اعدام روشنفکران عرب
جلوه ای بارز از ژنوساید قومی در اهواز

صالح حمید - فعال حقوق بشر اهوازی


• من به همراه محمد علی عموری و چند نفر دیگردر عراق پناهنده سیاسی بودیم ولی به دلیل ورود غیر قانونی از مرز توسط حکومت عراق دستگیر و روانه زندان شدیم و ۳ سال باهم در یک سلول بودیم. او عضو هیچ حزب یا گروه یا سازمان سیاسی نبود، اما یکی از برجسته ترین فعالان فرهنگی و اجتماعی و هویت طلب بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۴ بهمن ۱٣۹۱ -  ۲ فوريه ۲۰۱٣


تجربه ملت عرب اهواز از سرکوب ، خشونت و اعدام بسیار تلخ است. در این میان اعدام روشنفکران عرب همواره ضربه های جبران نا پذیر تاریخی به نهضت این ملت در راه آزادی و دست یابی به حقوق اساسی و اولیه خویش وارد کرده است . از اعدام اولین رهبران جبهه آزادی عربستان در سال ۱۹۶٣ تا سیاستهای سرکوب گرانه جمهوری اسلامی علیه این مردم و فاجعه خونین محمره در سال ۵٨ شمسی توسط نظام جمهوری اسلامی تا انتفاضه آوریل۲۰۰۵ ( فرودین ۱٣٨۴) بارها و بارها روشنفکران و فعالان و طبقه سیاسی و آزادیخواه ملت عرب آماج حملات اعدام و سرکوب و زندان قرار گرفتند.

حوادث پس از انتفاضه آوریل ۲۰۰۵ که تظاهراتی مسالمت آمیز در اعتراض به نامه ابطحی رئیس دفتر خاتمی در خصوص سیاستهای دولت مرکزی درباره تغییر بافت جمعیتی مردم عرب اهواز صورت گرفت اذهان مردم عرب را به سوی تکرار فاجعه محمره و فراگیری موج اعدامها و سرکوبهای خشونت بار سوق داد . زیرا که اعتراضات مردمی مسالمت آمیز این با نیز با شلیک گلوله و کشتن تعدادی از جوانان معترض و بازداشت عده ای دیگر جواب داده شد و چند تن ازجوانان زیر شکنجه کشته شدند و اجسادشان بعد از مدتی در رودخانه کارون پیدا شد و جوی از خفقان و رعب و وحشت در سرتاسر منطقه را فراگرفت و بار دیگر ماشین اعدام روشنفکران و فعالان سیاسی و مدنی دوباره آغاز شد . در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ دهها نفر که اغلب آنها معلم و فعال فرهنگی بودند اعدام شدند .آن هم بدون اجرای محاکمات عادلانه و دسترسی به وکیل و با برچسب اتهامات باطل و واهی چون محاربه با خدا و اقدام علیه امنیت علی و تبلیغ علیه نظام و غیره . شش نفر از خانواده باوی که همه دانشجو وفعال فرهنگی بودند به حبس ابد و یا زندانهای طولانی مدت محکوم شدند و یکی از آنها بنام زامل باوی را با اتهامات واهی اعدام کردند . هیچ دلیلی علیه او نداشتند. حتی به او به مدت دوماه مرخصی دادند تا خودش به تهران رفت و از مسئولان نظام خواست که حکم اعدامش را لغو کنند. بدون هیچ مدرک جرم یا اعترافی بعد از چند روز که به زندان برگشت اعدامش کردند .
از زمان به حکومت رسیدن احمدی نژاد فعالیتهای حزب وفاق ممنوع شد . این حزب اصلاح طلب عربی که درچهارچوب قانون اساسی کنونی فعالیت می کرد و سقف مطالبات سیاسی آن در حد اجرای اصول ۱۵ و۱۹ در تأکید بر برخی حقوق اساسی برابر قومیتهای مختلف همانند حق تحصیل به زبان مادری و داشتن رسانه ها و نشریات به زبانهای مادری اقوام و مطالبات توسعه سیاسی و اقتصادی وفرهنگی محصور بود . از اقدامات دیگر دولت احمدی نژاد منع فعالیت حدود ۶۰ موسسه فرهنگی و مدنی عربی و غیرقانونی اعلام کردن آنها بود و با این اوضاع فضای استان به جوی کاملا نظامی و امنیتی بدل شد که منجر به آغاز دوباره اعتراضهای مردمی مسالمت آمیز نسبت به ادامه روند سرکوب شد و در آوریل ۲۰۱۱ دوباره تظاهرات مسالمت آمیزی در نقاط مختلف اهواز و بعضی شهرهای دیگر از جمله حمیدیه و شوش ندای " حریه حریه شعب الاهواز ینادی " ( آزادی آزادی ملت اهواز ندا می دهد ) سرتاسر منطقه را فراگرفت که این بار نیز با تیراندازی نیروهای انتظامی و امنیتی ۲ نفرجان خود را از دست دادند و دهها نفر بازداشت شدند . در ژوئن سال ۲۰۱۲ سه برادر حیدری و دوستشان علی شریفی فقط به خاطر شرکت در همان تظاهرات مسالمت آمیز آوریل ۲۰۱۱ به دار آویخته شدند . قبل از آن همه سازمان‌های مختلف بین‌المللی در اعتراض به صدور حکم اعدامشان بیانیه دادند ولی آنها به سادگی اعدام شدند.

