حفظ حیات انسان و طبیعت؛ حفظ حیات بورژوازی


شادی انصاری


• با وجود آنکه نیازی که منجر به بروز خلاقیتی جالب به نام "لباس پاک کننده ی هوا" شده، خود ارث شومی است از چرخه ی ناپاک تولید جهانی در نظام سرمایه و تناقضات ساده و پیچیده ی آمیخته در مناسبات آن، نفس حرکتهای اصلاحی برای ترمیم آسیبهای ایجاد شده در طبیعت، در شرایطی می تواند ارزشمند باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲٨ دی ۱٣۹۱ -  ۱۷ ژانويه ۲۰۱٣


 چندی پیش در یکی از شبکه های تلویزیونی، گزارش تصویری جالبی پخش شد مبنی بر تولید نوعی پوشاک با نام تجاری “HERSELF”، دارای قابلیتی ممتاز و یکه : این لباسها می توانند آلودگیهای موجود در هوا را تصفیه نمایند! تولید آنها " نتیجه همکاری بین پروفسور هلن استوری از کالج مدِ لندن و پروفسور تونی رایان دانشمندی از دانشگاه شفیلد است." * هر فرد با خرید و پوشیدن این لباسها، در طول زندگی خود می تواند سهمی در بهبود وضعیت هوای کره ی زمین داشته باشد.
   " به گفته کارشناسان، لباس های تولید شده با استفاده از نانوتکنولوژی که آلودگی هوا را می گیرند و نابود می کنند، می توانند هوای شهرها را تصفیه کنند و جان بسیاری را نجات دهند." * البته برای تحقق این قابلیت، خریدار باید محلولی شامل ماده ی شیمیایی “دی اکسید تیتانیوم” را بروی لباس اسپری نماید ویا با مخلوط کردن این محلول با مایع یا پودری که در ماشین های لباس شویی بکار می روند، لباس را آماده ی فعالیتش نماید. اکنون پس از گذشت مدتی از نخستین ایده های تولیدی این پوشاک، استفاده از نوع ویژه ای پودر شستشوی لباس که با عنوان "کاتالیتیک" تولید شده، راهکار آسانتری است. ماده ی مذکور در بافت مخصوص این پوشاک باقی می ماند وهنگام تابش نور خورشید، طی فرایندی، بدون ایجاد آسیب به بدن خود شخص، ذراتی را که با آن برخورد می کنند از بین می برد و پس از شستشوی بعدی با همین مواد، لباس آماده ی فعالیت دوباره در راستای پاکسازی هوا خواهد بود.
    در نگاه نخست، این نوآوری به شکلی بی کم و کاست در خدمت ارتقای کیفیت زندگی بشر و تبدیل کردن هر فرد، به فعالی در زمینه ی محیط زیست جلوه می کند. البته مسلما چنین کارکردی را نیز داراست اما از دید نگارنده ی این سطور، زوایایی پنهان در این گزارش سراسر مثبت، مغفول مانده اند. در این نوشتار، به آن بخش از این زوایا که در راستای همان مسائل محیط زیست می باشند پرداخته خواهد شد و سعی بر این است که بر مبنای اطلاعات ارائه شده در گزارش تصویری و متنی مرتبط که در انتها بصورت لینک اینترنتی در دسترس است، نگاهی موشکافتر بر این نوآوری داشته باشیم.
    با وقوع انقلاب صنعتی، چرخه ی تولید و صنعت بدون در نظر گرفتن عواقب حمله به محیط زیست (ایجاد انواع بحرانهای جدی در آینده)، به اشکال گوناگون مستقیم و غیر مستقیم، مصرف و آسیب به موجودیت آن را آغاز کرده و ادامه داده است. فرانک کلی، پروفسور سلامت محیط زیست در کالج کینگ لندن، می گوید که " اگر تأثیر آلودگی هوا بر سلامتمان را در نظر بگیریم، با توجه به ارقام بدست آمده، سالانه ۲۹ هزار نفر در انگلستان در نتیجه آلودگی می میرند. آنها حدود یازده سال و نیم زودتر از آنچه انتظار می رود می میرند. " *
   روند تخریب محیط زیست وظهور رو به افزایش انواع آلاینده ها، همچنانکه برای انسانها تهدید کننده ی سلامت و زندگی محسوب می شود، از زاویه های گوناگون برای خود سیستم نیز تهدید کننده است. سیستم سرمایه داری _ به عنوان نظام غالب در ساز و کار و نظم بازار _ برای بقا، نیازمند گسترش دائمی زمینه های مورد نفوذ خود است. "نیاز به یک بازار در حال گسترش برای محصولاتش، بورژوازی را به سراسر زمین کشاند. بورژوازی باید به هر سوراخ سنبه ای سر بکشد، در همه جا مستقر شود و با همه جا رابطه برقرار کند. " ** با همه جا : از جمله ارتباط مستقیم و غیر مستقیم با منابع زیستی محدود زمین که در بسیاری موارد تجدید ناپذیراند. این برقراری ارتباط با رویکردی مصرف گرا، حتی برای خود بورژوازی نیزهرگز بی هزینه نبوده است. هوای پاک و قابل تنفس از جمله ی این منابع است که با در نظر گرفتن آسیبهای جدی به چرخه ی طبیعی بازتولید آن در اکوسیستم زمین، اکنون به نوعی جزو منابع زیستی محدود محسوب می شود.
