اروپا در کوران، آمریکا در بحران
جهان در سالی که گذشت


اردشیر زارعی قنواتی


• تحولات جهان در سال ۱۳۹۱ شمسی بیش از آنچه تبلور امیدها و آرزوهای ملت ها باشد، بیشتر بازتابی از سرخوردگی، یاس و تجدیدنظر در کنش های سیاسی – اجتماعی سال قبل از آن بود. به همین دلیل این سال را می توان در چارچوب یک دوران گذار و مقطع عکس العملی طبقات اجتماعی - اقتصادی و جریانات منتقد سیاسی نسبت به موقعیت ایجاد شده یا وضع موجود، طبقه بندی کرده و مورد ارزیابی قرار داد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۹ اسفند ۱٣۹۱ -  ۹ مارس ۲۰۱٣


یک توضیح: این مطلب برای سالنامه بهار نوشته شده و روز ۲۰ اسفند منتشر گردیده است و به دلیل تاخیر زمانی نگارش تا چاپ، تنها تا آخر بهمن ماه را پوشش می دهد. در این فاصله بزرگترین رخداد سال که مرگ "هوگو چاوز" رهبر کاریزماتیک و بولیواری ونزوئلا بود به تبع همین فاصله زمانی در ترسیم وقایع اتفاقیه سال ۹۱ به این موضوع پرداخته نشده است. بدون شک فقدان هوگو در ونزوئلا، آمریکای لاتین و عرصه بین المللی به جهت نقش و تاثیر شگرف وی بر تحولات ملی، منطقه یی و جهانی که در چارچوب نبرد بین نئولیبرالیسم و سوسیالیسم است، این مطلب را با کاستی بزرگی روبه رو می کند. البته من در مطلب جداگانه یی سعی می کنم به جایگاه بزرگ این فرمانده انقلاب بولیواری در ابعاد ملی و بین المللی پرداخته و این نقصان را جبران کنم. بدون شک چاوز و راه وی به آن اندازه بزرگ و با اهمیت است که هر تحلیلگر منصفی را وادار به تمرکز بر نقش و تاثیر وی بر تحولات سیاسی – اجتماعی درونی و هم چنین چینش ژئوپلتیک در عرصه بین المللی کند.


تحولات جهان در سال ۱٣۹۱ شمسی بیش از آنچه تبلور امیدها و آروزهای ملت ها در چهارگوشه دنیای کنونی باشد، بیشتر بازتابی از سرخوردگی، یاس و تجدیدنظر در کنش های سیاسی – اجتماعی سال قبل از آن بود. به همین دلیل این سال را می توان در چارچوب یک دوران گذار و مقطع عکس العملی طبقات اجتماعی - اقتصادی و جریانات منتقد سیاسی نسبت به موقعیت ایجاد شده یا وضع موجود، طبقه بندی کرده و مورد ارزیابی قرار داد. شناخت جهان و درک مسیر تحولات بین المللی در سال جاری بدون در نظر گرفتن این دوران گذار در شرایط دوقطبی ایجاد شده در جوامع مختلف و وضعیت عدم انطباق پذیری وضع موجود با مطالبات ملی، منطقه یی و بین المللی امکان پذیر نمی باشد. از یک طرف در کشورهای پیشرفته آمریکایی – اروپایی به واسطه سیاست های "ریاضت اقتصادی" که فشار خردکننده یی بر طبقات زیرین اجتماعی وارد شده، نئولیبرالیسم اقتصادی زیر ضرب قرار گرفته است و از طرف دیگر در جبهه شرقی و به خصوص خاورمیانه – شاخ آفریقا مبارزه مردمی علیه دیکتاتوری های موروثی و جدیدا استبداد مذهبی جایگزین آن نیز با اعتراضات گسترده روبه رو گردیده است. در همه اکناف عالم به نظر می رسد که برآشفتگان برآشفته تر از همیشه شده اند و طبقات حاکم نیز اهرم های تثبیت و تحکیم حاکمیت خود را بیش از پیش تضعیف شده می بینند. این وضعیت همچنین سبب شده است که گسست های سیاسی - اجتماعی در جوامع و شکاف بین دولت – ملت ها گسترده تر از قبل شده و یک میدان مبارزه ی بالائی ها – پائینی ها رقم بخورد. با ورود جنبش های قدرتمند مطالبه محور از عمق اجتماعی به راس منازعه در عرصه سیاسی – اجتماعی در کنار تعمیق بحران های اقتصادی در غرب و سلب مشروعیت از نظام های توتالیتر شرقی هم اکنون تحولات از درون بر تحولات از بیرون چربش