سوسیالیست های چپ و سوسیال دمکرات ها - احسان دهکردی

نظرات دیگران
  
    از : peerooz

عنوان : " چپ " و " راست "
در انگلیسی مثالی ست که
Beauty is in the eye of the beholder یعنی زیبایی تعریف کلی ندارد و تشخیص آن بسته به دید بیننده است. تائید این ادعا فرمایش یکی از قاضیان دیوان عالی امریکا بود که گفت پورنوگرافی را نمیتواند تعریف کند ولی به محض دیدن ، آنرا میشناسد.

نگاهی سریع به ویکیپدیای فارسی و انگلیسی در باره " چپ ، گرایش سیاسی " نشان میدهد که " چپ " مانند موج دریا از لحاظ زمانی و مکانی چیز بسیار متغییریست و در مکانهای مختلف و زمانهای مختلف و حالات مختلف و برای افراد مختلف معانی مختلف دارد و " چپ " و " راست " شاید به نیمی از مردم دنیا اطلاق میشود که دائما با یکدیگر در حال تداخلند.

بنا بر این بجای سعی بیهوده در تعریف جامع " چپ " بهتراست هرکس کلمه مشخص خود را بکار ببرد و منظور خود را مستقیما بیان کند.

از طرف دیگر " چپ " و " راست " کیفیت های مشخص اند که همه " راست ها " میدانند که " چپ " چیست و " چپ ها " میدانند که " راست " کیست. تنها اشکال اینست که " چپ ها " خودشان نمیدانند که کیستند.

ناباوران میتوانند به ویکیپدیا و تعریف و تاریخ " چپ " رجوع کنند.
۵۲۱۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۱       

    از : ایکاروس

عنوان : تعریف "چپ" یا تحریف مارکسیسم
حدود پنج سال از به اصطلاح پروسه وحدت "چپ" می گذرد و تازه به این مرحله رسیده اند که تا پنج سال دیگر هم در یک محیط امن توی سرو مغز هم بزنند و جهت وحدت، اخیرا" کارزار و الم شنگه ای راه انداخته اند تا تعریف دیگری از "چپ" ارائه دهند. گویی علت اختلاف و پراکندگی "چپ" نداشتن تعریف از مفهوم "چپ" بوده است. یکی از مفهوم "چپ" در سمت چپ مجلس فرانسه می نویسد، دیگری از جناح چپ در احزاب می نویسد و کار به جایی رسیده است که به نظر می رسد که در آینده جناح چپ کلیه احزاب و حتی نمایندگان نشسته در سمت چپ مجلس شورای اسلامی را نیز در دایره "چپ" قرار دهند و به دنبال یک "چپ همه باهم" هستند. مفهوم "چپ" به عنوان معتقدین به تئوری مارکسیستی کاملا" در جهان شناخته شده است و سیاسیون و حتی توده های مردم نیز کاملا" می دانند که فرق بین احزاب "چپ" صرفنظر از درستی و نادرستی سیاستشان و نام بردن از جناح چپ فلان احزاب سرمایه داری و غیر مارکسیستی چیست. پس هدف از این تعریف سازی چیست؟ با نگاهی به این نوشته ها و تقسیم بندی های صورت گرفته تحت عنوان: "چپ دموکرات"، "چپ سوسیال دموکرات"، "چپ سنتی"، "چپ مارکسی" و....در واقع هدف، تعریف های من درآوردی از مارکسیسم و تحریف و مثله کردن نظام فکری مارکسیسم است. در ابتدا با تکیه دادن(ببخشید لم دادن) به مارکس و چسباندن خود به او بقیه نظریه پردازان مارکسیسم و در راس آنها لنین را از او جدا کرده و همچون آقای شیدان وثیق تمامی مبارزه یکصد سال اخیر کارگران و جنبش های رهایی بخش و مبارزه احزاب "چپ" را بیهوده و بدون نتیجه دانسته و سپس در فکر ابداع (توجه کنید"ابداع") سوسیالیسم جدید در قرن حاضر است و حالا آقای احسان دهکردی با اتصال خود به "چپ مارکسی" اولا" حاصل فکری کار لنین و سایر نظریه پردازان مارکسیسم را در قرن بیستم بی اعتبار دانسته و ثانیا" افق دید مارکس را تا انتهای قرن نوزدهم یعنی تنها تا ۱۵-۲۰ سال بعد از مرگ مارکس دانسته و اینکه اکنون چگونه می خواهد با توسل به ایده های مارکس برای قرن بیست و یکم برنامه مبارزاتی بدهد معلوم نیست. در قاموس این آقایان، جامعه سوسیالیستی دیگر مفهوم ندارد و سوسیالیسم فقط . بیهوده نیست که در برنامه و اساسنامه این قبیل سازمانها نامی از سوسیالیسم به چشم نمی خورد و تنها از عبارت "عدالت اجتماعی" به جای اشاره صریح به سوسیالیسم استفاده می شود. به نظر می رسد در قرن بیستم خلا نظریه وجود داشته است و همه به راه خطا رفته اند و ناگهان در قرن بیست و یکم آقای دهکردی و امثالهم از چاه ظهور به در آمده و نظریه پردازی می کنند تا نظریه جدیدی ارائه دهند. آنها لنین را نمی فهمند چون مارکس را نفهمیده اند. آنها که تنها انتقادشان به لنین این است که در مقاله "چه باید کرد" می خواهد آگاهی سوسیالیستی را از خارج به کارگران انتقال دهد. به آنها پیشنهاد می کنم مقاله "دوستان خلق کیانند" از لنین را یکبار دیگر بخوانند تا مارکس را بهتر بفهمند. در آنجا لنین می گوید پوسته اقای دهکردی و همفکرانشان را بخراشید تا نظریات بورژوایی آشکار شود.
۵۲۱۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۱