم دارد؟ می توان گفت برای دمکرات ها نه، برای سوسیالیست ها آری.
۲- یک حزب و سازمان از دید آنتولوژیک (وجودشناسانه) یک سیستم حیاتی است که بعنوان زیر سیستم یک سیستم حیاتی دیگر یعنی جامعه (منطقه ای، کشوری و جهانی ) پدیدار می شود و ادامه زندگی می دهد. سه مولفه جهانبینی (گاهی هویت نامیده شده) برنامه و اساسنامه مهمترین مولفه های قابل تعریف یک حزب هستند، اما هیچ حزب و سازمانی را نمی توان به اینگونه تعاریفش خلاصه نمود. برای مثال حزب مانند دیگر هستی های اجتماعی در سپهری (مکان - زمان)شکل می گیرد و به هستی ادامه می دهد که بستر ساز بقای آن است. به همین دلیل حزب به واقعیت های تاریخی خود و جامعه شهری و روستایی ای وابسته است که در آن نشو نما کرده است. به عبارت دیگر، تاریخ یک حزب یا سازمان بخش جدایی ناپذیر هویت و واقعیت وجودی آن است.
با نگاه مکانیکی یا فیزیکی به حزب با خطر جزمگرایانه روبرو می شویم. باید دانست نمی توان و نباید حزب را معادل یک ساختمان گرفت که بر اساس یک نقشه مهندسی احداث می شود یا تغییر کاربری می دهد.
۵۰۵۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣۹۱
|