بنیاد فاشیستی احزاب اسلامی، مانع اصلاحات مذهبی است
گفتگوی «یونگه ولت» با نایف حواتمه - مترجم: رضا نافعی


• عربستان و قطر از همان ماههای آغازین احزاب سیاسی اسلامی را حمایت کردند. در ماههای اولیه ناظر حضور جوانان طبقه متوسط بودیم، بعد سر و کله احزاب سیاسی اسلامی پیدا شد که زمام کار را بدست گرفتند که تا امروز هم دارند. این نبرد بدرازا خواهد کشید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۹ دی ۱٣۹۱ -  ۲۹ دسامبر ۲۰۱۲


نایف حواتمه دبیر کل جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین DFLP است. حواتمه متولد 1938 در اردن و عضو خانواده بزرگی است که پیرو مسحیت ارتدکس و پراکنده در سراسر منطقه فلسطین تاریخی است. حواتمه در 16 سالگی به جنبش ملی عربی پیوست، از پایه گذاران جبهه فلسطین برای آزادی فلسطین است و در 22 فوریه 1969 از جمله پایه گذاران انشعاب از این جبهه و تاسیس DFLP است. حواتمه در اردن و مسکو به آموختن دانش در رشته های پزشگی، روانشناسی و فلسفه پرداخت و پایان نامه دکتری خود را در مسکو گذرانید. موضوع آن: جنبش ملی و گذار آن به جنبش چپ.

اندک زمانی پیش از آغاز شورش ها در جهان عرب که ما آن را "بهار عربی" نام نهاده ایم، شما کتابی نوشتید در باره نقش و وظائف جنبش چپ.

ــ آن کتاب زود به پایان رسید در سپتامبر 2009. نخستین انتشار آن سه ماه بعد در دسامبر همان سال بود. در سال 2010 آن کتاب در کشورهای دیگر عربی ده بار تجدید چاپ شد.

گوئی به شما الهام شده بود که شورش هائی در پیش است.

ــ روشن بود که اوضاع نمی تواند چنان آرام بماند. بویژه با تحولات و انقلابهای دموکراتیک در آمریکای جنوبی، آسیا و آفریقا. بله، این که جهان عرب تغییر خواهد کرد و تحولات دموکراتیک و عدالت اجتماعی می تواند به آن راه یابد به یک پیش بینی شبیه بود. دلیل عقب افتادن آن هم تسلط مذهب مسلط در جامعه عربی و روانشناسی، سنت های تاریخی و اجتماعی در کشورهای عربی است.

چرا مذهب برای جهان عرب تا این حد اهمیت دارد؟

ــ کشورهای عربی برخلاف اروپا مرحله تاریخی روشنگری را سپری نکرده اند. از این رو مجموعه منطقه توسعه نیافته است. در اروپا مذهب مسلط تحول پیدا کرد، اصلاحات صورت گرفت. پس از آن انقلاب صنعتی رخ داد. این ها در جهان عرب رخ نداده، تحولی پیش نیامده است. قدرت های مسلط انقدر قدرت داشته اند که بتوانند در برابر اندیشه های نو و تغییراتی که نیروهای جوان خواستار آن بودند بایستند و بر آن چیره شوند. در اروپا جنبش های اصلاح طلب هواداران لوتر و کالوین حضور داشتند. آنها موفق شدند قدرت مسلط کلیسا را بشکنند، و تمرکز را از آن سلب کنند و سر انجام توانستند قدرت مذهبی و سیاسی را از هم مجزا کنند. این سیر تحول در جهان اسلام رخ نداده است. میراث تاریخی و میراث روانی اجتماعی مانع پیشرفت هستند و هر قدرتی، بدون استثنا، حتی آن قدرت هائی که می کوشند تا تغییرات دموکراتیک یا شبیه آن را انجام دهند متوسل به سرکوبی می شوند. بر این ها اضافه می شود نتایج تاسیس اسرائیل در قرن بیستم و سیاست استعماری انگلستان و فرانسه. این ها همه به تعمیق بحران در کشورهای عربی کمک کردند و این کشورها را در عقب ماندگی نگه داشتند. نقش تاریخی مذهب مهمترین عامل عقب ماندگی جوامع عربی است. این امر در مورد   کشورهای مسلمانی که عرب نیستند نیز صادق است. در کنار 22 کشور عرب مسلمان 35 کشور مسلمان غیرعرب نیز هستند. روی هم رفته 57 کشور مسلمان هستند. از میان این ها فقط کشور کوچک مالزی است که مرحله صنعتی شدن را پشت سر نهاده و موفق به انجام اصلاحات مذهبی نیز شده است.

