روزی که جهان گفت "نه به جنگ"
فیلیس بنیس - برگردان: بابک پاکزاد


• ده سال پیش مردم سراسر جهان برخاستند. تقریبا در ۸۰۰ شهر این فراخوان به زبان های گوناگون به گوش رسید، "جهان می گوید نه به جنگ!" فریاد "نه به نام ما" در صدای میلیون ها تن انعکاس یافت. کتاب رکوردهای جهانی گینس گفت بین ۱۲ تا ۱۴ میلیون نفر، آن روز به خیابان ها ریختند و بزرگترین تظاهرات تاریخ جهان را رقم زدند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۰ اسفند ۱٣۹۱ -  ۲٨ فوريه ۲۰۱٣



ده سال پیش مردم سراسر جهان برخاستند. تقریبا در ٨۰۰ شهر در سراسر جهان، تظاهرکنندگان خیابان های شهرهای بزرگ و روستاهای کوچک را پر کردند، به دنبال طلوع خورشید از استرالیا و نیوزلند و جزایر کوچک اقیانوس آرام، از مسیر استپ های برفی شمال آسیا تا شبه جزیره آسیای جنوبی، در سراسر اروپا و تا سرحد جنوبی آفریقا و سپس جهشی نخست به خطه آمریکای لاتین و نهایتا، آخر از همه، به ایالات متحده آمریکا.
و در سراسر جهان، این فراخوان به زبان های گوناگون به گوش رسید،" جهان می گوید نه به جنگ!" فریاد " نه به نام ما" در صدای میلیون ها تن انعکاس یافت. کتاب رکوردهای جهانی گینس گفت بین ۱۲ تا ۱۴ میلیون نفر، آن روز به خیابان ها ریختند و بزرگترین تظاهرات تاریخ جهان را رقم زدند. تونی بن، عضو برجسته حزب کارگر ، فعال جنبش صلح و عضو سابق پارلمان ، میلیون ها لندنی در خیابان ها در آن روز را چنین توصیف می کند،" نخستین تظاهرات جهانی و هدف نخست آن جلوگیری از جنگ علیه عراق بود". چه ایده ای ! – تظاهرات جهانی علیه جنگی که هنوز شروع نشده بود- هدف، تلاش برای متوقف کردن آن.
آن لحظه ای شگفت انگیز بود – به قدری پرقدرت که دولت های سراسر جهان، از جمله کشورهایی که خیلی زود در شورای امنیت به "شش غیرمتعهد" معروف شدند، دست به اقدامی غیر قابل تصور زدند: آن ها در برابر فشار ایالات متحده و انگلیس مقاومت کردند و بر جنگ بوش صحه نگذاشتند و نه گفتند. تحت شرایط عادی، کشورهای نسبتا ضعیف و وابسته به ایالات متحده نظیر آنگولا، کامرون، شیلی، گینه، مکزیک و پاکستان هرگز نمی توانستند در برابر واشینگتن قد علم کنند.اما این شرایطی عادی نبود. ترکیب حمایت های دیپلماتیک از سوی "اروپای قدیم"،آلمان و فرانسه که بنا به دلایل خودشان مخالف جنگ بودند،و فشار مردمی از سوی هزاران و میلیون ها تن که خیابان های پایتخت ها را پر کرده بودند به این شش کشور امکان داد محکم بایستاند.فشار بسیار زیاد و سخت بود. شیلی از سوی آمریکا به امتناع از تصویب توافقنامه تجارت آزاد با آمریکا که فرآیندی هفت ساله برای آن طی شده بود، تهدید شد ( توافقنامه تجاری کاملا اسفناک بود اما دولت شیلی مصمم و متعهد به انجام آن بود). گینه و کامرون تهدید شدند که کمک های اهدایی آمریکا در قالب Growth & Opportunity Act را از دست خواهند داد.مکزیک با قطع احتمالی مذاکرات پیرامون مهاجرت و مرزمشترک مواجه شد. اما با تمام این اوصاف آن ها همه محکم ایستادند.
