بازی رفیق در زمین رقیب - غلامحسین کرباسچی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱ بهمن ۱٣۹۱ -  ۲۰ ژانويه ۲۰۱٣


در دنیای سیاست امروز ایران چهار راه انتخاب بیشتر به چشم نمی‌آید:
راه اول پذیرش وضع موجود و قبول مطلق شرایط سیاسی جاری است، راه‌حل دوم انتخاب راهی با ۱٨۰درجه تغییر مسیر و حرکت به سوی تخریب کامل مناسبات موجود از بیخ و بن ، راه‌حل سوم دست کشیدن از سیاست و پذیرش سکوت و سکون و خرامیدن در خلوت راحت و چهارمین راه نگرشی عقل‌گرایانه به شرایط اجتماعی و سیاسی و بررسی نقاط ضعف و روش‌های اصلاح و طرح آن با مردم است که در این راه باید از میدان‌های مین تدارک شده توسط حریف عبور کرد و با امید به رسیدن به اهداف و مطالبات اصلاح‌طلبانه برنامه‌ریزی کرد.
به نظر من اما راه اصلاحات جز پذیرفتن کلیت نظام و تلاش برای رفع نقایص و زشتی‌ها و جبران عملکردهای منفی و اصلاح افکار منحرف و زدودن زنگارها از این آینه مکدر نیست.
۱ـ مشارکت سیاسی، انتخابات و دو دیدگاه: این روزها که به مرور بحث‌های انتخاباتی گرم می‌شود در اردوگاه موسوم به اصلاحات نشست و برخاست‌های متعدد، گفت‌وگوهای فراوان و نوشتارهای گوناگون به چشم می‌آید. در میان انبوه رسانه‌هایی که در دست رقبای اصولگرای ماست چند رسانه به شدت محدود که امکان و اراده انعکاس بخشی از حرف‌های اصلاح‌طلبانه را دارند این نظرات را پوشش می‌دهند یا گاهی از لابلای سطور تارنمایی چشم را به خود خیره می‌کنند. صرف‌نظر از افراط و تفریط‌هایی که در بخشی از دیدگاه‌ها و عملکردها دیده می‌شود دو دیدگاه اصلی از سوی اصلاح‌طلبان در مورد شرکت در انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری به صورت شفاف عنوان شده است: نخست دیدگاهی که معتقد است چون فضای کار و فعالیت سیاسی در کشور بسته است و عده‌ای از فعالان سیاسی و حزبی در زندانند و دو نفر از کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری قبل هم در حصر خانگی به سر می‌برند پس نباید در چنین شرایطی فعالیت سیاسی کرد. به‌زعم آنها ارجح این است که در انتخابات هم شرکت نکنیم و منتظر بمانیم تا شرایط به‌گونه‌ای شود که رقیب این فضا را باز کند و امکان حضور اصلاح‌طلبان در رسانه‌ها و جامعه فراهم باشد، زندانیان را آزاد کند، نامزدهای انتخابات ٨٨ را از حصر بیرون آورد و زمینه انتخابات پرشور را برای همگان فراهم کند.
دیدگاه دوم این است که تمامی اهداف و برنامه‌هایی که مورد قبول همه نیروهای اصلاح‌طلب و حتی اعتدال‌گرای جامعه است باید با تلاش همه‌جانبه اصلاح‌طلبان و کنش سیاسی فعال آنها در جامعه و با حضور سیاسی و فراهم‌آوردن امکانات لازم محقق شود. طرفداران این رویکرد معتقدند نمی‌توان نشست با این امید که اهداف ما را رقیب محقق کند بلکه ضروری است که ما خود با حضور در صحنه و تلاش سیاسی و کسب قدرت اجرایی و سیاسی به هر میزان و تا هر جا که مقدور باشد زمینه تحقق نظرات سیاسی و برنامه‌های عملی خود را فراهم کنیم.
افرادی که از رویکرد نخست دفاع می‌کنند و بر این باورند که در دوره بعدی انتخابات ریاست‌جمهوری اصلاح‌طلبان نباید شرکت کنند یک دلیل اصلی دارند: زمینه‌های لازم برای مشارکت در انتخابات فراهم نیست اما به واقع فراهم نبودن زمینه مشارکت در انتخابات پیش رو از کدام منظر مطرح می‌شود؛ از نظر رقیب یا رفیق؟ مردم یا دولت؟ ملت یا حکومت؟ سوال اساسی این است که در همه انتخاباتی که در گذشته داشته‌ایم و در بزنگاه‌های سیاسی که پشت سر گذاشته‌ایم برای اصلاح‌طلبانی که همواره خواهان تغییر شرایط موجود به وضعیت مطلوب بوده‌اند در چه زمانی این زمینه مشارکت به نحو مطلوب فراهم بوده است؟ در خرداد ۷۶، تیر ٨۴ یا خرداد ٨٨؟ آیا داستان «کارناوال عصر عاشورا» در سال ۷۶ را فراموش کرده‌ایم یا برنامه چراغ را در صداوسیما به یاد نمی‌آوریم؟ آن همه وعظ و خطابه، مداحی و تهدید و تطمیع را نشنیده می‌گیریم؟ حتی پس از پیروزی در انتخابات سال ۷۶ که دوستان جناح چپ بر سریر قدرت با شعار اصلاح‌طلبی نشستند بازهم انبوه مشکلات و تهاجم‌ها کار را به جایی رساند که ماجرای هر ۹ روز یک بحران از آن بیرون آمد.