قابل ملاحظه یی یافته است. همین تفوق حوزه درونی بر حوزه بیرونی در شرایطی که همچنان مدیریت محیط ژئوپلتیک در عرصه منطقه یی و بین المللی با مداخله خارجی انجام می گیرد، موجب گسترش عوامل مختل کننده در نظم "متنی" و "حاشیه یی" شده است. تاثیر این عوامل دوسویه متنی – حاشیه یی بر روند اوضاع در سال جاری از یک سو نقش و تاثیر طبقات و لایه های اجتماعی را در عرصه سیاسی جوامع بیشتر کرده و از سوی دیگر به جهت هویت پارادوکسیکال این تاثیر دوجانبه بر سیر طبیعی "پروسه اجتماعی" منجر به بروز موقعیت "آنارشیک" در حوزه سیاسی شده است. یکی از نشانه های بارز این آنارشی و عبور از کلیشه های قبلی در جریان نظرسنجی های انجام گرفته در جریان مبارزات انتخاباتی آمریکا، اسرائیل و انتخابات ایالتی آلمان خود را به رخ کشید که به لحاظ ورود جریانات ضدسیستمی در آخرین لحظات مبارزات، نتایج متفاوتی دقیقا خلاف دایره بسته موجود و جناح های راست و محافظه کار رقم خورد. هر چند که سیر تحولات و رخدادهای بین المللی در جوامع ملی و عرصه های منطقه یی از یک الگوی مشابه پیروی نکرده است اما ذات اعتراضی "خیابان" در تقابل با "هژمون حاکم" وجه مشترک بازی لیگ های ملی و جام جهانی در تمامی حوزه های اجتماعی در جغرافیای متفاوت بوده است.
خاورمیانه و شاخ آفریقا : دسته بندی تحولات این دو حوزه جغرافیایی در یک پکیچ مشترک از آنجا ناشی می شود که تحولات موسوم به "بهار عربی" از تونس رقم خورد و بعد به مصر، لیبی، یمن، بحرین، سوریه و با فاصله بیشتری به دیگر کشورهای منطقه سرایت کرد. حاکمیت اسلامگرایان به سردمداری "حزب النهضه" در تونس که به ائتلاف سه گانه آنان با سلفی ها و حزب کنگره سکولار برای تشکیل دولت انجامید در مصر نیز با موفقیت "اخوان المسلمین" و "حزب سلفی "النور" در انتخابات پارلمانی و سپس پیروزی "محمد مرسی" در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری بر "احمد شفیق" بازمانده از رژیم سرنگون شده "حسنی مبارک" با نقض آرمان های انقلابات عربی، نوعی تعویض دیکتاتوری سکولار با استبداد مذهبی با گرایش واپسگرایی اجتماعی تلقی می شد. گسترش اعتراضات طبقات و لایه های اجتماعی از این سیکل معکوس و ناقض مطالبات "هدف" در جریان خیزش های مردمی در سال جاری به نوعی اعتراض به سارقان انقلاب و بازگشت به اصل مطالبات اولیه بوده که در طی ماه های اخیر و به خصوص پس از ترور "شکری بلعید" رهبر چپگرای "جبهه مردمی" تونس ابعاد گسترده تری به خود گرفته است. با توجه به توازن نیرو های عمل کننده در جناح حاکم و اپوزیسیون در تونس و مصر و مهمتر از همه هژمونی نیروهای متمایل به چپ و غیرمماشت جو در جناح مخالف وضع موجود، پتانسیل به عقب راندن اسلامگرایان و سیاست های پویولیستی آنان مهیا بوده و تجارب اخیر نیز نشان می دهد که تحولات جدید در این کشورها در مسیر معکوس وضعیت حاکم حرکت خواهد کرد. این در حالی است که نشست سران همکاری اسلامی با ۵۷ کشور عضو در روز چهارشنبه ۶ فوریه در قاهره برگزار شد و به واسطه اختلافات درونی موفق به هیچ تصمیم گیری و توافق جدی بین اعضا در خصوص محورهای مذاکرات نگردید. تحولات سوریه که به طرف جنگ داخلی و منازعات فرقه یی از همان ابتدا حرکت کرد، در میانه های سال جاری با توجه به دست بالای شورشیان منتصب به القاعده و تندورهای مذهبی در بطن بحران کنونی نگرش منطقه یی و بین المللی را نسبت به رخدادهای این کشور تا حدودی تغییر داد. همچنین با توجه به مشکلاتی که به