از : .برزویه طبیب
عنوان : نزاع دو دزد برسر سهم از مال دزدی
جناب باران چه کسی صحبت از بی طرفی کرده است . کدام یک از نمونه هایی که اورده ام بیطرف بوده اند .منتها اگر شما مایلید در نزاع دو دزد برسر سهم از مال دزدی ،طرف این ویا ان یکی دزد را بگیرید و یا فقط به یکی بتازید تا دیگری فرصت غلبه داشته و تمام مال دزدی را صاحب شود مختارید. من طرف دزد زده را خواهم گرفت و هر دو دزد را یکسان ، خواهم کوبید .حالا فرقی نمیکند این دزد ایرانی باشد یا امریکایی .برزویه طبیب
۵۰٨۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹۱
|
از : الف باران باران
عنوان : آیا "خیانت ملی"، باید بپای کمونیستهای ایران نوشته شود ؟!
آقای برزویه طبیب;
کمونیستهای آلمانی بر ضّد آلمانهای متجاوز میجنگیدند تا کمونیستهای اسپانیایی در وطنشان اسپانیا به سیادت سیاسی دست پیدا کنند.بسیاری از این کمونیستهای قهرمان از ملتهای گوناگون با الهام از سخنان بیانیه حزب کمونیست که "کار گران وطن ندارند" برای وطن اسپانیایی ، در راه این وظیفه انترناسیونالیستی با آرمان کمونیستی و انترناسیونالیستی،جان دادند.ارنست همینگوی و آندره مالرو تنها دو تن از چهرههای برجسته این هنگ بودند . نمونه اسپانیایی بیانگر درک کمونیستی از مفهوم"کارگران وطن ندارند" میباشد.کمونیستهای ممالک متجاوز در کنار کمونیست هایی میرزمند که از وطنشان دفاع میکنند و هر دوی آنها برای کشوری جهانی و بدون مرز در تلاش هستند . آزادی وطن اسپانیایی سنگ بنای آزادی همه وطن هاست تا دنیایی بدون مرز بوجود آید . وحدت جهانی کارگران نمودار وحدت منافع وی در مبارزهٔ علیه دشمن مشترک و مبین وحدت هدف و یگانگی ایدئولژی اوست.به این جهت روشن است که تعلق به خانواده بزرگ کارگران بی وطن و انترناسیونالیسم پیگیر،نه تنها به میهن پرستی عمیق و استقلال سیاسی و سازمان یابی طبقه کارگر در ممالک زیر سلطه لطمهای نمیزند ، بلکه به سیاست مستقلانه و میهن پرستانه آنان نیرو و استحکام بیشتری میبخشد.
آزادیخواهان و کمونیستها در تمام کشورهای جهان از جمله آمریکا علیه جنگ تجاوز گرانه عراق به خیابانها ریختند ،حتّی تعدادی از آمریکاییها در عراق دیوار انسانی علیه جنگ ساختند. علیه حملات نظامی به ایران نیز در تمام کشورها از جمله آمریکا و اسراییل تظاهرات ضّد جنگ بپا نمودند .سئوال "باران" هم از شما همین است.. اعتراض مردم کشورهای جهان در درجهٔ اول علیه سیاستهای استعماری است وگرنه دلیلی ندارد که از دولتهای سرمایه داری عراق و ایران در مقابل تجاوزات نظامی حمایت کنند ! آنها عقایدی چون شما ندارند که بگویند چون صدام حسین و احمدی نژاد حکومتی سرمایه داری هستند،جنگ بین آنها، جنگ "بین دو قطب ارتجایی" است ، قابل دفاع نبوده و در مقابل حملات نظامی "بیطرف" خواهیم ماند. این بیطرفی همان "بی وطنی"، همان حمایت مستقیم از مداخلات نظامی است ! مبارزان،آزدیخواهان و کمونیستهای جهان، بخاطر حفظ صدام حسینها و یا احمدی نژادها تظاهرات و اعتراض نمیکنند آنها تغییرات حکومتها را از وظایف داخلی و ملی مردم همه کشورها مختلف میدانند و بر علیه جنگ و استعمار نوین جهانی قیام مینمایند .... آیا "خیانت ملی"، باید بپای کمونیستهای ایران نوشته شود ؟!
۵۰٨۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣۹۱
|
از : هومن دبیری
عنوان : باپوزش از همه
در خط ماقبل آخر ِ کامنت ِ خود بغلط نوشتم: «چه کسی وچه زمانی باید خواهد داد؟» - که باید می نوشتم : چه کسی وچه زمانی پاسخ خواهد داد؟
هومن دبیرس
۵۰٨٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : جرم
جناب هومن دبیری
با عرض معذرت از جناب اعظمی (که باید این کار را در کامنت اول انجام میدادم) بنده قصد شرکت در این گفتگو را نداشته و ندارم. این فرصتی بود که به جناب برزویه طبیب یاد آوری کنم که هنوز مایلم بدانم چگونه میشود در یک جامعه کمونیستی از روی کار آمدن دیکتاتور جلوگیری کرد. و از اینکه جا را تنگ کرده و مانع ورود شما به این گفتگو شده ام نیز عذر میخواهم.
