اعدام جوانان عرب با طناب تمامیت ارضی ایران - مهدی هاشمی

نظرات دیگران
  
    از : عمار اهوازی

عنوان : تبعیض و ستم به انسانها پایان خواهد یافت!
کامنت های دوستان سخنان نویسنده مقاله را تاکید می کند. ایرانیان در حال حاضر با اکثریتی که در مقابل پنج میلیون عرب اهوازی دارند و با تکیه بر زور نظام مرکزی نفت را از زیر پای این بی پناهان مصادره می کنند و حیف و میل می کنند. با این وجود این کار غیرانسانی شان را کاملا اخلاقی و والا جلوه می دهند. این غارتگران حتی حاضر نیستند حقوق مساوی خودشان را به ملت عرب بدهند. پس بحث این است که مرکزگرایان با زور خود ثروت های کشور را به اسم ایران و ایرانیان بالا می کشند!
اصفهان و یزد و شیراز آباد می شوند و در اهواز عربها در فقر و بدبختی دست و پا می زنند.
این است نتیجه تمامیت ارضی ایران!
مرکزگرایان ممکن است برای چند دهه دیگر بتوانند این وضع را حفظ کنند اما به دلیل غیر انسانی بودن این وضعیت و ستم روا شده به میلیونها انسان در حواشی ایران، عاقبت این وضع به پایان خواهد رسید.
۵۱۰۲۹ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣۹۱       

    از : الف ـ پرسشجو

عنوان : نجات ایران از دست جنایتکاران ضد بشری، فقط بفقط در اتحاد نیروهای ملی و آزادیخواه و استقلال طلب ایران امکان پذیر است
جناب امیر جهانفر، بسیار بجا گفته اید. که متعلق بهمه ما و همه آنهائیکه دارای سنن، فرهنگ و گذشته مشترک دارند است که بافت اصلی جامعه ایران را در طول تاریخ رقم زدند، و هم ساکنان آن دارای حقوق و حق و مسولیت مشترک در قبال وطن خود دارند. بحث من اینست که خلیج فارس و خوزستان نامی بسی قدیمی تر از ع ر ب ی و یا ع ر ب س ت ا ن است و بیهوده این گمراهان با همدستی با شیوخ حوزه خلیج فارس سعی در تغیر نام قدیمی و تاریخی مناطق ایران بر نیایند. صدام حسین با حمله جنایتکارانه خود در پی جداسازی آنمناطق بود و جوانان غیور ایران از سرتاسر ایران صرف نظر از نوع حکومتی که حاکم برایران است، در دفاع از خانه و کاشانه تاریخی خود برآمدند. و در این راه متحمل هزینه های انسانی و خسارت مادی قرار گرفتند. دفاع از تمامیت ارضی ایران هیچ ربطی باسلام و حکومت جبار و استبدادی حاکم ندارد.
۵۱۰۲۷ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣۹۱       

