از : روزبه صالحی
عنوان : هشداری که تضارب آرا دارد نه تقابل
دوستان و نظر دهندگان و دوستداران ایران با همه فراز و فرود تاریخیش !
هرجا هستیم و هستید بویژه زحمتکشان اخبارروز، نوروز باستانی را تیریک می گویم . هشدار اخبار روز سبب شد تا دیدگاههای متفاوت ما در نقطه ای از فصل و سنت فرهنگی بهم رسد . آذری ، کرد ، عرب ، بلوچ و من ودیگر فارسی زبانان در یک روز ( نوروز ) سنت فرهنگی تاریخی مان را پاس می داریم . قومیت یا اتنیک در ایران متفاوت از دیگ جوامع است . ما نظیر سیاهان کشانیده به آمریکا نیستیم ، ترک های برده به آلمان نیستیم برای ساختن آلمان مخروبه ۱۹۵۴ .در ایران اقوام نظیر دول غربی جامعه چینی تبار ، یهودی و.. نیستیم زیرا ما قوم مهاجری را در خود نداریم . جمع شدگانی در جغرافیای طبیعی و تاریخی ایرانیم . همه هزاران هزار سال است که در کنار یکدیگریم . اما بدانیم که مقوله قومیت در معنای اتنیکی عمر ۷۰ ساله در مباحث نوین در حوزه علوم انسانی یافته و در ایران دو دهه از حیات آن می گذرد . قومیت از زمره مسایل پیچیده ای است که مفهومی لغزنده و عموما پژوهشگرمحور دارد . مفهوم مزبور برای من مارکسیست معنای مرتبط با مقصودم دارد .برای یک هویت طلب نیز همچنین هرچند که هنوز ادله محو هویتش قابل دفاع نیست . مفهوم قومیت مرتبط با مقصود هویت طلب یا ناسیونالیست های سلطنت طلب می باشد . روشن است که در ایران هیچگاه اقوام بویژه کردها کوهی خطاب نشده اند و نظیر کردهای سوریه از حق اخذ شناسنامه محروم نبوده اند . آذریها و دیگر اقوام نیز چنین بوده اند و حتی فارسها نیز امتیازات برتری نسبت به دیگر هموطنان نداشته اند . راز ریشه نزدن فدرالیسم ناهمخوان با ایران و سحر تلاش تجزیه طلبان را در تداوم حکومت مرکزی باید دانست . البته حکومت مرکزی نیز چه پیش و چه پس از انقلاب بیمهری های متفاوت با هم نسبت به همه اقوام داشته اند . تبریز از صنعت برخوردار می شود و خوی و سلماس کمتر و .... به تعریف اتنیک یا قومیت نیز اشاره ای می کنم . در تبارشناسی واژه اقوام ، این واژه از ریشه عربی است { جهت اطلاع قوم عرب ایرانی } که فارسی شده و معنای « قرب » را می رساند. لیکن قومیت یا اتنیک در زبان انگلیسی مفاهیم غیر مسیحی ، الحاد و نفرت تلقی می شود . در کجای ایران ما شاهد تحقیر اقوام بوده ایم ؟ آیا کردهای ایرانی نظیر بخش عمده ای از اکراد ترکیه و عراق چند سال با دولت شاه و شیخ مبارزه کردند تا نوروز را به رسمیت بشناسند ؟ زیرا در ایران همه اقوام نوروز و دیگر مناسبت های فرهنگی تاریخی را بخش جدایی ناپذیر از هویت ملی خود می دانند . سالیانی بسیار با پروزی بیکران را برایتان آرزو می کنم
۵۲۶۵۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۱
|
از : لقمان شمال
عنوان : آخرین سخن برای …….
بنظر میرسد که جناب رمضانی متوجه انگیزه و «تکاپوی» جریانهای سیاسی خارج از کشور در ایجاد مناطق «آزاد شده» تحت عنوان کمکهای «بشردوستانه به مبازات استقلال طلبانه» نمیشود و اساسآ ایشان مشکل عظیمی از فهم و درک جنبشهای ملی دارند. ایشان مینویسند که «۱۰۰ البته که شما تنها نیستید که این را بیان میکنید که جنبس های ملی در ایران دسیسهی صیهیونیسم و اسرائیل است من نیز یک سواأل مشخص در مقابل این استدلال شما قرار دادم .. آیا اسرائیل چه زمانی به عنوان کشوری مستقل اعلام موجودیت کرد ؟» ایشان همانند بازماندگان رژیم وابسته پهلوی کودتای های رضا خانی (۱۲۹۹) و محمدرضا شاهی (۱۳۳۲) را «قیامهای ملی» میدانند بطوریکه ایجاد «جمهوریهای» اهدائی شوروی بعد از اشغال شمال ایران توسط ارتش استالین را که در فاصله چهل روز در تبریز و مهاباد «علم» شده را بعنوان «جنبشهای ملی» مردمان کرد و آذری مپیندارد. که بعد از شکست حکومت مرکزی همه آنان بطرف شوروی فرار نمودند و تحت حمایت استالین زندگانی را گذران نمودند. اعلام موجودیت کشور اسرائیل نه براساس مبارزات مبارزات بخشهای مردم فلسطین صورت گرفت بلکه بعد از پایانی جنگ دوم جهانی تقسیمات مرزی جدیدی بین «فاتحین» جنگ توافق گردید و از سرتاسر دنیا یهودیان را بآنجا کوچ دادند تا کشوری براساس مذهب یهود نه نژاد و قوم و فرهنگ و زبان و سنن مشترک ایجاد نمایند و تنها کشوری در دنیاست که همبستگی آنها براساس مذهب استوار است. صحبت از فرم ایجاد چنین مناطق «مستقل» توسط استعمار است. تقدم و تاخیر در پیاده شدن سیاستهای استعماری مسئله ثانوی هست. بهمین ترتیب ایجاد منطقه آزاد شده شمال عراق بعنوان منطقه «خود مختار» کردهای شمال از همین زمره هست.بدون اشغالگری ارتش متجاوز استعمار و برانداختن رژیم وابسته و جنایتکار صدام حسین و کشتار صدها هزار عراقی این «خودمختاری» بر روی اجساد آن کشته شدگان هرگز بدست نمی آمد. یکی از کشورهائیکه از وضع کنونی عراق نهایت سود بری را مینماید، آنکشوری در منطقه است که منابع نفتی مردم عراق را در شمال آنکشور از طریق ترکیه رایگان به یغما میبرد. اینهم یکی از شرایط اهدای «خودمختاری» در شمال عراق است. چند سال اخیر جنب و جوش فراوانی بین گروهکهای قوم پرست و مواجب بگیر برای تجزیه ایران صورت گرفته و حتمآ این خانم از توافق جلسه سازمان یهودی آیپک که در شش هفت سال پیش بتصویب کنگره صیهونیستها رسید با اطلاع هستند. در این کنفرانس توصیه میگردد که برای کنترل راحت ایران، فقط در ایران تجزیه شده ممکن است. نگاه بنمائید که چه کسانی مجری این سیاست صیهونیستها در پاشیده شدن ایران هستند؟ و چه قول و قراردادهای بآورندگان «خودمختاری» داده اند؟. رئیس جمهور کشور اشغالی اسرائیل برای این منظور پیشنهاد «اتحاد نظامی کشورهای عربی» را مینماید که تا بتوانند در صورت لزوم بکمک گروهکهای مزدور تجزیه طلب وطنی در آیند. امروزه اسرائیل و کشورهای عربی بنا بدستور استعمار جهانی، سیاست مشترکی در قبال ایران برای کشتار وخرابی و تقسیم میهن ما در پیش گرفته و عوامل مزدور و فرصت طلب تاریخی از این وضعیت سود میبرند. حال چرا این خانم «مبارزات» این گروهکهای وابسته را بعنوان «جنبشهای ملی» میشناسد روشن است ایشان طرفدار جدی مصطفی هجری «دبیر» کل حزبی در کردستان است و این آقا از جانبدارن حملات نظامی کشورهای استعماری تحت عنوان «کمکهای بشردوستانه» بایران جهت کشتار مردم ایران و رسیدن بخودمختاری در استان کردستان است.
و اما در مورد زیدی که مسئله عمدی زندگی وی یافتن استفاده از کلمه «ما و من» است. وطن ما ایرانیان در زیر سیاست ضد ملی و ضد ایرانی جمهوری اسلامی از درون و فشارهای کمرشکن تحریمها و آوای مرگ تهدیدهای نظامی خارج مراحل حساسی را میگذراند. تمام مشکل عنصری این میگردد که آیا این «ما» من است و یانه؟ تازه یک چشمی هم کامنتها میبیند. آنجائیکه مورد توافق وی نیست به ما و من ایراد میگیرد و آنجائیکه بعنوان مثال زیدی در همین ستون مینویسد « حال دوستان ایران گرا برای ما حل کنند که چگونه جنبش ملت کورد را که بیش از ۱۲۰ سال قدمت دارد برای استقلال این سرزمین منتسب به اسرائیل و صیهونیسم میکند» ایشان قادر نیست که این «ما» را در مورد شخصی نه ایرانی است و نه اطلاعی از تاریخ ایران دارد، ببیند. درست است موقعیکه از ما صجبت کردم خود را وارث همه مبارزان ضد رضاخانی، ضدمحمد رضاشاهی و خصوصآ بستگانی در تابستان ۶۷ توسط این رژیم عقب افتاده و جنایتکار بشهادت رسیدند، میدانم و در آزادمنشی و وطندوستی آنها خودم را یافتم. این «ما» ریشه عمیق در مبارزات آزادیخواهی و استقلال طلبانه مردم ایران و از جمله بستگانم دارد. عید ملی و باستانی همه ایرانیان، متشکل از همه اقلیتهای ملی، مذهبی و متعلق بهمه آنها، مبارک باد. با آرزوی فراوان سال جدید سال همبستگی ملی برای تحقق خواستهای عمومی مردم ایران یعنی، آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی در نطام حاکمیت مردم (جمهوری ایران) باشد و چشم دشمنان ریز و درشت یکپارچگی مردم و میهن کور باد.
۵۲۶۲۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۱
|
از : علی اصلی
عنوان : نوروزتان پیروز....
من پیشنهاد می کنم که دوستان نظرات آقای شجاعی را بدقت مطالعه کنند - خصوصا در راه "انصاف" در قضاوت. من با بیشتر این نظرات موافقم هر چند که راجع به پهلوی به هیچ روی به اندازه ایشان خوشبین نیستم - اما خدمات و میهن دوستی آنان را - که البته آنان در میهن دوستی دهها برابر از این رژیم جلوتر بودند - را نیز در حد آنچه واقعیت می بینم تکذیب و انکار نمی کنم. به نظر من رژیم پهلوی در نهایت توسط استعمار انگلیس به قدرت رسید و هم همان استعمار هم هنگام اتمام تاریخ مصرف - آنرا جایگزین کرد - صد البته با بهره برداری احسن از تمام زمینه هایی که طی آن پنجاه سال ایجاد شده بودند - و نیز با سوء استفاده از مذهب در حد بسیار بالا. طی رژیم پهلوی دو هدف بنیادی استعماری دنبال شده و تا حد زیادی به منصه ظهور رسیدند : یکم - ایجاد شوک و تغییرات فرهنگی/روانی و سپس تغییر جهت رشد طبیعی و ارگانیک جامعه با هدف ایجاد کنترل بر روند تغییر و رشد. دوم - کشتن جوهره انقلاب مشروطیت و مدرنیته واقعی با حربه هایی همچون زرق و برق مدرنیسم و نتیجتا سد راه رشد بنیادی و دمکراتیک شدن جامعه. البته چنین روند و تسلطی با سر کار آمدن رژیم اسلامی نیز در واقع ادامه - و حتی شدت - یافت - امری که اگر اپوزیسیون کمی نیکتر حتی در آن می نگریست - پاشنه آشیل دروغ بزرگ " استقلال رژیم" خیلی زودتر و موثرتر هویدا می شد. با همه اینها - دو شاه پهلوی بیشک داعیه پیشرفت ایران را بسیار فراتر از این رژیم در سر داشتند و در راه آن به سهم و حد خود کوشیدند. آنها در مقایسه با این رژیم فرشتگانی بودند که ما به صد سحر یکسره دیو می پنداشتیم و به خیال خود دیوانی را بیرون انداختیم تا هیولایی مهیب را که در هیات "فرشته ای" شده بود و نامش خمینی بود را وارد کنیم !!!! بله - گول خوردیم و بازیچه استعمار شدیم هر چند پاکترین نیتها را داشتیم....و بعد هم استعمار از طریق دستان "خودیها" همه "مزد" استقلال و عدالت خواهی ما را کف دستمان گذاشت تا دیگر از اینگونه "خیالات" به سرمان نزند و ضمنا هر چه بیشتر از از هر چه خود و خودی دورتر و دورتر و سپس منزجرتر و هر چه بیشتر متنفرتر شویم و هویت و انسانیتمان از درون بشکند و فرو ریزد تا چون ماده خامی "اشکال جدید" - و البته ابلیسی_ به خود بگیریم و ....!...
و اما بیشتر برادران و خواهران کرد ما خود نیک می دانند - اما آن عزیزان معدود "تجزیه طلب" هم نیک دریابند : ما جانا و روحا و عقلا پیشمرگ شما و همه میهن ایرانیم.شما برادر و خواهر "تجزیه طلب" که استعمار به هزار نیرنگ و شقاوت و پلیدی محیطی ایجاد کرد که در آن از خود و از ایرانی منزجر شوی و به راه شقه گری و انکار و و تضعیف بیفتی - حتی اگر سینه ام آماج گلوله کنی - جز به زبان و قلم و عشق با تو سخن نمی گویم - با تو تنها تلنگنی می زنم بر "بنی آدم اعضای یکدیگرند..." - بر "دریغ است که ایران ویران شود..." - بر وجدان بیدار و ستیغ نشین یلان کرد - بر عقل و منطق و شرف "خانه" و "خانواده" و دوستی و "کاسه داغ محبت"..... عزیزم - من ضمنا متنفرم که بخواهم برای رفتن به کردستان افسانه ای ام - از کسی تقاضا و التماس ویزا و پاسپورت بازی کنم - همینقدر که کشیده و داریم بس است!! ایرانی بودن - عزیزم - خط و خاک و خروار که نیست - فرهنگ و نوع دیدن و زیستی است که به یک کلام - رمزش منجمله همان " کاسه داغ محبت" وسط "آن" سفره ها ی رنگین کمانیست و مثل "هفت سین" است و همگنان! آن که این رموز به جان آموخته - ایرانیست - خواه ناخواه...! ....
