جوابیه عسگراولادی و پاسخ کیهان



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٨ بهمن ۱٣۹۱ -  ۲۷ ژانويه ۲۰۱٣


اعتماد: حبیب‌الله عسگراولادی جوابیه‌یی را در پاسخ به یادداشتی که با عنوان «سر و ته یک کرباسند» در روز دوشنبه هفته گذشته در روزنامه کیهان منتشر شده بود را برای این روزنامه فرستاد و یادداشت او به همراه پاسخ کیهان به قلم حسین شریعتمداری در شماره دیروز روزنامه کیهان منتشر شد. عسگراولادی برای اثبات حقانیت سخنان خود سعی کرد به برخورد امام علی (ع) با سپاه مقابل در جنگ جمل استناد کند اما حسین شریعتمداری همچنان بر طبل ارتباط معترضان بعد از انتخابات سال ٨٨ با خارجی‌ها و ملاقاتی که او ادعا می‌کند بین سید محمد خاتمی و جورج سوروس بوده است کوبید. بخش‌هایی از یادداشت عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی و دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری و همچنین بخشی از پاسخ مدیرمسوول روزنامه کیهان به او را می‌توانید در زیر بخوانید.

عسگراولادی:
شما به حق فهرستی از تلاش‌های هماهنگ سرویس‌های جاسوسی امریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس را در شکل‌گیری فتنه سال ٨٨ تحت پوشش‌های گوناگون در دهه اخیر ارائه فرمودید اگر صلاح بود و دستگاه‌های امنیتی نظام هم همین هوشمندی را می‌داشتند و پا به پای روزنامه‌نگاران شجاعی چون شما اطلاعات لازم را در اختیار مسوولان و به ویژه رسانه‌ها قرار می‌دادند آمادگی مردم را در مقابله با فتنه دوچندان می‌کردند. هم‌اکنون که این سطور را می‌نویسم بدون شک همان سرویس‌ها در کشور فعالند و خود را برای فتنه‌یی جدید در انتخابات آینده آماده می‌کنند. به قول معروف زیرکان هوشمند ایران بهشت جاسوسان غربی است.
‌ اینکه شما بگویید افرادی در داخل کشور «سران فتنه» بودند و بنده بگویم آنان «فتنه زده» بودند هیچ تغییری در نرخ اتهامات و جرایم و مجازات‌های آنها از سوی مردم و نظام حاصل نمی‌شود ممکن است بنده همان داوری که شما درباره آنها دارید را بپذیرم.
-‌ بنده را در عرصه سیاست یک پیر می‌شناسند اما خدا توفیق داده در این عرصه جوان بمانم پیش خودگفتم بی‌آنکه از علی زمان ماموریتی داشته باشم. نقش آن جوان را آن هم پس از گذشت ٣ سال از فتنه ٨٨ بازی کنم و به کسانی که بنای بی‌مهری به نظام و رهبری و مردم دارند بگویم بیایید برگردیم به قرآن! قرآن تکلیف همه ما را روشن کرده است. اینکه از آن سو تیری پرتاب نمی‌شود نشان می‌دهد ممکن است گوش شنوایی باشد لذا مهار فتنه و جلوگیری از باز تولید آن می‌تواند راه‌حل‌های دیگری هم داشته باشد. اجازه می‌خواهم ضمن احترام به این دیدگاه که آنها «سر و ته یک کرباسند» دیدگاه دیگری هم وجود داشته باشد لایه‌های متفاوت فتنه بازشناسی شود اگر امکانی برای گفت‌وگو وجود دارد با همین منطق علی(ع) در جمل خود را از آن گفت‌وگو‌ها محروم نکنیم.
حجت‌الاسلام والمسلمین خاتمی در آغاز توفیق اقبال مردم به او در سال ۷۶ گفته بود راهبرد من این است که؛ معاندین نظام را مخالف، مخالفین نظام را منتقد و منتقدین نظام را موافق کنم. این سخن حقی است باید به قول و نیت او احترام گذاشت اما متاسفانه طی ۱۰ سال گذشته دیدیم که او نه تنها توفیق در عملیاتی کردن آن نداشت بلکه خودش هم‌اکنون در جایگاهی است که ابا داشت در آنجا بایستد. برخی از دوستان ممکن است نگران حال بنده باشند. گفته‌اند بنده آلزایمر سیاسی گرفته‌ام. آنها خوف این را دارند که بنده هم بروم همانجا که نگران هستند. این ناچیز طی ۵۰ سال سیاست ورزی به ویژه از آن زمان که به عنوان سربازی کوچک در خیمه امام (ره) توفیق اطاعت دارم هیچگاه به این اندازه مومن به راه امام و انقلاب و اطاعت محض از مقام معظم رهبری نبودم اگر بنده را قطعه قطعه هم کنند از خون و پوست و گوشتم صدای وفاداری به اسلام و نظام و رهبری درمی‌آید. این را هم از باب توضیح بگویم این مواضع مربوط به خودم است از سوی هیچکس هم ماموریت برای گفت‌وگو ندارم. نقد همه دوستان و نیز کسانی که طرف اصلی گفت‌وگوی بنده هستند به جان پذیرایم.

