از : خوش خیال
عنوان : مشت نمونه خر وار !
حاج آقا والمسلمین ؛ حالا که مصاحبه تمام شده اجازه میفرمایید شما را به یک صبحانه دعوت کنم ؟
برادر خبرنگار مرحمت شما بسیار زیاد،از شما چه پنهان همین حالا وقتی دست به شکمم زدم از گرسنگی غار و قور میکرد . بازهم از شما چه پنهان، انگار کیف پولم را در خانه جا گذشتهام !
حاج آقای والمسلمین این چه حرفهایی است که میفرمایید، بفرمایید داخل رستوران، رستوران خوبی است ، رستوران پنج ستاره ، بفرمایید خواهش میکنم.خوب حالا حاج آقا والمسلمین هر چی میل دارید بفرمائید، خواهش میکنم .
برای من دوتا نان خامنه ای ، مقداری خامه ، مقداری عسل خراسان یک تکه هم پنیر خامنهای دستور بفرمائید تا بقیه یادم بیاید.
ببخشید حاج آقای والمسلمین میشه سئوال کنم که چرا ، که چرا... تمام مواد مورد علاقه شما باید با حرف "خ" شروع شود ؟!
برادر خبر نگار کاش شما آن ضبط صوت خود را می آوردید تا رهبر معظم الشان می دانستند که ارادت این جانب نسبت به ایشان تا چه حد بالاست که همه چیز را با حرف اول نام مبارک ایشان طلب میکنم !
حاج آقای والمسلمین قبول باشد انشأ الله...حاج آقای والمسلمین میوه، سالاد، دسر، چیزی دیگری هم که با "خ" شروع شده باشد میل ندارید ، مثلا خیار، خربزه ، خندوانه ؟!
برادر خبرنگار ، "هندوانه" نه "خندوانه" !
حاج آقای والمسلمین انگار صفات حسنه شما بما هم اثر کرده ! آقای والمسلمین مطمئن هستید که چیز دیگر "خ" داری میل ندارید ؟
چرا، چرا ، ببین اگر "خاویار" هم دارند مقداری سفارش بدهید !
حاج آقای والمسلمین خاویار ؟! صبحانه ؟!
بله خاویار، در ضمن برادر خبرنگار، اعتراف میکنم که از همین حالا شیفته کرامت حسنه شما شده ام ، از شما دعوت میکنم که امشب شام را در منزل بنده صرف نمائید که پس از آن مصاحبه خصوصی دیگری را نیز با هم داشته باشیم !
حتماً،حتماً،حاج آقا والمسلمین ! چه... چه افتخار بزرگی "امشب" نصیب ما میشود ! برادر خبر نگار , "خمشب" ... نه امشب ! ...صدای خنده هر دو ...
۵۱۵٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹۱
|