انتخابات آزاد؛ ناممکنی در فرایند ممکن!* - جمشید طاهری پور

نظرات دیگران
  
    از : فرید راستگو

عنوان : آقایان البرز و پنهان
آقا البرز به هیچ وجه من نظرم این نیست که مردم عوام الناس هستند. شاید خوب توضیح نداده ام منظورم این بودکه مردم بی حق و حقوق همان عوام الناسی خواهند بود که مستبدین از آنها بعنوان مهجور سوء استفاده می کنند. من به عظمت مردم ایران باور دارم ایرانیان تنها ملتی هستند که بیش از ۱۰۰ سال است برای رسیدن به استقلال و آزادی و دمکراسی از مبارزه دست نکشیده اند هرچند که این مبارزه افت و خیز هم داشته است. افکار من در نوشته هایم است و خوشبختانه در آرشیو سایت اخبار روز پایگانی هستند.
آقای پیمان یکی از روشهائی که کمک می کند دمکراسی متولد شود ابراز آراء و عقاید مختلف و تحمل دگراندیشان می باشد و همچنین جدل و برخورد عقاید می باشد. شما نظرتان محترم است راهتان را ادامه دهید انشاء پیروز میشوید.
موفق باشید
راستگو
۵۱٨۵۲ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۱       

    از : سینا صدرالعلما

عنوان : ناکامی حتمی در مبارزه با طبیعت
g-۱۶۶۱۵۱۶۰/زندگی-لوکس-در-ایران/www.dw.de
جناب البرز کسانیکه اینچنین در ایران زندگی میکنند هرگز و ابداً حاضر به تغییر آن نیستند و با امکاناتی که در اختیار دارند و مزدورانشان با چنگ و دندان از این زندگی خود دفاع میکنند. اکنون دیگر سال ۱۹۱۴ نیست و لنینی هم وجود ندارد که بساط تزار مانند را بهم بریزد بفرض محال اینکه انچنان هم بشود باید ببینید که وضع روسیه بعد از گذشت دقیقاً ۷۶ سال در طول این ۲۳ سال چگونه شده است. احساس مالکیت و قدرت طلبی در انسان طبیعیست و مبارزه با آن یعنی کوبیدن آب در هاون.
برای دیدن صفحه لازم است اعداد به لاتین نوشته شود.


g-۱۶۶۱۵۱۶۰/زندگی-لوکس-در-ایران/www.dw.de
۵۱٨۰٨ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۱       

    از : پنهان

عنوان : فردا بسیار دیر است
جناب راستگو تحریم و دوری از بازی و عدم شرکت و فعالیت اعتراضی سرانجام عزلت و گوشه گیری و دپرسیون و پریشانی روانی را بدنبال میاورد. رژیم هم خرفتی و بیتفاوتی و بیحالی و بی تصمیمی و مریضی و ذبونی مردم و دوری آنها از صحنه سیاست را میخواهد.... تحریم عین انفعال است. ببینید بر سر هفتاد سال جنبش دانشجویی چه آمده! از قول آرش بهمنی، روزنامه نگار مقیم فرانسه:

(( یکی از رهبران سابق جنبش دانشجویی پس از بازداشت به دنبال اعتراض‌ها به نتایح انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۸۸ و هنگام بازجویی در زندان٬ با اتهام ایجاد آشوب و تجمعات خیابانی مواجه شده بود. زمانی که سخن به اعتراض گشود و اعلام کرد که نه در راه‌پیمایی‌ها حضور داشته و نه با شخصی در ارتباط بوده٬ چنین پاسخ شنید: "هشت سال است شما مطالباتی را فریاد می‌زنید و خواستار حضور مردم در بطن سیاست هستید. بخش عمده‌ای از آن‌چه که امروز اتفاق می‌افتد٬ نتیجه همان فریادهای سال‌های گذشته‌‎ی شماست". ))

امروز مسولانه بپاخیزیم که فردا بسیار دیر است. نگذار ایران تکه پاره و چون سوریه غرق در خون شود!
۵۱٨۰۴ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۱       