کیهان:
جناب عسگراولادی عزیز، انکار نمی‌کنند، بلکه تاکید هم می‌فرمایند که فتنه ٨٨ مدیریت بیرونی داشته است و از این روی باید مثلث امریکا، اسراییل و انگلیس را «سران فتنه» تلقی کرد. این برداشت که فتنه ٨٨ را مثلث یاد شده مدیریت کرده است قابل تردید نیست و سران فتنه حقیرتر از آن بوده و هستند که طراح اصلی فتنه همه‌جانبه، عمیق و پرحجم ٨٨ باشند ولی سخن آن است که «مدیریت بیرونی» چگونه و تحت مدیریت چه کسانی فتنه٨٨ را در داخل کلید زده و دستورالعمل‌های خائنانه خود را از طریق چه کسانی در داخل کشور دنبال کرده است؟! و فتنه گران زیرکدام پرچم جمع شده بودند؟!
‌ تمامی این ماموران برجسته (خارجی)، در پوشش‌های آکادمیک به ایران آمده و برای سران و عوامل فتنه٨٨ کارگاه‌های آموزشی برپا کرده‌اند. نگاهی به موضوعات آموزشی آنها و مقایسه آن با اظهارنظرها، مصاحبه‌ها، یادداشت‌ها و تحلیل‌ها و تفسیرهایی که فتنه‌گران بر زبان و قلم داشته و دارند، به وضوح نشان می‌دهد که سران و عوامل فتنه در تمامی ماه‌های قبل و بعداز فتنه ٨٨ و در سال‌های حاکمیت مدعیان اصلاحات، آموزه‌های برگرفته از نظریه‌پردازان یاد شده امریکایی، انگلیسی و اسراییلی را روخوانی و رونویسی می‌کرده‌اند و این همه جدای از آموزش‌ها و روابط خیانت آمیز دیگری است که سران و عوامل فتنه در خارج از کشور با کارشناسان برجسته سرویس‌های اطلاعاتی دشمن داشته‌اند. نظیر دوبار ملاقات آقای خاتمی با جرج سوروس صهیونیست، اعزام عوامل فتنه به دفاتر دوبی و لاهه هلند که «الیزابت چنی»، دختر دیک چنی با همکاری بنیاد هیفوس در این دو کشور برپا کرده بود و...
استاد بزرگوار خطاب به نگارنده می‌فرمایند «اینکه شما بگویید افرادی در داخل کشور «سران فتنه» بودند و بنده بگویم آنان «فتنه زده» بودند هیچ تغییری در نرخ اتهامات و جرایم و مجازات‌های آنها از سوی مردم و نظام حاصل نمی‌شود. ممکن است بنده همان داوری که شما درباره آنها دارید را بپذیرم» در این بخش از نامه آقای عسگراولادی نکته مهمی نهفته است که یقین دارم ایشان از آن غفلت فرموده‌اند و اتفاقا جان کلام همینجاست. اگر سران فتنه را فقط «فتنه زده» بدانیم ضمن آنکه واقعیات موجود را نادیده گرفته‌ایم، جنایات آنان را که وطن فروشی و ایفای نقش ستون پنجم دشمن از جمله آنهاست، در حد و اندازه افراد فریب خورده پایین آورده و از خیانت‌های یاد شده تبرئه کرده‌ایم! در این حالت جناب عسگراولادی - با عرض پوزش و بی‌آنکه بخواهند- برای کاستن از جرم و جنایت سران فتنه، به افراد ساده دل که فریب آنها را خورده بودند جفا کرده‌اند. آیا غیر از این است؟!