USAID به اداره سولیداریتی سنتر در بوگاتا ۳ میلیون دلار اهدا کرد
فعالان اتحادیه های کارگری می خواهند بدانند چرا؟
جیمز جوردن - ترجمه و تلخیص: بابک پاکزاد


• اداره سولیداریتی سنتر در بوگاتا برای عملیات هایش در منطقه آند مقدار قابل توجه و غیرمعمول ۳ میلیون دلار کمک اهدایی برای دو سال، دریافت نمود. نه افق و ابعاد کمک چندان روشن است و نه این که دقیقا این مبالغ را باید در کدام برنامه ها بکار گرفت و هزینه کرد. با این حال، با توجه به سابقه اداره بوگاتا و نمایندگی های سولیداریتی سنتر در منطقه آند، ناظران پیشبینی می کنند که کاربرد اصلی موارد اهدایی در کلمبیا و ونزوئلاست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۹ اسفند ۱٣۹۱ -  ۹ مارس ۲۰۱٣


اداره سولیداریتی سنتر در بوگاتا برای عملیات هایش در منطقه آند مقدار قابل توجه و غیرمعمول ٣ میلیون دلار کمک اهدایی برای دو سال، دریافت نمود. نه افق و ابعاد کمک چندان روشن است و نه این که دقیقا این مبالغ را باید در کدام برنامه ها بکار گرفت و هزینه کرد. با این حال، با توجه به سابقه اداره بوگاتا و نمایندگی های سولیداریتی سنتر در منطقه آند، ناظران پیشبینی می کنند که کاربرد اصلی موارد اهدایی در کلمبیا و ونزوئلاست، یعنی مکان هایی که عمده فعالیت های مرکز معمولا در آن جا متمرکز شده است. منطقه آند همچنین پرو، اکوادور و بولیوی را شامل می شود. سولیداریتی سنتر هم در پرو و هم در کلمبیا اداره هایی دارد.
کمک های اهدایی، از سوی USAID (آژانس ایالات متحده برای توسعه بین الملل) ارسال می شود. اداره هم زمان با سه تحول کلیدی درجریان، نوید این سرمایه گذاری را دریافت کرده است. در ونزوئلا، انتخابات ماه اکتبر، و در کلمبیا، اجرایی شدن توافقنامه تجارت آزاد جدید (FTA) با ایالات متحده، هم زمان با جنبش فراگیر مردمی که خواستار راه حلی سیاسی برای درگیری های مسلحانه و درگیری های اجتماعی است. اطلاعات اندکی در ارتباط با جزئیات این کمک در دسترس است.
به دلیل تاریخ مستند مداخله AFL-CIO در ونزوئلا از طریق سولیداریتی سنتر، فعالان باید به منظور بحث آگاهانه پیرامون گمانه زنی درباره تقویت این فعالیت ها ، تاریخ گذشته را تحلیل کنند.سولیداریتی سنتر یکی از چهار نهاد اصلی اهدای ملی برای دمکراسی (NED ) و مخلوق بزرگترین مرکز اتحادیه های کارگری ایالات متحده،AFL-CIO است.
همراه با سولیداریتی سنتر،چهار نهاد اصلی NED ،انستیتو جمهوری خواه بین الملل (در ارتباط با حزب جمهوری خواه)،انستیتو دمکرات ملی(در ارتباط با حزب دمکرات) و مرکز بین المللی شرکت های خصوصی(در ارتباط با اتاق بازرگانی ) را شامل می شوند.NED در ۱۹٨٣ ، در دوره ریاست جمهوری ریگان توسط دولت ایالات متحده تاسیس شد. NED فقط به یک دلیل به وجود آمد: دستکاری و مداخله در امور دولت ها،جنبش های اجتماعی و انتخاباتهای دیگر کشورها به منظور پیشبرد سیاست های بین المللی ایالات متحده، برای زمینه سازی دسترسی بخش خصوصی به منابع طبیعی و افزایش سود کمپانی های فراملی.