نوروزتان پیروز
پاینده ایران
۵۲۵٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۱
|
از : روزبه صالحی
عنوان : باز اتهام ناروا و باز هم ادعا بر علیه سایت وزین اخبار روز
آقای محفوظ درست است که امروزه از لحاظ علمی واژه های "قوم" و "ملت" تعریف مشخص و معینی دارند. اما ایننادرست است که می نویسید :« بر کسی پوشیده نیست که طیف هایی از قومگرایان، به ویژه "تنشریه دوستان نگران از هشدار اخبار روزبر اینترنتی "اخبار روز" را به بلندگویی برای خود تبدیل نموده اند ». ادعای دیگرتان چنین است :« حال که اتحاد واقعی بین مردمان غیر فارس در حال شکل گرفتن می باشد نیروهای اپوزسیون به خودشان بیایند و بیش از این موجب تفرقه بین مردم فارس و غیر فارس نشوند» . من با این رویکرد شما مخالفم ؛ رویکردی می باشد ذهنی و نا منطبق بر اوضاع کنونی ایران نیز هست. رویکرد شما ادعا دارد « حال که اتحاد واقعی بین مردمان غیر فارس در حال شکل گرفتن می باشد نیروهای اپوزسیون به خودشان. شما در این خصوص دچار وهن نشده اید ؟ منظور از اتحاد غیرفارس ها در کجاست ؟ آیا منظور گستره اتحاد واقعی بین مردم غیرفارس در عرصه داخل است ؟ بفرمایید مبنای ادعا شما تحلیلی صرف است یا تحلیل خبری ؟ وانگهی اخبار مبنای تحلیل شما از کدام منابع واقعی استخراج شده است . البته اگر منظورتان اتحاد نیروهای سیاسی غیر فارس است این حرف دیگری است ولی چرا اصرار دارید واژه غیر فارس را جای کرد و لر ، بلوچ و.... بنشانید ؟ آیا به تبعات آن اندیشیده اید ؟
۵۲۵۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱٣۹۱
|
از : علی اصلی
عنوان : نه من توام نه تو منی نم من منم نه تو تویی... کو پرتقال فروش؟!!
جناب آ پارس - نخست آنکه - من تنها در آخرین جمله کامنتم از ضمیر "ما" استفاده کرده ام به اینصورت:
"" گرچه هم اکنون هم رژیمی خائن و استعماری بر میهنم حاکم است که تسمه از گرده از همه ما کشیده است اما این دلیل نمی شود که ما هم چشم و گوش بسته بازیچه برنامه های گسترده تر و حتی مخرب تر اربابان آنها شویم.""
حال اگر شما حتی قادر به درک عبارتی به این سادگی در متن کامنت مزبور نیستید - باید بگویم که متاسفانه هیچ کاری از من برای شما ساخته نیست. احتمالا کاری از دست هیچکس در این زمینه ساخته نیست جز شاید خود شما و قدری همت اندیشه و فراگیری.امیدوارم که لااقل معنای "من" را در اینجا درک کرده باشید.
۵۲۵٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱٣۹۱
|
از : رضا شجاعی
عنوان : کردها صاحب این کشورند
آقای رمضانی عزیز !
۱ـ من چه کاره ام که برای شما تعیین تکلیف کنم؟شما ( بی گفتگو ) مختارید هرگونه که می خواهید عمل کنید. هموطن های کرد ما هم ( باز بی گفتگو) مختارند که کشور مستقل خودشان را داشته باشند. اما ، متآسفانه وضعیت دنیا به گونه ای است که آرزوها و خواسته هایی از این دست ، به سادگی دست یافتنی نیست ، که سهل است ، عمومآ می تواند فاجعه آفرین باشد. من نمی دانم ، مردم پاکستان و یا بنگلادش ِ جدا شده از هند ( بعد از جدایی ) چه تاجی بر سرشان شد . و ، باز نمی فهمم ، چرا سوئدی های فنلاند ، یا فرانسوی ها سوئیس ، به دنبال ایجاد کشوری مستقل برای خود نیستند. و در این جا ، از خودم می پرسم ، آیا بنگلادشی های جدا شده از هند ، از فرانسوی های محصور در چهار دیواری کشور سوئیس خوشبخت تر اند ؟
به گمانم، در جامعه ای به سامان که حقوق طبیعی انسان ها و حق شهروندی محترم شمرده شود ، زمینه مساعد برای سعادت انسان ها فراهم می شود.بقیه اش به همت آن مردم و واقع بینی و روشن اندیشی نخبگان آن ها مربوط می شود .
۲ـ در مورد مقایسه بین اسماعیل آقا سمیتقو و رضا خان : من نمی دانم اگر به جای رضا خان پهلوی ، اسماعیل اقا سمیتقو شاه ایران می شد، چه اتفاقی می افتاد . اما ، این را می دانم که با قدرت گیری رضا خان ، چهره ایران به کلی دگرگون شد. من بر این باورم که شخصیت ها و رویدادهای تاریخی را نباید ، تنها سیاه و یا سفید دید.
بر حسب آن که غلبه ، با رنگ سیاه و یا سپید باشد ، رنگ های دیگری نیز به دست می آید.بر این اساس ، رضا خان را نباید تنها در دیکتاتوری و زمین خواری و انباشتن ثروت ارزیابی کرد. رضا شاه راه آهن را هم به ایران آورد. دانشگاه ساخت ؛ دادگستری را عرفی کرد و محاکم قضایی طاق و جفت شرع را برچید . در ایران آن زمان که امنیت تنها به تهران و، آن هم چند محله اش محدود می شد. ایجاد امنیت در ، حتی کوره راه های آن ، از شاهکارهای رضا خان بود. به کتاب یادداشت های سلیمان بهبودی ، پیشکار سال های سردار سپهی رضا شاه نگاهی بیاندازید ، تا ببینید که بسیاری از طالببین دیدار رضا خان در آن روز ها ، تجار و اهل کسب و کار بودند که رضا خان ، محیطی امن برای تجارت و نقل و انتقالات مال التجار آن ها فراهم آورده بود.
بسیاری از هموطنان ِ « هویت طلب » ما ، از ناسیونالیسم پهلوی ، و یا به تعبیر آن ها ، «شوینیسم آریایی نشان پهلوی» ها افسانه ها می سرایند. واقعیت آن است که ناسیونالیسم ، در آن سال ها عنصری مترقی ، علیه سلطه استعماری عثمانی ها ، انگلیس ها و فرانسوی ها بود . من نمی دانم ، این چه ناسیونالیسم « آریایی نشانی » است که اجازه می دهد، مهدی بازرگان و خلیل ملکی آذربایجانی ، صادق هدایت قاجار ( ترکمن تبار ) ، سنجابی کرد و ... به خرج رژیم ِ « شوینیست پهلوی » ! برای انجام تحصیلات عالیه به اروپا فرستاده شود؟ گمان نکنید که من ،« شاه اللهی » و از مبلغین پهلوی ها هستم . آقای رضا پهلوی ، به اندازه کافی رسانه جمعی و هوادار در خدمت دارد که به شخص گمنامی مثل من نیاز نداشته باشد. صحبت بر سر واقعیت های تاریخی است ، که کتمان کردنش ، نه عاقلانه است و نه مفید برای آینده ما .
۳ ـ در مورد امضاء قرار داد الجزایر و آوارگی کرد ها ، باید بگویم که شما ، داستان را از میانه اش آغاز کردید.
در نوشته ی قبلی عرض کردم که کرد ها (در طول تاریخ معاصر ) همواره آلت دست دولت ها بودند. شما این را فراموش کردید که پیروزی کردهای تحت فرماندهی ملا مصطفی ، در جنگ علیه عراق ( در سال ۱۹۷۴ ) نتیجه کمک های نظامی و مالی محمد رضا شاه بود. فراموش نکنید که محمد رضا شاه ، ناحیه خوش آب و هوای کرج را ( برای سکونت ) به کردهای تحت ریاست ملا مصطفی بارزانی اختصاص داده بود و مهمان نوازی را در حق او و نیروی تحت فرماندهی اش ، تمام کرد. این که، محمد رضا شاه ، پس از امضای قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر ، کمک های نظامی اش ، به ملا مصطفی بارزانی و نیروهای تحت فرماندهی اش را قطع کرد ، اقتضای منطق سیاست بود .
۴ـ در مورد کاپیتولاسیون ( یا حق کنسولی برای مستشاران نظامی آمریکایی) در سلطنت محمد رضا شاه ، حق با شماست. اما ، این را هم بگویم که ، تقریبآ ده سال پایانی سطنت محمد رضا شاه ، با تلاش او ، برای بیرون آمدن از سلطه ی غرب همراه بود . خرید کارخانه ی ذوب آهن از شوروی ؛ فروش گاز به شوروی ( که از طریق خاک شوروی به اروپا ارسال می شد ) ، متنوع کردن تجهیزات نظامی ، از طریق معامله با بلوک شرق ( آن هم در میانهی سال های جنگ سرد ) نمونه هایی از این تلاش است .
۵ـ نوشتید : « من خوشبختی و سعات مردم کورد را در یک زندگی آزاد بدور از تضیقات و برتری ایران و ترکیه و عراق جستجو میکنم» .
من در مورد تضییقات اعمال شده بر کردهای عراق و ترکیه نمی خواهم وارد گفتگو شوم . شما خود بهتر می دانید که تا چند سال پیش ، نمایندگان کرد ترکیه ، اجازه نداشتند به زبان مادری خود در مجلس صحبت کنند و کرد، در کلامی تحقیر آمیز ، « تر ک کوهی » نامیده می شد. در ایران ، کی و کجا این گونه بود ؟ کرد های ایران ( برخلاف ترکیه و عراق ) صاحب خانه اند و هیچ تضییقی ( به صرف کرد بودن ) در مورد آن ها اعمال نمی شود. اگر فقر و تنگدستی و دیکتاتوری وجود دارد ( مطمئن باشید ) کرد و لر و آذری و گیلک و مازندرانی و ... نمی شناسد. فقر ، استبداد ، نابرابری و ... از کسی شناسنامه نمی خواهد .
باز هم می گویم ، شما و دیگر هموطنان کرد ِ من ، مختارید که برای دستیابی به کردستان بزرگ تلاش کند .من هم به نوبه خود آرزو می کنم ، این تلاش شما ، با نیکبختی تک ـ تک کرد ها (که از دیر باز ِ تاریخ ، با من و دیگر ایرانیان همخانواده اند ) همراه باشد.
۵۲۵٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱٣۹۱
|
از : آ پارس
عنوان : من منم ،یا ما مایم، یا من ما یا ما من؟
آقایان لقما ن شمال و علی اصلی،لطفأ توضیح دهید که منظور شما از ما چیست .آیا شما ازطرف حزبی صحبت می کنید؟ یا از
قول خودتان ، اگراز قول خودتان می نویسید؟ چرا در کامنتتان از کلمه ما استفاده می کنید ؟﴿ ما ایرانیان = ما فارسها ﴾بهتره که
شماها از طرف خودتان بنویسند.شما که وزیرو وکیل مردم نیستید . وشاید هدف تان لشکرکشی یک نفره با لغت ما باشد. ׳
۵۲۵۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣۹۱
|
از : صلاح ال... .
عنوان : شگرد جدید
باعرض سلام خدمت نویسنده محترم در خصوص مقاله شما بعنوان یک فرد از این جامعه ذکر شده دچار اشکال شده ام و از شما راهنمایی میخاهم. با هم موافقیم هر معلولی علتی دارد . شما موافقید که قومیتها از کمترین حقوق خود برخوردار نیستند و این یعنی معلول . از رفع معلولیت سخن واضح و کامل و روش رفع با شگرد خود به میان میاورید . ولی از علت کم حرف بمیان میاید و انرا در یک نظام سیاسی (جمهوری اسلامی) خلاصه میکونید . و اتهامات را از نژاد برستان این جامعه ور می دارید. اگر علت نظام فعلی است چرا این جو در نظام های سابق که کاملا با ایدیولوژی این نظام متفاوت بوده و تنها وجه اشتراکشان همان نژاد پرستی است حاکم بوده . حتما میگویید نظامها نظامهای بر مبنای دموکراسی نبوده اند. و همه با شما موافق هستند . ولی کی در این نظامها حکم میرانده و میراند .مگر نه اینکه یک قوم بخصوص و الا اگر موضوع نظام و نوع حکومت بود الان خیلی ازکشورهای اروپا با حکومت جمهوری ویا پادشاهی اداره میشون که هیچگونه نقض در خصوص حقوق بشر بلکه حیوانات صورت نمیگیرد. پس این جمعیت بخصوص حاکم است . که بصورت اجمالی و نگاه به تاریخ سهم اقوامی چون ترکمن .کرد .لر.بلوچ.بختیاری وعرب صفر بوده است.پس چرا نباید فارسها را متهم کنم .مگر پادشاهی از اقوام غیر فارس بوده .رهبر چطور .ریس جمهور .وزیر.مدیرعامل. ستاره سینما. بازیگر نمونه.بازیکن سال و .... .اقوام حتی از اتهام به جرم سیاسی محرم هستند .چون یا ملحد یا مرتد یا منافق و یا جاسوس و شما انها را وطن فروش مینامید . حق را از نخبگان قومیتها میگیرید که نمیتوانند تصمیم گیرنده ویا راه یابندهی قوم خود باشند و مردم ان قوم را به دوری از انها دعوت میکنید .ولی شما این صلاحیت را دارید که همی قومیتها را مورد خطاب قایل شوید و بگویید چکنند و چه نکنند این یک نوع حس برتری نیست . این نژاد پرستی نیست .چه کسی این حق را بشما میدهد و به انها نه .پس باز هم نژاد پرستی . اما این بار به شکل دیگر . ترساندن اقوام از همدیگر .و شعار دمکراسی سر دادن . همانند ما همه ایرانی هستیم (رژیم شاهنشاهی).ما همه مسلمان هستیم (رژیم جمهوری) و الان ما همه برابر هستیم (دموکراسی و دموکراتیکهای موعود)
۵۲۵۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣۹۱
|
از : شلیر رمضانی
عنوان : آخرین کامنت در جوابی بعضی از دوستان
چند نفر از دوستان در جواب ۲ کامنت من با عصبانیت نکاتی بیان داشتند من برای روشن شدن و آخرین نقطه نظرات خودم در این مورد این کامنت اخیر را هر چند سعی خواهم کرد کوتاه باشد در این لینک قرار میدهم متأسفانه در کامنتها هر چند من به طور اجمالی آن را چک میکنم ولی باز شاید به دلیل فونت باشد بعضی از کلمات چسپیده به هم در کامنت می آید و بعضی از غلطهای املائی از من است و بعضیها واقعأ از طرف من نیست ..