واسطه نزدیکی دولت "بشار اسد" به سمت اقلیت کرد این کشور برای ترکیه به عنوان پشت جبهه گروه های مسلح مخالف دمشق به وجود آمد و حزب کارگران کردستان ترکیه (پ ک ک) نیز از این وضعیت نهایت استفاده را برد و دولت "رجب طیب اردوغان" را در وضعیت تدافعی قرار داد، در کنار بن بست تصمیم گیری در شورای امنیت سازمان ملل متحد در این خصوص، نوعی حالت "پات" در این میدان منازعه حاکم شده و جنگ فرسایشی کنونی فاقد پتانسیل پیروزی برای هرکدام از طرفین منازعه می باشد. در لیبی که با دخالت خارجی "معمر قذافی" دیکتاتور سکولار این کشور سرنگون شده بود به جهت در هم ریختگی نظم عمومی در عرصه سیاسی – اجتماعی هم زمان با بی ثباتی ملی، نغمه های جدایی طلبی از شرق کشور با محوریت "بنغازی" شنیده می شود و عدم کنترل مرزهای این کشور موجب گردیده تا بحران به کشورهای نیجر، مالی و الجزایر نیز تسری پیدا کند. بحران فلسطینی – اسرائیلی که در دوران زمامداری جناح راست به رهبری "بنیامین نتانیاهو" طرح صلح را به جهت ادامه شهرک سازی در مناطق فلسطینی سرعت بخشیده است همچنان با در بسته مواجهه است. پذیرش درخواست فلسطینی ها به عنوان "کشور ناظر غیر عضو" در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ماه نوامبر با رای اکثریت قاطع و پیروزی "باراک اوباما" در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ۶ نوامبر با توجه به حمایت آشکار نخست وزیر اسرائیل از "میت رامنی" جمهوریخواه، دولت تل آویو را در یک انزوای بین المللی و انتقاد نزدیک ترین متحد بیرونی این کشور قرار داد. انتخابات نوزدهمین دوره "کنیست" در روز سه شنبه ۲۲ فوریه ۲۰۱٣ در اسرائیل که خلاف پیش بینی های اولیه منجر به کاهش چشمگیر رای و کرسی های احزاب راستگرا و مذهبی تندرو گردید. از ۱۲۰ کرسی پارلمان جناح راست تنها توانست ۶۰ کرسی را از آن خود کند که هر چند از طرف "شیمون پرز" رئیس جمهوری بار دیگر نتانیاهو که ائتلاف وی (لیکود – اسرائیل بنیتو) ٣۱ را کسب کرده بود مامور تشکیل کابینه شد اما به نظر می رسد که روزهای سختی در انتظار نخست وزیر راستگرای اسرائیل خواهد بود. تحولات دوقلوی پاکستان - افغانستان و برنامه خروج نیروهای نظامی "آیساف" در پایان سال ۲۰۱۴ با توجه به گسترش بی ثباتی در دو سوی خط "دوراند" هیچ چشم انداز مثبتی را نشان نمی دهد و طرح صلح با طالبان هم به جهت مطالبات بنیادین این گروه واپسگرا همچنان در یک دایره بسته به حیات "شکلی" خود ادامه می دهد. بدون تردید تحولات ایران که به تازگی به جهت نزدیکی به انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۱٣۹۱ سیر شتابنده یی به خود گرفته و در نبود جناح اصلاح طلب شکاف در بین اصولگرایان بیش از حد تشدید شده است، از اهمیت زیادی در ترسیم روند سیاسی – اجتماعی در آینده ی این کشور برخوردار خواهد بود. دوئل رئیس جمهوری و رئیس مجلس در جریان استیضاح وزیر کار و رد شدن دو طرف از خطوط قرمز نظام برای اتهام زدن به یکدیگر در کنار نوع عملکرد غیرقابل پیش بینی "محمود احمدی نژاد" که حتی از جشن های ۲۲ بهمن به عنوان یک تریبون انتخاباتی استفاده کرد بدون شک هزینه های این انتخابات را برای نظام اسلامی دوچندان کرده و "خواص با بصیرت" را رو در روی یکدیگر قرار خواهد داد. از طرف دیگر درهم ریختگی وضع اقتصادی کشور به واسطه عدم مدیریت درست و تشدید تحریم های بین المللی بسیاری از طبقات کارگری و لایه های اجتماعی متوسط را نسبت به آینده ناخشنود کرده است.