آلن وینشتین، یکی از بنیان گذاران NED ،در ۱۹۹۱ طی مصاحبه ای با نیویورک تایمز اظهار داشت که " بخش عمده ای از کارهایی که امروز انجام می دهیم قبلا توسط CIA به صورت مخفیانه انجام می شد ". مارک پلتنر،قائم مقام رئیس NED ، نقش سازمان در بافت استراتژی امپریالیستی را توضیح داده و می گوید که چگونه آن، نخ های سیاست، تجارت و ارتش را در قالب یک پارچه به هم بافته است: " لیبرال دمکراسی به وضوح آن ترکیب و ترتیب اقتصادی را می پسندد که جهانی سازی را تغذیه کند....نظم بین المللی که جهانی سازی را تداوم بخشیده ، از سوی برتری نظامی آمریکا تقویت و پشتیبانی می شود." سولیداریتی سنتر بیش از ۹۰ درصد بودجه اش را از خزانه عمومی از طریق وزارت امور خارجه،USAID و NED تامین می کند. سهم اتحادیه معمولا چیزی حدود دو تا سه درصد است.
بنابراین، سولیداریتی سنتر ربط چندانی با اتحادیه های محلی و صفوف فعالان اتحادیه ای ندارد، اگرچه از همکاری کامل عالی ترین مقامات AFL-CIO برخوردار است.اتحادیه های محلی هیچ سهم یا اراده ای در ایجاد روابط بین الملل و یا برنامه توسعه نداشته اند.سولیداریتی سنتر برخی برنامه های خوب و مفید دارد که بعضی از آن ها کمابیش بی خطر و خوش خیم اند.اما این برنامه های خوب می تواند همچون پوششی برای هدف اصلی عمل کند که همانا نفوذ وتحت تاثیر قرار دادن جنبش های کارگری کشورهای دیگر و فراهم کردن کانالی برای مداخله در فرآیند های انتخاباتی است.
نخستین موفقیت NED در آمریکای لاتین شکست دانیل ارتگا، کاندیدای ساندنیست ها برای ریاست جمهوری در انتخابات سال ۱۹۹۰ در نیکاراگوئه بود.دولت ایالات متحده از طریق NED و کانال های دیگر، به ازای هر رای بیش از بیست دلار پرداخت و به شکل موثری برای کاندیدای مطلوبش، ویولتا چامورا پیروزی را خرید.دولت آمریکا در ۱۹۹۰ ، به ازای هر رای دهنده نیکاراگوئه ای بیشتر هزینه کرد تا هر دو حزب(جمهوری خواه و دمکرات)، در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ۱۹٨٨ .
قابل ذکر است که در آن زمان، نیکاراگوئه فقط ٣ میلیون نفر جمعیت داشت.هائیتی نمونه دیگری است از این که چگونه سولیداریتی سنتر عمل می کند. در سال ۲۰۰۴ ، انستیتو جمهوری خواه بین الملل ، یکی از شرکای سولیداریتی سنتر، نه تنها توطئه گران کودتا علیه دولت منتخب پرزیدنت برتراند آریستد را تامین مالی کرد بلکه آن ها را گردآوری کرد و تعلیم داد. در سال های ۲۰۰۴ و۲۰۰۵ ،این کمک ها قبل از کودتا آغاز شد و تا ماه ها بعد از کودتا ادامه پیدا کرد که حمام خون علیه حامیان آریستد برپا شد که از جمله قربانیان اش ، اعضای کنفدراسیون کارگران هائیتی (CTH ) بودند.
