تغییر آرایش سیاسی حکومت ایران برای ادامه عوامفریبی در سال ۲۰۱۳
دکتر ماه منیر حسین پور
•
اشتباه دیگر سران حکومت٬ تولد گروهی موسوم به مشائیستها یا احمدینژادیستهاست. گروهی که بهطور مستقیم در برابر رهبری موضع گرفتند و نظرات او را مورد انتقاد قرار دادند. این گروه٬ در صدد تعدیل ارکان حکومتی و بازوهای رهبری هستند. تولد این گروه به موضوع بغرنجی برای حکومت تبدیل شده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱٨ دی ۱٣۹۱ -
۷ ژانويه ۲۰۱٣
جمهوری اسلامی٬ سال جدید میلادی را با تنشهای جدی در بخشهای مختلف آغاز کرد که مهمترین آنها٬ بحران اقتصادی ناشی از تحریمها بود. روزی نیست که خبر تعطیلی کارخانجات و بیکاری کارگران از داخل ایران بهگوش نرسد. تعدیل نیرو در کارخانجاتی مانند فنرسازی خاور٬ پاکوش٬ بونرو٬ رانیران٬ بهینهتک٬ عماد دارو٬ سنایچ٬ کاشی ساوه٬ بلور شیشه٬ بلور فلوت٬ هپکو٬ لوکوموتیوسازی پارس و چندین شرکت تولیدی دیگر٬ تنها بخشی از اخبار منتشره در این زمینه است که کارگران را با بحرانهای شدید معیشتی روبرو کرده.٬ بالارفتن ارزش ریالی پولهای خارجی و کمبود مواد اولیه بهدلیل قطع واردات٬ دو دلیل اصلی تعطیلی کارخانجات و به تبع آن٬ بیکاری کارگران بوده است. کارگران در طول حیات جمهوری اسلامی و علارغم شعارهای فریبندهی حکومت مبنی بر حمایت از مستضعفان٬ همواره در تیررس تهدیدهای معیشتی بودهاند. عدم مدیریت صحیح و بیکفایتی مسئولان از یک طرف و تصویب قوانین ناکارآمد در دو بخش کار و امور اجتماعی٬ زندگی این بخش زحمتکش جامعه را بحرانی کرده است. این اشارهی کوتاه به وضعیت بغرنج اقتصادی بخش کثیری از جامعه و فشارهای سیاسی بر فعالان کارگری از قبیل زندان و شکنجه٬ که به برانگیختگی و التهاب جامعه منتهی شده٬ تنها بخش کوچکی از تنشهای داخلی حکومت ایران در سال جدید میلادی خواهد بود.
حاکمان ایران که همواره به شکلی فریبکارانه و یا استفاده از اهرم سرکوب توانستهاند بهظاهر شرایط داخلی را بهنفع خودشان تغییر دهند٬ اینبار با بحران اقتصادی مبتلابه٬ با موضوعات جدیتری هم روبهرو هستند. این حکومت همواره تلاش کرده است با صرف هزینههای سرسامآور و بودجههای کلان٬ دارایی کشور را صرف تبلیغ و گسترش تفکرات و عقاید خود در سایر کشورها کند. تجهیز و تقویت اسلامگرایان تندرو در منطقه و همچنین کشورهای اسلامی٬ سرمایهگذاری کلان اقتصادی در کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی٬ کمکهای نقدی در قالب وامهای بدون بهره به برخی از کشورهای همپیمان مانند روسیه سفید٬ عراق و سوریه و عقد قراردهای سنگین تجاری و اقتصادی با کشورهایی مانند چین و روسیه برای واردات کالا٬ خرید تجهیزات نظامی و ساخت و تجهیز نیروگاههای اتمی٬ همه بخشی از دیپلماسی جمهوری اسلامی برای یارگیری در منطقه و جلب حمایتهای بینالمللیست. سطح این روابط با توجه به معظلات اقتصادی و کاهش نقدینگی حکومت در فروش و صادرات نفت و گاز رو بهکاهش گذاشته است. جمهوری اسلامی با صرف هزینههای بسیار٬ بهویژه در کشورهای اسلامی٬ برای مثال اندونزی٬ لبنان٬ بحرین و برخی کشورهای آفریقایی٬ توانست مانیفست حکومت و انقلاب اسلامی را به آن کشورها صادر کند. در این مانیفست تلاش میشد تا رهبران جمهوری اسلامی به عنوان رهبریت شیعه به مسلمانان معرفی شود. تقویت گروه مسلح حزبالله در لبنان٬ حمایت از بشار اسد و شیعیان عراق٬ نقطهی بارز این سرمایهگذاریها برای گسترش مانیفست «رهبری بر شیعیان» توسط سران حکومت بود. موضوعی که به تحریک عربستان سعودی برای مقابله با گسترش این روند منجر شده است.