بحث مسئلهی ملی بحثی است احتیاج به باز کردن بیشتر دارد و من امیدوارم مسئولین سایت اجازه دهند بحثها در کمال آزادی پیش برود دوستان مسئول سایت ایران گلوبال پیشا پیش اعلام داشتند که به تمامیت ارضی ایران باور دارند و مخالف تجزیه ایران هستند من بشخصه به نظر آنها احترام میگذارم ولی امیدوارم دوستان اجازه دهند کسانی که به آن باور ندارند بتوانند آزادنه بحث خود را ارائه دهند ..
جناب رضا شجاعی به درست یا غلط در مورد جنبشهای آزدیبخش ملت کورد و رهبران این جنبشها که در ۱۲۰ سال اخیر در کوردستان جریان داشته اظهار نظر کردند . البته ایشان خط بطلان بر کل جنبش مردم کورد برای آزادی میکشند . خوب این نظر ایشان است .
حال جناب رضا شجاعی نظر من را بشنود ،، جناب رضا شجاعی شما که به ماندگاری ملت کورد و سرزمین آن در چهار چوب ارضی ایران باور مندی شما به ما بگوئید به چه دلیل ملت کورد در این چهار چوب باقی بماند به ما نیز حق دهید همانطور که در مورد جنبش آزادیبخش ملت کورد و رهبران آن اظهار نظر کردید ما نیز در مورد شاهان، روئسای جمهور، احزاب، سازمانها، و نهادهای ایران و تمامیت ارضی آن و کسانی که ملزم به پاسداری آن بودند اظهار نظر کنیم، ما در مورد سوئد یا نوروژ یا آلمان یا هیچ کشور دمکراتیک دیگری صحبت نمیکنیم جناب رضا شجاعی از کجا دلت میخواهد شروع کنیم ، از ۲۵۰۰ سال پیش و امپراطوری هخامنشی، و سنگ نبشتهی داریوش که در کوه بیستون از گوش بریدن و ریسمان رد کردن از شانههای مردم که مخالف آن بودند یا از شا ه سلطان سلیم چوخ یاخچی یا از شاه عباس که باصبعیت مردم کورد هنوز هم با آوازهای حزن انگیز به نام حیران و بیت از جنایات آن شاه در کوردستان میخوانند یا از آقا محمد خان قاجار که برای یک قارچ هندوانه ۳ نفر از نگهبانان خود را سر میبرد خلاصه دوست دارید از کجای این مملکت و تاریخ آن صحبت کنیم شما در مورد اسماعیل سمیتقو اظهار نظر کردید قربان اسماعیل سمیتقو همزمان با رضا شاه بود رضا شاهی که از مهتری به پادشاهی رسید و یک آبادی ۶ دانگ از پدرش به ارث نرسیده بود ولی ۱۴۰۰۰ ملک سخصی مردم ایران را در گوشه و کنار سرزمین ایران با زور به نام خود مصادره کرد یا از همان رضا شاهی بگوئیم که در کوردستان مردان و زنان کوردی که در خیابان لباس کوردی بر تن داشتند گماشتگان شاه نفت بر سر این مردمان میریختند و در خیابان آرتش میزدند معیار بین رضآ شاه و اسماعیل سمیتقو و آتاتورک یا آخرین شاه عثمانی در چیست ؟؟ شاه عثمانی که ۱۵۰۰۰۰۰ ارمنی را در همان زمان اسماعیل سمیتقو و اتاتورک نیز به عنوان ادامه دهندهی آن قتل و عام کردند رضا شاه که وحشت و بربریت را در کل ایران به نام هویت ملی ایرانی به مردمان این سرزمین تحمیل کرد جناب رضا شجاعی همین اسماعیل سمیتقو برادرش حمزه آغا را همراه ۷۰ نفر به تبریز میفرستد برای مذاکره و گفتگو والی تبریز یا بهتر است بگوئیم حکومت ایران تمام ۷۰ نفر فرستادهی اسماعیل سمیتقو را بقتل میرسانند .
همین سمیتقو که رضآ شاه به دیدار آن میرود رضا شاه در کمال صعف بوده ولی سمیتقو آسیبی به آن نمیرساند ولی رضا شاه بعدأ جواب مهمان نوزی سمیتقو را با قتل ایشآن میدهند
خوب آقای شجاعی دیگر از کجا ادامه دهیم زمان محمد رضا شاه را که خیلی ها به یاد دارند آیا یادتان رفته محمد رضا شاه شاهنشاه ایران آریامهر در یک روز با امضاء قرار داد الجزائیر و دست دادان با صذام حسین ۲ میلون کورد را آوره کرد ؟ . آیا یادتان رفته در زمان محمد رضا شاه همین آمریکا و اسرائیلی که شما ما را به دست پروردهی آنها محکوم میکنید ۵۰ سال حق کاپیتلاسیون در ایران داشتند ؟ و یک سرباز آمریکای اگر ۵۰۰ ایرانی را در عرض این ۵۰ سال که کاپیتلاسیون داشتند میکشت ایران حق دستگیری و محاکمهی آن سرباز آمرریکائی را نداشت ؟
بر گردیم به حکومت خمینی که به سرطان کل بشریت این رژیم خمینی جمهوری اسلامی در این ۳۴ سال تبدیل شده ))
جناب رضآ شجاعی خوب شما شاید بگوید دنبال دمکراسی در ایران هستید و هیچ یک از اینها را قبول ندارید ولی تکلیف ما چیست ما قربان بیشتر از این با حلوا حلوای دمکراسی در ایران شما دهنمان را شیرین نمیکنیم چون این ایران ۱۰۰ سال است دنبال دمکراسی است ولی هنوز درجا میزند و در نیمه راه هم نیست . من خوشبختی و سعادت کل بشریت را آرزو دارم طبیعی است محل تولد من سرزمین کوردستان در اولویت اهداف من قرار دارد من خوشبختی و سعات مردم کورد را در یک زندگی آزاد بدور از تضیقات و برتری ایران و ترکیه و عراق جستجو میکنم کوردستان شاید در چنین شرایطی سوئد یا نوروژ آلمان نشود ولی ملت کورد به برابری کامل میرسند و دیگر هیچ کشوری حکم جهاد و لشکر کشی به بهانهی تمامیت ارضی تحمیل نمیکنند . و حد اقل این ملت از آوارگی های ممتد که توسط ایران ، عراق، ترکیه بر این ملت تحمیل شده خلاصی خواهند یافت
۵۲۵۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣۹۱
|
از : علی اصلی
عنوان : PNAC را بدقت باز هم مطالعه کنید - نمونه ایست از خروارها مدارک!
جناب رمضانی - شما البته می اندیشید که پای کاغذین استدلال شما خیلی هم فولادین است ! البته می توان از این گونه "اندیشه ها" فراوان در سر پرورانید ولی واقعایت جای خود را دارند.حال اگر حتی فرض کنیم که تمام تاریخچه ای که شما ارئه داده اید عین واقعیت باشد - باید بدانید که استعمار گران و "اربابان جهانی" برای برنامه ها و نقشه های خود از زمینه ها و جریاناتی استفاده می کنند که عمر آنها ۷۰ و ۸۰ و ۱۰۰ سال که هیچ - بلکه قدمت صدها ساله و هزار ساله دارند. اگر غیر از این بود که سیاست "تفرقه بینداز و حکومت کن" تنها در "سطح" می ماند و چندان کار آیی نمی داشت و اینهمه دستگهای عریض و طویل مطالعاتی/اطلاعاتی/تحلیلی/نظامی را احتیاج نمی داشتند. پس این صغری و کبرای شما که "اسراییل پس از شروع نهضت استقلال طلبانه کردستان تاسیس شده " و القا اینکه پس اکنون هم استعمار و صهیونیسم و انگلیس و "اربابان جهانی" آنها ربطی و نفعی و برنامه ای در این جریانات ندارند - تنها به درد مجاب کردن اشخاصی با اطلاعات و هوش به غایت اندک می خورد و بس !
حال شما پاسخ دهید که آیا استعمار و "اربابان" انگلیس و اسراییل و عربستان و امریکا در منطقه به چه کاری مشغول بوده اند و چه می خواهند و سیاست بالکانیزه کردن منطقه چیست و ریشه در کجا دارد و مدارک اظهر من الشمسی همچون PNAC چه مفهومی در تئوری و عمل داشته اند. آیا انتظار دارید که من ایرانی ترک و مازندرانی و فارسی با خویشان کرد و ترک و عرب و دوستان بلوچ خود چشم بر همه این واقعیات ببندم و کشورم را دو دستی به امثال جرج بوش و دیک چینی و فامیلهایشان همچون الیزابت انگلیسی/آلمانی از اعقاب کنت دراکولای معروف ترانسلوینایی تقدیم کنم ؟! گرچه هم اکنون هم رژیمی خائن و استعماری بر میهنم حاکم است که تسمه از گرده از همه ما کشیده است اما این دلیل نمی شود که ما هم چشم و گوش بسته بازیچه برنامه های گسترده تر و حتی مخرب تر اربابان آنها شویم.
۵۲۴۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣۹۱
|
از : رضا شجاعی
عنوان : خطای نوشتاری
متآسفانه ، در کامنت قبلی، «قاضی محمد » ، به خطا ، «شیخ محمد خیابانی» شد که ، بدینوسیله تصحیح اش می کنم. با احترام
۵۲۴٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣۹۱
|
از : رضا شجاعی
عنوان : ما ، دلالان مظلمه
جناب رمضانی !
۱ـ شیخ عبیدلله شما، آدم عوام فریبی بود که خود را در هیئت مهدی موعود به مردم ساده دل عرضه می کرد و به آن ها وعده می داد که عدل و داد و ثروت و مکنت برای شان به ارمغان خواهد آورد. شیخ ،به مردم این گونه تلقین می کرد که از طریق موهبت الهی ، می تواند معجزه کند و این کرامت حتی بعد از مرگ او هم ساری و جاری خواهد بود.
و می دانیم که شیخ عبیدالله ، جز و دراویش نقشبندی بود .
ازدواج با دختران اعیان و روسای قبایل ، یکی از شگردهای شیح ِ عارف ِ سالک ! به منظور افزودن بر قدرت و ثروت بود . شیخ ، در تحرکات سیاسی ، آلت دست ترکیه عثمانی بود و جنگ او با روسیه و ایران ، چیزی جز اجرای سیاست عثمانی ها ، در تقابل با روسیه و ایران نبود .
من نمی دانم ، چنین آدم عوام فریبی، چگونه می تواند نیکبختی مردم را سبب شود و رهبر رهایی بخش مردم کُرد محسوب گردد ؟
۲ـ اسماعیل آقا سمیتقو ( که شما از او رهبر ملی ِ مردم کُرد ساخته اید ) راهزن سابقه دارد و جانی قسی القلبی بود که هرگاه دست انگلیس را بر پشت خود می دید ، همچنان شیر شرزه نعره می کشید و آن گاه دست سیاست انگلیس از پشتش برداشته می شد، به گونه ای دردناک، حقیر و زبون می شد.جالب است بدانیم که عثمانیها او را اوزدمیر غارتگر می نامند .
تاریخ می گوید ، اسماعیل آقا سمیتقو و لشکر آزادی بخشش ، هر گاه از سوی نیروهای دولتی ، پس زده و تار و مار می شدند ، تلافی آن را ، سر ِ روستائیان بدبخت و فلکزده ی ارومیه و سلماس و سولدوز و ... در می آورند. تاریخ ، سرشار از حکایت های جانسوز ، از مصیبت هایی است که اسماعیل آقاسمیتقو( قهرمان آزادی شما ) بر سر دهقانان آذری آورد .
برای من تعجب آور است که حضرات « هویت طلب ها » ، چگونه می توانند هر جانی قسی القلبی را ، به نام رهبران رهایی بخش خلق ، به مردم جا بزنند.
۳ـ متاسفانه ، مرحوم شیخ محمد خیابانی ، جز مجری اوامر دولت شوراها! نبود .آن گاه هم که سیاست شوروی ، در مورد ایران دگرگون شد ، نیروهای رهایی بخش مرحوم خیابانی (مثل حزب دموکرات ِ پیشه وری ساختهی شوروی پرداخته) همچون خانه ای کاغذی فرو ریخت .
۴ـ ملا مصطفی بارزانی شما ، گاه سر بر آستان کرملین داشت . گاه مجری منویات حکام عراق بود و گاه پا بوس محمد رضا شاه . در دوران دانشجویی، دوست کردی داشتم که به خاطر همین هرزگی و خود فروشی سیاسی ملا مصطفی بارزانی، به طعنه او را ملا مصطفی تارزانی می خواند.
۵ ـ متآسفانه دولت به اصطلاح اقلیم کردستان عراق ( که اینقدر به آن می نازید ) برای نوشیدن یک لیوان آب ناقابل ، چشم به کاخ سفید دارد .
تکلیف احزاب و جریاناتِ به اصطلاح سیاسی کُرد هم روشن است. کافی است که به مقالات آقای ایرانپور مراجعه کنیند تا ببینید که برای این نیروهای سیاسی ، دریوزگی از دولت های غربی ( برای دریافت کمک های بشردوستانه !! ) جزو عادات ثانوی و بخش جدانشدنی از فعالیت های سیاسی شان شده است !این ها را ، آقای ایرانپور ، با افتخار و البته با ادبیات نوشتاری دیگر می گوید .
۶ـ متآسفانه ،هرگونه تلاش برای جدایی کردستان از ایران ( حتی اگر بپذیریم که مردم و دولت ایران ، تنها ناظر خاموش قضایا باشند ) موجب راه افتادن حمام خون خواهد شد.