    از : ‫البرز

عنوان : بروند رای بدهند که چی؟
‫فرید عزیز، از نوشته کوتاه شما، استنباطم‫ این است، که شما نظر خوشی نسبت به نظام ولایت فقیهی نداشته، وجود و حاکمیت چنین اندیشه ای بر میهن عزیز را، باعث تباهیش میدانید.
اما‫‫ شما در لابلای سطور نوشته خود، به مطالبی اشاره میکنید، که در تضادند با روح کلی حاکم بر نوشته کوتاه شما، شما مینویسید،‫ «...‫مردمی که از هیچگونه حقوق شهروندی برخوردار نیستند، بروند رای بدهند که چی؟ مردم اول باید شهروند‫ شوند، یعنی انسان صاحب حق و حقوق تا آنوقت از طریق انتخابات آزاد نظر خود را راجع به امور سیاسی و شهروندی خود بدهند، انسان بی حق و حقوق که انسان نیست، یک مشت عوام الناسی هستند ‫.....»‫، ‫«... پس تلاش کنیم تا حاکمیت غصب شده مردم را به آنها برگردانیم...»
‫فرید عزیز، گمان نمی کنید، جملات فوق شما‫، کمی تا قسمتی بوی ولایت فقیهی میدهد، مگر دلیل نظام حاکم برای استقرار ولی فقیه بر جامعه جز‫ این است،‫ که آنها مردم ایران را مشتی عوام الناس دانسته که قدرت تشخیص درست را‫ از نادرست ندارند.
‫به گمان من‫، راه رسیدن به دموکراسی از طریق ایجاد یک سیستم استبدادی جدید و آموزش مردم از بالا نمیگذرد. اگر ما به اصطلاح روشنفکران ایرانی،‫ به واقع خواهان شکوفایی جامعه ایرانی به دموکراسی هستیم، باید که بتوانیم وجود و ارزش افکار متفاوت و رایج در بین گروههای مختلف مردم ایران را ‫ بدون تعصب و پیشداوری بپذیریم. ‫چنین پذیرشی، پیش ضمینه گفتگو های واقعی و نه تاکتیکی، بین‫ گروههای مختلف مردم‫ حول منافع، مشکلات، معضلات، ستمها و بی عدالتی ها ‫در عرصه وسیع ایران فراهم خواهد آورد. نتیجه چنین گفتگوهای بزرگ و وسیع ملی چیزی نخواهد بود،‫ جز رسیدن به منشور و‫ برنامه ای مدون برای ایران امروز و فردا.
۵۱۷۹۱ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۱       