جای گفتگو در باره سوگند نامه بقراط نیز در زیر مقاله مربوطه ست ولی چون شما آن بحث را به اینجا کشیده اید مختصرا عرض میکنم که جنایتکاران به منظور خود رسیده و نه تنها سه بیگناه را کشته اند بلکه بذر نفرت را پاشیده و چنان موفق شده اند که حتی پزشکی که در آلمان به طبابت مشغول است نیز همان میگوید که در باره چه گوارا گفته اند.
در اینجا وظیفه ابلهی چون من است که ساز مخالف بزند و بگوید که خون تا حدودی میتواند خون را بشوید و بالاخره باید راه دیگری یافت و چه بهتر که آن " بالاخره " امروز باشد. برای من بسیار ساده تر بود که مرثیه ای بنویسم و مردم را به انتقام گیری
از کسی که نمیدانیم کیست تشویق کنم. اگر اظهار عقیده مخالف , جرم است حق با شماست. مجددا از جناب اعظمی و شرکت کنندگان در این گفتگو عذر میخواهم.
۵۰٨٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣۹۱
|
از : هومن دبیری
عنوان : سیاه وسفید دیدن را کنار بگذاریم
علیرغم تمام کامنت های مناسب و "مزاحم" زیر این نوشته ، امیدوارم روزی بجای مزاحمت ها و گیر دادن ها به نویسندگان و کامنت گزاران کار مفیدتری انجام دهیم و در تکمیل ، تصحیح و غنای مقالات و کامنت ها یاری رسانیم .
یکروز در جائی دیگر با آموزش های "بقراط " حکیم ، علیه پزشکی مبارز که امروز در غم از دست از دادن یارانش سوگوار ست شعار میدهیم . روز دیگر در اینجا با نام "برزوبه طبیب" بی مناسبت به دوست کامنت گذارمان با همین اسم سئوالی بی ربط به موضوع می کنیم و اصرار داریم که پاسخ سریع هم بگیریم .
بگذریم، ضمن قدردانی از آقای محمد اعظمی که در این بحث ها شرکت نموده باید عرض کنم نوشته ارزنده ء ایشان دارای نکات برجسته و قابل اتکائی ست که می توان در مورد هر یک به بسط ،تعمیم و تکمیل ادامه داد تا نظر خودشان چه باشد.
برای من این قسمت از نوشته ایشان شایان توجه می باشد که در اینجا نقل می کنم و نظر خود را نیز بعدا ارائه خواهم داد:
« در گذشته ما بدون توجه به شرایط و زمینه ها، آرمانهای خود را در برنامه مورد نظر وارد می کردیم و معمولا موقعی از چپ و سوسیالیسم سخن می گفتیم در برنامه سیاسی آن، محو استثمار و ازبین بردن سرمایه داری را قرار می دادیم. امروز دریافته ایم که اراده این یا آن گرایش به تنهائی، بدون همبستگی همگانی مردم ایران و بدون وجود زمینه های مادی در جامعه، ره به جائی نمی برد و چه بسا ما را از دستیابی به ارزش های انسانی و اهداف مورد تاکیدمان نیز، دور کند. »
در باره ی این فکر جناب اعظمی می توانیم سئوال کنیم :
اول ـ آیا تحلیل ها و یا برنامه های ، سیاست ها وشعارهای گردانهای مختلف چپ ایران مناسب با شرائط مختلف تاریخی میهن ما بوده ست؟
کدام مقطع آری و کدام مقطع نه ؟ سیاه وسفید دیدن را کنار بگذاریم چپ ایران حقیقتا تاثیر گذار بوده ست. این اشکال اساسی متد برخورد ماست فقط مربوط به آقای اعظمی نمیشود.
دوم ـ آیا ارادهء این یا آن گرایش به تنهائی بدون همبستگی مردم وبدون زمینه های مادی در جامعه ـ بخوان شرائط عینی ـ ره بجائی خواهد برد؟
خب ، پاسخ این سئوال هم روشن ست که کاملا منفی می باشد .پس مشکل در کجاست؟
خب اگرما در باره ء پاسخ به این ۲ سئوال مهم مشکلی نداریم و میتوانیم توافق هم داشته باشیم . باید بپرسیم که چرا نیروهای چپ در رسیدن به تحلیل درست از شرائط و ارائه ء راهکارهای مناسب کوتاه مدت و دراز مدت برای امروز ایران ناتوان مانده اند ؟
در باره ء نقد گذشته و چپ روی ها وراست رویها نباید کوتاه آمد ولی بالاخره به سئولات و مسائل مبتلابه امروز چپ ونیازهای مبارزاتی آن چه کسی وچه زمانی باید خواهد داد؟
بنظر من هویت و تعریف چپ از این کانال عبور می کند ودر عمل مبارزاتی تائید خواهد شد.