    از : امیر جهانفر

عنوان : اعدام جوانان عرب با طناب تمامیت ارضی ایران - مهدی هاشمی
سلام هموطن، خانم یا آقای پرسشجو:
شما به درستی بیان کرده اید که: اعدام مخالفین در جامعه حتی برعلیه کسانیکه اعتقادی به تمامیت ارضی ندارند، محکوم است. من البته با هرگونه مجازات اعدام مخالفم.
تردیدی نیست که حکومتگران همه کشورها، سیاست هایشان را براساس منافع ملی خود، و یا خواست اربابانشان، دنبال می کنند. و در همین راستا، در امور کشورهای همسایه، مداخله و یا آتش افروزی می کنند. ولی این نباید موجب شود که همه وقایع و نا آرامی های کشور را به بیگانگان نسبت داده، و عملکرد ظالمانه و بیخردانه جمهوری اسلامی را، نادیده بگیریم.
البته آقای هاشمی هم تنها این عملکرد حکومت را، متوجه غیر فارسی زبان ها دانسته، و بطور تلویحی و نادرست، حکومت را، حکومت فارسی زبان ها می دانند. در بی عدالتی حکومت تردیدی نیست، ولی آیا فارسی زبان ها، از گزند بیداد این حکومت مصون هستند؟ در اینجا یک نمونه از بسیار نمونه های بیداد به فارسی زبان ها را، که مشابه آن در تمام کشور، با شدت و قساوت کمتر و یا بیشتر، اجرا شده است، با کمک از نوشته آقای مسعود نقره کار، یادآور می شوم: "هنوز کس نمی‌داند چرا سینه‌ی چشم عسلی نُه ساله دریدند، اما همگان می‌دانند چرا آموزگار چشم سبز کرمانی کارد آجین شد. شاعر بود و روشن‌فکر، جرم‌اش این بود." حتمن متوجه شده اید که موضوع مربوط به حمید حاجی زاده و فرزندش کارون حاجی زاده است.
انتقادی دوستانه به شما دارم. به باور من، همه شهروندان ایرانی، بدون توجه به تبار، قومیت و نژادشان، از حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، ... برابر، برخوردارند. چه از هزاران سال قبل به این آب و خاک مهاجرت کرده باشند، چه مدت کوتاهی از شهروندی آنها گذشته باشد. لذا پیشنهاد می کنم که نگوییم چه کسانی قدیمی تر و چه کسانی جدید تر هستند.
با احترام: امیر جهانفر
۵۱۰۲٣ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣۹۱       

    از : الف ـ پرسشجو

عنوان : اعدام جوانان ایرانی عرب زبان بخاطر دسیسه های ضد ایرانی شیوخ مرتجع و نژاد پرست عربستان است.
اعدام مخالفین در جامعه حتی برعلیه کسانیکه اعتقادی به تمامیت ارضی ندارند، محکوم است. آدم کشی و بمب گذاری و اعدام از جانب هر کس و مقامی باشد، جنایت است. ولی با مزدورانیکه زمانیکه با کمکهای صدام حسین این جنایتکارضد بشری با حمله بمرزهای ایران باعث کشت و کشتار ایرانیان گردیدند و یا اینکه مزدوران و اجنبی پرستانی که تا خرخره سر در توبره رژیم عقب افتاده و ارتجاعی مثل عربستان سعودی برای تغیر نام خلیج فارس و تجزیه بلوچستان از همدیگر پیشی میگیرند، چه باید کرد.هموطنان عرب زبان ما هم از جانب رژیم ضد ایرانی حاکم مورد فشار یاسی، اقتصادی و فرهنگی است و هم از خارج توسط مزدوران مواجب بگیر کشورهای عرب نشین منطقه. تاریخ صد ساله اخیر ایران حاکی از دسیسه ها و دخالتهای بیگانیگان شیخ نشینهای وابسته باستعمار در حوزه خلیج فارس نسبت بحقوق مردم ایران و امنیت مرزی وطن ما میباشد. نویسنده بایستی از خود سوال نماید که آیا منطقه خوزستان که عرب زبانان در آن مستقر هستند، جزو ایران بوده یا اینکه بخشی از عربستان پدید آمده؟ و بنظر ایشان «ملت عرب» از چه زمانی ساکن فلات ایران گشته اند؟ بعد از حملات نظامی اشغالگرانه شوروی بافغانستان و در ادامه همان سیاست حملات نظامی امریکا بدانجا، میلیونها از مردمان افغانی بایران گریختند و از خطر مرگ گذشتند و بسیاری هم در ایران در وضع بسیار بدی زندگی میکنند. بنظر نویسنده در چه زمانی این مردمان کوچ کرده بایران حق دارند قسمتی از خاک ایران را بمانند «عربستان» دوم «ملت عرب»، افغانستان دوم بنامند و در پی تجزیه آن بیایند؟ امروزه در دموکراتیکترین کشور جهان، گروهی مثل این «قومها» برای تجزیه و جدا طلبی آنکشور اقدامی نمایند، دولتها الویت را برای حفظ تمامیت ارضی کامل قرار میدهند و در ایران صرف نظر از چگونه حکومتی باشد، بدین منوال خواهد بود تا زمانیکه مرزهای جغرافیائی بفرم امروزه در جهان باقی بماند.
۵۱۰۱٣ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣۹۱