    از : فرید راستگو

عنوان : چرا تحریم بی عملی است
آقای پنهان فرض را بر این استوار کنیم که ما آقای محمد ملکی را کاندید کردیم. بعد در بعد عملی اش چه میشود؟. ما که صندوق نداریم به مردم بگوئیم بروید رای به دهید به ملکی. چطور به دنیا نشان بدهیم مردم به کاندیدای ما رای داده اند. آقا جان از اینکه در فکر هستید باید کاری کرد خود بسیار عالی است ولی نباید که طرحی غیر عملی انجام داد. اپوزیسیون در طی این مدت بهترین کاری که می توانسته بکند آگاه کردن مردم به حقوق خود بوده است که نکرده است و اکثراً رفته اند دنبال اصلاح طلبان سینه زده اند. حالا هم بهترین کار آگاه کردن مردم به حقوقشان است. مردمی که از هیچگونه حقوق شهروندی خود برخوردار نیستند بروند رای بدهند که چی؟ مردم باید اول شهروند شوند یعنی انسان صاحب حق و حقوق تا آنوقت از طریق انتخابات آزاد نظر خود را راجع به امورسیاسی و شهروندی خود بدهند. انسان بی حق و حقوق که انسان نیست یک مشتی عوام الناسی هستند که نخبگان مستبد از آنها سوء استفاده می کنند. پس تلاش کنیم تا حاکمیت غصب شده مردم را به آنها برگردانیم. تحریم انتخابات و کلان تحریم همه جانبه رژیم اولین قدم است. رژیم را در همه جا باید تحریم کرد در ادارات در ارتش در سازمانهای مختلف در خیابان در مدرسه در دانشگاه و در همه جا باید رژیم را تحریم کنیم تا آرام آرام رژیم جمهوری اسلامی مثل رژیم شاه بی پناه و منزوی شود و نهایتاً سرنگون گردد.
چرا تحریم انفعال است؟ تحریم یک فعالیت همه جانبه است که هم عامل بالا بردن روحیه اعتماد به نفس مردم میشود و هم موجب خاری و ذلیلی نظام ولایت مطلقه فقیه می گردد. تمام دنیا شاهد خواهند بودند که مردم به پای صندوق نرفته اند یعنی مردم ایران بیدارند و از استبداد بیزارند. تحریم را کم نگیرید. تازه ما تجربه بیش از سی سال رای دادن مردم را داریم چه شده است؟. وقتی مردم بروند به پای صندوق رای سیدعلی خامنه ای به جهانیان می گوید دیدید مردم با ما هستند. شما می گوئید نروند به پای صندوق پس چگونه باید مشخص شود آقا ملکی چقدر رای آورده است. هموطن گرامی حتماً این مسائل را بطور گسترده در مقاله ام می نویسم
موفق باشید
راستگو
۵۱۷٨۶ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۱       

    از : پنهان

عنوان : من نگفتم پای صندوق رأی برویم
‫جناب راستگو باسپاس از جوابتان، ولی چند نکته مهم مورد توجه تان قرار نگرفت.

‫۱. من نگفتم پای صندوق رأی برویم.

‫۲. عدم و تحریم دقیقاً همان چیزی است که ج.ا. میخواهد. انتخاباتی بی دغدغه و بی دردسر.

‫۳. حداقل ده تا پانزده میلیون شرکت میکنند و بعد از مهندسی اعداد شرکت کننده در یک فاکتور بین ۲ تا پنج ضرب کرده و عدد دلخواه رژیم را بیرون میکشند.

‫۴. رژیم آرزویش آرامش و خانه نشینی مردم مخالف در روز انتخابات است.

‫۵. پس اگر مردم منفعل و بی تفاوت بمانند، نه تنها تحریمشان هیچ کمکی به آنها نمیکند، رژیم را هم مجدداً برای ۴ سال دیگر سرپا نگه میدارد.

‫۶. من میگویم از همین الان سازمانها، گروه ها و کل اپوزیسیون روی یک فرد در ایران، که هم خوشنام است، هم مخالف است، هم مشهور است هم سابقه همکاری با رژیم ندارد،...... با هم توافق کنند و او را در رسانه های خود در بعد بسیار وسیع تبلیغ و اعلام و کاندید کنند و خلاصه از طریق سازمانهای بین المللی، و بخصوص سازمان ملل متهد، و از طریق ماهواره، رادیو، تلوزیون ها، تویتر، فیس بوک، موبایل و خلاصه هر وسیله و رسانه ای که امکانش هست، در این مورد جنجال بپا کنند و به دنیا نشان دهند که رژیم نماینده آنها نیست و به خواستهای آنان عمل نمیکند و در واقع انتخابات فرمایشی و مهندسی شده است......

۷. به دنیا بایستی برایند همه نیروهای مخالف را در عمل، نه در مقاله و جلسات و تجمعات روشنفکری، نشان داد! تا دیر نشده بایستی جلو فروپاشی و جنگ داخلی و تجزیه ایران را گرفت.

‫۸. وضع سیاسی ایران هرروز بیشتر به سمت اوضاع سوریه ‫گرایش دارد. نغمه های تجزیه طلبی از خیلی نقاط ایران بگوش میرسد و رژیم هم تلاش میکند، درست مانند سوریه، اقوام و جوامع و ملیتهای متفاوت ایران خودشان به جان هم بیافتند و همدیگر را قتل عام کنند تا رژیم با کمترین هزینه پابرجا بماند.