به جای کمک به این اتحادیه که بیشتر از همه مورد هدف کودتاچیان قرار گرفته بود، سولیداریتی سنتر صدها هزار دلار را به سوی سازمان کارگری کوچکی کانالیزه کرد که قبل از آن و طی کودتا کاری برای دفاع از دولت منتخب صورت نداد و در حقیقت خواستار برکناری پرزیدنت آریستد بود.سال ها بعد، در سال ۲۰۰۹ ، هنگامی که CTH مواضع اش را تغییر داد و پیشنهاد نصف حداقل دستمزدی که دولت آریستد تعیین کرده بود برای کارخانه ها تایید کرد ، سولیداریتی سنتر بیش از ۲۰۰۰۰۰ دلار اهدا کرد و تامین مالی CTH را آغاز نمود.با دریافت چنین مبالغی، CTH ، مجامع انتخاباتی خود را تغییر داد و در شورای انتخاباتی دولت پریوال مشارکت جست. دولت پریوال مشارکت لاوالاس، حزب آریستد را در انتخابات، به رغم این که بزرگترین حزب سیاسی هاییتی بود ملغی و منتفی دانست.
موردی که بیشتر مربوط به بحث جاری ماست تاریخ مداخله در ونزوئلا از طریق اداره سولیداریتی سنتر کاراکاس است.درست مثل اداره بوگاتای امروز، آن توسط رد دومیت اداره می شد. وی در قبل از کودتای ۲۰۰۲ و طی آن کمک کرد تا مبالغ اهدایی به سوی کارلوس ارتگا و کنفدراسیون کارگران ونزوئلا (CTV )، کنفدراسیونی که شهرت ضد دمکراتیک و آمیخته به فساد داشت، کانالیزه شود. کیم اسکیپز، فعال باسابقه کارگری و جامعه شناس Purdue University North Central ، طی مطالعه موردی اش درباره سولیداریتی سنتر بر زمینه کودتای ۲۰۰۲ علیه هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا می گوید... بر اساس گزارش فصلی ژانویه – مارس ۲۰۰۲ سولیداریتی سنتر به NED که توسط روزنامه نگاران (جرمی بیگ وود و اوا گالینگر) کشف و افشا شد...کارکنان سولیداریتی سنتر در نشست هایی که طراحی شده بود تا رهبران CTV و FEDECAMARAS (کنفدراسیون تجارت و کسب و کار ملی) با هم به تفاهم برسند، نقش فعالی ایفا کرده اند. این ملاقات ها که در کل شش نشست را شامل می شد، در نقاط مختلف کشور برگزار شد و در یک نشست ملی در ۵ مارس ۲۰۰۲ به اوج خود رسید. در آن نشست CTV و FEDECAMARAS ...به مثابه "سازمان های پرچمدار" در مبارزه علیه پرزیدنت چاوز تقدیس شدند... تقریبا پس از گذشت بیش از ٣۰ روز از کنفرانس ۵ مارس، CTV و FEDECAMARAS در ۹ آوریل در اعتراض به خلعیت مدیریت یک کمپانی نفتی در ۷ آوریل، یک اعتصاب عمومی در سطح ملی به راه انداختند و این وقایع منتهی به آغاز تلاش برای کودتایی شد که در آن CTV و FEDECAMARAS نقش کلیدی ایفا کردند.
در یازدهم آوریل، راهپیمایی وسیع و گسترده ای در حمایت از اتحادیه برگزار شد. در اواسط روز یازدهم آوریل، بلندگوهای اپوزیسیون در راهپیمایی، یعنی بلندگوهای کارمونا و ارتگا، به حامیان خود فراخوان دادند که به سوی کاخ ریاست جمهوری، میرافلورس، راهپیمایی کرده و خواستار استعفای چاوز شوند. حول و حوش همان زمان بود که فعالان اتحادیه های کارگری در آمریکا جنبشی را آغاز کردند و خواستار آن شدند که سولیداریتی سنتر پرونده هایش را در ارتباط با فعالیت هایش در گذشته، حال و آینده بگشاید تا شفافیت آن تضمین شود و فرآیند پایان بخشیدن به وابستگی مالی اش به دولت آمریکا آغاز شود. آنها اصرار کردند که سولیداریتی سنتر سرمایه گذاری و سوگیری اش را به سمت سازمان های اتحادیه ای مشروع برگرداند، و مشارکت حداکثری بدنه و سطوح پایه ای AFL – CIO را تضمین کند. این وضعیت شرایط را به گونه ای عوض کرد که در آن برای NED وUSAID کانالیزه کردن حمایت هایشان به ذی نفعان ونزوئلایی، بویژه از طریق نهادهای کارگری بسیار مشکل شد. در پاسخ، آن ها بازی پیچیده ای را آغاز کردند، از جمله این که، کمی قبل از کودتا، عملیات های اداره کاراکاس را به بوگاتا منتقل کردند و مبالغ اهدا شده برای برنامه ها در ونزوئلا را نیز به موارد اهدایی به منطقه منتسب کردند و به این ترتیب این مبالغ، ذیل تخصیص های ویژه به ونزوئلا ثبت و فهرست نشد.