جمهوری اسلامی طی هشت سال گذشته دچار خطاهای جبرانناپذیری شد. سرآغاز این اشتباهات٬ کنار گذاشتن اصلاحطلبان از ارکان حکومتی و تلاش برای یکدستکردن حکومت بود. در طول دو دوره ریاستجمهوری محمد خاتمی و قدرتداشتن اصلاح طلبان در حکومت٬ دو حرکت همسو و بهصورت موازی علیه اصلاحطلبان صورت میگرفت. مخالفتهای گروه وابسته به تفکرات مصباح یزدی و اعضای رده بالای سپاه پاسداران. مصباح یزدی توانسته بود با نفوذ در بیت رهبری٬او را نسبت به تلاش اصلاحطلبان برای کمرنگکردن قدرت رهبری و حذف ولی فقیه مجاب کند. موضوعی که توسط مدیران بسیج و سپاه تایید می شد. طرح این موضوع یعنی حذف ولیفقیه توسط اصلاح طلبان باعث شد که در انتخابات سال ۱۳۸۴ و پایان دومین دورهی ریاستجمهوری محمد خاتمی٬ چهرهای نزدیک به سپاه و مصباح یزدی یعنی محمود احمدینژاد معرفی شود. کسی که برای ضمانت اجرای احکام رهبری و تضمین جایگاه ولی فقیه آمده بود. حرکت در جهت تامین منافع قشر تندروی پیرو مصباح٬ سرآغاز اشتباهات سران حکومت٬ خاصه علی خامنهای بود. انتخاب احمدینژاد که تمام تلاشش بر روی تحریک جامعه غرب و اسراییل و پوپولیسم داخلی متمرکز بود٬ موضوع فعالیت هستهای ایران را دوباره در دستور کار کشورهای غربی قرار داد و پیگیری این پرونده توسط جامعهی جهانی٬ پیامدهای سنگینی را تا به امروز برای ایران داشته است.
اما اشتباه بعدی سران حکومت٬ سرکوب معترضان در سال ۱۳۸۸ و در پی تقلب در انتخابات ریاست جمهوری بود. این سرکوب٬ چهرهی جمهوری اسلامی را در میان بسیاری از وابستگان و طرفداران حکومت حتا تخریب کرد و مشروعیت حکومت را از بین برد. این سرکوب که با دستگیری٬ شکنجه و کشتار همراه بود٬ موضوع انقلاب اسلامی را در میان بسیاری از کشورهای عربی که بعدتر علیه رهبران حکومتیشان بهپا خاستند تاثیر منفی گذاشت و باعث شد بسیاری از آنها از تشبیه آنچه در کشورشان اتفاق میافتاد با انقلاب اسلامی در ایران بهشدت پرهیز کنند. سرکوب غیرقابل تصور در داخل٬ چهرهی واقعی حکومت ایران را به مردم نشان داد و همین باعث شد تا زحمت تبلیغ علیه حکومت ایران از دوش اوپوزیسیون برداشته شده و مخالفت با حکومت وارد عرصههای جدی و عملی شود. از همه مهمتر اینکه کسانی که به اصلاح حکومت میاندیشیدند٬ دیگر هیچ امیدی به تغییر در حکومت در اثر اصلاحات ندارند.
اما اشتباه دیگر سران حکومت٬ تولد گروهی موسوم به مشائیستها یا احمدینژادیستهاست. گروهی که بهطور مستقیم در برابر رهبری موضع گرفتند و نظرات او را مورد انتقاد قرار دادند. این گروه٬ در صدد تعدیل ارکان حکومتی و بازوهای رهبری هستند. تولد این گروه که هستهی آن از همان انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۳۸۴ شکل گرفت به موضوع بغرنجی برای حکومت تبدیل شده. وجود همین گروه و لطمات جبرانناپذیری که طی هشت سال به اعتبار حکومت وارد شده٬ خود میتواند دلیل موجهی برای ایجاد تغییر در آرایش سیاسی حکومت در سال جدید میلادی شود. کاملا پیداست که رهبری ایران قصد ندارد از مواضع خود در زمینههای هستهای و پذیرش سایر رقبای داخلی مانند اصلاح طلبان کوتاه بیاید ولی تغییر رییس جمهوری و آرایش دوبارهء دولت میتواند٬ چهرهی جدیدی از جمهوری اسلامی به نمایش گذاشته و در تغییر شرایط بحرانی موثر باشد. جمهوری اسلامی طی سه دهه توانسته است با استفاده از شیوههای عوام فریبانه٬ بر زخمهای حکومتی به طور موقتی مرهم بگذارد. این بار هم تغییر احمدی نژاد و کمی میانهروی در سیاست خارجی شاید بتواند حکومت را نفسی تازه ببخشد.
hoseinpour@hotmail.de
|