۵۰٨٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣۹۱
|
از : برزویه طبیب
عنوان : توجیه ملکی مستغلاتی
جناب باران
استعمار در جهان کنونی ماهیتی سرمایه داری دارد . کسی که انترناسیونالیست است و نیزمخالف سرمایه داری در کلیت آن است طبعا مخالف سرمایه داری استعمارگر و .. بمبارانها و کشت و کشتار میلیونی مردم برای ایجاد "دموکراسی" (و یا حتی سوسیالیسم نمونه افغانستان و تهاجم بلوک شرق )...نیز هست .و علاوه بر آن مخالف استعمارگری دولت و سرمایه داری همولایتی های خود بر ملت ها و کشور های دیگر نیز هست . کسی که ناسیونالیست است حداکثر و در بهترین حالت فقط منافع ملت خودی را میبیند ، بنابراین سینه سپر کردن زن امریکایی در برابر بولدذور های دولت دست نشانده آمریکا رابا توجیهات غریبی چون... احترام به تعلقات ملکی و ملی فلسطینیها در مقابل تجاوزات اسراییل ..هم نمیتواند توجیه کند .حالا آمدیم و این توجیه ملکی مستغلاتی شما را قبول کردیم ، باسکرویل که سر مستغلات با مستبدین ایرانی نمیجنگید؟ بریگاد اینترناسیونال ، متشکل از داوطلبان از تمام ملیت ها که با ژنرال فرانکو فاشیست سر مستغلات نمیجنگیدند . اینهمه اورپایی که بر علیه جنگ بوش با عراق راهپیمایی میکردند ، را چه میگویید ؟ کارگران انگلیسی را که اعتصاب کردند و مانع مداخله دولت انگلیس به نفع جنوبی ها در جنگ داخلی امریکا شدند چه میگویید. ایا سفسطه را پایانی نیست ؟برزویه طبیب
۵۰٨۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : قبل و بعد از خطبه
جناب برزویه طبیب ،
ممنون از توجه دیر رس. سوال من بدون شعر و غزل و مستقیما مربوط به کامنت های
مفصل شما در مقاله " سازمانیابی کارگری - محمد قراگوزلو " و بشرح زیر بود :
از : peerooz
عنوان : قبل و بعد از خطبه
جناب برزویه طبیب،
اگر در فردای انقلاب ، استالینی پیدا شد و " متوهمان " قدرت کمک کردند که سر این و آن رفیق را زیر آب کرد آنوقت با کدام " قبل و بعد از خطبه " آنها را از خر شیطان پیاده
میکنیم؟
۴۸۴۲۰ - تاریخ انتشار : ۳۱ شهریور ۱۳۹۱
امید که هنوز برای پاسخ دیر نشده باشد .
۵۰٨۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۱
|
از : الف باران
عنوان : کسی که ناسیونالیست نباشد چگونه میتواند انترناسیونالیست باشد ؟
آقای برزویه طبیب;
"آن خانم امریکایی که زندگی آمریکایی خود را ول کرد در جلوی بلودزرهای اسراییلی که میخواستند الونکهای فلسطینیها را خراب کنند سینه سپر کرد و جان سپرد" ممکن است حتّی کمونیست نباشد ولی بخاطر تخریب الونکهای فلسطینی و احترام به تعلقات ملکی و ملی فلسطینیها در مقابل تجاوزات اسراییل مقاومتی نشان داد که عقاید "انترناسیونالیستی" خط فکری شما این سیاست را برای کارگران فلسطینی در مقابل تجاوزات صهیونیستی نمی پذیرد ، چون "کارگران وطن ندارند" و تضاد کارگران باید فقط بر علیه سرمایه داری بر علیه استثمار انسان از انسان باشد ! تقدم استثمار بر استعمار پوششی برای استعمار و برسمیّت شمردن تمام تجاوزات استعماری است.
همه کشورهای دنیا که نباید حکومتهای سوسیال دمکرات نوع اسکاندیناویایی داشته باشند تا در امان باشند ! با این سیاست جنگلی هیچ کشوری در هیچ نقطهای از جهان نمیتواند در امان باشد . نه عراق نه فلسطین نه لیبی،نه سوریه نه کوبا،نه کره شمالی،نه ونزوئلا و... نه ایران !
نمیتوان به بهانه وجود حکومت اسلامی در ایران، به نقض همه حقوق برسمیّت شناخته شده جهانی از جمله حقوق ملتها متوصل شد ، نمیتوان بعلت مرتجع حماس حملات اشغالی و تجاوز گرانه اسراییل را توجیه کرد ! تعویض حکومتها بعهده ملت هاست و نه با بمبارانها و کشت و کشتار میلیونی مردم برای ایجاد "دموکراسی" !
" رئیس جمهور اوروگوئه با آن فولکس قورباغهای و بدون یک لشگر محافظ شخصی سر کار میرود و کشورش از کمترین درجهٔ فساد اداری و بالاترین درجه مساوات اجتماعی بر خوردار است "را نمیتوان به جرم داشتن یک حکومت سرمایهداری که در آن استثمار انسان از انسان نهفته است در مقابل تجاوز استمارگرانه ای در آن , بیطرف بود.