رو در رویی بین آذری ها و کُرد ها و متعاقبش ، کشت و کشتار ، خرابی ، بیخانمانی و آوارگی ( به خصوص در مناطقی که کُرد و ترک ، در کنار هم زندگی می کنند ) اجتناب ناپذیر خواهد بود . کافی است وقایع شهر نقده ( در اوائل انقلاب) را به خاطر آوریم ، تا حساب کار دست مان بیاید .
۷ـ واقعیت آن است که ( به شهادت تاریخ) اکثریت ِ رهبران خود خوانده مردم کرد ( همچون رهبران خود خوانده دیگر احزاب سیاسی ) به محض آن که ، در مقابل نیروهای دولتی ،عرصه را بر خود تنگ ببینند ، مردم مصیبت زده را ( در جهنمی که برایشان ساخته اند) رها می کنند و فلنگ را می بندد و در کشور های غربی، حاشیه ای امن برای خود می جویند و باز روز از نو و روزی از نو ، خواب دیگری برای مردم فلکزده می بینند.
جناب رمضانی ! خدا ،به من و شمای روشنفکری ، کمی عقل و انصاف و مروت بدهد، تا از اسب چموش «خود خواهی» و «همه دانی » پایین بیایم و راه ِ جهنم را ( حتی با نیت خیر ) برای مردم هموار نکنیم .
۵۲۴٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣۹۱
|
از : رضا شجاعی
عنوان : اخبلر روز رخصت درج نداد.
آقای رمضانی ! من پاسخ شما را مختصر و مفید دادم ُ منتهیُ آقای اخبار روز رخصت درج اش نداد. اگر مطمپن باشم که جناب اخبار روز نوشته ام را حذف نمی کند ُ می توانم با شما وارد گفت و گو شوم ُ تا ماهیت مبارزات ! خلق کرد بر شما عیان شود. با احترام
۵۲۴٨۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۱
|
از : شلیر رمضانی
عنوان : باز هم در مورد سخنان لقمان شمال
جناب لقمان شمال این همه هیاهو برای چه ؟ شما متأسفانه تنها نیستید که این داستانها ی ۱۰۰۱ شب را تکرار میکنید من در جواب کامنت قبلی شما یک سوأل مشخص قرار دادم دیگر این همه ضغرا و کبی نمیخواهد شما در کامنت قبلی بیان داشتید ۱۰۰ البته که شما تنها نیستید که این را بیان میکنید که جنبس های ملی در ایران دسیسهی صیهیونیسم و اسرائیل است من نیز یک سواأل مشخص در مقابل این استدلال شما قرار دادم .. آیا اسرائیل چه زمانی به عنوان کشوری مستقل اعلام موجودیت کرد ؟؟ و صیهیونیسم به عنوان نماد و ایدئو لوژی این کشور مگر اسرائیل بعد از پایان جنگ دوم جهانی اعلام استقلال نکرد ؟؟ .
خوب من هم مشخصأ از جنابعالی پرسیدم شما چگونه مبارزات استقلال طلبانه ملت کورد را که تقریبأ ۷۰ سال قبل از اعلام استقلال اسرائیل وجود داشته و معرف همگان است آن را منتسب به صهیونیسمی میکنید که ۷۰ سال بعد از جنبشهای استقلال طلبانهی ملت کورد زاده شد .. شما که دیگر نمیتوانید منکر جنبش وسیع شیخ عبیدلله باشید که تمام سرزمین کوردستان را در ۲ سوی ترکیه آن زمان که هنوز عراق متولد نشده بود و ایران را در بر داشت توجیه کنید جناب عکسها این جنبش دیگر که قابل انکار نیست شما چگونه جنبش شیخ رضا در درسیم را توجیه میکنید ؟ شما چگونه جمهوری آرارات یا جمهوری سرخ را که با لشکری کشی رضا ساه و آتاتورک سرکوب شد توجه میکنید ؟ شما چگونه جمهوری کوردستان ۱۳۲۴ در مهاباد را توجه میکنید که هنوز اسرائیل اعلام استقلال نکرده در این زمان، شماچگونه سازمان ک ژ ک را توجیه میکنید در حالی که به عنوان یک حزب سیاسی برای استقلال کوردستان برنامه آن در دست است شما چگونه حزب هیوا را توجه میکنید که برای استقلال کورستان در بخش عراق متولد شد .. شما چگونه حکومت ملک محمود را در عراق که خود را شاه کوردستان خواند و با انگلیسها در گیر شد و برای اولین بار در زمان جنگ اول جهانی کوردستان توسط قوای انگلیس بمب باران شیمیای شد تو جیه میکند (؟؟ شما چگونه جنبش ۴۷، ۴۸ کوردستان ایران را توجه میکنید ؟ شما چگونه جنبش ایلول مصطفی بارزانی را توجیه میکنید و بلاخره شما چگونه مبارزات ملت کورد را با جمهوری اسلامی توجیه میکنید که ۳۴ سال است ادامه دارد و ملت کورد هزیهنای بس گزاف داده در این مبارزه و باز یادم رفت بیان دارم شما چگونه جنبش اسماعیل سمیتقو را توجیه میکنید ؟ جناب لقمان شمال برای ملت کورد مهم نیست شما چگونه در مورد جنبش آزادیخواهی ملت کورد برای آزادی سرزمین خود فکر میکنید ملت کورد چه شما و من باشیم چه نباشیم چه اسرائیل و آمریکا باشند چه نباشند چه احزاب کوردستانی باشند چه نباشند سالیان درازی است ادامه دارد و این جنبش نه به امر من و شما شروع سده و نه به امر هیچ کسور و شخصی ازپای نخواهد نشست دیر یا زود به اهداف خود میرسد و تهدید شما باور کنید ما را نمیترساند
۵۲۴۷۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۱
|
از : لقمان شمال
عنوان : محض اطلاع خانم رمضانی
محض اطلاع خانم رمضانی؛ البته هیچگونه ایرادی بایشان وارد نیست چون ایشان در همین سایت بارها اعلان کردند که وی ایرانی نیست و بقولش «چون من کوچکترین اعتقادی به ایران گرائی ندارم و همبستگی به اصطلاح ملی ایران را بیشتر یک شوخی میدانم تا یک موضع سیاسی جدی چون ایران هیچ وقت یک هویت یک دست ملی سیاسی ، زبانی و ، و نبوده و نخواهد بود». و تعجب من در این است که این خانم با توجه به فقدان اطلاعات تاریخی از ایران و بافت اجتماعی آن در مورد نحوه زندگانی اقوام ملی ایرانی که هزاران سال مشترکآ وبا هم از خطرهای تجاوزگرانه و حملات قبایل وحشی و بدون تمدن بایران، موجودیت خود را حفظ نموده اند، «نسخه» صادر مینماید و آنهم غلط. برای راهنمائی ایشان: کلمه کردستان برای اولین بار بطور رسمی در دوره سلجوقی بکار برده شد و از آن پس ثبت گردید و از اقوام اولیه تشکیل ایرن قدیم (پارس) هستند. و حمدالله مستوفی در کتاب نزههالقلوب در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان را آوردهاست. جنگ چالدران و حمله جنایتکارانه ترکان عثمانی بایران باعث بریده شدن قسمت اعظم مناطق کردستان از بدنه اصلی ایران گشت. در سال ۱۹۱۸ میلادی جنگ جهانی اول با شکست امپراتوری عثمانی پایان یافت و کردستان جدا شده هم قطعه قطعه گشت و بمرزهای جدیدی که استعمارگران کشیده بودند، ملحق شد. . انگلیس و فرانسه در پیمان سور اعلام موافقت با موجودیت دولت کرد در مناطق اشغالی ترکان عثمانی (عراق، ترکیه، سوریه و ارمنستان) کرده ولی سپس در کنفرانس لوزان از آن چشم پوشی کردند و موافقت خود را پس گرفتند. به همین دلیل نیز شیخ محمود برزنجی در مناطق کردستان عراق امروزین بر ضد انگلیس و عراق به پا خاست و تا ماه آوریل سال ۱۹۳۱ مقاومت کرد. در ایران صد سال پیش (دوران قاجار) جامعه ایران در شرایط ملوک طوایفی، هر قبیله و قوم عشیره محلی در داد و ستد با انگلیس بودند. .طبق اسناد رسمی روسیه و انگلیس که در آن دوره بر سر ایران درگیری و مناقشه داشتند در سال ۱۹۰۷ قرادادی بین خود امضا کردند(مشهور به قرارداد ۱۹۰۷) که بر اساس آن مناطق نفوذ خود را در ایران مشخص می کنند.جنوب از آن انگلیسی ها و شمال از آن روس ها می گردد و مناطق مرکزی ایران که اغلب بیابان و کویر است ،منطقه ی بی طرف یا سهم دولت مرکزی ایران در نظر گرفته می شود (همان نقشه ای که در اوایل سال ۱۹۹۰ برای عراق کشیدند و بعدآ موجب حمله نظامی و تقسیم شمال عراق برای دادن «خودمختاری»).این دوره دوره ی ضعف حکومت مرکزی در ایران است.به طوری که از یکی از شاهان قاجار نقل است که می گوید:"می خواهم به شمال مسافرت کنم روس ها اعتراض می کنند .می خواهم به جنوب مسافرت کنم انگلیسی ها اعتراض می کنند.مرده شور مملکتی را ببرد که شاه آن نمی تواند به شمال و جنوب کشورش مسافرت کند." در این دوره قدرت های محلی مجال طغیان و یاغی گری پیدا می کنند.مناطق و ایالت های ایران در این دوره به صورت عشیره ای و فئودالی اداره می شده است.این اوج دوره ی خان خانی و ملوک اطوایفی در ایران است. بر کسی پوشیده نیست که هر زمانیکه دولت فخیمه انگلیستان موفق بدریافت امتیاز و قراداد جدید استعماری نمیشد، خانهای محلی را برعلیه حکومت قاجار(ترکان) سر بشورش و نافرمانی از مرکز میزدند. در مورد جمهوری های فرمایشی استالینستی چیزی نمیگویم. امروزه هم در خصوص وابستگیهای «نمایندگان» اقوام ایران بمحافل مشکوک سخنی بهدر نمیدهم. چشمداشت به کمکهای مالی و نظامی این «نمایندگان» اقلیتهای ملی ایران باستعمار و ارتجاع جهانی سنت دیرینه دارد. این خانم باین نظرم مبنی ـ بر تجزیه طلبی و دنباله روی از نقشه صیهونیستها، دستیار اعمال فاشیستی کولونیالیسم قدیم و جدید نباشیم ـ در همین مقاله «ایراد» میگیرد و نمیداند که صیهونیسم در اواخر سده نوزده با هدف تشکیل کشوری برای یهودیان شکل گرفت که در سال ۱۹۴۸ باکمک فاتحان جنگ دوم جهانی در فلیسطین بقیمت کشتار و آواره شدن میلیونها فلسطینی جامه عمل پوشانده شده است. و اعتقاد عمیق دارم که تغیر مرزها در منطقه فقط بفقط با صلاحدید استعمارگران و برای حفظ منافع آن صورت میگیرد. اینکه چرا دولت انگلیس آنقسمت بیغما برده از امپراطوری عثمانی یعنی کشورفلسطین را بعد از سی سال به صیهونیسم جهانی واگذار کرده، باید در ادامه سیاستهای «بشردوستانه» آنها در این شصت سال اخیر در این منطقه جستجو کرد. آنانیکه از تاریخ ایران و یا همدستان استعمار و ارتجاع جهانی هستند، نظرشان در مورد چگونگی بافت جامعه و مبارزه آزادیخوانه، استقلال طلبانه و ملی گرایانه مردم ایران در برابر رژیمهای ضدایرانی، خیانتکار و وابسته شه و شیخ پشیزی ارزش ندارد.ما مردم ایران با بافت هزار ساله، سرنوشت مشترک داشتیم و در آینده هم خواهیم داشت تا زمانیکه مرزها در دنیا توسط سیاستهای استعماری و فاشیستی معین میگردد، هر ایرانی آزادیخواه و ضد استعمار موظف به حفظ و نگهداری خانه و کاشانه هزاران ساله خود است. و هر کسی بخواهد در مبارزه آزادیخواهانه و ضد فاشیستی مردم ایران خلل وارد گرداند و یا چشم طمع بایران و همبستگی ملی ایرانیان داشته باشد و همانگونه که این وطن فروشان در رکاب صدام حسین برای اشغال بخشهای از سرزمین ایرانیان اقدام موثر داشتند، بعنوان دشمنان آزادی و استقلال و حاکمیت ارضی ایران تلقی و با آنان برخورد قاطعنانه خواهد شد. رژیم وحشت جمهوری اسلامی رفتنی است ولی اگر تغیری از مرزهای ایران برای اهداف استعمارگران ایجاد گردد، برگردان مشکل تر از برچیده شدن استبداد آخوندها است همانگونه که رژیم منفور پهلوی برافتاد ولی بحرین استان چهاردهم ایران که توسط استعمارگر فرتود انگلیس جدا گشته بود همچنان در دست استعمارگران جهان است.
۵۲۴۵۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۱
|
از : محمد ب.
عنوان : گفتن واقعیت بیش از هر موضوعی پایه های استدلال را تقویت می کند!
با سلام
گزارش از تظاهرات بیش از هزار اهوازی یا هزاران اهوازی در بروکسل با واقعیت تظاهرات انجام شده مطابقت ندارد. اینکه مردم هر منطقه ایران دارای حق و حقوقند و جمهوری اسلامی بشدت به نقض حقوق مردم در سراسر ایران از جمله اهواز دست می زند بر کسی پوشیده نیست. والله بنده هم در آن تظاهرات حضور داشتم. در آن تظاهرات جمعیت در حدود ۴۰۰ نفر بود و از میان ۴۰۰ نفر بسیاری نه تنها اهوازی نبودند بلکه از مردم عرب دیگر کشورها(بحرینی، عراقی، الجزایری،... و نیز از کردهای پزاک، حزب دمکرات کردستان ایران، کومله طرفدار جناح ایلخانی، پ.کاکا، از کردهای سوریه که در کمیته کردها در بلژیک متشکل هستند و نیز تعدادی بلوچ، ترکمن، آذری و ... بودند. اگر با صحبت های من موافقت ندارید لطفا به فیلم سایت الاحواز مراجعه کنید. از اول تا آخر تظاهرات فیلمبرداری شده است. و حتی شما می توانید براحتی جمعیت را بشمارید.