‫‫۹. ‫ ایرانیان مخالف فقط در مواقع انتخابات شانسی برای اعتراض و ابراز قدرت و مخالفت دارند. سرکوب مسلماً بسیار شدید است و رژیم خودرا برای هر احتمالی از حرکت ها و تجمعات خیابانی آماده میکند..... ولی ‫این پیشنهاد و حرف من اصلاً نیاز به خیابان ریختن مخالفین ندارد.... مردم میتوانند از درون خانه هایشان اسم کاندید خود را فریاد بزنند. فرضاً اگر همه نسرین ستوده را انتخاب کردند، یک شعار میتواند این باشد. نه دزد میخواهیم ، نه پولدار و فاسد ، کاندید ما ‫یک ایرانی ساده، آزاده، نسرین ستوده!

۱۰. مردم از شما نویسندگان انتظار عمل کردن و ارائه انواع و اقسام راه حلهای عملی در مقاطع حساس سیاسی دارند، نه اینکه فقط تئوری پردازی کنید و با مقالات و نوشته های متفاوت در رد تفکرات یکدیگر بکوشید و جنگ قلم راه بیاندازید ......
۵۱۷٨۲ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۱       

    از : فرید راستگو

عنوان : مطمئن باشید کمتر کسی به اندازه من به آینده و زیبائی های زندگی امیدوار است.
آقا پنهان سلام. شما درخواست کرده اید که چرا مخالفین نماینده خود را معرفی نمی کنند. فرض را بر این می گذاریم که منظور شما مخالفین دمکرات و غیروابسته می باشد.
آقا پنهان هدف مبارزه باید معین شود و اگر هدف ما استقرار دمکراسی است پس باید به دنبال استقرار آن برویم. دمکراسی را برای این می خواهیم که مردم صاحب حق خود و حاکمیت خود شوند. بنابراین باید برای رسیدن به این هدف ابزاری بجوئیم که ما را به این هدف سوق دهد. آنچه مسلم است انتخابات آزاد این ابزار نیست. این مطلب را بزودی در یک مقاله باز خواهم کرد که چرا طرح شعار انتخابات آزاد چه در قلمرو استبداد چه بعد از سرنگونی استبداد چیزی جز بی مسئولیتی و انفعال فکری و عملی نیست و چرا این شعار ما را به دمکراسی یعنی رساندن مردم به حقوق انسانی و ملی شان سوق نمی دهد.
و اما چرا طرح شما عملی نیست زیرا مردم ایران سه بار این طرح را پیاده کردند و موفق نشدند. مردم ایران دوبار به طور گسترده به خاتمی رای دادند و یک بار بطور غیر قابل تصوری به موسوی. در هر سه بار مردم دستشان توی حنا ماند. چرا؟ رژیم مردم را تا پای صندوق می آورد زیرا برای او این مهم است که بعد سید علی خامنه ای بگوید دیدید ۴۰ میلیون نفر در انتخابات شرکت کرد. شرکت مردم در انتخابات نشان از اعتماد مردم به نظام است . بروید سخنان سید علی را در ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ گوش دهید. پس تاپای صندوق برای رژیم مهم است. از آن به بعد دست او است. او حسن را حسین می خواند و موسوی را احمدی نژاد. تازه برای بی آبرو کردن ما می گوید شما همش ۳۰۰ هزار رای بیشتر نیآورده اید( یادتان باشد وزارت کشور دست او است. این کار را برای کروبی هم کرد). بنابراین از آنجائیکه انتخابات در قلمرو رژیم است و نه قلمرو مردم، رژیم هرکاری که می خواهد می کند و طرح شما را برفرض اینکه عملی کند نتیجه اش را هم خود عملی می کند نه اپوزیسیون. پس تحریم انتخابات در حال حاضر بهترین ابزار است زیرا تحریم در قلمرو مردم است و مردم خود با نرفتن بپای صندوق های رای رژیم را کیش و مات می کنند. تازه نه مردم به رژیم خود موجب ارتقاء اعتماد به نفس مردم میشود و خود می بینند که نه آنان چاره ساز است. در مقاله ام این جنبه روانشناسانه را هم بررسی خواهم کرد. آقای پنهان مطمئن باشید من اگر به نتیجه فعالیتم بدبین بودم از ۱۶ سالگی به مبارزه سیاسی روی نمی آورم. یقین داشته باشید مردم به حاکمیت خود و تعیین سرنوشت خود می رسند و از آزادی خود لذت خواند برد.
موفق باشید
راستگو
۵۱۷۶۵ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۱       