برای مثال، در سال ۲۰۱۰، سولیداریتی سنتر "به منظور حمایت از اتحادیه ها در کلمبیا و ونزوئلا به دلیل دفاع آن ها از حقوق اساسی کارگران..."، ۴۰۰۰۰۰ دلار از NED دریافت کرد. برای برخی ناظران جنبش کارگری در سطح جهان، این ترکیب بسیار نادر به نظر می رسید چرا که مبارزات در ونزوئلا، جایی که بروزات اتحادیه ای به رشد خود ادامه می داد و بدون این که تهدید به خشونت شود عمل میکرد؛ با فضا و حال و هوای کلمبیا بسیار متفاوت بود که بروزات کارگری حتی از کشورهایی که تعلق به اتحادیه غیرقانونی است کمتر است و هر ساله، تعداد قتل و سوء قصد به جان فعالان اتحادیه های کارگری، بالاترین در جهان است. اما از چشم اندازی دیگر، از منظر اهداف ایالات متحده و امپراطوری شرکتی، دلایل متعددی برای برشمردن و معامله با ونزوئلا و کلمبیا بصورت هم زمان وجود دارد.
با منابع طبیعی، جمعیت قابل توجه، جنبش تاریخی و قدرتمند چپ و موقعیت ژئوپلتیک اشان، هر دو کشور در شرایط بسیار ویژه ای قرار دارند و موجب نگرانی شدید مقامات رسمی ایالات متحده هستند. به ویژه با انتخابات قریب الوقوع ونزوئلا و گمانه زنی درباره سلامت پرزیدنت چاوز (که معمولا از سوی افراد غیرپزشک که چیزی درباره این موضوعات نمی دانند مطرح می شود). ایالات متحده و امپراتوری شرکتی مطمئنا درصدد است از هر فرصت و از تمام فرصت ها برای خارج کردن انقلاب بولیواری از ریل استفاده کند.
در حالی که درکلمبیا آن چه می خواهند از ریل خارج کنند جنبش توده ای فعالان اتحادیه های کارگری، دانشجویان، جمعیت روستایی، بومیان، آفروکلمبیایی ها و اپوزیسیون سیاسی علیه وضعیت موجود است. این گروه ها خواستار اصلاحات ارضی، سرمایه گذاری اجتماعی و روند های سیاسی امن و آزاد هستند. آن ها خواستار مذاکره و راه حلی سیاسی برای مناقشات مسلحانه و همچنین درگیری های سیاسی و اجتماعی اند. به بیان دیگر، آن ها خواهان پایان بخشیدن به سیاست های اقتصادی نئولیبرالی هستند که به سود شرکت های فراملیتی به هزینه جوامع بومی و نیازهای مردم عمل می کند.