منظور شما از "..... تاکید شما بر ماهیت انترناسیونالیستی جنبش قدمی مثبت و ارزشمند میدانم"چیست ؟ مقاله تاکید بر جهان وطنی بودن مبارزات و نفی " تعلقات ملی" دارد.کسی که ناسیونالیست نباشد چگونه میتواند انترناسیونالیست باشد ؟ کارگران اگر وطن نداشته باشند چگونه میتوانند قدرت سیاسی را از سرمایه دارانی که وطن دارند خارج کنند ؟ زیرا که امر کسب قدرت سیاسی مشروط به وجود و حضور یک قدرت سیاسی در یک واحد سیاسی جغرافیایی معین است و کارگران که بعلّت فقدان این مالکیت از هفت دولت آزاد خواهند بود ، نباید زحمت کسب قدرت سیاسی خود را بخود راه دهند،آنها نمیتوانند برای کسب قدرت سیاسی در منطقه ای که وطنشان نیست مبارزهٔ یا انقلاب کنند...
۵۰٨۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۱
|
از : برزویه طبیب
عنوان : از درک ان عاجزم.
به تگرگ و باران و توفان و...لزومی به بردن خیالی چپ ها به مثلا سوریه نیست . حضوروافعی اقای احمدی نژاد کفایت میکند
به آقای پیروز کامنت های شما در بسیاری موارد خارج از موضوع مقاله مرجع کامنت است و یا شعر و غزلی است که من نا اشنا به روح شاعرانه از درک ان عاجزم. برزویه طبیب
۵۰٨۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۱
|
از : تگرگ به باران
عنوان : رای من ایناهاش
من به باران رای می دهم. او درست می گوید
۵۰٨۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۱
|
از : تگرگ به باران
عنوان : رای من ایناهاش
من به باران رای می دهم. او درست می گوید
۵۰٨۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : رای و برهمن
برزویه طبیب ظاهرا پزشکی در دربار انوشیروان عادل ! بود که به هند رفت و کتاب کلیله دمنه را به ایران آورد. چندی پیش در پای مقاله جناب قراگوزلو از جناب طبیب پرسیدم که چگونه میشود از پیدایش دیکتاتوری هایی چون استالین جلوگیری کرد. ظاهرا ایشان به هند رفته اند که پاسخ آنرا از رای و برهمن بپرسند.
۵۰۷۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۱
|
از : برزویه طبیب
عنوان : به نماینده چه حزبی رای خواهید داد
.به خانم مارال سعید : اول اینکه من به کسی انگ زده ام سوء تفاهم است مگر اینکه لفظ رفیق را انگ بدانید که پس گرفتم و صد بار اشتباه کرده بودم.دوم دوباره میپرسم معنی منافع ملی یا حدود آزادی پیشنهادی شما چیست ؟ آیا میتوانید پاسخی غیر ایدئولوژیک به این سوالات بدهید ؟ اگر توانستید مارا بیخبر نگذارید . سوم اینکه بفرمایید کی سیاست مقطعی ایجاب نخواهد کردکه نماینده حزبی فرضی که آمال زحمتکشان را با دموکراسی درآمیخته از رای شما برخوردار شود؟ در این مقطع به نماینده چه حزبی رای خواهید داد حزبی غیر دموکراتیک ؟و یا حزبی که با آمال زحمتکشان کاری ندارد ؟ یا حزبی که هم با دموکراسی بیگانه است و هم با آمال زحمتکشان ؟ با لاخره باید به حزبی متفاوت با حزب مفروض رای دهید . یا رای نخواهید داد؟ برزویه طبیب
۵۰۷۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۱
|
از : الف باران
عنوان : دستهای راست در آستین "چپ"...
برای لحظهای این سازمانهای و احزاب "چپ" را از ایران برداشته به کشور هایی که مورد تجاوز نظامی قرار گرفته اند ، نقل و انتقال دهیم. مثلا به عراق، افغانستان،لیبی و یا سوریه. این کمونیستهای ایرانی که وطنی ندارند همراه با احزاب بردار خود چه وظایفی در مقابل تجاوز نظامی بیگانگان باید داشته باشند ؟ این "کمونیستهای اینترنسیونال" و آن "کمونیستهای اینترنسیونال" وطنی ندارند که از آن دفاع کنند ! در کنار حکومتها و در کنار مردم هم نخواهند بود، چون این عقاید از محدوده مرزها و ملیّتها فرا رفته و "فراملی" شده اند (!) این عقاید هم اکنون در بسیاری از سازمان های سیاسی "کاسب کارانه"، تجزیه طلبها و ... ایران وجود دارند.شاید تصور بر این باشد که حکومتها و کشورهای یاد شده دیکتاتوری و مرتجع بوده، از ارتجاییون و دیکتاتورها نباید حمایت شوند ! اولا این عقاید "جهان وطنی" اگر وطنی نداشته باشد برایش چه فرقی میکند که حکومت کشوری که در آن تولد یافته دارای چه حکومتی باشد ! مرتجع یا ملی...! وطنی ندارد ! وطنی نمیشناسد ! برای چیزی هم که ندارد مبارزهای ندارد !
