فروپاشی شوروی در برابر فروپاشی اروپا
بوریس کاگارلیتسکی برگردان: بابک پاکزاد
•
در زمانی که روسیه بیستمین سالگرد فروپاشی اتحاد شوروی را خاطر نشان کرد، غرب گفتگوی جدی پیرامون احتمال فروپاشی اتحادیه اروپا را آغاز می کند. و درست نظیر فروپاشی شوروی، هر چه سیاستمداران بیشتری سعی می کنند اتحادیه اروپا را نجات دهند، احتمال زنده ماندن آن کمتر می شود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۵ دی ۱٣۹۱ -
۱۴ ژانويه ۲۰۱٣
در زمانی که روسیه بیستمین سالگرد فروپاشی اتحاد شوروی را خاطر نشان کرد، غرب گفتگوی جدی پیرامون احتمال فروپاشی اتحادیه اروپا را آغاز می کند. و درست نظیر فروپاشی شوروی، هر چه سیاستمداران بیشتری سعی می کنند اتحادیه اروپا را نجات دهند، احتمال زنده ماندن آن کمتر می شود.
اتحادیه اروپا از سوی همان نهادی با تهدید تجزیه مواجه است که تصور می شد قاره را متحد و قدرتمند می کند – پول واحد اروپا.
در سال های اولیه دهه ۲۰۰۰ ،برخی اقتصاددانان از جمله خودم ، این بحث را مطرح کردند که تلاش برای ادغام کشورها با اقتصادها و ملیت های گوناگون در یک نظام مالی واحد نه به اتحادی وسیع تر بلکه به نزاع ها و درگیری های فزون تر منتهی خواهد شد.
ما همچنین این بحث را مطرح کردیم که یورو به تورومی در کشورهای کمتر توسعه یافته جنوب اروپا دامن می زند که مانند طاعون به همسایگان شمالی توسعه یافته ترشان سرایت خواهد کرد ، و این که سیاست های مالی با اهداف ریاضتی و حفظ یک نرخ مبادله پایدار برای یورو ،اقتصادهای یونان، اسپانیا و پرتغال را دچار رکود و خفقان خواهد کرد.
متاسفانه، حقیقت این پیشبینی ها ثابت شد.نظام مالی واحد به تخصیص مجدد سرمایه به سود آلمان ،مقتدر ترین اقتصاد اروپا، انجامید، در حالی که کشورهایی با اقتصادهای ضعیف به کمبود های مالی مداوم دچار شدند و ناگزیر از استقراض مقادیر هرچه فزاینده تری شدند که آن ها را به آستانه ورشکستگی کشاند.برخی امید داشتند که ادغام ، عملکرد کشورهای کمتر توسعه یافته اروپا را بهتر می کند، اما چنین چیزی رخ نداد.
ضمنا، کشورهای با اقتصاد های ضعیفتر وسوسه شدند که از هر اهرم سیاسی که در اختیار داشتند جهت بهبود موقعیتشان در اتحادیه اروپا استفاده کنند. این عامل مهمی در فروپاشی اتحاد شوروی بود و می تواند تاثیر مشابهی بر اتحادیه اروپا بگذارد.
این حقیقت که آلمان و فرانسه تقویت و تحکیم ادغام مالی را به عنوان ابزار غلبه بر بحران مطرح و ارائه می کنند، تنها ثابت می کند که سیاستمداران از بحران های اخیر هیچ چیز نیاموخته اند. سفت و سخت شدن تقاضاها ی مطرح شده ازسوی نهادهای سیاسی و مالی ،نه تنها شکاف میان این نهادها را بزرگتر خواهد کرد، بلکه بدتر از آن،استانداردهای زندگی و معیشت مردم را کاهش خواهد داد.
مقایسه اتحادیه اروپا با اتحاد شوروی پیشین جالب توجه است.از بسیاری جهات،نسبت به اتحاد شوروی، اتحادیه اروپا از بدنه ای به مراتب کمتر ادغام یافته برخوردار است،در جامعه شوروی نهادهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مشابه تر و هم جنس تر بودند اما تحت فشار اصلاحات مبتنی براقتصاد بازار، جمهوری های شوروی که از تنوع قومی بسیار برخوردار بودند به سرعت روند تجزیه و پراکنده شدن را آغاز کردند.
از منظر تاریخی،نیروهای بازار به گروه های اجتماعی گوناگون تقسیم شده. بروکسل کمابیش می توانست هنگامی که اقتصاد شکوفا بود از عهده این نیروهای تقسیم شده برآید اما در رکود، وضعیت به شکل قابل توجهی وخیم می شود.
متاسفانه، به جای به رسمیت شناختن مشکل و به راه انداختن اصلاحات جهت تصحیح آثار منفی سیاست های اخیر،رهبران اروپا سعی می کنند هرچه سفت وسخت تر ایده های شکست خورده اشان را عملی کنند.نتیجه،فاجعه بار خواهد بود.
قانون اساسی اتحاد شوروی به جمهوری ها حق جدا شدن را اعطا کرده بود، اما قانون اساسی اتحادیه اروپا حق مشابهی را قائل نشده است.این تنها در معنای آن است که در صورتی که اتحادیه اروپا روند تجزیه را آغاز کند ، این روند به غایت غیر قابل کنترل تر و آشوبناک تر از فروپاشی اتحاد شوروی خواهد بود.
* بوریس کاگارلیتسکی مدیر انستیتو مطالعات جهانی سازی است
|