اتحادیه اروپایی: در اروپا سیر تحولات هر چند که در یک فضای دمکراتیک انجام می گیرد اما دوقطبی های گسست وار در درون جوامع ملی و اختلافات اساسی بین اعضای ثرتمندتر شمالی با اعضای ضعیف تر جنوبی – مرکزی به نقطه یی رسیده است که از یک طرف شکاف دولت – ملت در فاز درونی و "واگرایی" را در فاز بیرونی عمیق تر از همیشه کرده است. بحران اقتصادی در کشورهای یونان، اسپانیا، پرتقال، ایرلند و ایتالیا در کنار کاهش رشد اقتصادی در دیگر کشورهای اروپایی که با نسخه های برنامه "ریاضت اقتصادی" طبقات کارگری و متوسط جامعه را به خط فقر نزدیک کرده است با اعتراضات گسترده مردمی در تمامی نقاط اروپا همراه شده است. نشست های دوره یی سران اروپایی برای برون رفت از بن بست موجود که در آخرین نشست در ماه فوریه جاری در بروکسل منجر به کاهش حدود ۵۰ میلیارد یورو از بودجه نزدیک به ۹۶۰ میلیارد یورویی اروپایی گردید نیز نه تنها در آینده مشکلات این اتحادیه را حل نمی کند که حتی موجب رکود بیشتر و تعمیق بحران در کشورهای ضعیف تر خواهد شد. هر چند که پیروزی "فرانسوا اولاند" در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه امید برای بهبود اوضاع در اتحادیه را در جهت برنامه "رشد" افزایش داد اما شراکت بریتانیا، آلمان و کشورهای شمال اروپا در جهت عکس، تمام امیدها را بر باد داده است. بی ثباتی سیاسی – اجتماعی در یونان و اسپانیا در کنار انتخابات پارلمانی ایتالیا در ششم و هفتم اسفند با توجه به احتمال پیروزی ائتلاف چپ میانه در این کشور بر عمق اختلافات در درون اتحادیه خواهد افزود. هم زمان با این بحران بنیادین، در حوزه جغرافیای سیاسی نیز اتحادیه اروپایی با یک گسست حاشیه یی روبه رو می باشد که در اسپانیا مناطق "کاتالونیا و باسک" خواهان جدایی از مادرید شده اند و در جزیره نیز "اسکاتلند" می خواهد خرج سفره خود را از لندن جدا کند. در آلمان که موتور محرکه اقتصاد اروپایی تلقی می شود آمارها نشان می دهد که رکود دامنگیر این کشور نیز شده است و در طی برگزاری انتخابات محلی در ۱٣ ایالت این کشور حزب "دمکرات مسیحی" به رهبری "آنگلا مرکل" صدراعظم و متحد آن "دمکرات های آزاد" با شکست های پیاپی روبه رو شده اند و آخرین بدبیاری وی نیز با استعفای خانم "آنت شوان" به دلیل جهل مدرک دکترای خود از دانشگاه دوسلدورف تکمیل شده است. ظاهرا حال و روز امروز اتحادیه اروپایی با استعفای پاپ "بندیکت شانزدهم" در روز ۱۰ اسفند، تصویر واقعی تری از شرایط کنونی قاره به نمایش می گذارد و به زودی می بایست بار دیگر چشم ها به "دود سفید" یا "دود سیاه" از دودکش کلیسای "واتیکا" برای انتخاب پاپ جدید خیره شود. استعفای "جوزف آلویس راتزینگر" از بالاترین مقام کلیسای کاتولیک هر چند که به بهانه ضعف جسمانی اعلان شده است اما به لحاظ بحران در واتیکان و عملکرد محافظه کارانه پاپ ٨۵ ساله آلمانی در خصوص مخالفت با اصلاحات ضروری در کلیسا و عدم خوانش فرهنگ مسلط بر واتیکان نسبت به تحولات نوین در عرصه جهان معاصر به نوعی در حیطه "تغییر" قابل توجیه است.