    از : پنهان

عنوان : آیا همه گروها و سازمانها مدار داخل و خارج میتوانند برای سه ماه متحد شوند؟
خطاب به تمامی هموطنان داخل و خارج کشور

آیا همه گروها و سازمانها مدار داخل و خارج میتوانند برای سه ماه متحد شوند؟ و بهترین ایرانی که میتوانند کاندید کنند و از مردم بخواهند فقط در صورتیکه بتوانند به و رای دهند شرکت میکنند. در غیر اینصورت جنجال بپا میکنند . مخالفان باید به دنیا نشان دهند که هم متحدند هم صلحجو و هم غای ر از حکومت فکر میکنند.

تمام کاریکه ما باید الان انجام دهیم کاندید کردن یک نفر در ایران است که مشهورترین خوشنام ترین پاکترین و سکولارترین و کم سابقه ترین سابقه همکاری با رژیم را دارد؟

آیا این ائتلاف و اتحاد خیلی سخت است؟ این شخص میتواند ا صغر فرهادی باشد، نسرین ستوده باشد....

آیا اخبار روز میخواهد و یا میتواند این کمپین را راه بیاندازد؟ آیا همه گروها و سازمانها در داخل و خارج میتوانند برای سه ماه متحد شوند و بهترین ایرانی که میتوانند کاندید کنند و از مردم بخواهند فقط در صورتیکه بتوانند به او رای دهند شرکت میکنند. در غیر اینصورت جنجال بپا میکنند . مخالفان باید به دنیا نشان دهند که هم متحدند هم صلحجو و هم غیر از حکومت فکر میکنند.
۵۱۷۲۲ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۱       

    از : پنهان

عنوان : باید شرکت نکرد والی درگیر شد. باید ثابت کرد مخالفین حضور دارند و حرف دیگری میزنند.
جناب طاهرپور چرا شما فعال نمیشوید و خود و یا نمایندگان خود را کاندید نمیکنید؟

جناب راستگو بیش از حد بدبین است در حالیکه بقیه را به بی برنامگی و دنبال قدرت رفتن محکوم میکند. چرا شما بنی صدر مورد حمایت خود را کاندید نمیکنید؟

نباید در انتخابات مهندسی شده رژ یم آن طور که رژ یم میخواهد شرکت کرد.

باید فعال بود و تمام مخالفین رژ یم کاندیدا های خود را معرفی کنند، تا رژ یم را دوباره در مخمصه و شوک دیگری از انتخابات قرار دهیم.

باید شرکت نکرد ولی درگیر شد. باید ثابت کرد مخالفین حضور دارند و حرف دیگری میزنند.

بدترین حرکت یا بیحرکتی، تسلیم و بی تفاوتی و سکوت و سکون است. بپا خیز ای هموطن و کاری را که میتوانی بکنی انجام ده!
۵۱۷۲۰ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۱       

    از : آـ بزرگمهر

عنوان : چرا "بخشی " از مردم از این حکومت حمایت می کنند؟
اساس صحبت های آقای طاهری پور بر این فرمول مطلق گرایانه نهاده شده است: " آزادی انتخابات در جمهوری اسلامی ناممکن است، از جمله به این دلایل اساسی که آزادی های مدنی و سیاسی سرکوب می شوند. آزادی فعالیت احزاب وجود ندارد، حقوق شهروندی از مردم سلب شده و مردم آزادی انتخاب شدن و انتخاب کردن ندارند. در یک کلام ولایت فقیه با حاکمیت ملت مانع الجمع است! "

فرمول بالا را برای حکومت شاه بعداز کودتای ۲۸ مرداد نیزطرح می کردیم . این فرمول در مصر ، عراق ، لیبی و بسیاری کشورهای خودکامه و تک حزبی نیز صادق است.