چه گرو هائی هستند که امروز در کشورهای عربی حرف اول را می زنند؟

ــ افرادی در سوریه، مصر، یا تونس حتی در عراق هستند که تلاش می کنند تا اصلاحات دینی صورت گیرد. ولی این ها مورد حمایت مراجع و سازمانهای دینی قرار نمی گیرند، در حالی که برای کسب موفقیت به این پشتیبانی نیاز دارند. بجای آن احزاب سیاسی مذهبی بوجود آمده اند. ولی این احزاب نه تنها در پی اصلاحات مذهبی نیستند بلکه بنظر من بر بنیادی فاشیستی قرار دارند. مانند اخوان المسلمین. پیدایش اسلام سیاسی در جهان عرب بر این مبنی قرار دارد.

تحولاتی که خواستار آزادی، عدالت و دموکراسی بودند دو سال پیش آغاز شدند. امروز، عامل مسلط خشونت و جنگ است و دیگر از اصلاحات و برنامه های سیاسی صحبتی در میان نیست. این جریان بکدام سو در حرکت است؟

ــ آنچه اکنون روی می دهد قابل قیاس با سیری است که اروپائی ها در قرن هژدهم تجربه کردند. در قرن نوزدهم محمدعلی بر مصر فرمان می راند. او تلاش کرد در مسیری شبیه به اروپا حرکت کند ــ برای استقرار دموکراسی و آزادیهای بورژوائی. ولی او شکست خورد و زیر فشار شدید رهبران مذهبی آن زمان قرار گرفت. سرمایه نیز با قدرت مداران آن زمان همپیمان شد و یک رژیم استبدادی بوجود آمد. عقب ماندگی، فقدان پیشرفت و تسلط احزاب اسلامی در نیمه دوم قرن بیستم وضعیت را حادتر کرد. احزاب سیاسی مذهبی دائم در حال چانه زنی با رژیم های مستبد بودند ـ در طول جنگ سرد ــ با آمریکا و برخی از کشورهای اروپائی درگیر شدند. مثلا عربستان سعودی که همپیمان نزدیک آمریکاست به احزاب اسلامی کمک مالی می کرد. اگر نمایندگان این احزاب می خواستند و یا نیاز داشتند به عربستان سعودی پناه می بردند. 40 سال پیش، این مقابله در سوریه شدت یافت (منظور روی کار آمدن حزب بعث است که مخالف شدید اخوان المسلمین است. یونگه ولت) این پس زمینه شورش هائیست که با شعار آزادی آغاز شد. حاملین این شورش ها جوانان طبقه متوسط بودند که فقیر ترین اقشار جامعه از آنها حمایت می کردند. خواست هائی که در تونس، مصر و سوریه مطرح شدند شبیه بودند: نان، عزت، دموکراسی مدرن و عدالت اجتماعی. اسلام سیاسی در آغاز اصلا نقشی نداشت.

چه شد که خواست ها و کنشگران سیاسی اولیه پس رانده شدند؟

ـ امروز دیگر همه می دانند که عربستان و قطر از همان ماههای آغازین احزاب سیاسی اسلامی را حمایت کردند. در ماههای اولیه ناظر حضور جوانان طبقه متوسط بودیم، بعد سر و کله احزاب سیاسی اسلامی پیدا شد که زمام کار را بدست گرفتند که تا امروز هم دارند. این نبرد بدرازا خواهد کشید ولی من مطمئن هستم که احزاب سیاسی اسلامی نخواهند توانست راهی برای حل مشکلات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و یا برای مسائل اقتصادی کشورهای عربی عرضه کنند، چون اصلا راه حلی ندارند. آیده ئولوژی آنها قرون وسطائی است و برای حل مسائل اجتماعی امروز نامناسب.