روز قبل از تظاهرات ، ۱۴ فوریه، شورای امنیت یکبار دیگر به تشکیل جلسه فراخوانده شد، و این بار در سطح وزرای خارجه،تا گزارشات نهایی دو بازرس تسلیحاتی سازمان ملل برای عراق را استماع کنند. برخی پیشبینی کرده بودند که گزارشات آن ها حول و حوش حقیقت حقنه شده می گردد. این که آن ها چیزی می گویند که بوش و بلر آن را می قاپند و سعی می کنند ادعاهای کذب اشان درباره سلاح های کشتار جمعی عراق را مشروعیت بخشند. این که آن ها به اندازه کافی مردد ظاهر شوند تا آمریکا از گزارش اشان جهت تصویب جنگ استفاده کند.اما آن ها در برابر آن حقیقت حقنه شده تعظیم نکردند، و صریح و بی هیچ ابهامی بیان کردند که هیچ نوع سلاحی از این دست یافت نشده است.
به دنبال گزارش آن ها ، وزیر امور خارجه فرانسه، دومینیک دو ویلپن، با فراخوانی خارق العاده واکنش نشان داد و به جهان خاطر نشان کرد که " سازمان ملل باید ابزاری برای صلح باقی ماند ونه یک ابزار برای جنگ". در آن اتاق معمولا آرام ، رسمی و تحت قواعد خاص، به فراخوان وی با خروش تحسین و استقبال پاسخ داده شد، نخست از طرف اعضای شورا و به دنبال آن ها خیلی سریع از سوی دیپلمات ها و خود وزرای امور خارجه.
عدم پذیرش شورای امنیت به اندازه کافی قوی بود – تعدادی کافی از دولت ها نه گفتند – تا سازمان ملل بتواند به آن چه مستلزم منشورش است عمل کند، اما آن چه فشار سیاسی اغلب غیر ممکن می کند همانا ایستادن علیه تازیانه جنگ است.صبح روز ۱۵ فوریه،چند ساعت قبل از آغاز راهپیمایی بزرگ در مقر سازمان ملل هری بلا فونته ،یکی از فعالان به نام ، و من به همراه دزموند توتو، اسقف اعظم آفریقای جنوبی از طرف تظاهرکنندگان به ملاقات دبیر کل اسبق ، کوفی عنان رفتیم. ما توسط یک اسکورت پلیس از آن چه دپارتمان پلیس نیویورک تحت عنوان "منطقه بی حرکت" طراحی و در نظر گرفته بود عبور کردیم – نیازی به گفتن ازسرمای تند و تیز ۱٨ درجه زیر صفر و باد گزنده ای که از سوی East River شلاق می زد نیست، اما باید به خیابان های جلوی مقر سازمان ملل که به زور تخلیه شده بود اشاره کرد. در طبقه سی هشتم سازمان ملل در دفتر دبیر کل، اسقف توتو جلسه را آغاز کرد. او به کوفی عنان از آن سوی میز نگاهی انداخت و گفت " ما امروز از طرف مردمی که در ۶۶۵ شهر در سراسر جهان راهپیمایی می کنند اینجا هستیم. و ما اینجا هستیم به شما بگوییم، تمام مردمی که در تمام آن شهرها در سراسر جهان راهپیمایی می کنند، یعنی ما ادعا می کنیم که سازمان ملل از آن ما است . ما به نام بسیج جهانی امان برای صلح چنین ادعایی داریم."
آن لحظه ای شگفت انگیز بود. و در حالی که ما نتوانستیم از آن جنگ جلوگیری کنیم، آن بسیج جهانی ، دولت ها و سازمان ملل را به خط مقاومت شکل گرفته و تحت رهبری جنبش های جهانی کشاند و آن چه نیویورک تایمز روز بعد " ابرقدرت دوم" نامید را خلق کرد.
