از : الف باران
عنوان : حل مسائل داخلی هر کشوری به عهده مردم و نیروهای سیاسی آن کشور بدون دخالت بیگانگان میباشد .
امپریالیسم جهانی با نفوذ درکشورهای رقیب و شکست آنها،رهبری بدون چون چرای مطلوب خود را بدست آورده است.حال نوبت آن رسیده ،تا دادههای خود در رقابت با رقیبانی که در گذشته صورت گرفته ، یکی پس از دیگری پس گیرد.دیگر آن شرایطی که در گذشته برای کارگران و زحمتکشان وجود داشت وجود ندارند.دیگر استخدامی ها بوسیله شرکتها و موسسات مستقیما صورت نمیگیرند تا به کارمند قراردادی کنونی مزایایی که قبلا تعلق میگرفت، بگیرد.آنها هم که هنوز با سیستم گذشته دوران میگذرانند،شرایطی متفاوت دارند. مالیات و هزینههای اجتماعی آنقدر بالا رفته و میروند که از درآمد چیزی جز اسکلت هر آن شکنندهای بر جای نمیماند که بتواند در مقابل غول تورم جهانی مقاومت کند.دیگر تهیه و تدارک تامین اجتماعی از وظایف دولت نیست.دیگر همه چیز عوض شده و میشوند.
در ایران هنوز دوران بازنشستگی پس از ۳۰ سال وجود دارد ولی شرایط باز نشستگی در کشورهای صنعتی به طول عمر و آنهم پس از ۶۰ تا ۶۷ سالگی تعلق میگیرد.این پرداختها از انباشت پولهایی است که از درامد ماهیانه برداشت شده و بعنوان بیمه بازنشستگی ماهیانه پرداخت میشوند . البته متوسط طول عمر پس از بازنشستگی در بیشتر این کشورها بیشتر از ۱۸ ماه نیست.این حقایق و بیشترها بیشتر از این واقعیتها حقایقی هستند که دلالان این سیاستها قصد دارند سرابی را بعنوان بهشت موعود به مناظران حاضر در جهنم وطنی بفروشند.دیگر سیاستهای جهانی با ده سال گذشته یکی نیست حتّی با سال گذشته هم اختلاف دارند، این روند آنها را به دوران استعماری گذشته باز گردانیده و با شیوهای نوین ولی خونین تر و وحشیانه تر ادامه میدهند.دلبستگی به سرابها ما را به هلاکت مستعمره شدن میکشاند و از چاهی که بوده ایم به سیاه چاههای عمیق استعماری دیگری روانه میسازد.
تبلیغ بر آن است که دوران،دوران نفی استثمار انسان از انسان در "محوریت" قرار داشته و سر مایهٔ داری دشمن بشریت است ! این واقعیت است ولی اگر استثمار در "محوریت" مبارزاتی تبلیغ شود، "وطن" به بزرگی "جهان" تبدیل میشود که تضاد خود را در کار و سرمایه مییابد. یعنی تمام کارگران و زحمتکشان جهان دشمن واحدی بنام "نظام سرمایه داری " دارند.در این نوع سیاستها، مبارزات آزدیخواهانه و استقلال طلبانه پنهان میشود و حمله استعمارگران متجاوز به هر کشوری یا در هاله سکوت حل شده و یا شرمگینانه تایید میشوند.استعمار برای استثمار است، ما نمیتوانیم بدون مبارزه با استعمار بر استثمار پیروز شویم . نمیتوان گفت که فقط مبارزاتی که رهبری آنها بدست حزب کمونیست طبقه کارگر آنهم فقط برای تاسیس سوسیالیسم باشد مترقی و قابل قبول است و دیگر مبارزات ارتجایی و بی نتیجه ! نمیتوان گفت که ما وطنی نداریم و برای چیزی هم که نداریم مبارزهای نداریم ! هنوز مرزها و ملیّتها و مبارزات استقلال طلبانه در ابعاد سیاسی و اقتصادی وجود دارند و برای حفظ آنها، مبارزات، مترقی ،قابل دفاع و مقدس خواهند بود .