فلسطینی ها در شورش ها شرکت نکردند گرچه انگیزه های کافی برای این کارداشتند. آنها چرا قیام نکردند؟

ــ فلسطینی ها دیرزمانی پیش از خلقهای عرب سر بشورش برداشتند. 40 سال پیش، در سال 1967 نبرد خود را علیه غصب سرزمینشان، با اسرائیل آغاز کردند. ما یک جنبش مدرن آزادی بخش ساختیم، (PLO) سازمان آزادیبخش فلسطین، در برگیرنده احزاب گوناگون سیاسی فلسطینی ها با نظریات متفاوتشان بود. از آن زمان فلسطینی ها صاحب حقوق هستند، تمام جهان سازمان ازادیبخش فلسطین را بعنوان نماینده مشروع مردم فلسطین برسمیت می شناسد، سازمان ملل متحد کشور فلسطین را در مرزهای 1967 و بخش شرقی بیت المقدس (اشغال شده) را بعنوان پایتخت آن برسمیت شناخته است. فلسطینی ها دو قیام دیگر نیز کرده اند. انتفاضه اول (از 1987 تا 1993) و انتفاضه دوم (از 2000 تا 2003). خواست ها عبارت بودند از: "آزادی" و "استقلال".

شما بعنوان کسی که خواستار تحقق وجود دو دولت در فلسطین است شهرت دارید. چندی پیش که هیئتی از جمله با حضور جیمی کارتر ــ از کرانه باختری اردن دیدار کرد، اظهارات شما بدبینانه بود. شما گفتید حل مسئله از طریق پذیرفته شدن دو کشور در خاک فلسطین عملی نخواهد شد چون اسرائیل گامی برای تحقق آن بر نمی دارد. آیا هنوز هم به راه حل دو کشور معتقد هستید؟

ــ ما یقین داریم که که یک کشور فلسطین در مرزهای 1967 ایجاد می شود و باید بشود، پایتخت آن هم بیت المقدس شرقی خواهد بود که مرز مشترکی با اسرائیل خواهد داشت. این حق فلسطینی هاست که با خواست خود و آزاد، در امنیت و ثبات، در یک کشور دموکرات و پیشرو زندگی کنند و بر سرنوشت خود مسلط باشند. بله، درست است، دولت نتانیاهو مانع هر راه حل سیاسی است. این دولت به سیاست گسترش مناطق اشغالی در بخش شرقی و اشغال شده بیت المقدس ادامه می دهد و در این مورد تمام مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد را نادیده می گیرد. این دولت فاکت هائی بوجود می آورد که تحقق راه حل دو کشور را پیوسته دشوارتر می سازد.

آیا برای شما راه حل دیگری غیر از راه حل دو کشور هم وجود دارد؟
ــ من معتقد نیستم که راه حل دو کشور شکست خورده است. ولی وقتی شما می پرسید آیا بدیلی برای این راه حل وجود دارد معنی آن این است که فلسطین کماکان تحت قیمومیت است، مانند سالهائی که فلسطین در اشغال انگلستان بود (1920 ــ 1948). هم نتایاهو و هم اکثریت مردم اسرائیل این را رد می کنند. نتانیاهو خواستار یک "کشور یهودی" است که در آن فلسطینی نباشد. در شرائط قیمومیت فلسطینی ها نیز از همان حقوق شهروندی برخوردارند که اسرائیلی ها ولی اسرائیلی ها این را نمی خواهند.

آیا ایجاد یک کشور واحد می تواند راه حل باشد؟

ــ نتانیاهو، راستگرهای اسرائیل و افراطی ها از بنیاد با ایجاد یک کشور مخالفند، صرفنظر از این که اسرائیل، فلسطین و یا هر نام دیگری داشته باشد. آنها هرگز خواستار این نیستند که خلقهای ما در یک کشور با حقوق برابر زندگی کنند. از این رو برای ما، فلسطینی ها، تنها راه موجود ایجاد یک کشور مستقل در مرزهای 1967 است.


www.jungewelt.de