کسانیکه ملیّت را نفی میکنند هرحکومت ملی را نیز نفی مینمایند و بطور مستقیم به هر تجاوز استعماری جواب مثبت ( تجزیه طلبها) داده و یا خود را در پشت آنها با "بیطرفی" و یا سکوت پنهان میکنند.
آنها بر این باور نیستند که : مردم همه سرزمینهای دنیا صرف نظر از دین،نژاد بزرگی یا کوچکی،صرف نظر از سطح فرهنگی و قدمت تاریخی و .. حق دارند که در مقابل هر تجاوز بیگانه بپا خیزند ،حمله آنها را دفع و در صورت اشغال ، اشغالگران را از کشور خود بیرون نمایند.تا اشغالگران بدانند که مقاومت ملتها علیه متجاوزین وجود داشته ، هوای اشغال کشورهای دیگری را در سر نپرورانند.آنها حق تعیین سرنوشت را برای ملتها محترم نمی شمارند. کسانیکه این حق و حقوق رابرای کشورها و ملتها نمی پذیرند طرفدار قوانین جنگل و طرفدار استمارگرانند.
اگر وطن در مبارزات حذف شده است چه نیازی به تعدّد احزاب کمو نیست در کشور های مختلف است ؟ بجای حزب کمونیست یونان ،فرانسه،آلمان ،نیکاراگوئه...چرا نمیگویند "حزب کارگران جهان"، چرا نمیگویند"حزب ترتسکیستهای جهان" ؟! چرا فقط از استثمار سخن میگویند و از استعمار نمیگویند ؟!... آنها میخواهد از در "چپ" وارد شوند تا از وسعت مقاومت در مقابل استعمار بکاهند...
۵۰۷۹٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹۱
|
از : مارال سعید
عنوان : دوستانه
آقای طبیب از شما بیش از اینها انتظار میرود! دوست گرامی ما از همین انگ زدنهاست که به اینجا رسیده ایم. شما و امثال شما اگر میتوانید یک حزب سوسیالیستی (کمونیستی) بنا نهید و در برنامه ی آن آمال کارگران و زحمتکشان! را با دمکراسی درهم آمیزید و در یک رقابت پارلمانی در پای صندوقهای رای برای کسب قدرت سیاسی بکوشید. اگر توانستید چه بهتر، حداقل به یکی از آرزوهای بخشی از مردم ایران پاسخ گفته اید. مطمئن باشید من خارج از آنکه به آن حزب احترام ویژه خواهم نهاد، در مقاطعی که سیاست ایجاب کند حتما ً به نماینده ی آن حزب رأی خواهم داد.
من سالها از عمرم را داده ام تا یاد بگیرم اگر از روزن ایدئولوژیک به مردم نگاه کردی، بخش کوچکی از آنها را خواهی دید. و برای آنکه این بخش کوچک را بر صندلی قدرت بنشانی مجبوری از روشهای غیر دمکراتیک سود بجوئی. من مایلم از پنجره ای وسیع به مردم زادگاهم نگاه کنم. من یاد گرفته ام بی ایده آل نباشم لیک در ایده آلهایم زندگی نکنم. من یاد گرفته ام وقتی از زاویه ی منافع ملی به مسائل پرداخته شود منافع وسیعترین طیف ساکنان میهنم ایران را در بر میگیرد. من یاد گرفته ام تا، ملی فکر نکنم نمی توانم جهانی عمل کنم. و بالاخره من یاد گرفته ام که سرمایه داری را بپذیرم تا بتوانم در آن فعالیت کنم و در حد توانم در آن تغییر ایجاد کنم.
آقای طبیب امیدوارم با این اندک، از گذاردن پیشوند "رفیق" در ابتدای نام من پشیمان نگشته باشی، ولی حتی اگر شده باشی من شما را دوست، استاد و هم میهن خویش و بسیار محترم می شمارم که علیرغم اختلاف سلیقه با او منافع ملی مشترک دارم.
۵۰۷۹۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹۱
|
از : کاظم امیری
عنوان : اشاره به اقای صفا
اقای صفا متاسفانه سوراغ دعا را گم کرده اید.
۵۰۷۹۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹۱
|
از : برزویه طبیب
عنوان : مشایی وباسکرویل وملیت چپ وحکم واماندگی
ه رفیق مارال سعید : حزب صرفا سیاسی فقط میتواند از نوع احزابی باشد که مشایی ها در پی ایجاد ان هستند . و بسته به سیاست روز، زمانی کربلا و زمانی پاسارگاد قبله گاه آنها است .
خود شما نوشته اید: بعنوان مثال با برنامه اش خود را اینگونه تعریف خواهد نمود: ما حزبی هستیم که خواهان: استقلال، آزادی و رفاه برای عموم هم میهنان ایرانی در ساختاری دمکراتیک و بدون تبعیض و با اولویت دادن به منافع ملی میباشیم. ما سعی داریم اهداف فوق را در افقهای منافع طبقات کارگران، دهقانان، زحمتکشان و اقشار متوسط جامعه ی ایران اجرائی نمائیم.