تظاهرات گسترده در بروکسل - فیلم
http://www.ahwazna.org/detailsf.php?recordID=۴۲۳۴
دوم در این تظاهرات از مردم دیگر مناطق ایران که غالباً در بروکسل زندگی می کنند تعدادی نیز شرکت داشته اند. البته الاحواز در بلژیک چند نفر بیشتر نیستند. و بسیاری از کشورهای دیگر برای شرکت در تظاهرات ۸ مارس آمده بودند. در صورتی که اهوازی ها یا کلاً عرب های ایرانی مقیم بلژیک تعدادشان قابل توجه است اما در تظاهرات مذکور اصلا شرکت نداشته اند. فقط از کمیته کردهای مقیم بلژیک و تعدادی از آذری های مقیم این کشور در تظاهرات مذکور حضور داشته اند. در این زمینه باز شما را به گزارش سایت الاحواز دعوت می کنم:
http://www.ahwazna.org/detailsf.php?recordID=۴۲۴۵
و آخر اینکه خود دعوت کنندگان به تظاهرات بر علیه حکم اعدام جوانانی که در شهر اهواز اعدام شدند یا به اعدام محکوم گشته اند و نیز دیگر جوانان دیگر مناطق دست به سازماندهی برای برگزاری چنین تظاهراتی زده اند. و از احزاب دیگر مناطق ایران هم دعوت بعمل آورده اند که در تظاهرات آنها شرکت کنند. بنابر این اطلاق اینکه این تظاهرات اختصاص به اعراب مقیم شهر اهواز دارد جای صحبت است! در این زمینه لینک دعوت به تظاهرات الاحواز را در زیر می آورم.
دعوت به راهپیمایی در مقابل پارلمان اروپا در بروکسل
http://www.ahwazna.org/detailsf.php?recordID=۴۲۱۵
و جهت اطلاع شما نیز تذکر دهم که در این تظاهرات بعضی از احزاب مذهبی و حزب اللهی غیر ایرانی نیز شرکت داشتند و پلاکاردهای خودشان را نیز بدست داشتند. و حتی شعار الله اکبر را نیز در بخش هایی از تظاهرات می دادند و می خواستند که همه این شعار را سر دهند که برخی از کردهای مترقی ایرانی اعتراض کردند و آنها کوتاه آمدند.
نتیجه گیری- یکی از کارهای که یک نویسنده یا گزارش دهنده می بایست بکند این است که در خبر رسانی و گزارش دهی واقعیت روی داده را انعکاس دهد و نه برای ثابت کردن نظرات خود بدروغ متوسل شود و اطلاعات و آمار نا دقیق به خوانندگانی که در آن تظاهرات حضور نداشتند، بدهد. در مقالات یا گزارشاتی که در سایت اخبار روز و ایران گلوبال از این تظاهرات آورده یا نوشته شده است بارها اطلاعات غلط و نادرست و ناکافی به خوانندگان داده شده است. و معلوم نیست نویسندگان چنین گزارشاتی بدنبال چه سیاست هایی هستند؟
بیش از این عرضی نیست
محمد از بروکسل
۱۳ مارس ۲۰۱۳
۵۲۴۵۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۱
|
از : amin movahedi
عنوان : سراسر دروغ میگوئید
سراسر دروغ میگوئید شما خودتان تاقبل از آنکه من در مورد آذربایجان بنویسم مطالب مرا چاپ میکردید اما اکنون همه نوشتههای من را به تیغ سانسور میسپارید شما نیز به خود فریبی و فریب افکار عمومی روی آورده اید این وبلاگ من کدام مطلب مرا اینجا چاپ کردهاید؟مطمئن هستم حتا کامنت مرا هم چاپ نکنید
http://aminmovahedipress.blogspot.com/
۵۲۴۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣۹۱
|
از : Zafir
عنوان : مدرنیته زبان مادری و ملیت ندارد
انانکه در دنیای گلوبال امروزی از ملیت و زبان مادری...حرف میزند یا ازنظر ذهنی عقب مانده و معلولند ویا جاه طلب بی کفایت! دنیای مدرن امروزه مرزها را حذف می کند، ملت مفهومش را از دست میدهد. زبان بین المللی(انگلیسی) زبان کنفرانس ها و کنگره هاست، هر تحقیق و رساله علمی به زبان بین المللی ارزش دارد...زبان مادری و هویت قومی...کالا هایی با تاریخ مصرف گذشته هستند که متاسفانه از طرف غرب برای سلطه بیشتر و تضعف دیگران در طبق دلالان محلی بفروش می رسند. من زبان فارسی و آذری را دوست دارم ولی اینها بجز بیان احساسات به دردی نمی خورند.
۵۲۴٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣۹۱
|
از : یونس شاملی
عنوان : نقد این نوشته
نظر مرا نسبت به این موضوع در لینک زیر بخوانید:
البته اگر پاک نشود
http://tribun.com/index.php?option=com_content&view=article&id=۱۳۵۲:---q-q-----&catid=۴۰:daxili-&Itemid=۶۱
۵۲۴۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣۹۱
|
از : منوچهر کیوان
عنوان : کو سرخی تو ای شمع
بسیاری از دوستان درنوشته ها وکامنتهای خود مدام از واژه های (ملت ها ) و (خلق ها) ی ایران سخن میگویند.اگر بتوان از واژه خلق به صورت تسامح گذر کرد ولی از واژه ( ملت ها)ی
ساکن ایران به هیچ روی نمیتوان گذشت این افراد برای رسیدن به مقصود یا خود را به نادانی میزنند ویا دیگران را نادان فرض می کنند.در مورد شق دوم بسیار تردید وحود دارد وبیشتر به نظر میرسد که این دوستان خود را آگاهانه به نادانی میزنند تا طی نوشته های خود به (وظیفه ای) عمل کرده باشند.نمیتوان تصور کرد کسی که دست به قلم میبرد ومطالبی در مورد (ملت ها)ی ایران مینویسد ودرسایتها میپراکند تاریخ این کشور را ورقی هرچند سطحی نزده باشد.آگاهانه واژه سازی می کنند تا به وظیفه ننگین خود اقدام کرده باشند.تاریخ پیشاروی مااست.پس از یورش اعراب همواره از مرزهای کشوری به نام ایران کاسته شده است .ایرانی سرزمین دیگران را به اشغال خود در نیاورده است.بلکه همواره مورد یورش وغارت قرار گرفته است.ساکنان این مرز وبوم ایران نام را اقوام گوناگون با زبانها وگویشهای متفاوت تشکیل داده است که همواره هم اینان جان بر کف از کشور خود وفرهنگ مشترک خود دفاع کرده اند.درد مشترک همه اقوام ایرانی حاکمیتهای استبدادی بوده است .باید دست در دست هم وبا اتکا به منافع ملی وفرهنگ ستبر مشترک این عنصر سخت جوش استبداد حاکم بر ایران را از میان برداشت واین بزرگترین رسالت مشترک همه اقوام ساکن ایران است که میباید با یگانگی وهمدلی به منصه ظهور برسد.بزرگترین دشمن ایران وایرانی دز شرایط کنونی حاکمیت آدمی خوار جمهوری اسلامی است.واین نظام منحط وقرون وسطائی نیز به خوبی میداند که بزرگترین دشمنش ملت یک پارچه ایران است ونه آمریکا ویا هر قدرت فرا ملی دیگری .نمیتوان باور کرد که این مطلب ساده را برخی قلم به دستان که از (سرکوب ملت فارس)سخن میگویند متوجه نشده باشند.به آنان که هوای تجزیه ایران را در سر میپرورانند باید گفت که _ای مگس عرصه سیمرغ نه جولنگه تواست عرض خود میبری وزحمت ما میداری.
۵۲۴۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣۹۱
|
از : Victory
عنوان : پرهیز از مسیر فرعی
به منظور اجتناب از داوری های ناسنجیده نسبت به موضوع اقوام و ملیت ها که می تواند به برخورد های درون خلقی بیانجامد خواندن مقاله نویسنده ارجمند، محمدعلی اصفهانی، در اخبار روز ۲۲ شهریور ۱۳۹۱را توصیه می کنم.
همانگونه که در آن مقاله تشریح شده است بحث ملیت ها و خلق ها و اقوام ایرانی بدون عبور از اصالت ناسیونالیسم در جهان گلوبال معاصر و بدون محور قرار دادن دموکراسی و عدالت اجتماعی و اقتصادی و سه اصل آزادی و برابری و استقلال، راه به منازعه های بی پایانی می برد که همه در آن خود را بر حق و دیگران را بر باطل می بینند.
بحث را باید از مسیر فرعی به مسیر اصلی کشاند و سپس با تفاهم و دوستی و همدلی دست در دست هم راه را به خوشی و خرمی طی کرد!
ما همه باهم در برابر نظم ستمگرانه ای قرار داریم که هم نظام سلطنتی و هم نظام ولایی بر آن استوار شده اند و ممکن است در صورت حرکت در مسیر فرعی به جای مسیر اصلی، نظام آینده هم علی رغم حسن نیت کوشندگان آن بر همان استوار شود.
آدرس مقاله آقای اصفهانی با عنوان «اگر نگران تمامیت ارضی ایران هستیم، عامل اصلی این نگرانی را نشانه بگیریم» در این سایت چنین است
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۴۷۸۱۹
امیدوارم اعداد انگلیسی به فارسی تبدیل نشده باشند. در غیر این صورت لازم است به انگلیسی نوشته شوند.
۵۲۴۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣۹۱
|
از : شلیر رمضانی
عنوان : سخنی در باب هشدار سایت اخبار روز
مسئلهی ملتهای ساکن ایران و حل این معضل به چند سال اخیر و استقرار حکومت اسلامی آخوندی در ایران بر نمیگردد به جملهای از لقمان شمال آخرین کامنت گذار قبل از من توجه کنید ..تجزیه طلبی و دنباله روی از نقشه صیهونیستها، دستیار اعمال فاشیستی کولونیالیسم قدیم و جدید نباشیم.
این جمله و در کل اسم شب تمامی کسانی شده که به یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران به هر قیمت باور دارند تا جای که خود سایت اخبار روز نیز مبارزه برای آزادی این ملتها را نقشهی شوم صیهونیستها و امپریالیستها میدانند . ولی آیا وقعأ این استدلال عوض کردن صورت مسئله حل مسئلهی ملی نیست ؟؟ من مشخصأ در مورد کوردستان صحبت میکنم جنبش ملت کورد قبل از حکومت پهلوی در ایران و نزدیک به ۷۰ سال قبل از استقلال اسرائیل و صیهوینسم در ایران ادامه داشته شیخ عبیدالله نهری خیلی قبل از به سلطنت رسیدن رضا شاه پهلوی در ایران برای متحد کردن ملت کورد با ۲ رژیم ایران و ترکیه وارد جنگ شده بود و تمامی شهرهای کوردستان ایران را تا نزدیکی مراغه نیز آزاد کرده بود ،، بعد از شیخ عبیدالله نهری اسماعیل سمیتقو مسئلهی استقلال کوردستان را در ایران ادامه داد و با سردار سپه و رضا شاه که هنوز به شاهی نرسیده بود و بعدها شاه شد شالها در مبارزه و جنگ بود برای کسب استقلال کوردستان تا جای که حتی در خاطرات تاج الملوک مادر محمد رضا شاه نیز آمده رضا شاه بار اول به دیدار سمیتقو در نزدیکی سلماس میرود با تعداد اندکی از نظامیان ایرانی در نزدیکی سلماس مورد محاصرهی بیش از چندین ۱۰۰۰ نیروی مسلح شمیتقو قرار میگیرد شاه که خود را باخته بود و شب را مهمان سمیتقو میماند به گفتهی تاج الملوک تا صبح نتوانسته بود بخوابد ولی با این حال با وجودی که سمیتقو میتوانست با کشتن رضا شاه کل مسیر سیاسی منطقهی خاور میانه را تغیر دهد ایشان روز بعد رضا شاه را ازاد و بدرقه میکند ولی رضا شاه با کوچکترین امکان و قدرتی که بدست می آورد از کشتن اسماعیل سمیتقو تعلل نمیکند رضا شاه میشود رضا شاه کبیر و سمیتقو میشود راهزن تاریخ را کسانی مینویسند که پیروز میشوند اگر اسماعیل سمیتقو رضا شاه را کشته بود و قدرت میگرفت امروز اسماعیل سمیتقو میشد سمیتقو کبیر و رضا شاه در تاریخ میشد راهزن .
بعد از آن جنبش استقلال طلبی را در کوردستان ایران قاضی محمد ادامه میدهد در سال ۱۳۲۴ این زمانی است که هنوز کشوری به نام اسرائیل موجودیت نداشت .
سخن کوتاه بعد از قاضی محمد جنبش استقلال طلبانهی کوردستان ایران را اسماعیل شریفزاده و سلیمان معینی ادامه میدهند جنبش مسلحانه این جنبش مسلحانه نیز توسط محمد رضا شاه که تقریبأ همزمان با سیاهکل در ایران بود به خاک و خون میکشند ،، و بعد جنبش مسلحانه ۴۶ و ۴۷ انقلاب ۱۳۵۷ روی میدهد و این بار جنبش استقلال طلبانهی ملت کورد برای جلو گیری از ناسیونالیسم ایرانی و های وی آن اسم جنبش خودمختاری کوردستان دمکراسی برای ایران نام گرفت ولی در اصل ادامه همان جنبشهای ۱۰۰ سال پیش ملت کورد برای استقلال بود ..