با همه نگرانی و تأثری که از زندان وحصر عزیزانمان داریم ولی به یاد بیاوریم که اینگونه مشکلات در اوج قدرت اجرایی اصلاح‌طلبان نیز کم نبوده است. از زندانی‌شدن شخصیت‌هایی چون مرحوم سحابی- قابل و آقایان: نوری ـ نادی ـ سعیدیان ـ باقی ـ عبدی ـ گنجی ـ کدیور ـ اشکوری ـ بهنود و... بگیر تا حصر مرحوم آیت‌الله‌العظمی منتظری. آن روزها حتی به‌فکر کسی هم خطور نکرد که به‌خاطر وقوع آنچه نمی‌پسندیم از قدرت کناره‌گیری کنیم و در امور حکومت مداخله نکنیم که در آنزمان چه بسا اگر حرکتی می‌شد می‌توانست مانع رواج بسیاری از روال‌های ناپسند برای همیشه شود. خوب به یاد دارم در اولین هفته زندان سال ۷٨ که ناباورانه به زندان عادت می‌کردم وقتی تلفنی از آقای عطریان شنیدم که آقای خاتمی آنقدر گرفتاری دارد که مساله زندان رفتن‌ها در بین آنها گم است درعین آنکه آب سردی بود روی آنهمه احساس و هیجان ولی معقول که فکر کردم پیش خود گفتم این هزینه‌ای است که باید داد و به ایشان حق دادم که چنین روالی در پیش گیرد. اینکه زندانی شویم ولی منافع ملی حفظ شود و کشور و زندگی مردم در مسیر صحیحی قرار گیرد ارزش دارد.
در کدام یک از صحنه‌های مبارزات سیاسی و انتخاباتی تمام این سال‌ها زمینه برای مشارکت بی‌چون و چرای گروهی که به هر حال خواهان تغییر شرایط هستند فراهم بوده است؟ واقعیت این است که انتخابات یک مبارزه است؛ مبارزه‌ای سیاسی و بسیار سخت و جدی. زمینه‌های هر مبارزه‌ای را باید رهبران مبارزه به کمک مردم، هنرمندانه خود از کوه سخت مشکلات بتراشند و با تیشه تصمیم و اراده تک‌تک اشخاص آنقدر بر این سنگ سیاه بکوبند که تندیس آزادی، مشارکت و دموکراسی شکل بگیرد.
۲ـ برنامه نه پیش‌شرط: کدام حزبی در کجای دنیا و در چه زمان برای رسیدن به اهداف و برنامه‌های خود اینچنین از رقیب کمک گرفته است؛ اینکه به هر حال این سیستم موجود حکومتی و اجرایی دیدگاه‌های متفاوتی با ما دارد و ما به بخش‌های عمده‌ای از آن به چشم رقیب می‌نگریم آیا این معقول است که از رقیب بخواهیم که خواسته‌های نهایی ما را محقق کند تا ما در مسابقه از او ببریم. اگر قرار بود زندانیان سیاسی آزاد شوند، آقایان کروبی و موسوی از حصر بیرون آیند، وضعیت اقتصاد و فرهنگ و سیاست داخلی و خارجی رو به بهبود رود پس اصلاح‌طلبان برای چه باید به قدرت برسند؟ چه نیازی است که مردم با این همه راه سخت و دشوار اصلاح‌طلبی، ما را انتخاب کنند؟ این در واقع برنامه‌های آتی اصلاح‌طلبان است که باید در صورت به قدرت رسیدن تلاش کنند که محقق شود نه شرایط حضور در انتخابات.
البته اینکه شرط حضور در صحنه، آزادی دوستان عزیزی که گرفتار زندان و حصر شده‌اند باشد بسیار ژست جوانمردانه، آزادمنشانه و نگاهی از موضع استغنا به قدرت است این پشت پا زدن به مردار قدرت و اقتدار است و افسار این شتر سرکش را به گردنش انداختن اما واقعیت این است که در درون ناپیدای این نگاه به ظاهر رادیکال و روشنفکرانه محافظه‌کاری غریبی آرمیده است. محافظه‌کاری که انسان را وامی‌دارد به جای تلاش شبانه‌روزی و کار و عمل و حرف سیاسی که هزاران خطر از ضرب و شتم و زندان و حصر و ناسزا باید برایش به جان خرید به سکوتی بی‌پایان و در ظاهر انقلابی بسنده کرد و بگوییم ما منتظر اجازه هستیم و می‌گذاریم تا خودشان به نتیجه برسند و البته خواهند رسید؟ آیا این عمق استراتژیک یک محافظه‌کاری صددرصد نیست که خاطر رقیب را آسوده کنیم که تا اجازه ندهید قدم از قدم بر نمی‌داریم و حتی مردم را به سوی خود فرا نمی‌خوانیم و نقد شرایط موجود هم نمی‌کنیم و از فرصت گزینش در انتخابات برای تبیین برنامه‌ها و افکار و اهداف خود هم استفاده نمی‌کنیم.