۵۰۶۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۱
|
از : فرزان داد
عنوان : راه رسیدن به یک ایران آزاد، متاسفانه یک راه سخت ودراز است و میان بر هم ندارد
راه رسیدن به یک ایران آزاد، متاسفانه یک راه سخت ودراز است و میان بر هم ندارد
آقای راستگو عزیز، چند اشکال در نوشته شما قابل یادآوری است:
اول نحوه برخورد شما و خیلی دیگر از اپوزیسیون با اصلاح طلبان است. بنظر من بزرگترین اشتباه رهبران اصلاح طلب سکوت در برابر اعدام های دسته جمعی سال ۶۸ بود. ولی از سوی دیگر بسیاری از رهبران چپ امروز اپوزیسیون هم در مقابل کشتار بی محاکمه و بی رحمانه مجاهدین در سال های ۶۱ و ۶۲ هم سکوت کرده بودند. بجز این موضوع برای من اصلا قابل فهم نیست که ما به چه حقی به اصلاح طلبان بر چسب های مختلف میزنیم.
این یک کج فهمی بزرگ است که به بزرگترین نیروی موجود در ایران که در حد توان و درک خود برای مردم سالاری، آزادی انتخابات تلاش کرده و در یک مبارزه با استبدادخامنه ای در گیراست انگ های مختلف زد. به نیرویی که در گسترش دموکراسی خواهی در ایران کمک شایانی کرده اتد و جنبش ملیونی ایرانی را در خرداد سال ۸۸ به بزای رهایی از استبداد به جوش آوردند و در طول دو دهه گذشته بهای سنگینی از نوع زندان و شکنجه پرداخته است.
دو اشکال اساسی نوشته شما یکی برخورد بسیار سطحی با بزرگترین نیروی مخالف داخل ایران است. و دومی اینکه ظهور ناگهانی بنی صدر در آخر مقاله است که به یکباره
داستان دمب خروس و قسم حضرت عباس را تداعی می کند. در طول مقاله از نیروهایی که خواهان براندازی رژیم از راه میانبرو با دخالت خارجی انتقاد کردید. ولی یکباره دمب خروس بنی صدر پیدا شد. جریان کنفرانس پراگ و سایر نیروهایی که خواهان "تشکیل شواری سوری ایران"
را دارند. شاید بدشان نیاید که بنی صدر رهبر این شورا بشود. و لذا من تفاوت چندانی بین نظر شما و این گروه از اپوزیسیون نمی بینم.
با احترام فرزان داد
۵۰۶۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱٣۹۱
|
از : مسعود راد
عنوان : بسط منشور جهانی حقوق بشر آلترناتیو بهتری است
من بیشتر نگران آلترناتیو سازی توسط اپوزیسیون منفعل خارج از کشور هستم تا چلبی سازی کشورهای بیگانه.
انتظار آلترناتیو سازی از اپوزیسیونی که هر سرش به یک ایدئولوژی ارتجاعی وصل است انتظار عبثی است. اینها هنوز مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر را کاملا قبول ندارند و در صحبتهایشان همواره آن را الک میکنند. حالا انتظار دارید حکومتی برقرار کنند که مدافع حقوق مردم باشد؟
یک مشکل بزرگ ما با حکومت اسلامی اینست که ارتجاع را در لباس اخلاق و اعتقادات مذهبی به خورد مردم داده و از این طریق برای خود در بین اقشار پایین دست فکری مشروعیت درست کرده. آلترناتیو دست ساخته این اپوزیسیون هم با دمکراسی و مفاد منشور حقوق بشر همین کار را خواهد کرد.
بزرگترین امید ما فقط به مردم و بخصوص جوانان مبارز داخل کشور میتواند باشد که با مبارزات روزمره خود همواره بزرگترین مشکلات را برای رژیم استبدادی فراهم کرده اند.
به نطر من مفیدترین کاری که نیروهای مترقی و غیر وابسته (ایدئولوژیکی) در خارج از کشور میتوانند انجام دهند ارائه و آموزش مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و بسط آن به انحاء مختلف بین مردم است.
این آگاهی و آموزش باعث خواهد شد که هم مردم با حقوق سلب شده شان بهتر آشنا شوند، و هم بهتر بدانند که چه جایگزینی می خواهند و مطالبات شان یکدستی بیشتری پیدا کند. به علاوه از این طریق هم لبه شمشیر ارتجاع مذهبی حاکم برای نفوذ در اقشار پایین دستی کندتر خواهد شد، و هم جا انداختن مفاهیم عمیقتر سیاسی و اجتماعی برای مبارزین داخل آسانتر خواهد بود.
۵۰۶۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱٣۹۱
|
از : آناهیتا
عنوان : قاضی القضاتهائی بی رحم
مایلم به کامنت خانم حصاری نکاتی را اضافه کنم
فریبا خانم میگوید: به اطراف خود بنگرید، در شهری که سکونت دارید، روابط فی مابین ایرانیان چگونه است؟ همانجا یک ایران کوچک است! همه پر مدعا! همه صاحب حق! همه نخوانده ملا! همه مرکز دنیا!