در اواسط راهپیمایی ماراتن نیویورک، خبری کوتاه از اسوشیتد پرس مخابره شد: " بر اثر سر و صدای ناشی از برون ریزی احساسات ضد جنگ در سطح بین الملل،آمریکا و بریتانیا بازنگری پیش نویس قطعنامه را آغاز کردند...برخی منابع دیپلماتیک که خواستند نامشان فاش نشود گفتند نتیجه نهایی ممکن است یک متن نرم تر باشد که صریحا خواستار جنگ نباشد". بوش و بلر در مواجهه با یک چالش جهانی ، در تقلایی نا امیدانه برای جلب نظر سازمان ملل و مشروعیت جهانی، خود را به آب و آتش زدند.
جنبش ما تاریخ را تغییر داد. در حالی که نتوانستیم از جنگ عراق جلوگیری کنیم، اعتراضات، غیرقانونی بودن واضح آن را ثابت کرد، در انزوا قرار گرفتن سیاست های دولت بوش را به نمایش گذاشت ، به احتراز از جنگ با ایران کمک کرد و الهام بخش نسلی از فعالان شد.۱۵ فوریه راه را برای آن چه " بسیج های جهانی" قادر به تحققش هستند باز کرد. هشت سال بعد برخی فعالان در قاهره که از ابعاد نسبتا کوچک اعتراضاتشان در ۱۵ فوریه ۲۰۰٣ پریشان خاطر بودند،ادامه دادن و به کمک شتافتند که به بهار عرب مصر منتهی شد.معترضین جنبش اشغال نیز به ۱۵ فوریه و بافت بین المللی آن ارجاع می دهند.جنبش Indignados در اسپانیا و دیگر اعتراضات علیه نابرابری و سیاست های ریاضتی نیز ۱۵ فوریه را به مثابه الگوی حرکت از اعتراض ملی به اعتراض جهانی می بینند.
در شهر نیویورک در آن بعد از ظهر بی همتا، برخی از بلندگوها برای کسانی که در میان آن جمعیت به یاد ماندنی و تاریخی حضور داشتند طنین ویژه ای داشت. هری بلافونته، فعال با سابقه بسیاری از مبارزات مترقی و پیشرو در سه چهارم قرن ، به خیزش جنبش ایالات متحده علیه جنگ و امپراطوری فراخوان داد، و متذکر شد که جنبش ما می تواند جهان را تغییر دهد و جهان برای انجام آن روی ما حساب می کند. او گفت " جهان در نگرانی عظیمی بسر می برد، در ترس مهیبی که ما وجود نداریم ، اما آمریکا کشوری وسیع و متکثر است، و ما نیز بخشی از حقیقتی بزرگتر هستیم که کشورمان را می سازیم. ما در دفاع از صلح ایستاده ایم ، برای حقیقت آن چه در قلب مردم آمریکا است.ما تغییری در وضع خواهیم داد – این است پیامی که امروز به سراسر جهان می فرستیم."
سخنان بلافونته با اظهارات دوست نزدیک و همراه اش ، فعال – هنرپیشه، دنی گلوور ادامه پیدا کرد. وی از قهرمانان پیشین، از Sojourner Truth و Harriet Tubman و Paul Robeson بزرگ سخن گفت که ما هنوز بر شانه هایشان ایستاده ایم.و سپس فریاد زد " امروز ما اینجا ایستاده ایم، به دلیل برخورداری از حق مخالفت ، و حق مشارکت در یک دمکراسی حقیقی که توسط آن هایی که فراخوان به جنگ می دهند ربوده شده است. ما در این برهه از تاریخ این جا ایستاده ایم، و به جهان می گوییم، نه به نام ما! نه به نام ما! نه به نام ما! " آن جمعیت عظیم که در باد و یخبندان می لرزید ، یکصدا فریاد کشید و " نه به نام ما!" " نه به نام ما!" در خیابان های نیویورک انعکاس یافت.
وظیفه ما به عنوان ابر قدرت دوم هنوز پابرجاست. هم اکنون آن چه نیاز داریم یک استراتژی برای درگیر شدن با قدرت، و دوباره به چالش کشیدن ابر قدرت نخست برجامانده و ازنوپیکربندی شده است.این تعهد و عزمی پابرجاست.