حال اگر یکی بپرسد معنی منافع ملی یا حدود ازادی و یا معنای استقلال چیست ؟ مجبور هستید از جهانبینی ، همان ایدئولوژی ، مایه بگذارید
به آقا یا خانم ا. باران .تعاریف شما صحیح نیست .ساده بگویم جهان وطن آن خانم امریکایی است که زندگی امریکایی را ول کرد در جلوی بولدزور های اسراییلی که میخواستند الونک های فلسطینی ها را خراب کنند سینه سپر کرد و زیر چرخها جان سپرد و برایش درد انسانها علیرغم ملیت متفاوت انها درد خود او بود. حال شما او رانکوهش میکنید و مزور میخوانید ، بکنید چیزی از او کم نمیشود .جهان وطن باسکرویل ان معلم آمریکایی بود که با مستبدین محمد علیشاهی جنگید و در راه مشروطه طلبی ایرانیان جان باخت و کمتر کسی به زیارت قبر او در تبریز میرود. جهان وطن آن جراح بد اخلاق کانادایی بود که به علت عفونتی که از جراحی های بدون امکانات بر روی سربازان انقلابی چینی انجام میداد جان سپرد .انها را عامل ارتجاع بخوانید ، چه باکی از شما دارند . انها مظهر بیباکی انسانیت و سرافرازی بشریتند .
به اقا و خانم چپ زاده : هیچکس نگفته چپ ملیت ندارد . ولی ملیت های متفاوت چپ ها ، ذره ای از اخوت وهمدلی وهمسنگر بودن آنها نمیکاهد و آنها را از هم جدا نمیکند .اینست پایه انترناسیونالیسم.
به رفیق عیسی صفا : چرا فقط حکم واماندگی صادر میکنید . نکته به نکته مطلب را و نه نویسنده را ،نقد کنید ، تا ببینیم چند مرده حلاجید و ما هم چیزی یاد بگیریم.برزویه طبیب
۵۰۷٨۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹۱
|
از : برزویه طبیب
عنوان : تاکید نسبی شما را بر ماهیت انترناسیونالیستی جنبش قدمی مثبت و ارزشمند میدانم
نوشته اید: این نیرو برای آزادی و عدالت اجتماعی و برابری، یعنی شانس برابر همگان، برای استفاده از امکانات مادی و معنوی، مبارزه می کند.
این نگاه از نظر فلسفی و اقتصادی نارسا است . اشکار است که در جامعه کهنه انسانها نابرابر نگهداشته شده اند . کسی سوادش بیشتر است , دیگری بچه شیرخوار دارد ، ان دیگری علیل است . بنابر این شانس برابر برای استفاده از امکانات مادی و معنوی،برای انسانهایی که در شرایط نابرابر قرار دارند عین نابرابری است . نگاه کنید به نقد برنامه گوتا.
نوشته اید : ممکن است پرسیده شود که آیا در جبهه کار و مزدبگیران بودن، بمعنای این است که امروز در جامعه ایران باید مخالف یک نظام اقتصادی سرمایه داری بود که به رشد اقتصادی، رفع بیکاری و توسعه صنعت و کشاورزی و آبادانی کشور می انجامد؟ چگونه می توان بدون بهره دهی و سود سرمایه، به انباشت سرمایه و رشد اجازه داد؟
ایا جامعه ایران هم اکنون سرمایه داری نیست ؟ اگر هست پس چرا رشد اقتصادی، رفع بیکاری و توسعه صنعت و کشاورزی و آبادانی کشور را نمیبینیم ؟ اگر نیست پس ماهیت اقتصادی آن چیست ؟ فئودالی؟ اشتباه نشود . من هم اعتقاد ندارم که شرایط برای ظهور سوسیالیسم بر ویرانه های جمهوری اسلامی فراهم است . ولی من مخالف تطهیر سرمایه داری از طریق وعده رشد اقتصادی، رفع بیکاری و توسعه صنعت و کشاورزی و آبادانی کشور توسط سرمایه داری هستم .تنها چیزی که سرمایه داری میتواند به جبهه کار ارزانی کند امادگی جبهه کار برای براندازی سرمایه است و بس . نگاه کنید به اوضاع یونان.
برخلاف شما که نوشته اید : معمولا موقعی از چپ و سوسیالیسم سخن می گفتیم در برنامه سیاسی آن، محو استثمار و ازبین بردن سرمایه داری را قرار می دادیم. امروز دریافته ایم که اراده این یا آن گرایش به تنهائی، بدون همبستگی همگانی مردم ایران و بدون وجود زمینه های مادی در جامعه، ره به جائی نمی برد و چه بسا ما را از دستیابی به ارزش های انسانی و اهداف مورد تاکیدمان نیز، دور کند.