من میخواهم اضافه کنم که ایرانیان همه در مسند قضاوت دیگران نشسته اند آنهم با بی رحمترین و نبخشنده ترین نگاه ها
کافیست کسی پیشنهادی بدهد یا نظری ارائه کند، سیل ریشخند و بیرون کشیدن پرونده خودش و پدرانش آغاز میشود. و صد البته در این پرونده ها از نظر این قاضیان فقط زشتی و بری نوشته شده و هیچ حسن و نیکوئی دیده و خوانده نمیشود
اول کمی در موضع اپوزیسیون این خوی کریه خود قرار بگیریم تا بعد لیاقت اپوریسیون شدن قدرت جویانی را که در مقاله اسم برده شده داشته باشیم
۵۰۶۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣۹۱
|
از : ایرج رشتی
عنوان : "افکار عمومی جهانی " یعنی چی؟
موافق خیلی از مسائلی را که مطرح کردید هستم ولی "افکار عمومی جهانی " را نمی توان با شعار " دولت نژاد پرست اسرائیل" بسیج کرد. شما برای انحراف افکار عمومی مردم ایران مثل آخوند ها از این جمله ها استفاده می کنید و گرنه همه ایرانیان که مثل شما و رهبر تان سنگ فلسطین عزیز را بسینه نمی زنند و همه هم مخالف اسرائیل نیستند و همین تبلیغات فاشیستی اسرائیل ستیزی باعث شده که ایران ما در لبه پرتگاه قرار گیرد. شما بنی صدر مهره سوخته و دست بوس خمینی را که باعث معروفیت اش شد بعنوان آلترناتیو مطرح می کنید و این را جلبی سازی نمی دانید؟ دراز مدت خطر نابودی ایران از طرف آخوند ها و عربستان سعودی و دیگر اعراب منطقه وجود دارد و گرنه بقیه بدون این اعراب هیج کار ه اند و متحدی ندارند.متحد دراز مدت ما در منطقه در درجه اول اسرائیل است. این را حتی آدم های بی سواد و با سواد هم در ایران فهمیدند و مستقیمن بیان کردند.شعار مردم ایران نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران است.
۵۰۶٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣۹۱
|
از : هوشنگ فرخجسته
عنوان : باز هم ارزیابی شتابزده
آقای فرید شما در قبل از انتخابات ۲۲خرداد نیز احکامی صدر کردید که با نبض سیاسی جامعه ء ایران همخوانی نداشت.
در ۱۵ خرداد ۸۸ نوشته شما در اخبار روز درج شد "با شرکت در رای گیری چیزی تغییر نمی کند "
آخر چرا مردم ایران باید در رای گیری شرکت کنند تا نظام جمهوری اسلامی باقی بماند و جلو سقوط آنرا بگیرند؟
چرا مردم ایران با شرکت خود در رای گیری باید به یاری سران نظام برخیزند تا از خطراتی که وجودشان را تهدید می کند و آنانرا به پرتگاه می کشاند برهانند ؟
چرا مردم ایران با شرکت در رای گیری برسخنان علی خامنه ای صحه بگدارند و او را خشنود سازند؟
علی خامنه ای می گوید: "مردم ایران با حضور خود در پای صندوقهای رای، در واقع به قانون اساسی و نظام اسلامی رای میدهند."
چرا مردم با شرکت خود در رای گیری بقول عباس پالیزار به مفسدان اقتصادی حاکم کمک کنند تا هرچه بیشتر مردم را چپاول و ثروت ملی شان را به یغما ببرند؟
(پایان نقل قول ـ این نوشته در آرشیو اخبار روز موجود ست)
من هیچ پیشداوی نمی کنم و خواهشمندم نظر امروز خودتان را راجع به رفتار مردم در سال ۸۸ بگوئید. آیا رفتار مردم در داخل ایران و خارج از کشور جلوی سقوط حکومت را گرفت؟آیا مردمخامنه ای را خشنود کردند؟ میزان بالای شرکت کننده در انتخابات ۸۸ را بحساب چه میگذارید؟
علت اینکه مجبورشدم نوشته های گذشته شما را بخاطرتان بیاورم این بود که در نوشته امروزخود نیز مانند نوشته ۱۳۸۸ مسائل را خیلی غیر منسجم و "خارج از کشوری " طراحی نموده اید. زیرا:
ـ فراموش کرده اید که نصف آن نیروی عظیم شرکت کننده در نهضت شکوهمند ۱۳۸۸ جوانان ایران بودند که در هنوز هم نقش محوری در تغییرات سیاسی در ایران دارند وخواهند داشت.