حال دوستان ایران گرا برای ما حل کنند که چگونه جنبش ملت کورد را که بیش از ۱۲۰ سال قدمت دارد برای استقلال این سرزمین منتسب به اسرائیل و صیهونیسم میکند اسرائیلی که ۷۰ سال بعد از اولین جنبش استقلال طلبانه در کوردستان ایران متولد میشود ؟
ملت کورد دشمنی با هیچ ملتی چه ترک ، عرب، فارس ندارد ولی باور کنید این جنبش تا پیروزی کامل نیز ادامه خواهد داشت چون این ملت به چیزی کمتر از برابری کامل ملتهای منطقه رضایت نخواهد داد . ۵۰ سال پیش ۵۰ کشور مستقل عضو سازمان ملل وجود داشت امروز ۲۰۰ کشور عضو سازمان ملل در عرض ۵۰ سال تعداد ۱۵۰ کشور به کشورهای تازه استقلال یافته اضافه شدهاست ملت کورد نیز به این نتیجه رسیده یا باید یکی از اعضای سازمان ملل باشد یا مردن و بی هویتی برای این ملت بهتر خواهد بود این ربطی به جنگ برادر کشی و تنفر پراکنی و قوم گرائی ندارد امیدواریم ملت کورد در این کارزار ملت شریف فارس را در کنار خود داشته باشد نه بر علیه خود
۵۲٣٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹۱
|
از : آرسن نظریان
عنوان : موضع گیری صحیح
بسیار موضع گیری متین و بموقعی است .
۵۲٣٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹۱
|
از : سیاوش ایرانی
عنوان : نکتهی مثبت مقاله
جناب علی کبیری متاسفانه این جمله بسیار مثبت مقاله را بدقت کافی نخوانده ایدمن دراین رابطه ازسایت تشکرکردم که درمیان های وهوی مرتجعین عقب مانده وخودبرتربین که وجودملیت فارس رانفی میکنند،همه گویندگان زبانهای مختلف رابایک دیدبدرستی دیده وارقوم/ملت فارس درکناردیگرملل غیرفارس نام برده است،لطف
کنیددوباره این جمله ی مقاله رابخوانید ««آینده ی ایران به هر طرفی که برود امکان پذیر نیست که «فوم فارس» و هیچ قوم و ملت دیگری را از آن حذف کرد. با اتحاد «اقوام غیرقارس» در مورد آینده ایران نمی توان به تصمیم گیری رسید»»برای آرامش وتسلط براعصابتان سه مقاله ازآقای اسدسیف به لینکهای http://www.asre-nou.net/۱۳۸۱/bahman/۲۳/m-seif.htmlمرزپرگهروفارسی شکراست
زبان وقدرت اسدسیفhttp://www.iranglobal.info/node/۱۳۰۶۷و نیز
http://www.iran-federal.com/Rojin/Didgaha/۷۲.۲۰Asad۲۰Seif۲۰-۲۰Khushunate۲۰Ejtemaie.pdfخشونت اجتماعی،هویت ملی،زبان وادبیات
نویسنده ی مترقی فارس زبانرابخوانیدتامتوجه شو یدروسنفکران مترقی فارس زبان هم وجودارندهمه مثل شما اعتمادبنفس واطمینان بخودراگم نکرده اندتا ملیت فارس زبان عزیز ومحترم هموطن رابخاطرمقاصدشوم برادرکشی نفی کنند.خواندن مقالات اسدسیف برای هرایرانی لازم وضروری است تافرق روشنفکرا ن وتاریک فکران رابروشنی به بیند.
نفی وجودی هرکدام ازملیتها بهردلیل وبهانه ای درخدمت رژیم وبرادرکشی،وقائل شدن حق ویژه است واینکه درایران همه قوم اندوقوم فارس وجودنداردازگفته های رفسنجانی درزمان رئیس جمهوریش بودکه بدل چماقداران زبان فارسی برای فراملی نامیدن زبان خودشان نشسته است.طبق تعریف شما چراعربها وکردها وترکها... قوم /ملیت اندوفارس ها نیستند؟وگذشته ازآن فارس هاراتاسطخ افرادمنفردوجداازهم ،انسانهای ویلان وآواره معرفی میکنیدکه بزرگترین توهین بهموطنان فارس زبان است.
۵۲٣٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹۱
|
از : لقمان شمال
عنوان : هر گردی گردو نیست، هر جریانی که «مخالف» رژیم خیانتکار حاکم بر ایران است، مترقی و آزادمنش وغیروابسته نیست.
فرهنگ غنی و سنن ایرانی در گرو وجود چند گانه اقلیتهای ملی توانست تا بامروز دوام داشته باشد. آنچه استعمار بزور اسلحه در جنگ چالدران و یا در قرارداد ترکمانچای از بدنه ایران جدا کرده است، امروزه با سیاست تجزیه طلبی و دنباله روی از نقشه صیهونیستها، دستیار اعمال فاشیستی کولونیالیسم قدیم و جدید نباشیم. مردم ایران با بافت اجتماعی اقوام جند هزار ساله خود دارای سرنوشت مشترکی بوده و برای رسیدن بازادی و استقلال و حرمت انسانی مبارزه را مشترکآ در قبال اقوام وحشی و جنایت پیشه قد علم نموده و امروزه هم مشترکآ دشمنان آزادی و استقلال و وحدت و حاکمیت ارضی را دنبال خواهد کرد.
تجزیه طلبی و یا بقولی «تعین سرنوشت» بخشی از اراضی یک ملت قدیمی با همه اقوام دربرگیرنده و سازنده آندیار که دارای سنن و فرهنگ مشترک با هم هستند بفرمهای متفاوتی امکان پذیراست. یکی از آن طروق، حمله مستقیم با سیاست تهاجمی اشعالگرانه صورت میگیرد که همه و یا قسمتی از خاک یک ملتی به «تصرف» اشغالگر در دراز و یا کوتاه مدت درمیآید. جنگ جالدران یکی از این موارد اشغال و تجزیه بخشی از خاک یک کشور است. در این جنگ، باختر و شمالباختری ایران که شامل آذربایجان و تمام کردستان تا همدان بود، از ایران جدا شد و به دست عثمانی افتاد. این مناطق تا پیش از زمان شاه عباس کبیر از ایران جدا بود اما شاه عباس توانست بخشی از مناطق کردستان را با جنگ دیگری پس بگیرد.جنگ چالدران نتایج بدی را بدنبال داشت از جمله: نخستین نتیجه جنگ جدا شدن همیشگی مناطق کردستان باختری (مناطق کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه کنونی و قسمتی از ارمنستان) از ایران بود و ضمیمه ترکان عثمانی شد. و بعد از پیروزی انگلیس در جنگ جهانی اول تمام مناطق جنوبی امپراطوری عثمانی بدست آنها افتاد و بنا بسیاست دیرینه انگلیسی طمعه بدست آمده از ترکهای عثمانی و آن بخش جدا شده کردستان مجددآ تحت تقسیمات جدیدی قرار گرفت. بنابراین آن کوته فکرانی که اطلاعی از تاریخ اقوام سازنده ایران را ندارند و ایران را بغلط اشغالگر کردستان و خوزستان مینامند تا بتوانند شکافی در همبستگی هزاران ساله آنها ایجاد نمایند. بیش از پانصد سال از آن جنگ و تجزیه بخش وسیعی از خاک ایران میگذرد.ابلهانه خواهد بود که همه کردهای ساکنن ترکیه، عراق، سوریه و تا حدی در ارمنستان بعنوان یک قوم واحد با نژاد، فرهنگ، ادبیات و سنن و رسومات مشترک بدانیم. و یا درصدد برگرداندن مجدد همه مناطق بسرزمین مادریشان (ایران) باشیم. شیوه دیگری از تجزیه طلبی بشیوه استالین است که در مورد ایران همان که «جمهوری» های فرمایشی آذربایجان و مهاباد ذکر نمایم. این شیوه استالینی امروزه توسط استعمار جهانی بمراتب «بهتر و دقیق تر» مورد اجرا در میآید.نمونه مشخص آن، « خودمختاری» اهدایی شمال عراق است. که بشکل کلاسیک ضمیمه بخاک اشغالگر اشغالگر نیست ولی همان نتیجه را میرساند (چپاولگری). بی جهت نیست که تعداد گروهکهای «طالب تعین سرنوشت» قومی در مناطق استبداد زده و تخت رژیمهای ارتجاعی مثل ایران بیش از تعداد انگشتهای دست و پا هستند و هر کدام سر در «آبخوری» دارند و سمینارها و جلسات سخنرانی آنان با یک اپوزیسیون واقعی وجدی و طالب آزادی و استقلال فرسنگها فاصله دارد. این نوع گروهک دست نشانده و مامور استعمار چه نامی دارند؟ زیدی بیگانه از تاریخ ایران و ایرانی خودرا از تبار قوم عرب و مامور دولت ارتجاعی و پسگرای عربستان، سرزمین خوزستان را که نامی قدیمی تر از کلمه «عرب» است، «ع ر ب س ت ا ن» میپندارد، چه نامی میتوان بدو داد؟ او نمیداند و نمیخواهد هم بداند که اعراب بهرفرمش هنوز در پهنه گیتی وجود نداشت که کردستان و خوزستان (پارس) وجود داشتند. در چند سال پیش نظرم را راجع باین گروهکهای ساخته و پرداخته ارتجاع جهانی دادم که بار دیگر آنرا باز خوانی مینمائیم و شک و تغیری در آن نیست.
از : لقمان شمال
عنوان : حقوق اقلیتها درایران در گروه وجود تعداد گروهکهای بیشمار و متضاد هم نیست.
عدم شرکت آگاهانه در مبارزه ضد استبدادی و آزادیخوانه مردم ایران از جانب هر کس و گروهی که باشد،نشاندهنده همسویی و جانبداری آنان از استبداد و ابسته حاکم است. یک ضد فاشیست و یک آزادیخواه، همیشه و جدا از چارچوب تفکرات کوته بینانه و محلی و انگیزه نژاد پرستی و.. یک آزادمنش خواهد ماند. بهانه آوری بخاطرهژمونی این قوم برآن قوم، نشانه حرکات مشکوک سیاسی وسعی در ادامه وضع کنونی برای رسیدن بمقصود است. امروز نه فقط بایستی ماهیت سرمایه داری را از نو تعریف کرد، بلکه مقوله کارگر و خلق«ها» را باز شناسی کرد. امروزه با توجه باثار باقیمانده از فاشیسم و بینش نژادپرستی، این بینش در پاره ای ازاظهار نظرهای نمایندگان سنتی «خلق» هنوز خودنمایی میکند.هر گروه ضد سانترالسم و طرفدار ملیت خود بخودی مترقی و آزادیخواه نیست و حتی اگر دست بخشنونت با وسایل جنگی اهدایی بزند. تعدد گروههای فراوان و متضاد بهم از نمایندگان اقوام مختلف و مختلط ایرانی بیان نمایندگی منافع مختلف را میرساند. آنچه که مسلم است اینان کوچکترین رابطه ای بامنافع مردم و یا «اقوام» ایرانی ندارند.در طول صد سال اخیر چند صد گروه تجزیه طلب توسط استعمارگران علم شدند و نتیجه ای جز کشتار و بدبختی مردم ایران بارمغان نیاوردند.و آنان همگی بزباله دان تاریخ ریخته شدند.آنانی که امروز در مقابل مبارزات آزادیخواهانه و استقلال طلبانه مردم ایران قرار دارند سرنوشتی جز پیشنیان مزدور خود نخواهندداشت.
۲۱۶۶۸ - تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۳۸۸»
با ابراز خرسندی از تهیه این مقال از جانب گردانندگان این سایت.
۵۲٣۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹۱
|
از : آذر
عنوان : پشت شوونیسم راببینید
بنظرم زیاد نباید روی شوونیسم و زبان مادری و اینطور مسائل زوم کرد. فراتر از اینها مسئله بهتر زندگی کردن به لحاظ مالی ست. حالا تحت هر حکومت و زیر هر زبان که شد ، شد. بخصوص که الان انگلیسی زبان جهانی شده و دیگر حرف زبان مادری در دانشگاهها و مراکز تحقیقی زدن، به شوخی یا اسباب بازی بچه ها شباهت دارد. مسئله اینست که چه کسی در ازای ما قیمت بالاتر را می پردازد. نان و خورشت چرب تری گیرمان میآید.دیگر اتحاد ملی و وفاداری و پرنسیب های دیگر باد شده رفته هوا
۵۲٣۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹۱
|
از : علی کبیری
عنوان : به: سیاوش ایرانی
جناب سیاوش خان! نخست لازمست تا اگر ریگی به کفش ندارید، با نام واقعی خود در این بحث شرکت کنید. وگرنه کسی شما را به عنوان یک انسان با شهامت برسمیت نخواهد شناخت. من اسمم علی کبیری بوده، علی کبیری هست و علی کبیری هم خواهد بود. من همین یک اسم را دارم. شما چطور؟ اگر میترسید که پس از آشکار کردن نام واقعیتان، دوستان و آشنایانتان به شما برای اینگونه نظریات و تئوریهای بی اساس و من درآوردی، خرده بگیرند و پس از آن جائی در میان آنها نداشته باشید، پس شایسته است تا دم فرو بندبد وگرنه این در خور شخصیت مردان نیست تا با روبنده در جمعی حاضر شوند. بگذریم... مردم ایران را تهدید کرده اید که «...تازه این اول کاراست.درصورت سکوت بیشترروشنفکران فارس فجایع عراق ویوگوسلاوی درراه خواهدبودمتاسفانه.» آقای محترم! روشنفکران فارس کدامند؟ من که در اینجا دارم به زبان فارسی مینویسم، دقیقاً خبر ندارم که اجداد من که بوده اند. چون قبل از تشکیل سلسله ی مادها (کردها) نبوختر النصر، با زور ۱۱ قبیله ی سامی یهودی (۱۱ قبیله گمشده) را به این سرزمین کوچ داد. سپس کوروش بعداز فتح بابل و آزاد کردن یهودیان، عده زیادی از آنها بخواست خودشان در این سرزمین ساکن شدند. بعد از حمله ی اسکندر، یونانیان واهالی دور وبر آنها به این سرزمین آمدند. سپس اعراب یمنی به فرمان عمر به این سرزمین کوچ کرده و تا مرز هندوستان سکونت گزیدند. بعد مغولان و ترکهای زرد پوست به اینجا آمدند. حال تو به من بگو جدو آباد من وتو چه کسانی بوده اند؟ یا به من بگو که چرا حکمرانان ترک، زبان فارسی را ترویج کردند؟ تو به من بگو که چرا صفویه ی ترک زبان مذهب شیعه را مذهب رسمی ایران کرده و ما را گرفتار آخوندها کرده و حتی زبان فارسی را زبان رسمی قرار داد؟ ولی اگر جواب مرا میخواهی، باید بگویم که من وتو نه ترک زرد پوست هستیم ونه عرب سامی و نه مغول ونه یونانی ونه آریائی و غیره... ما نمیدانیم که هستیم و تخم وترکه ی چه کسان ونژادی هستیم. ولی یک زبان داریم بنام زبان فارسی که از طریق آن منظور یکدیگر را می فهمیم. آیا منظور شما و شرکایتان اینست که این مملکتِ با ۷۵ زبان و لهجه را، بقول آقای یغمائی، ۷۵ قسمت کنید؟ برنامه ی شماها چیست؟ بمدت هزار سال سلسله های ترک بر این سرزمین حکمروائی کردند و همین زبان اسماً فارسی را ترویج نمودند. تازه این زبان هم که فارسی نیست. مخلوط بسیاری از لغات عربی و لهجه ها وزبانهای دیگر است. حال من از شما میپرسم که اولاً- چرا کاسه و کوزه های ظلم وجور حکام جمهوری اسلامی و پهلوی را سرِِ مردم میشکنید؟ ثانیاً- من به منطق شما ایراد دارم که چرا فرمانروایان ترک در عرض ۱۰۰۰ سال گذشته به ترویج و رسمی کردن زبان فارسی کوشش کردند؟ ثالثاً- چگونه است که این فارسهای شوونیست، به ترکزبانان اینقدر میدان دادند تا در همه جای ایران و حتی تهران فارس نشین و محل سکونت فارسهای راسیست، سرمایه گذاری کرده و صاحب اینهمه مال و منال شوند؟ آیا در تاریخ دیده یا شنیده شده است که شوونیستها و راسیستها، مثل فارس زبانان ایرانی، اینهمه اهمال کار و بی توجه باشند که زمام امور اقتصادی خودشان را در اختیار ترکزبانان قرار دهند؟ و آیا همین یک مورد دلیلی کافی بر شوونیست و راسیست نبودن فارس زبانان نیست؟ رابعاً- میگوئید بزبان فارسی نمیخواهید حرف بزنید؟ خب راه حل ساده است، این نظر را به همه پرسی گذاشته و زبان رسمی جدیدی چون زبان ترکی را پیشنهاد کنید. خامساً- اگر قرار بود تا زبانهای مختلف ضامن همبستگی ملی باشد، حکومت اسرائیل که یهودیانی با زبانهای مختلف را از گوشه وکنار دنیا جمع کرده است، باید بجای زبان واحد عبری، مردمش حد اقل به ۲۰۰ زبان مختلف صحبت میکردند ویا آمریکا که از همه ی ملل و اقوام ونژادهای دنیا در آن زندگی میکنند، به همه ی زبانهای دنیا هم تکلم میکردند تا همبستگیشان حفظ شود. سادساً- در دیدگاه گذشته تان، به "ملیت فارس" تاخته اید. لطفاً این ملیت را بطور علمی تعریف کرده و حدود و ثغور حکمرانی آنرا معین کنید.