من راه حل شما مبنی بر حذف اهداف حداکثری را به دلیل فراهم نبودن شرایط تحقق آنها رد میکنم .آمدیم تا پانصد سال جمهوری دموکراتیک در ایران برقرار نشد آنوقت چه؟ به نظر میرسد که هدف ما باید در مرحله فعلی تدارک شرایط تحقق اهداف حداکثری ، بویژه اتحاد اگاهانه طبقه کارگر حول محور منافع مستقل خویش باشد . این کار با یا بدون برقراری جمهوری دموکراتیک لازم و ممکن است و حتی اینکه بدون آن ، جمهوری دموکراتیک غیر قابل تحقق است . . این است فرق جنبش سوسیال دموکراسی در مرحله دموکراتیک تحولات اجتماعی با چنبش های لیبرالی که به شعار رای من کو ،هنوز آویزانند . نگاه کنید به تمام کشورهای غیراستبدادی ، کدامیک فاقد طبقه کارگر متشکلند؟ لازم به توضیح نیست که این تشکل همیشه مقدم بر دموکراسی بوده است (مگر در دوره کوتاهی در اوان انقلابات بورژوایی)
نوشته اید: شعار ما باید، آزادی نظر و وحدت در عمل باشد.
ایا این همان ترجمه سانترالیسم دموکراتیک قلب شده ، نیست ؟ بفرض نظر یکی از اعضا مخالف فلان عمل بود . ایا انتظار اینست که برخلاف نظر خودش عمل کند ؟ حتی لنین هم چنین فکری را ترویج نمی کرد و بارها برخلاف مصوبات حزب عمل کرد . آخرینش هم همانا فراخوان برای برپایی انقلاب اکتبر . یا به برخورد لنین به سوسیال دموکراتهایی که بر له جدایی از سوئد رای میدهند ، نگاه کنید.
در مورد علت پراکندگی چپ با عامل مذهب گونه پنداشتن مارکسیسم توسط چپ ایران موافقم ولی عامل استبداد و عامل فروپاشی اردوگاه شرق را صحیح نمیدانم . و در کامنتی دیگر به ان پرداخته ام . ولی هنوز سئوال باقی است که چرا چپ به مارکسیسم چون مذهب نگاه میکند؟ دلایل عینی این نگرش چیست؟
تاکید نسبی شما را بر ماهیت انترناسیونالیستی جنبش قدمی مثبت و ارزشمند میدانم .برزویه طبیب
۵۰۷۷٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹۱
|
از : مارال سعید
عنوان : برنامه هر حزب تعریف آن حزب است
آقای اعظمی ممنون از پاسخ و روشنگری شما، اما به نظر من صورت مسئله (تعریف عام "چپ") بدین شکل غلط است! چرا که نمی توان برای گستره ای با این طول و عرض یک تعریف واحد ارائه داد. اما برای آنچه که این سه جریان در صدد ساخت آن هستند میتوان یک تعریف خاص ارائه داد. در این تعریف خاص نباید فراموش کرد: آنچه که در صدد ایجاد آن هستیم یک حزب صرفا ً سیاسیست نه ایدئولوژیک- سیاسی. و برنامه ی این حزب، راهنمای عمل و نشانگر سمت و سوی آن حزب است. در این معنی، برنامه ی هر حزب تعریف آن حزب است. حال نام آن حزب هرچه میخواهد گو باشد.
آنچه خواهد آمد بعنوان مثال با برنامه اش خود را اینگونه تعریف خواهد نمود: ما حزبی هستیم که خواهان: استقلال، آزادی و رفاه برای عموم هم میهنان ایرانی در ساختاری دمکراتیک و بدون تبعیض و با اولویت دادن به منافع ملی میباشیم. ما سعی داریم اهداف فوق را در افقهای منافع طبقات کارگران، دهقانان، زحمتکشان و اقشار متوسط جامعه ی ایران اجرائی نمائیم.
حال که از نمای نزدیک به فعالیت این سه جریان در پروژه "وحدت چپ" می نگری، تعجب میکنی و از خود می پرسی: آیا حرکت آنها در ابتدا از یک همخوانی برنامه ای آغاز و به ضرورت "وحدت" انجامیده است؟ یا نه صرفا ً آمرانه و ذهنی تصمیم به این کار گرفته شده است؟ اگر ضرورت این "وحدت" از دل عملهای مشترک این سه جریان در یکسری پروژه های مشخص بیرون تراویده پس چرا آنها نتوانسته اند سه جریان را به سمت یک برنامه واحد سوق دهند؟
۵۰۷۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۱
|
از : الف باران
عنوان : کمونیستها صادقترین وطن پرستها هستند...
"..."جهان وطن" کسی است که هوادار حکومت جهانی و حکومت بدون مرز است و آنرا موذیانه مظهر مدرنیسم و ترقی جلوه میدهد،با این تفاوت که به ملت و حق ملل در تعیین سرنوشت خویش ، استقلال ملل ، حق حاکمیت هر ملت مفروض،تمامیت ارضی کشورها اعتقادی ندارد،روابط میان ملتها و اساسا مقوله ملت را کهنه شده میداند و میخواهد آنرا با اتحادهای "فراملی" جایگزین کند ."جهان وطن" سنن و فرهنگ ملی را نقض میکند. "جهان وطن" اینگونه تبلیغ و القا میکند که به این دلیل که خود واژه ملت را نمیپذیرد و "فراملی" فکر میکند و مرزها را قبول ندارد، مترقی است. وی پدیده ملت را به گذشته دور متعلق میداند . ایدئولژی "جهان وطنی ، کسموپلیتینیسم" که جهان را وطن خود می نمایند و تعلقات ملی ، آگاهی ملل،استقلال ملی آنها را ، آنهم در دوران امپریالیسم و جهانی شدن سرمایه داری نفی میکند ، یک ایدئولژی ارتجایی،در خدمت امپریالیسم جهانی ، در خدمت نفی حقوق ملل و تمامیت ارضی آنها قرار دارد.این ایدئولژی ،ایدئولژی استمارگرانی است که جهان را زیر سلطه خود میخواهند و مردم را با این تئوری به تسلیم در برابر آنها دعوت میکنند."