    از سوی دیگر در دنیای امروز، بورژوازی با وجود گرفتار بودن در دام تهدیدهایی که خود مسبب آن بوده، با سرعت در آفرینش و تملک بازارهای نو و توسعه دادن روند کالایی شدن پیش می رود. " بورژوازی نمی تواند بدون ایجاد انقلاب دایمی در ابزار تولید و در نتیجه در مناسبات تولید، و توأم با آنها در کل مناسبات اجتماع، به حیات خود ادامه دهد." ** در راستای این تغییرات دائم است که با به کار بستن یک هوشمندی ویژه، نظام سرمایه می تواند راهکارهایی ابداع کند تا آنچه را که خود در راستای گسترش زمینه های تولید بدون درنظر گرفتن مولفه های مرتبط با امر توسعه ی پایدار، در همه جای زمین ویران و مصرف کرده، در راستای ایجاد تغییر دائمی یاد شده موردنیازش، توأمان با آفرینش زمینه های تازه ی مصرف، باز تولید و بازسازی نماید. به بیان ساده تر، امری حیاتی را نابود کند و سپس همان نابودی را به عنوان بستری برای تولید کالا با کارکرد بازسازی آنچه نابود شده، به کار گیرد.
   نکته در اینجاست که هم در پروسه/پروژه ی ویرانی و هم در پروژه ی بازسازی، آنچه نقطه ی تمرکز نظام بازار است، سودآوری بیشتر و ادامه ی چرخه ی حیاتش می باشد. از دلایل صحت ادعای این تمرکز، دست کم در مورد محیط زیست، می توان به نپیوستن بسیاری کشورهای پیشرفته ی صنعتی به پیمانهای جهانی با هدف کاهش گازهای گلخانه ای اشاره کرد. در رویکردی اینچنین خالص در حفظ و نجات زمین (تلاش برای کاهش گرمایش روزافزون آن) ، نه تنها سود مستقیم نصیب دنیای سرمایه نیست بلکه افزایش هزینه های استاندارسازی روند تولید، منجر به کاهشی مشخص در سودآوری و انباشت سرمایه خواهد شد. بنابراین انگیزه برای پذیرش چنین تعهدی در کشورهایی که به دلیل شتاب بیشتر در توسعه ی انواع صنایع، اتفاقا بیشترین سهم را در گرمایش هوای کره ی زمین و تولید گازهای گلخانه ای دارند، دیده نمی شود.
    در ادامه ی گزارش مورد بررسی در این مقاله، چنین گفته می شود: " با وجود اینکه این فناوری {نانوتکنولوژی} در گذشته نیز به کار رفته، این نخستین بار است که دنیای مد از این فناوری استفاده کرده است. برای اینکه این فناوری {در این مورد نیز} به کار گرفته شود، مردم باید حاضر باشند این لباس را بپوشند. به همین خاطر طراحان کالج مدِ لندن لباسی زیبا طراحی کردند تا نظر منتقدین را تغییر دهند." * اما در یک چشم انداز انتقادی و کل نگر، صرف ابتکارات هدفمند، ظهور فن آوری نانو در عرصه ی تولید پوشاک وعرضه ی محصول نهایی به صورتی هنرمندانه و برخوردار از معیارهای زیبایی شناسانه ی روز برای بهره مندی از استقبال عمومی در فعالیت داوطلبانه ی محیط زیستی، نمی تواند برای افتخارآمیز و امیوارانه بودن پروسه در راستای حرکت به سوی هدفی که مدعی آن است، کافی باشد. طراحی و ادغام صنعت تولید مواد شستشوی ویژه_ به عنوان یک ابزار جداگانه اما لازمه ی تحقق قابلیت پاک کنندگی هوا در این پروژه _ با صنعت پوشاک مورد نظر و دست آخر همراهی صنعت مد در راستای ساختن آخرین حلقه در زنجیره ی جذب مشتری، همچنان که در زیر چتر حمایت از طبیعت و انسان، به عنوان پیوندی مبارک تلقی می شود، به طور موازی ترفندی هوشمندانه است برای بدل کردن یک تهدید واحد ( آلودگی رو به افزایش هوا ) به سه فرصت برای کالاسازی .