۵۲٣۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹۱
|
از : کورد برابری طلب
عنوان : نوش دارو بعداز مرگ سهراب
نوش داروئی است و بعد از مرگ سهراب.
وضعیت پیش آمده انعکاسی از وضعیت جیهانی است. گر ایران ایام انقلاب ۵۷ را بیاد بیاوریم میبینیم علیرغم نبود حاکمیت در نقاط پیرامونی ملی، هیچ صدای جدائی خواهی برنیامد. ولی اکنون هنوز لاشه متعفن اسلام سیاسی دفن نشدهاست بانگ جدائی از همه جا شندیده میشود. گر از همان اوایل سرکوب وحشیانه جنبش کردستان، شما و احزابتان بجای همیاری حاکمیت اسلامی و "ضد انقلاب" معرفی کردن دگراندیشان ، خواستههای ملی را روا اعلام میکردید. و در میان "فارس"ها شراکت همه ویکسان بودن و نه تحقیر و کم دانستن را ترویج می کردید،بدون شک حس همگرایی در ایران از هم نمی گسست. اما اکنون دیگر نصایح شما که من بیشتر آنرا "مصلحت"میدانم، همان نوش داروست.
۵۲٣۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹۱
|
از : یه حنوبی
عنوان : ناقص نوشته اید
آقای تابان
با بسیاری از حرفهای شما موافقم اما برا من سخته باور کنم که شما ناآگاهانه اینهمه ناقص نوشته اید. دوست عزیز شما و بسیاری از نیروهای اپوزیسیون بخوبی می دانید که در شرایطی که ما یرانیان در آن هستیم، جو حدایی طلبی و تفرقه هر چه بیشتر دامن گیرتر می شود. من باو نمی کنم که شما این را از قبل هم نمی دانسته اید. حالا چطور شده که یکباره از«خواب» بیدار شده اید؟
و حالا که بهرحال بیدار شده اید چرا ننوشته اید که هرچه نیروهای مخالف متفرق تر و رژیم هارتر آنوقت بهمان اندازه جدایی و تجزیه ایران جدی تر می شود.
چرا شما نمی خواهید باور کنید که مسائل ایران در همه این سی و چهار سال جدی بوده اما شما و دوستانتان هی دنبال نخود سیاه رفته اید و خواهان اتحاد با اصلاح طلبان خمینی رهبر بوده اید و از همکاری با نیروهای سکولار و لیبرال راست ترسیده و فرار کرده اید و هی بر طبل جمهوریخواهی کوبیده اید.
بنظر من شما و دیگر نیروهایی که از اتحاد با غیر جمهوریخواهان سرباز زده اند هم در ادامه شرایط و زمینه ای که مساعد ذهنیت تفرقه و جدایی است، بی تقصیر نیستید.
شاید و فقط شاید امکان حفظ یکپارچگی ایران تا هنوز هم تا حدود کمی باقی مانده است. بیش از این تآخیر نکنیم. بیائیم امکانات ملی امان را بسنیجم و همه برای حفط ایران با هم متحد شویم و جبهه ای قوی در مقابل رژیم دجال بوجود آوریم. فردا دیر میشود. باور کنید.
من عربم و نگران کشورم هستم. و قبلا هم در اینباره نوشته ام که نفرتم از رژیم دارد به نفرت از اپوزیسیون (بخاطر متحد نشدنشان) تبدیل میشود. خیلی ها با من در این احساس شریکند. منحد شوید. اگر باز هم دیرتر بحنبید چه بسا آنوقت در سالهای آینده برای سومالی نشدن ایران مطلب بنویسید
۵۲٣۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : سعیده ب
عنوان : نیروهای اپوزسیون از جامعه فارس مسئول اصلی این تفرقه می باشند
مسئله اینجاست که شما فکر می کنید مردمان غیر فارس فقط و فقط با حاکمیت موجود مشکل دارد ولی درد بزرگ ما این نیست چون ماهیت این رژیم خونخوار برای همه مردمان ایران و حتی جهانیان شناخته شده است
مشکل اساسی ما سردمداران شعار دمکراسی خواهی برای همه ایرانیان می باشد و مقصود من نیروهای اپوزیسیون از جامعه فارس می باشد چرا که هرگاه صحبتی از مسئله ستم ملی در هر دو رژیم را از مردمان غیر فارس می شنوند جبهه گیریهای تنگ نظرانه تر از این رژیم خواهد گرفت و سعی در شوراندن مردم فارس بر علیه ان ملیت خواهند کرد
آنان حتی نسبت به نشر اخبار مربوط به نقض حقوق بشری که نسبت به مردمان غیر فارس صورت احساس نگرانی می کنند آنان مسئول اساسی این تفرقه موجود بین مردمان فارس و غیر فارس هستند
امیدوارم حال که اتحاد واقعی بین مردمان غیر فارس در حال شکل گرفتن می باشد نیروهای اپوزسیون به خودشان بیایند و بیش از این موجب تفرقه بین مردم فارس و غیر فارس نشوند وآگاه باشند که جبهه گیری و انکار واقعیت هر ملیتی اعتراض همه ملیتها را به صورت همزمان به همراه خواهد داشت.
۵۲٣۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : عباس مقدم
عنوان : ضرورت سالم سازی فضای مبارزات فرهنگی
بر کسی پوشیده نیست که طیف هایی از قومگرایان، به ویژه "ترک گرایان" نشریه اینترنتی "اخبار روز" را به بلندگویی برای خود تبدیل نموده اند. با یک نگاه بر حجم مطالبی که به مناسبت سالگرد "۲۱ آذر"، در همین نشریه منتشر شده، می توان یقین حاصل نمود که این طیف از ترک گرایان، علیرغم شعار "حفظ یکپارچگی ایران"، با کتمان نقش استالین در ایجاد فرقه دموکرات، و ایجاد نفرت قومی در آذربایجان، برای تصاحب این خطه از خاک ایران، چگونه آی به آسیاب تجزیه طلبان امروزی و پانترکیستها می ریزند!
به هر حال با امید به سالم سازی مبارزات فرهنگی، این هشدار "اخبار روز" به قومگرایان افراطی را باید، به فال نیگ گرفت!
۵۲٣۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : سیاوش ایرانی
عنوان : مقاله ای بسیار مثبت وبموقع
آقای علی کبیری لطفآ مقاله رابدقت بخوانید وبه این جمله درست درمقاله توجه کنید.
نکته ی بسیارمثبت مقاله اینستکه«« آینده ی ایران به هر طرفی که برود امکان پذیر نیست که «فوم فارس» و هیچ قوم و ملت دیگری را از آن حذف کرد. با اتحاد «اقوام غیرقارس» در مورد آینده ایران نمی توان به تصمیم گیری رسید.»»اخبارروزبدرستی به وجودهموطنان بسیارعزیز وگرامی فارس مثل یقیه «قوم/ملت»تاکیدکرده اشت .هرنوشته،یادداشت ،مقاله هرچیزی که ازاقوام/ملل ایرانی نام ببردوفارس هارابه هردلیلی کناربگذاردمخصوصآحیله وریاکاری جدید حاکمیت که گویا درایران فارس ها ملت/قوم نیستند،تفکری ارتجاعی واهانت بملت فارس زبان است.بدلیل خیلی ساده که زبان فارسی نه تنهادرایران وجودداردبلکه زبان آموزش وزبان قدرت حاکمیت است.نفی ملت فارس بهردوزوکلکی که باشدنفاق انگیزومانع وحدت است،زیرااگرملت فارس وجودنداردبقیه ملل یااقوام باکی متحدشوند،بایک عده انسانهای منفردفارس زبان بعنوان شهروندایران یاچه؟؟؟
۵۲٣۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : محفوظ
عنوان : دوران فریب با حرفهای قشنگ به سر آمده است
نویسنده محترم، امروزه از لحاظ علمی واژه های "قوم" و "ملت" تعریف مشخص و معینی دارند. شما که هنوز نمی خواهید از واژه ملت برای ترکها، کردها، عربها و بلوچها استفاده کنید چطور انتظار دارید حرفهایتان در مورد تامین حقوق این ملتها بعد از برقراری دموکراسی در ایران مورد استقبال قرار گیرد؟ شما و همفکرانتان اساسا از چه چیزی در هراسید که همیشه بجای ملت از واژه قوم استفاده می کنید؟ در دنیای علم که دور زدن مفاهیم چندان آسان و متداول نیست شما این کار را می کنید وای بحال روزی که در منصب قدرت سیاسی باشید خدا می داند که چطور با کلمات و مفاهیم بازی خواهید کرد و ستمی را که خود هم به آن اشاره و اعتراف نموده اید، چطور با تغییر مفاهیم و روشها ادامه خواهید داد!
۵۲٣۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : amjad karimi
عنوان : جدایی حق مسلم خلقهای تحت ستم درایران است .شونیست و تمامیتخواهی درایران امتحان خود را پس داده بیایید مثل مردم چک بیندیشید .
چدایی حق مسلم خلقهای ایران است .و قطعا با فساد و تباهی که در یک قرن گدشته به یمن حکومت ستم شاهی و اسلامی جامعه را فرا گرفته .ابن جدایی می تواند حلقهای ایران را از زیر یوغ ستمی که برآنها می رود برهاند .اتهام پراکنی و مارک چسپاندن دردی را دوا نمی کند .تمامیتخواهان و سلطنت طلتها .پان ایرانیستها وملی گراها و اسلامیون که ادعای امت اسلامی را داشتن همه امتحان خود را پس داده اند .شاخ و شانه کشیدن و اتهام زنی دورانش به سرآمده ایران مقتدر و بزرگ اداره و دردسرش بیشتر است . بیایید مثل مردم چک بیندیشید .. به جدایی با دیده ی احترام نگاه کنید .اگر خلق کرد یا هر خلق دیگری دریک همه پرسی حواستند سرنوشتشان را خود رقم بزنند .دیگر ارباب و فیوم نمی خواهد .مگر واقعا شونبست و دیکتاتور بود .
۵۲٣۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : Hadi shahab
عنوان : پایدار باد مبارزات مشترک تمامی ملیتهای ایران علیه نظام کثیف جمهوری اسلامی
دوستان گرامی ،
چگونه میتوان طرفدار آزادی بود یا باشیم ولی حاضر نبود تریبون اخبارروز را به افراد و جریانات ملی گرای غیر فارس داد.
چگونه میتوانیم مدافع آزادی اندیشه ، بیان و قلم بود ولی حاضر نباشم از نظرات افراد و جریانات ملی گرای غیر فارس در سایت اخبار روز آشنا شویم.
درج نظرات افراد و جریانات ملی گرای غیر فارس در سایت اخبار روز قدمی است در جهت آزادی بیان . بدیهی است که در مدیای آزاد ما به نظراتی برخورد میکنیم که با نظرات من و شما مغایرت دارد اما آگاه شدن از ان و حد اقل درج ان نظرات از اساس آزادی بیان میباشد .
پایدار باد مبارزات مشترک تمامی ملیتهای ایران علیه نظام کثیف جمهوری اسلامی
هادی شهاب
۵۲٣٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : م برادران
عنوان : نگرانی جدی است
این نگرانی و هشدار کاملا به جاست. بیاید تا دیر نشده این بحث و سوالها را مطرح کنیم.
