از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : چون کسی که تیر باران شده باشد، کنار چشمه زانو زد، در هم شکست و نشست.
«وقتی به کنار چشمه رسیدیم؛ لحظاتی ایستاده بر آب زلال نگریست و ناگهان های های گریست. همانطور که اشک می ریخت، کنار چشمه نشست.»
این داستانِ در جا نوشته شده که از یک خاطره ی واقعی گرفته شده را دقایقی پیش وقتی باز نگری کردم؛ این تکه که در بالا آمده را اندکی تغییر دادم اینگونه:
وقتی به کنار چشمه رسیدیم؛ لحظاتی ایستاده بر آب زلال نگریست و ناگهان های های گریست. همانطور که اشک می ریخت، چون کسی که تیر باران شده باشد، کنار چشمه زانو زد، در هم شکست و نشست.
۵۲۰٨۷ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۱
|