آمریکا: معمولا تحولات درونی ایالات متحده آمریکا به واسطه نقش هژمونیک این کشور در عرصه جهانی در فورماسیون موجود، ابعاد بین المللی به خود خواهد گرفت. بعد از ورود باراک اوباما به کاخ سفید در سال ۲۰۰٨ میلادی که بیش از هر چیز معلول جامعه به شدت قطبی شده آمریکا بود رویای "تغییر" وی به لحاظ عدم رسیدن به اهداف اعلان شده هر چند که حامیانش را قانع نکرد اما نشانه های تغییرات سیاسی – اجتماعی در ساخت حاکم این کشور تلقی گردید. این پروسه مسیر حرکتی خود را در انتخابات ریاست جمهوری ششم نوامبر ۲۰۱۲ بیشتر از قبل به رخ کشید و صف بندی های جدیدی که حول مباحث اقتصادی، اجتماعی، امنیتی، فرهنگی و به خصوص حقوق اقلیت های نژادی شکل گرفته بود، اولین رئیس جمهوری سیاهپوست واشینگتن را برای بار دوم در کاخ سفید ماندگار کرد. اوباما به عنوان یک سازمانگر اجتماعی که از بدنه ی حزبی به ساخت فوقانی حزب ارتقا یافته بود بازخورد مبارزه درونی جامعه آمریکا از لیبرالیسم اجتماعی در تقابل با نئولیبرالیسم اقتصادی بود که رقیب وی "میت رامنی" از حزب جمهوریخواه آن را نمایندگی می کرد. اهداف تعیین شده از سوی اوباما در خصوص افزایش چهار درصدی مالیات دو درصد از ثروتنمدان که حدود ٨۰ درصد توان اقتصادی کشور را در دست دارند، پاسخگویی وی به مطالبات مشروع مهاجرین غیرقانونی ساکن در آمریکا که ۱۲ میلیون نفر را شامل می شود، پافشاری وی بر طرح بیمه های اجتماعی و مبارزه با آزادی خرید و استفاده سلاح های اتوماتیک به بهانه رعایت متمم دوم قانون اساسی کهنه آمریکا، تماما در راستای تجدیدنظر در ساخت پایه سیاسی – اجتماعی موجود تلقی می شود. فشار مستقیم و غیرمستقیم قدرت های نوظهور اقتصادی و همچنین تثبیت الگوی جدید در حوزه کشورهای آمریکای لاتین که هم زمان توزیع ثروت و رشد اقتصادی را در مسیر توسعه هدفمند خود دنبال می کنند بر تغییر رفتار و سیاست های واشینگتن تاثیر غیرقابل انکاری داشته است.
بررسی تحولات یک سال اخیر در تمامی حوزه های ژئوپلتیک از شرق تا غرب، بدون شک به همان اندازه گسترده و بسیط است که نادیده گرفتن بخشی از آن در این نظم موزائیکی حاکم بر جهان معاصر می تواند هر گزارش یا تحلیلی را دچار نقصان کند. آنچه هم اکنون در شرق آسیا و به خصوص با رشد بالای ٨ درصدی اقتصاد چین رقم خورده است در کنار اختلافات بازمانده از دوران استعمار امپراتوری ژاپن در مناقشات جزایر اقیانوس آرام و دریای چین و تبدیل این منطقه به اولویت اول امریکا در حوزه اقتصاد و امنیت از جمله مواردی است که تاثیر آن کمتر از مسائل دیگر نخواهد بود. آزمایش هسته یی کره شمالی در ماه فوریه تاییدی بر این نظر بود که تحریم و انزوای کامل یک رژیم بسته بدون یک نقشه راه تعامل پذیر نه تنها سازنده نخواهد بود بلکه می تواند عنصر یاغی را به ماجراجویی بیشتری وادار کند چرا که چیزی برای از دست دادن ندارد. در آفریقا نیز به جهت جنگ در کشور مالی و نقش فرانسه در تحولات این منطقه در کنار زایش تروریسم بنیادگرای مرتبط با القاعده در مالی، نیجر، سومالی، الجزایر، نیجریه و ساحل عاج قطعات همان پازلی می باشند که آنارشی را بر نظم ثباتمند جهانی حاکم کرده است. بدون شک جهان در حال دگردیسی و گذار شکلی – ماهوی است و دوران جدیدی آغاز شده است که سال جاری نشانه های این تغییرات را بیش از هر زمان دیگری در معرض نگاه و قضاوت عمومی می گذارد. سال ۱٣۹۱ را در یک جمله می توان سال کنش ملت ها علیه وضعیت موجود و سال شکست کلیشه های قدیمی در سامان دادن به نظم بین المللی به حساب آورد که چربش "مطالبات" بر "تعاملات" در تمامی حیطه های زیست اجتماعی وجه مشخصه آن بوده است.