    با در نظر گرفتن رویکردهای نوین نظام غالب درسازوکار بازار جهانی در حذف رقابت به عنوان یکی از مقاومتهای موجود در سر راه انباشت سرمایه، گستره ی ابعاد این پیوند روشنتر می شود. می دانیم که بر مبنای منطق ذاتی حاکم بر دنیای کاپیتالیسم، کارفرما به افراد تحت انقیاد خود در ازای فروش نیروی کار، دستمزد پرداخت می کند و همچنین این دستمزد باید دوباره از طریق خرید کالا، جذب سیستم شود و در گردش باقی بماند. حال باید در نظر گرفت که در خود سیستم نیز برای جذب نقدینگی موجود در بازار مصرف (جامعه)، میان بنگاههای گوناگون اقتصادی، رقابت وجود دارد. اگر این بنگاهها به اشکال و طرق مختلف در یکدیگرادغام شوند _ چنان که در رویکردهای متأخر نظام سرمایه داری شاهد آن هستیم _ رقابت درونی نیز از سر راه برداشته خواهد شد. در پدیده ی در حال بررسی در این نوشته نیز، چنین رویکردی قابل تشخیص است. به بیان دیگر، این مورد، نمونه ی موفقی است از سیستمی که سه صنعت در آن به گونه ای لازم و ملزوم یکدیگر طراحی شده اند که عملا هزینه کردن منابع مالی توسط مصرف کننده در یکی از حوزه ها، به طور جبری به صرف هزینه در حوزه ی وابسته ی دیگر نیز منجر می شود. بدین ترتیب هدف افزایش میزان جذب نقدینگی و جهت دهی آن در یک راستا، به نفع بنگاه مشخص، توأمان محقق می گردد.
    در ادامه ی گزارش چنین آمده است : "با اینکه یک لباس تفاوت چندانی در شدت آلودگی هوای لندن نخواهد داشت، ولی در صورت همگانی شدن این فناوری، کاهش عمده ای در میزان آلودگی مشاهده خواهد شد. در شهرهایی چون پکن که میزان آلودگی هوا بسیار زیاد است، استفاده عمومی از این لباس های تصفیه کننده، تأثیری مثبت بر روی کیفیت زندگی جمعیت خواهد داشت. " * با خواندن این جملات ، به یاد می آوریم که شهرهای پر جمعیت ایران نیز در رقابت با آلوده ترین شهرهای صنعتی جهان، همواره رتبه های درخشانی را کسب می کنند؛ بنابراین به نظر می رسد بازار ایران هم با هدف گیری طبقات متوسط به بالا به عنوان مشتری، می تواند محلی برای ظهور این کالای سه گانه در آینده باشد.
    با وجود آنکه نیازی که منجر به بروز خلاقیتی جالب به نام "لباس پاک کننده ی هوا" شده، خود ارث شومی است از چرخه ی ناپاک تولید جهانی در نظام سرمایه و تناقضات ساده و پیچیده ی آمیخته در مناسبات آن، نفس حرکتهای اصلاحی برای ترمیم آسیبهای ایجاد شده در طبیعت، در شرایطی می تواند ارزشمند باشد. هرچه مصرف کنندگان بیشتری حاضر به خرید و پوشیدن این لباسها شوند، هوای بهتری برای تنفس در اختیار داریم . اما در نگاهی نقادانه، باید به نکته ی مهم دیگری نیز توجه شود و آن روند تولید درخود صنعت مذکور است. بدیهی است منطق حاکم بر دنیای تبلیغات و بازاریابی، حکم می کند که از تمامی ویژگیهای مثبت یک کالا در امر تبلیغ آن بهره جویی شود. این نوشتار را با طرح این پرسش به پایان می بریم که چرا در گزارش معرفی این پدیده ی تازه با ادعای پاکسازی محیط، هرگز اشاره ای به این مهم نشده که در طراحی خود کارخانه های تولید پوشاک و مواد شستشوی لازمه ی آن، چه تمهیداتی، به منظور کاهش یا حذف آلاینده های ناشی از گردش چرخ صنعت اندیشیده شده است. با توجه به نبود ادعایی بر این مبنا در گزارش پخش شده و متن مرتبط که مورد نقد و بررسی در این نوشته قرار گرفت، به نظر می رسد دور باطل ویرانی/بازسازی حتی درظهور همین نوآوری نیز وجود داشته باشد. به بیان دیگر، چه بسا همین صنعت مدعی نیز، خود در روی دیگر سکه ی تولیدش، به همان نابودی دامن می زند که عهده دار کاهش اثراتش است.   

پی نوشت:
ir.voanews.com *
**      مانیفست کمونیست ( کارل مارکس ، فردریک انگلس ) _ نشر طلایه پرسو، چاپ دوم.