۵۰۷۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۱
|
از : چپ زاده ی متنفر از پدر و مادر از تهران
عنوان : ملیت چپ.
اصلا حرف از این بی محتوا تر نمی شود که بگوییم چپ ملیت ندارد. درست مثل اینکه بگوییم من فارسی حرف نمی زنم٬ یا یک فرانسوی وقتی فرانسه سخن می گوید فرانسه حرف نمی زند. چپ ایران مثل یک دیسکی می ماند که در همان دور دوران شصت سال پیش گیر کرده و همین طور دور خودش می گردد. پدر و مادر بنده از همان چپهایند٬ در کادر به اصطلاح رهبری هم بوده اند ولی وقتی باهاشان صحبت می کنی گویی در همان بیسته یا ده سال پیش از انقلابند. چپ ایران برای ایبنکه هرگز ملی و ایرانی نشد هرگز همه گیر هم نشد. هرگز چپ ایران به زبان فارسی برای ایرانیان سخن نگفت. مقصوم از زبان فارسی برای ایرانی سخن گفتن است٬ برای همین هم در ایران ما چپ نتوانست جایی برای پای خود باز کند و این مصیبت بزرگی برای ایران است. امروز ایران به یک چپ ملی و میهنی نیاز دارد. سرودی که چپهای فرانسه می خوانند سرودی ملی ست٬ بعد از آن سرود ملی ست که انترناسیونال هم می آید. در هر حال اگر چیزی نقطه ای و مکانی و شهری و روستایی نباشد و مدعایش بین المللی بودن باشد هرگر جهانی نمی شود. روغن فلان جا و پنیر فلان جا و باقلوای فلان جا و باسلوق فلان شهر برای این همه جایی هستند که پیش لز هر چیز و بیش از هر چیز نقطه ای و همانجایی هستند برای همین نیز همه جاییند و بین المللی. اصلا این آقا حتا وقتی می گوید معنی چپ از فرانسه می آید اشتباه می کند٬ معنی چپ و تاریخ آن از انگلستان و چپ و راست نشستن در پارمان این کشور می آید٬ بعد دیگران و حتا چپی ها ی فراسنه آنرا کپی کرده اند. اصلا یکی از دلاییلی که در فرانسه انقلاب شد نداشتن مفهوم چپ بود. یکی از دلاییلی هم که در انگلستان انقلاب نشد داشتن چپ بود. در هر حال جای بسی شکایت و جای بسی مصیبت است که چپ ایران قادر نیست خودش را از نو بسازد و حتا از نو معنی کند و حتا حتا معنی چپ را بفهمد٬ چپی که بدرد ایران بخورد. البته که میدانم فحش های منتشر شدنی و منتتشر نشدنی نثار من خواهد شد. اما چه باک اگر راست بود و واقعا چپی در ایران وجود داشت که بشود رویش حساب کرد. چپی وجود ندارد٬ و اگر هم بگویی هزار و یک دلیل از خارج از چپ برایت می آورند که باعث چنین وضعی ست و نه حتا یک دلیل از درون چپ.
۵۰۷۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۱
|
از : عیسی صفا
عنوان : ورشکستگی
مبارزه اصلی و بنیادی با سرمایه داری فقط با کمونیست بودن ممکن است. سوسیالیسم بدون لغو مالکیت بورژوایی ممکن نیست. سوسیال دمکراسی که خود را پشت واژه « چپ» مخفی می کند گرایشی از سرمایه داری است و نه کمونیسم. آنها خواهان رفرم در نظام سرمایه داری با حفط اصل آن هستند. در شرایط کنونی حتی باید در رفرمیست بودن آنها هم تردید کرد. تمام جریانهای سوسیال دمکرات در اروپا که در قدرت هستند کاملن سیاستهای اقتصادی ریاضت کشی را بر مردم تحمیل می کنند و تفاوت مهمی با احزاب راست ندارند. اتحاد چپ با گرایش سوسیال دمکرات از هم اکنون جریانی ورشکسته است. ورشکستگی این جریان فقط در تعریف از سوسیالیسم نیست. سردرگمی در سیاست در رابطه با ایران هم اکنون ناتوانی آنها را در نظر و عمل سیاسی نشان می دهد. اتحاد چپ مورد نظر سه سازمان چیزی جز فرافکنی و رشکستگی کنونی و بی آیندگی تک تک آنها نیست. از این ستون به آن ستون فرج است ! این است منطق گنگ رهبران وامانده هر سه جریان.
۵۰۷۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۱
|