ـ نوشته اید "نیروهای دمکرات ملی مشترکاً می توانند با ارائه برنامه های عملی جدائی از مردم را مبدل به نزدیکی با مردم سازند. ما خوشبختانه دارای چهره های ملی و آبدیده ای چون آقای ابوالحسن بنی صدرهستیم که در حوزه سیاست و حتی در سطح وسیع تر آن می توانند نقطه وحدت شوند و نقش تعیین کننده ای در راه ایجاد آلترناتیو دمکراتیک ایفا نمایند."
چگونه اولین رئیس جمهور ایران آقای بنی صدر که هنوز از " انقلاب اسلامی " در نشریه وسایت خود حاضر به عقب نشینی نیست را به نیروهای دمکرات ملی توصیه میکنید؟ فرق ایشان با نیروهای ملی ـ مذهبی چیست؟ فکرمی کنم میزان انسجام و اتحاد نیروهای ملی از یک طرف و نیروهای ملی ـ مذهبی و اصلاح طلبان حکومتی از طرف دیگر به تفاهم عملی آنها در زندگی مبارزاتی دارد که اثرات آن در زندگی روزمره مشاهده خواهد شد. در این مورد نیز با نظر شما موافق نیستم.
۵۰۶٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱٣۹۱
|
از : جنبش شکست نخوردگان
عنوان : بدون سوسیالیسم ، سرنوشتی بدتر در انتظار مردم ایران است
آقای فرید راستگو، با قسمت اول تحلیلتان کمابیش موافقم. اما با نتیجه گیری شما کاملا مخالفم. شما هنوز پایه و ریشه طبقاتی قسمت اول نوشته خود را دست نزده اید و به همین دلیل قادر نیستید که ببینید که در چارچوب تجدید سازمان دادن نظام سرمایه داری در ایران، بدبختی و فلاکت بیشتری در انتظار مردم خواهد بود. تمام دسته های اول که به نظر من با آقای بنی صدر پسر عمو دختر عمو هستند، برنامه مشترکی در باره آینده ایران دارند. آقای بنی صدر در همان مدتی که بر سر کار بود، نشان داد که این کاره نیست. به نظر من و برخلاف نظر شما، اگر آلترناتیو سوسیالیستی و کمونیستی در ایران دست بالا پیدا نکند، آلترناتیوهای دیگر بجز جنگ و فلاکت و بدبختی چیزی بیشتر برای مردم به ارمغان نخواهند آورد. تمام تلاششان هم برای همین است که از قدرت گیری مردم چلوگیری کنند. برای جلوگیری از چنین فاجعه ای ، فقط با تقویت آلترناتیو کمونیستی و تقویت جنبش کمونیستی کارگران میتوان کاری نمود. اگر نه این ره که می روید به ...
۵۰۶۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱٣۹۱
|
از : فریبا حصاری
عنوان : باید که دوست بداریم
خوشحالم که کسی نگرانیش را به بانگ بلند بیان داشته، لیک در ابین هیاهو که هسته های زیادی از واقعیت در آن نهفته است، ابهاماتی نیز موجود است. ۱/ با کدام ترازو نیروهای دمکرات و آزادیخواه را قپان کرده اید؟ ۲/ آیا به امامزاده ی جریانهایی که از پس سی و اندی سال هنوز نتوانسته اند یک اتحاد نیم بند علم کنند میتوان دخیل بست؟ ۳/ آیا زیر کاسه ی هر کنفرانسی که »من« در آن شرکت نداشته باشم یک نیم کاسه نیست؟ ۴/ آیا وقت آن نرسیده که به این »من« و ترازوی در دستش شک کنیم؟
متأسفانه ما جزو نادر مللی هستیم که تا حد بیزاری، از هم متنفریم. و تا نیابیم آن حلقه ی واصل بین خویش را ره بجائی نخواهیم برد.
به اطراف خود بنگرید، در شهری که سکونت دارید، روابط فی مابین ایرانیان چگونه است؟ همانجا یک ایران کوچک است! همه پر مدعا! همه صاحب حق! همه نخوانده ملا! همه مرکز دنیا!
۵۰۶۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱٣۹۱
|