٣ـ شرکت نکردن اصلاح‌طلبان در انتخابات؛ استراتژی رقبا: در یک نگاه واقع‌بینانه فکر کنیم که رقیب از حضور ما در صحنه انتخابات خوشحال است یا نگران؟ تمام آنچه امروز در توپخانه کیهان و انبوه رسانه‌های ریز و درشت و خطابه‌ها و بیانیه‌های تند و کند با همه توان از زبان رقیب می‌شنویم تلاش برای بازداشتن ماست یا تشویق به شرکت در انتخابات؟ توضیح زیادی نمی‌خواهد که تایید کنیم در هیچ صحنه‌ای رقیب خواهان پیروزی برای رقبای دیگر نیست. اگر رقیب، رقیب است و می‌کوشد ما را شکست دهد باید بپذیریم استراتژی‌ای که او می‌خواهد ما را وادار به پذیرش آن کند نه به نفع اصلاحات است و نه به سود اصلاح‌طلبان و باید با چنگ و دندان خود را از گرفتاری در آن دام برهانیم.
نگاهی به اردوگاه رقبا بیندازیم که چگونه به جان هم افتادند و در چنبره‌ای از اختلافات سیاسی و گرفتاری‌های ناشی از عملکردهای غلط خود و دیدگاه‌ها و تحلیل‌های اشتباه و تورم و فساد و رکود بی‌سابقه‌ای که جامعه را به آن گرفتار کرده‌اند از هر جواب و پاسخی عاجز مانده و تنها به بدگویی و انتقاد هر روزه درباره گذشته‌ای که گرچه از اساس نگاهی غلط است ولی اصلاح‌طلبان از آن عبور کردند، می‌پردازند. اینکه این همه گرفتاری روزمره مردم را با وقاحت تمام نادیده بگیرند و به زخم‌های کهنه‌ای نمک بپاشند که جز عفونت از آن بیرون نمی‌زند و دردی را هم از کسی دوا نکند آیا جز به خاطر درماندگی و عجزی است که در اردوگاه سیاسیون به‌اصطلاح اصولگرا اپیدمی عمومی شده است؛ این مصیبت‌ها که خودکرده‌اند و درمان هم ندارد وحالا باید این کارنامه برای مردم برملا شود. چه زمانی بهتر از حالا که بگوییم دیدگاه‌های غلط و افراطی رقیب چه بر سر این کشور آورده است شاید بتوان برای سال‌ها اینگونه بینش را در این مرز و بوم به حاشیه راند. اینکه همگان بدانند که چگونه به نام عدالت و گسترش خدمات عمومی، این شرایط اجتماعی و اقتصادی نابسامان را حاکم کرده‌اند آنچنان که خودشان هم در برابر این غول از قفس رها شده جز فرار به این‌سو و آن‌سو و توسل به ترفندهای نخ‌نماشده چاره‌ای ندارند. راهی جز این نیست که همه اصلاح‌طلبان ایران و همه کسانی که به اعتدال و روش‌های عاقلانه حکومت‌داری می‌اندیشند دوباره متحد شوند و اراده و ایده خود را منسجم کنند که به سوی حرکتی وسیع و مردمی و ان‌شاءالله پیروزی نهایی پیش روند. این تنها راه بیرون آمدن از رکود و سکونی است که رقیب با استفاده از همه ابزارهای قدرت در این چند سال بر ما تحمیل کرده است.
--------------
وکلام آخر برای همه آنها که داعیه‌داران راه و خط حضرت امام هستند اینکه آنچه در وصیت‌نامه امام آمده است که در هیچ شرایطی صندوق‌های رأی را خالی نگذارید برای کجاست؟ برای دوران پیروزی و در قدرت بودن؟ یا برای چنین مقاطعی که در اثر تهاجم عده‌ای که منافع دین و کشور را فدای منافع خود می‌کنند و اقتدار خود را بر همه‌جا سایه می‌افکنند نباید دینداران و انقلابیون واقعی خود را کنار بکشند و این عاملی شود برای کنار رفتن تدریجی ملت و نمایندگان واقعی آنها. اگر انسان‌های ملی و دلسوز به هر مقدار و در هر سطحی درصحنه حضور داشته باشند به‌هر حال بیشتر این امید هست که به‌تدریج قدرت را به رفع اشکالات قانع کرد.

منبع : هفته نامه آسمان ٣۰ دی