از طرف دیگر،ایالات متحده و امپراتوری شرکتی مسیر مداخله و دستکاری جنبش کارگری را در پیش گرفته تا ثبات سیاسی را حفظ کند و کنترل و سودآوری اش را به حداکثر رساند. در آخرین دیدارم از کلمبیا در آوریل ۲۰۱۲، فرصت های متعددی پیش آمد تا با فعالان اتحادیه های کارگری ونزوئلا و کلمبیا سخن گویم. من حکایاتی در ارتباط با حضور فعالان اتحادیه های کارگری ونزوئلا از طرف سولیداریتی سنتر شنیدم که به کارگران کلمبیایی در آموزش برخی موضوعات تکنیکی و فنی کمک کرده بودند. حداقل یکی از چنین آموزش هایی اعضای CUT را شامل گردیده، که بزرگترین کنفدراسیون اتحادیه های کارگری در کلمبیا است. مقامات رسمی اتحادیه که به من درباره آموزش ها گفتند، اظهار داشتند که در مقطعی فعالان اتحادیه های کارگری ونزوئلا شروع به صحبت درباره موضوعات سیاسی کردند و خط و ربط اشان "بسیار محافظه کارانه و راست گرا" بود. اگرچه سولیداریتی سنتر با CUT روابطی دارد اما با دو فدراسیون محافظه کارتر روابط بسیار نزدیک تری دارد که CTC (کنفدراسیون کارگران کلمبیا)، که از نظر تاریخی با احزاب محافظه کار و لیبرال مرتبط بوده و CGT (کنفدراسیون عمومی کار) که بخشی از کنفدراسیون جهانی کار اسبق در ارتباط با احزاب سیاسی دمکرات مسیحی بین الملل بوده را شامل می شوند.
وبسایت سولیداریتی سنتر هیچ بخش ویژه ای برای فعالیت هایش در ونزوئلا ندارد و با نگاه به آن ممکن است تصور شود که هیچ برنامه ای برای آن جا ندارد. اما با نگاه به منابع دیگر، این موضوع واضح و آشکار است که آنها برنامه های در جریانی دارند و در سایه عمل می کنند تا مورد موشکافی و تحقیق عموم قرار نگیرند. اگرچه با توجه به روایت های ذکر شده، این مورد بسیار دراماتیکی محسوب نمی شود، اما ما می توانیم برخی گره ها را در ارتباط با طبیعت فعالیت هایی که سولیداریتی سنتر حامی آن هاست مشاهده کنیم. ما می توانیم تداوم فعالیت ها در ونزوئلا، این که کار در ونزوئلا و کلمبیا توسط اداره بوگاتا به هم ربط پیدا می کند،و این که به شکل رسمی و غیررسمی ، پایه ای ترین آموزش ها می تواند فضایی برای انتشار ایده های راست گرایانه فراهم کند را مشاهده کنیم.
اطلاعات رخنه کرده از سفارت آمریکا در بوگاتا تاریخ جلسات و اطلاعات رد و بدل شده ای را نشان می دهد که دومیت و اداره بوگاتا در آن شرکت داشته اند. این اطلاعات مکالمات در جریانی را نشان می دهد که هدف آن به روشنی تغذیه ظهور گرایش مدافع FTA در اتحادیه های کارگری کلمبیا و همزمان تلاش برای تحلیل بردن نه فقط گرایشات و رهبری چپ در جنبش کارگری بلکه هر گونه مبارزه سیاسی از سوی اتحادیه های کارگری کلمبیا است.
ایالات متحده و امپراتوری شرکتی ونزوئلا و کلمبیا را همچون دو پاشنه ی دری می بینند که به روی آمریکای جنوبی و درعمل، آمریکای لاتین گشوده می شوند. تاثیر گذاری و دستکاری سازمان ها و جنبش های کارگری تاکتیک بسیار مهمی است. آری. نیازها و مبارزات جنبش های کارگری ونزوئلا و کلمبیا بسیار با یکدیگر متفاوت اند.
اما آن چه برای سولیداریتی سنتر و حامیانش در وزارت امور خارجه مهم است این است که این جنبش ها باهم کلیدی هستند که آنها می توانند از آن برای گشودن این در استفاده کنند و راه دوره جدیدی از استعمار مجدد را باز کرده و موانع را از سر راه کسب سود شرکت ها بردارند.

منبع: Marxism Leninism Today