تاثیر حوادث اخیر لبنان در تعادل قوا و نتایج احتمالی آن در منطقه


مجید آریا



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣۱ مرداد ۱٣٨۵ -  ۲۲ اوت ۲۰۰۶


"امروز حزب اله خط مقدم دفاع از امت اسلامی و همه ملتهای این منطقه است." ـ علی خامنه ای ۲ اگست   ۲۰۰۶
 
"تمامی موشک ها و راکت ها برای حزب اله لبنان یا از سوی ایران و یا از جانب سوریه ارسال می شود."
" این وظیفه جامعه جهانی است که با تهران برخورد کند." شیمون پرز
 
حوادث اخیر لبنان اساساً بدنبال ترور رفیق حریری و خروج ارتش سوریه از لبنان و ظاهراً به بهانه ربوده شدن ۲ سرباز اسرائیلی توسط حزب اله لبنان بوجود می آید. پیش درآمد جنگ با حزب اله لبنان، حمله اسرائیل به نوار غزه بود. اسرائیل از روز ۲٨ جون بدنبال ربوده شدن یکی از سربازانش توسط شبه نظامیان فلسطینی، جهت گوشمالی و کنار نگه داشتن حماس از درگیریهای طراحی شده با حزب اله لبنان، به نوار غزه حمله میکند و با کشیدن دامنه جنگ به خاک لبنان تا زمان برقراری آتش بس موجب تخلیه نواحی مرزی لبنان ـ اسرائیل از حزب اله   میگردد. دریک آتش بس شکننده موسوم به قطعنامه ۱۷۰۱ قرار است نیروهای مسلح لبنان به همراه نیروهای چند ملیتی در جنوب   لبنان کنترل اوضاع را بدست گیرند که ضمن حفاظت از مردم لبنان از بی ثبات کردن منطقه توسط گروههای مسلحی چون حزب اله ممانعت کنند. جنگ اخیر ابهامات و سئوالات بسیاری را بوجود آورده که تنها زمان قادر به روشن کردن و دادن پاسخ مکفی به این ابهامات و سئوالات خواهد بود.
  بلافاصله بعد از برقراری آتش بس دو طرف تخاصم و حامیان آنها اعلام پیروزی   کردند. بطور خاص در یکطرف حزب اله و ایران، و در طرف دیگر اسرائیل و آمریکا. در این میان کاسه از آش داغتری ایران و آمریکا در اعلام پیروزی تائیدی بود بر آنکه   گوئی حزب اله لبنان و اسرائیل به نیابت از ایران و   آمریکا در نبردی خونین یکدیگر را به چالش کشیده اند. در این رابطه استمرار حضور مسلح و سازمان یافته حزب اله   در لبنان، پیروزی جمهوری اسلامی ایران و خلع سلاح حزب اله بمنزله پیروزی آمریکا می باشد. انهدام قابل ملاحظه قدرت نظامی و بهم ریختگی تشکیلاتی   حزب اله،   فروکش کردن جشن و پایکوبی سپاه و بسیج در ایران و وحشت سردمداران رژیم ایران که در مصاحبه ها و سخنرانی ها مخفی شدنی نیست، خبر از ناکامی آخوندها در جنگ لبنان میدهد. حزب اله لبنان نیز بعد از چند روز پخش شیرینی باید پاسخگوی این همه خرابی باشد.   حزب اله و رهبریش چگونه قادر خواهند بود آلت دست ملایان قرار گرفتنشان را در نزد هواداران خود و مردم لبنان توجیه کنند؟ آیا در جریان اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ باید منتظر درگیری بین نیروهای مسلح لبنان و حزب اله و نهایتاًَ ترد و تضعیف و شاید هم خلع سلاح حزب اله بود؟ آیا تضعیف جریان واپسگرا حزب اله در لبنان به تقویت جریانات پیشرو و مترقی خواهد انجامید؟... نزدیک شدن به پایان مهلت تعیین شده برای تعلیق غنی سازی هسته ای   و اعمال تحریمهای بین المللی میتواند به مانند دور قبل جنگ نیابتی دیگری مثلاً در عراق را دامن بزند، جنگی در جهت خلع سلاح یا حداقل تضعیف و بهم زدن تعادل   جریانات وابسته به رژیم ایران (بقایای سپاه بدر و مقتدا صدر و....) را در بر داشته باشد. در این راستا گزارش نیویورک تایمز مبنی بر بی اعتمادی جرج بوش نسبت به موثربودن نوری المالکی نخست وزیر عراق و تدابیر امنیتی اخیر در عراق و بویژه در بغداد حاکی از یک آماده سازی برای یک تقابل   دیگر ولی اینبار در عراق را دارد.    رژیم جمهوری اسلامی در نگرانی از تحولات منطقه، سلسله مانورهائی تحت عنوان "ضربت ذوالفقار" تدارک دیده که   قصد آن صرفاً یک قدرتنمائی   ولو پوشالی می باشد. قابل توجه اینکه درست چند روز قبل از به پایان رسیدن مهلت توقف غنی سازی رژیم دست به این مانورها و موشک پرانی ها میزند، ماجراجوئی هائی که میتواند عواقب شومی را بهمراه داشته باشد. جدا از تمامی نگرانیهای بجا و محتمل، ظاهراً   دستان آشوب آفرین این رژیم قرون وسطائی   نزد مردم عراق و لبنان رو شده و دیگرنه حنای ضد آمریکائی اش   رنگی دارد و نه اشک تمساحش برای خلق فلسطین و آزادی قدس. خلع ید از جمهوری اسلامی ایران در عراق و لبنان، پیش شرط خلع ید از این رژیم قرون وسطائی در ایران خواهد بود. با این تفاوت که در ایران حرف آخر را به دلائل متعدد داخلی و بین المللی مردم ایران   باید بزنند. البته ۲۷ سال مقاومت و مبارزه خونبار و بی وقفه توسط اقشار و طبقات مختلف مردم ایران بر علیه بنیادگرائی اسلامی و دیکتاتوری مذهبی نوید بخش آمادگی تاریخی این ملت برای رقم زدن سرنوشت خویش می باشد.