اخیرا تازه ترین حلقه های اعدام برای پرنشاط ترین فعالان و روشنفکران عرب اهوازی در شهر خلفیه ( رامشیر ) بسته شده است و دیوان عالی کشور در تاریخ ۹ ژانویه ۲۰۱٣ حکم اعدام محمد علی عموری و ۴ فعال عرب اهوازی را که از موسسان یا فعالان موسسه علمی- فرهنگی الحوار (گفت و گو) بودند، به اتهام محاربه تایید کرده است. هادی راشدی (فوق لیسانس شیمی کاربردی و دبیر شیمی)، هاشم شعبانی (شاعر و دبیر ادبیات عرب و دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه اهواز)، جابر آلبوشوکه (فوق دیپلم کامپیوتر و سرباز وظیفه) و مختار آلبوشوکه (شاغل در یک شرکت سنگ شکن)، از موسسان و اعضای فعال الحوار، در حالی به اتهام محاربه و انجام عملیات مسلحانه و اقدام علیه امنیت ملی، به اعدام با چوبه دار محکوم شده اند که در جلسات متعدد دادرسی، صریحا اعلام کرده اند که پس از ماهها شکنجه شدید، مجبور به انجام اعترافات دروغین درباره دست داشتن در عملیات مسلحانه و براندازی نظام جمهوری اسلامی شده اند.
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد ، سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر نظیر عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر و کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، دولتهای آلمان و بریتانیا مواضع محکمی در برابر این احکام داشتنه اند. محافل جهانی به همراه دهها سازمان حقوق بشری ایرانی و عربی و جهانی نیز خواستار توقف این اجرای احکام اعدام در حق فعالان فرهنگی عرب اهوازی شده اند. و با اشاره به اینکه این فعالان ۹ ماه تحت شکنجه جسمانی و روحی و روانی شدید بوده اند و در دادگاه انقلاب اهواز تمامی اتهامات وارده را رد کردند خواستار لغو اجرای این احکام و اعاده دادرسی عادلانه شده اند .
از میان این پنج نفر ، محمد علی عموری را کاملا می شناسم جوان فرهیخته ، با اخلاق ، ورزشکار ، داستان نویس و فعال دانشجوئی و فرهنگی است . محض فکر کردن به اینکه کسی مانند این شخص به اعدام محکوم شود برایم غیرقابل تصور است . گمان می کنم همه دوستان نزدیک محمد علی از شنیدن چنین سرنوشتی برای وی دچار شوکه شده باشد .
من به همراه محمد علی عموری و چند نفر دیگردر عراق پناهنده سیاسی بودیم ولی به دلیل ورود غیر قانونی از مرز توسط حکومت عراق دستگیر و روانه زندان شدیم و ٣ سال باهم در یک سلول بودیم . محمد علی در تاریخ ۱٣-۱-۲۰۱٣ به مقامات دولت ایران در مرز تحویل داده شد . او عضو هیچ حزب یا گروه یا سازمان سیاسی نبود ،اما او یکی از برجسته ترین فعالان فرهنگی و اجتماعی و هویت طلب بود . بلاگ نویس و فارغ التحصیل رشته مهندسی منابع طبیعی - شیلات و آبزیان از دانشگاه صنعتی أصفهان و فعال دانشجویی و یکی از موسسان نشریه دانشجویی "التراث" در دانشگاه صنعتی اصفهان که به عربی و فارسی منتشر می شد . او دبیر دبیرستانهای خلفیه (رامشیر) و از موسسان موسسه فرهنگی " الحوار " به معنای " گفتگو " بود .