در حکومت شاه تلاش میشد با راضی کردن نخبگان فرهنگی، هنری و ورزشی برای کاندیدشدن رنگ و لعابی به انتخابات فرمایشی بدهند. دریغا که مشاهیری مثل مجید محسنی ، مستجاب الدعوه، دکتر رهنوردی ، امامعلی حبیبی ، حبیب الله بلور و سایرین تعریف درستی از انتخابات آزاد نداشتند و برایشان حقوق شهروندی و حقوق بشر نیز اهمیت چندانی نداشت. تکلیف توده های بیسواد و ناآگاه هم معلوم بود.

اصلا برای حکومت شاه ایران و سایر دیکتاتورها مهم نبود .نیست که اکثریت مردم در انتخابات شرکت بکنند. ۲۵ سال در بر آن پاشنه چرخید و جهان دموکراسی و غرب مدعی حقوق بشر نیز با تلاش کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی گاهی برای نجات زندانیان از شکنجه واعدام اخطاری به شاه میدادند واز زندانها بازدید میکردند.

۳۴ سال نیز جمهوری اسلامی ادای انتخابات را در آورد ولی بتدریج پشتوانه ء توده ای و مردمی خود را از دست داد دیگر نمیتوانند صدای خود را درجهان "بلند " کند و دیگر نمی تواند از صندوق ها آنچه را آرزو می کند بیرون در آورد . امروز حتی از کاندید شدن پایه گذاران حکومت و ناجیان جمهوری اسلامی؛ رفسنجانی ، خاتمی ، عبدالله نوری بیم دارد . کار بجائی رسیده است که از یاران احمدی نژاد نیز میترسند. طنز تاریخ است که ولی مطلقه فقیه در جنایات ۸۸ احمدی نژاد را نزدیکترین یار فکری خود معرفی میکرد ولی امروز فقط میخواهد با سکوت از شر او "آزاد" شود.

نتیجه: حکومت با تمام دم و دستگاه اداری ،اطلاعاتی،بازاری، نظامی و روحانی و طلبه بدون توجه به منشور جهانی حقوق بشر "بخشی" از مردم را بپای صندوق ها می برد. تا مثل انتخابات مجلس، انتخاباتی را با هر قیمت برگزار نماید. خیلی از کشورها به این صورت است. مصر انقلابی فقط ۳۰ درصد از واجدین شرائط در همه پرسی اخیر شرکت کردند و اخوان المسلمین برنده شد.

چرا "بخشی" از مردم در زمان شاه و امروز چشم خود را بر تمام فجایع و جنایات و افتضاحات می بندند یا میترسند ؟

وقتی "بخشی" از مردم بخصوص نخبگان از صدر تا ذیل بعداز کودتای ۲۸ مرداد به هر سازی که شاه زد رقصیدند و او یک تنه کشور را به بحران کشاند وتحویل خمینی داد.
تمام پایوران لشگری و کشوری چوبش را خوردند و امروز فقط افسوس آن روزها را میخورندو هنوزهم بعضی عبرت نگرفته اند.

آنهائیکه از ۲۲ بهمن شاهد جنایات رژیم مذهبی در ایران هستند و دیدند که بر سر هزاران همنوع خود چه آوردندو میلیونها نفر را داغدار کردند و میلیونها نفر کشور را ترک کردند که اصلا ربطی به دین و ایمان مردم نداشته وندارد چرا احساس همیاری و نوع دوستی ندارند. چرا از حکومت فاصله نمی گیرند ؟