در یکی از روزهای این هفته که اجلاس شورای حقوق بشر در ژنو برگزار است، در جلوی دفتر سازمان ملل تظاهراتی با شعار زبان مادری برگزار می شود مستقل از "فارسی زبانان". به اهمیت زبان مادری واقف هستم و در کودکی به عنوان یک ترک زبان تجربه تلخی در مدرسه تهران داشتم. ولی سوال من این است که محدود کردن اعتراضات و خواسته ها به زبان مادری و مقدم کردن آن بر خواسته های دیگر چون عدالت، آزادیها و دموکراسی دور شدن از واقعیت و چشم پوشیدن بر رنجهای مردم ملیت ها در ایران نیست؟ زبان مادری بدون آزادی بیان و اندیشه، بدون آزادی احزاب، بدون دموکراسی و انتخابات آزاد، بدون عدالت، بدون برابری زن و مرد و ... آیا مشکل ما را حل می کند؟ سیستان و بلوچستان را در نظر بگیریم: آیا محرومیت، فقر، سرکوب، مافیای مواد مخدر تبعیض و دهها معضل دیگر تنها در خواست زبان مادری می گنجد؟
حق به رسمیت شناختن زبان مادری از موارد حقوق بشر است و می توان آن را همگانی کرد. باید همگانی کرد. یک فارس زبان هم باید این حق را به رسمیت بشناسد. آیا جدا کردن صفها، نشان جدا کردن مبارزه ما علیه ج ا نیست؟
نگرانی جدی است متاسفانه.
۵۲٣٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : حمید ارجمند
عنوان : دولت فخیمه و فاشیسم اسلامی
با دورود و سپاس از هموطنان بیدار در اخبار روز ، جدا از بحث حق و حقوق قومیتها در ایران که در فر آیند یک سیستم دمکراتیک و ملی میتوان به کمبودها و خواسته های ملیشان پاسخ مناسب داد متاسفانه سیاست اختلاف بیانداز و حکومت کن که از تجربه ای بیش از دویست ساله در کشورهای خاور میانه از جمله ایران از سوی دولت فخیمه اعمال شده و در عمل نیز موفق و بسیار سود آور میباشد چند سالی است که استعمار روباه صفت برنامه و اهدافی را در منطقه و خصوصا ایران دنبال کرده و میکند و آن القاء جدائی و صد البته درصورت جدائی دربست و کت بسته باید برای بقای حکومتی کوچک و بی اختیار تمامی اختیار و سرنوشت مردم منطقه ای را در اختیار غارتگران بین المللی گذارند تا شاید بعضی از افراد در نهایت به پست استانداری و یا مثلا بنام پرزیدنت مفتخر گردند . آنها بعمد و آگاهانه خود و اهداف ضد مردمی و ملی خود را زیر پوشش و نقابی از عوامفریبی و شعارهای نخ نما شده ای پنهان میکنند که به هیچ وجهی واقعیت نداشته و ندارد و عمدا فراموش میکنند نظام فاشیستی ولایت مملو از خلخالیها و در درون وزارت اطلاعاتش مملو از کردها و در سپاه اهریمنیش از تمام قومیتها برادر وار به ذبح تمامی ملت ایران از تمامی قومیتها مشغولند و رهبر نظامش خود از خطه آذربایجان میاید ! و بیچاره مردمی که فارس میباشند نفسشان بدست همین افراد وابسته به قومیتهای دیگر بند و در زندانها و شکنجه گاه ها بدون تبعیض و دوشادوش دیگر هموطنان از ایشان پذیرائی گرم صورت میگیرد ! صادقانه بگویم من شخصا به ماهیت این جریانهای جدائی طلب در خارج از کشور بسیار مشکوک و در نهایت افزارشان را در دستهای بیگانه میابم خصوصا زمانیکه اینها خط و نشان و اتهاماتی واهی به مردم فارس زبان میبندند و از لابه لای حرفهایشان بوی کشتار و تجاوز و شکنجه بیشتر به مشام میرسد تا بوی انسانیت و وطنخواهی . در هر حال آنها در جهت تحکیم رژیم فاشیستی ولایتی گام بر میدارند و نباید گول شعارهای تندشان را خورد !
۵۲٣٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : بازدید کننده
عنوان : اقدام بجا و بموقع
اقدامی بسیار بجا و بموقع بود از سوی شما در زمانی بسیار حساس. نبود این موضع گیری و این هشدار مدتها بود که حس میشد. اینکه شما سالها تریبون خود را در اختیار صاحبنظران مسائل قومی داده اید امری بسیار مثبت و ضروری بوده ولی در بسیاری موارد مطالب درج شده صرفا احساسی، غیر غلمی و غیر کارشناسی بوده اند. این شیوه را ادامه داده و از نویسندگان مقالات بخواهید که کیفیت و سطح مقالاتشان را بالاتر ببرند. روشنگری هر چه بیشتر از فجایع احتمالی آینده جلوگیری خواهد کرد. موفق باشید.
۵۲٣٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : محمدرضا اسکندری
عنوان : شونیسم با هر شکل و محتوی محکوم است
به نظر من تجزیه ایران را شونسیم های به پیش می برند که اعتقاد به یک دولت و یک ملت و یک زبان دارند . ایران یک ملت نیست و یک کشور است. کشوری با ملت ها مختلف که در ان زندگی می کنند. شما نمی توانید و هیچ کس نمی تواند ان را انکار کند. البته من هم اعتقاد دارم که کشور ایران با دمکراسی واقعی و دادن حق فدرال به ملت های در این کشور می تواند بهترین و قدرت مندترین کشور منطقه باشد و به خاطر اینکه تیکه های از ملت های که در ایران زندگی می کند در همسایه انها کشور با همان نام ملت وجود دارد. این نزدیکی می تواند بنیان یک اتحادیه بزرگ اسیائی را بوجود آورد.
۵۲٣٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : امیر آمویی
عنوان : آفرین بر اخبار روز
آفرین بر اخبار روز. تنها اتحاد همه ی مردم ایران می تواند ضامن ایجاد یک نظام سکولار دموکرات و آزاد برای همه و از این طریق تضمین کننده ی حقوق کامل همه ی مردم ایران به طور مساوی باشد.
آمویی
۵۲٣۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : رضا اسدی
عنوان : زندگی مدرن آینده نگر است و راه حل مدرن و مدون میطلبد
با توصل بر بحث های دگماتیسمی مرسوم و نقب زدن به اعماق تاریخ برای مقصر شناختن این و آن، مشکلی از معضل فرهنگی، قومی و قبیله ای ایران حل نخواهد شد. وقتی که یک حکومت در حل معیشت و مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مردم یک کشور و مناطق وابسته به آن ضعیف باشد، آنها به چاره جویی اقدام خواهند نمود. و این چاره جویی میتواند اقدامات فردی و یا گروهی را در بر داشته باشد که از آنجمله: مهاجرت ها و یا انواع و اقسام مخالفت های مصلحانه، مسلحانه و حتی غرض ورزانه، در چهارچوب رسیدن به اهدافی از قبیل فدرالیسم و یا جدایی طلبی را در بر داشته باشد.
در قرن گسترش سرسام آور اطلاعات و پیشرفت روز افزون آگاهی ها نمی شود خواسته های برحق انسان ها را در زیر لوای اعتقادات مذهبی، ایدیولوژیک، ناسیونالیستی و خاک پرستی پنهان و آنها را سر درگم نمود. و حکومت ها قادر نخواهند بود که با تکیه بر تزویر، ریا و یا بهانه های واهی از قبیل: مقصر شناختن این و یا آن دولت خارجی شکم ملت را گرسنه نگهدارند. زندگی مدرن آینده نگر است و راه حل مدرن و مدون میطلبد، که آنهم دور از توان و ظرفیت مغزهای بنیادگرا و واپسگرا هستند، لذا انجام این مهم نیاز به تلاش ممتخصصان و روشنفکرانی دارد که آگاهی و اطلاعاتشان با پیشرفت زمان "به روز" شوند.
۵۲٣۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : علی کبیری
عنوان : دست مریزاد به اخبار روز!
من هم یکی از کسانی بودم که همواره گمان میکردم که اخبار روز در پی تجزیه ی ایران است و این گمان پر بیجا هم نبود. میدان دادن نشریه ی شما به افرادی که بقول معروف سوراخ دعا را گم کرده اند و راه نجات خود ودیگران را در دامن زدن به نفاق وکدورت بین فارس زبانان و دیگر مردم ایران که با زبانها ولهجه های دیگر هستند، همواره مایه ی عذاب من بود. جمعی چنان در این فرا افکنی پیش رفته اند که ملیتی خیالی بنام ملیت فارس از خود اختراع کرده و آنرا در مقابل ملیتهای واهی دیگر قرار داده اند. و این بیش از یک دروغ آشکار نیست. آنها فارس زبانان را قوم آریائی میخوانند. درصورتی که بارها به آنها یادآوری شده است که آن آریائیهای مورد ادعای ایشان اکنون دوهزار و پانصد سال است که زیر خروارها خاک خفته اند. کدام آریائی و کدام فارس شوونیست؟! تنها گناه فارس زبانان، فارسی بلغور کردن آنهاست و تازه این فارسی هم که ترکیبی از زبان فارسی دری با واژه های اکثراً عربی و ترکی و مغولی و کردی و بلوچی و غیره است. چرا نفاق افکنی؟ چرا تبلیغ برای پراکندگی؟ چرا بجای اتحاد ویگانگی برای رویاروئی با حکومت فاشیست مذهبی که نه ترک میشناسد ونه کرد وبلوچ ونه عرب و نه عجم، میخواهید ما را بجان همدیگر بیاندازید؟ حاصل این رویاروئی و کثرت و من و توئی فقط وفقط به نفع امپریالیستها و غلامان حلقه بگوش بظاهر ایرانی آنهاست که در کمین غارت و چپاول هستی ومنابع طبیعی این مرزو بوم نشسته اند. رمز پیروزی ما بر استعمار وارتجاع حاکم، اتحاد همگی ما به منظور برقراری آزادیها و دمکراسی برای همه ی مردم ایران صرفنظر از نژاد و رنگ پوست و زبان و لهجه و جنسیت است. فرصت را مغتنم شمرده و این حرکت ملی را به دست اندکاران اخبار روز تبریک میگویم. سال نو و نوروز بر همه ی ایرانیان مبارک باد!
۵۲٣۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : مهران همایون
عنوان : سیاست اخبار روز
بسیار خوشحال هستم که بلاخره در مورد شونیسم و نژاد پرستی موضع گیری شمارا دیدم،متاسفانه "اخبار روز"بارها و بارها با توجیه آزادی بیان تریبون خود را در اختیار کسانی قرار داده که به دشمنی بین مردم دامن میزنند.هر نشریه ای چه کاغذی و چه اینترنتی،باید دارای چارچوبی تعریف شده باشد و مطالب خارج از چارچوب سیاست های نشریه را منتشر نکند، مگر در موارد استثنایی و آنهم با دقت و وسواس. در هر صورت اگر این بیانیه شما به منزله ارائه یک سیاست اصولی باشد بسیار خوب است ولی اگر فقط اعلام نظر باشد میتوان گفت که برای رفع تکلیف نوشته شده.
۵۲٣۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : شیاوش ایرانی
عنوان : نکات منفی ومثبت نوشته ی شما
تشکرکه دراین زمینه نوشتیدوبایدبیشتربنویسید.دوستان عزیز درموردتفرقه وتکه تکه کردن کشورباشما موافقم ولی علت چیست؟وقتی الیت جامعه فارس زبان که شما هم بخشی ازآن هستیددرعرض چندسال گذشته بخواست های بحق غیرفارس زبانان
درزمینه آموزش بزبان مادری،داستانهای ۹۰ ساله ی رضاشاهی راتکرارکرده ومیکنندوجدیدآ هم بااین عوام فریبی که درایران «قوم/ملت /ملیت »فارس وجودنداردوزبان فارسی مال همه است ،خوب دراین صورت این غیرفارس زبانان با کی وچه کسی وحدت کنندوقتی الیت فارس زبان وجودخودرانفی میکند؟آیا شمامرتبآ وروزانه وحتی هرساعت ودقیقه بایدهوشداری داده وبنویسیدکه همه مثل هم انداگرآذربایجانی قوم هست فارس ها قوم اندنه یک کلمه بیشترنه کمتر.اختلافات ازاینجا شروع میشودوقتی احمدی نژادعیدرافقط بفارس زبانان عزیز تبریک میگوید ویارفسنجانی وخامنه ای زبان ترکی وعربی رامحلی مینامندوزبان فارسی رابرتروبهشتی مینامندشما باسکوت تائیدآمیزچیزی نمی نویسید.بعله وطن درشرایط سخت وفروپاشی است درهمین سیمینارهای چندین ساله شما روشنفکران فارس زبان عزیز یک نفر آذربایجانی وعرب وبلوچ شرکت نکرده مگرانفرادی ازکردها،توپ درزمین الیت وروشنفکران فارس زبان است.لطف کنید مقالات اسدسیف
فرهیخته روشنفکرفارس زبان رادرموردقدرت دولتی زبان فارسی بخوانیدتا علل تندروی های جنبش های ملل مختلف رادریابیدتازه این اول کاراست.درصورت سکوت بیشترروشنفکران فارس فجایع عراق ویوگوسلاوی درراه خواهدبودمتاسفانه
۵۲٣۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : علی قدیمی
عنوان : افرین و صد افرین
تبریک به شجاعت اخلاقی و مسئولیت شناسی دوستان اخبار روز .
امیدوارم که سازمانهای چپ ایرانی بویژه حزب توده ایران این شعار خطرناک و میهن برباد ده ایران (کشور کثیر الملله و خلقهای تحت ستم) را که بیش از ۷۰ سال است در دهان روشنفکران ایرانی انداخته در یک گنکره حزبی پس بگیرد و راه را برای ارامش در ایران و ایجاد تفاهم و میهن دوستی برقرار کند. ایران ستیزان کنونی با پیروی از این شعا رها بود که توانستند نظرات خود را تبلیغ کنند.
حزب توده بنا به پیروی از دستورات مسکو نه تنها از شعار خلقها دفاع کرد بلکه دو جریان تجزیه طلبانه فرقه و قاضی محمد را باید به عنوان جریانی انحرافی و ضد ایرانی و ضد تمامیت ارضی محکوم و از برنامه حزبی خود بردارد.
در شرائط کنونی دفاع از تمامیت ارضی /امنیت ملی شهروندان و ازادی انتخابات میتواند مخالفان ارتجاع سیاه را برای رسیدن به وحدت نظر در کنار هم قرار دهد.
۵۲٣۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۱
|