او نقش اساسی در برگزار کننده مراسم ملی و مذهبی مانند همایش عید فطر موسوم به " المعایده الکبری " در شهر خلفیه و نیز بر برپایی شبهای شعر عربی و سمینارهاو همایشهای فرهنگی مانند همایش قومیتهای ایرانی در دانشگاه صنعتی اصفهان در سال ۱٣۷٨ درباره ابراز هویت مردم عرب اهواز فعالیت می کرد . او یکی از برجسته ترین و بانفوذترین جوانان شهر خلفیه بوده و با توجه و اخلاق و منش والا و عشق به مردم و وطنش از محبوبیت مردمی خاصی در شهر برخوردار بود .
با تمام وجود می توانم بگویم که او از نوع انسانهای کم یاب در صبر و توانایی و تحمل مشکلات و مشقات بود. چیزهای زیادی را از او یاد گرفتم . تجارب تلخ بسیاری از زند گی سختش را برایم تعریف کرد و با وجود تمامی این مشکلات یک آدم آرام و خوش اخلاق و دوست داشتنی و یک انسان فداکار به تمام معنا بود . حتی در زندان هم همه به او احترام خاصی می گذاشتند .
محمدعلی عاشق مطالعه بود . کتاب و قصه و رمان و کتابهای تاریخی زیادی را مطالعه کرده بود . در زندان بصره ما هر روز کتابهای جدید می خواندیم و شب بعد از خاموشی درباره مطالب کتابها بحث و جدل و گفتگو می کردیم و بعضی و قتها باهم بر سر برخی موضوعات دعوا و منازعه هم می کردیم و این امر باعث می شد تا جو وحشتناک زندان بصره را احساس نکنیم . طی این٣ سال بسیاری از کتابهای علمی و قصه ها و رمان های عربی و ترجمه شده که اکثرا از احلام مستغانمی و حیدر حیدر و کاتب یاسین و کافکا و کوندرا و یا کتابهایی فلسفی و فکری از علی حرب و الجابری و میشل فوکو و غیره مطالعه کردیم که البته او بسیاری از آنها را قبلا مطالعه کرده بود و حتی از نقد ادبی با تأثر از امبرتو ایکو و دریدا و سایر ناقدان ادبی سخن به میان می آورد .
حال سوال حیرت بر انگیز این است که چطور ممکن است یک انسان فرهیخته و فعال فرهنگی همچون محمد علی عموری که سلاحی جز دانش و معرفت و قلم در دست نداشته است متهم به اعمالی مسلحانه برای براندازی نظام بشود و به اعدام محکوم گردد؟ جالب اینجاست که تاریخ اتهامات وارده به او در سالهای ۱٣٨۷و ۱٣٨٨ نسبت داده شده است در صورتی که وی از سال ۱٣٨۶ در کشور عراق به عنوان پناهنده سیاسی و عبور غیرقانونی از مرز در زندانهای عراق بوده است و در سال ۱٣٨۹ تحویل ایران داده شد .
اینگونه اتهامات باطل و دروغین و تحمیلی به محمدعلی عموری و همفکرانش و تلقی کردن موسسه فرهنگی الحوار ( گفتگو ) به عنوان یک تشکیلات برانداز و بستن اتهاماتی واهی مانند محاربه با خدا و تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه ملی و تمامیت ارضی و اعدام جوانان عرب و ترویج خشونت و رعب و وحشت ، امروز بیش از هر برهه دیگری چهره آشکار ستم ملی و تبعیض نژادی و اعمال سیاستهای شووینیستی علیه ملت عرب اهواز و تلاش جهت از بین بردن طبقه روشنفکر و آگاه این ملت و اعمال ژنوساید قومی نمایان شده است .