آقای طاهری پور حقیقت این است که حکومت با تکیه بر بخشی از مردم افتراق ایجاد کرده است و ما باید با تماس مستقیم با مردم ایران آنها را نسبت به تبعات این دنباله روی ها حساس و روشن کنیم وگرنه لجاجت های خامنه ای و حکومت همان سرنوشت را برای او و حامیان حکومت رقم خواهد زد که برای شاه و حامیان او رخ داد.
۵۱۷۱۰ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣۹۱       

    از : داریوش لعل ریاحی

عنوان : امید بر لبه تیغ
آن چه ممکن را ناممکن می نماید ، باور بر قدرت لایزال این دیکتاتوری در لفافه مذهب و خرافاتی است که در این سی و چند سال بر آن دمیده اند . آقای طاهری پو ر در جستجوی روزنه ای هستند که می توان و باید بر این دیوار تیره روزی ها ، ایجاد کرد . اگر به پروسه انتخابات گذشته لااقل از زمان آقای خاتمی به بعد نظری بیاندازیم ، جای پای آگاهی بی بدیل اکثریت این مردم را در تمامی انتخابات انجام شده می توانیم ببینیم . انتخاب آقای خاتمی بیرون از این باور که نقش و ماهییت ایشان چه بود و چه هست . یک نه چند میلیونی به حاکمان ، ارزیابی می گردد . ادامه این چنین انگیزه ای برای یک حضور دیگر در مخالفت با رژیم حاکم را در انتخاب آقای موسوی و پیامد های نا گوارِ آن شاهدیم . پس آگاهی و دلیل حضور و عدم حضور مردم ، اصلی درست و ارزشمند است و باید آن را پذیرفت . اما این که پس چرا این خواست تحقق نیافته ، نکته ظریفی است که آقای طاهری پور بسیار آگاهانه بر آن انگشت نهاده اند . نیازی هم نمی بینند که چگونگی تحقق آن را بر شکافند . ایشان بدیلشان به درستی ، تجربه مردم و خواست آنها در برابر این فشار های طاقت فرساست .
در میانه جنگ گرگها مردم به درستی می دانند به کدام سو باید سنگینی حضور خود را بیافزایند ، تا از قدرت متزلزل حاکمان بکاهند . و اگر انتخابات را بی نتیجه و خنثی پندارند .... چگونه باید با عدم حضور خود ، همچون انتخابات دوم آقای احمدی نژاد ، بر دهان دروغ گویان بکوبند ، آقای طاهری پور بر این لبه تیغ امید را چشم بر راهند .
۵۱۶٣۶ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣۹۱       

    از : سینا صدرالعلما

عنوان : دمکراسی پنبه است و تشیع آتش خانمان سوز
با عرض احترام به جناب طاهری پور
در کشوری که بیش از نوددرصد جمعیتش به اسلام ناب محمدی باور دارد و در درازای این ۳۴ سال سیاه آموزش و پرورشش از کودکستان تا دانشگاه آغشته به تبلیغ و تدریس این باور است و در اجرای مراسم دینی تشیعش پایبندی لایزال دارد ، صحبت از آزادی و دمکراسی دقیقاً همانند کوبیدن آب در هاون است؟! این درخت کهن ایران زمین ریشه اش از ۱۴۰۰ سال پیش شروع به فساد کرده و بعد از گذشتن ۱۴ قرن چنان فاسد و آلوده شده که هرگز نمیتوان میوه تلخش را شرین کرد. حماسه سرای بزرگ توس براستی و نیکی میفرماید:
درختی که تلخ است وی را سرشت
گرش بر نشانی به باغ بهشت
ور از جوی خُلدش به هنگام آب
به بیخ انگبین ریزی و شهد ناب
سرانجام گوهر بکار آورد
همان میوه تلخ بار آورد
و این بواقع حقیقتی تلخ و خوفناک است. هر تلاشی برای استقرار دمکراسی و آزادی انسانها ، با توجه به منابع غنی این کشور و توطئه بی وقفه نیروی امپریال با بهره گیری از این باور جنایت پرور ، نه تنها به هرز میرود بلکه فرآورده ای معکوس دارد. براستی تجربه گذشته چراغ راه آینده است. گذشته تاریخ ایران با دیکتاتوری فردی همراه بوده و یک روز حتی طعم آزادی و دمکراسی را نچشیده است و این خود همراه با تشویق نیروی امپریال چراغ راه قاجار ، پهلوی ، و خمینی ، و خامنه ایست وهیچ دلیل تاریخی و عینی و عملی هم وجود ندارد که با سقوط اراذل آخوندی این راه بطریق و فرم دیگری پیموده نشود!!!
بفرض محال اینکه با کمک سازمانهای بین المللی و فرستادن حتی بازرسان باشرف و وظیفه دان برای نظارت بر چنین انتخاباتی و جلوگیری از هرگونه تقلبی ، تصور میفرمائید چه کسی انتخاب میشود و چه تضمین قانونی وجود دارد که منتخب خلاف راه گذشته طی طریق کند؟ دین آتش افروز است و آزادی و دمکراسی پنبه ، تلفیق این دو خلاف ناموس طبیعت است؟!
۵۱۶٣۰ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣۹۱       

    از : تورج آزادکار

عنوان : مخالفت با شعار انتخابات آزاد خودش نمودی إز بلاتکلیفی سیاسی است
من با نظر نویسننده، آقای طاهری پور کاملا موافقم و استفاده إز شعار انتخابات آزاد و فرستی را که آن برای ارتقاع فکر سیاسی و شناخت بیشتر اکثریت جامعه ایران إز ماهیت رژیم ایجاد میکند در این مرحله لازم میبینم. اتفاقا" آنهایی که مخالف این نظریه هستند باید بگویند خودشان چه برنامه کار بردیی دارند، و آنرا در چه فضائی بغیر إز فضای انتخاباتی چند ماه آینده میتوانند مطرح کنند وبهتر به گوش مردم برسانند. انقلاب، آزادی و دمکراسی به فکر و شعور سیاسی کل جامعه مربوط و تنها در یک پروسه طولانی درون مبارزات و تجربه خود مردم و منجمله روشنفکران جامعه پخته میشود.
۵۱۶۲۴ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣۹۱       

    از : فرید راستگو

عنوان : چرا تلاش دارید غیر ممکنی را ممکن جلوه نمائید
آقای طاهری پور چرا تلاش دارید شعاری نا شفاف، مبهم و بقول خودتان غیرممکن را ممکن جلوه دهید. شما خودتان یکبار دیگر مقاله خود را بخوانید محتوا مقاله اتان مشتی جملات زیبا که کنار هم گذاشته اید و آرزوهای غیر عملی در سیستم استبدادی. بگوئید این جملات زیبا را چگونه می خواهید پیاده کنید؟ ابزارتان چه است؟. خودتان که می فرمائید انتخابات آزاد در استبداد ناممکن است پس چگونه می خواهید یک شعار ناممکن را ممکن سازید با چه ابزاری؟. سازمان قوی که ندارید، با مردم که هم ارتباط ارگانیکی ندارید. برنامه ای برای سازماندهی مردم هم که ندارید؟ اندیشه راهنمائی هم که ندارید؟ پس چرا اصرار می ورزید یک شعار غیر ممکن را ممکن جلوه دهید. شما از انقلاب مشروطیت مثال می آورید در همان انقلاب مشروطیت مبارزین برنامه و اندیشه داشتند. در بسیج و سازماندهی مردم نقش داشتند و هدف معین و مشخصی داشتند. از چه چیز انقلاب مشروطیت الهام گرفته اید؟ مشکل اینجا است کنشگران سیاسی ایران از مردم که دور هستند. هدف روشنی هم که ندارند. اندشه ای جز کسب دولت هم که ندارند. خوب انتخابات آزاد ظاهری زیبا دارد خرجی هم که ندارد و تازه احتیاجی هم ندارد محتوای آنرا باز کرد. پس همه می گویند انتخابات آزاد چون چیز دیگری ندارند. اما پشت این شعار چیزی جز انفعال فکری و عملی نیست.
موفق باشید
راستگو
۵۱۶۰۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ بهمن ۱٣۹۱