از : پنهان
عنوان : مردم تغییر میخواهند
اگر خاتمی بخواهد کاندید شود و رژیم هم به خاتمی چراغ سبز کاندید شدن سال ۹۲ و شورای نگهبان هم برگه قبولی صلاحیت بدهد، خاتمی دیگر رنگ رأی های ۸۰ درصدی، همچون سال ۷۶ ، را دیگر به خواب هم نخواهد دید.
اکنون مردم میدانند که خاتمی همچون رفسنجانی وفادار به نظام هستند و در نتیجه به وقت مصلحت، نظام «خامنه ای و دستوراتش» را بالاتر از مطالبات و خواست مردم قرار میدهد.
بنابرین رژیم برای گرم کردن تنور انتخابات و کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی و بعد هم دورانداختن رأی آنها و دورکردن آنان از کل سیاست و بستن هر دهان نقد و انتقاد، احتمال دارد در صورت نیافتن جایگزینی بهتر از او کاندیداتوری اورا هم با شرط و یا بی شرط بپذیرد. اگر این اتفاق بیفتد، رأی دادن فردی خاتمی در نهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی علیرغم تحریم اصلاح طلبان همپیاله اش، قابل فهم و درک کامل است و نشان میدهد این تصمیمات پنهان از مردم در خلوت از مدتها قبل گرفته شده، فقط مردم خبر ندارند. به ظن خامنه ای، رهبر این رژیم و نظام، در این رژیم نه تنها مردم نامحرمند بلکه ناخودی و دشمن و همکار بیگانگان هستند.
دنیا در تغییر است و مردم ایران هم تغییر میخواهند. تغییر دیگر نه رفسنجانی است و نه خاتمی. تغییر احمدی نژاد هم نیست. مردم به کسی رأی میدهند که تغییر بیاورد و وضع مردم را سامان بدهد و برای خواست مردم در مقابل نظام و رهبر الویت قائل باشد، تدارکاتچی، نوکر و مزدور و دستبوس نظام نباشد. به اصلاح و تغییر قانون اساسی در خط و جهت نهایی دموکراسی و سکولاریزم معتقد باشد. به آزادی مطبوعات و بیان عقاید واقعن مومن و معتقد باشد. نه خودش و نه کابینه اش دزد و فاسد و فامیل باز نباشد. نه فقط نظام، عمدتن خدمتگذار مردم باشد. صادق و عادل و قانونمند باشد. به روابط بین الملل احترام بگذارد. سیاس و باقدرت و مدیر باشد ولی به دنبال قدرت استبدادی نباشد. مردم تغییر میخواهند. رئیس جمهوری صادق و عادل و خوشنام نماینده تمام لایه ها و طبقات، بویژه حامی فرودستان جامعه، میخواهند.
اکنون متوجه میشویم که چرا رژیم باز دوباره قبل از انتخابات در مخمصه افتاده، چون روز به روز از وجود آدمهای خوشنام و با وجدان و با استعداداش کاسته میشود، در حالیکه رسوایی و فساد و فریبکاری و تقلبش عریانتر و بی اعتمادی مردم نسبت به حکومت روز به روز فزونتر میشود.
آیا خاتمی، با آن پشتیبانی از نظام ولایی اش، با آن خصائل محافظه کارانه و نظام محوری اش و با آن کارنامه ۸ساله رئیس جمهوری اش، قادر است یکباردیگر دید و رأی مردم را به خود جلب کند و آیا اصولن خاتمی با آنچه مورد نظر و نیاز و تعریف مردم از رئیس جمهور ایده ال، از کاندیدایی شجاع و خوشنانم، و منبطق بر ضروریات سیاسی و اجتماعی جامعه در حال تغییر ایران، و برآورنده و بجاآورنده خواستهای مورد نظر و نیاز مبرم مردم، مطابقت میکند و هیچ سنخیت و قرابت و شباهتی، که رهی به سوی امید به عدالت و آزادی گسترده و بی تبعیض در آینده بگشاید، در وی میابند و می بینند؟
۵۲۶۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۱
|
از : محمد براتی
عنوان : ماملت چاره ای جزصندوق رای نداریــم!
باســلام،
دراین روزها وهفته ها مطالب زیادی درمورد آمدن ونیامدن آقای خاتمی وکاندید شدنش خواندم وهمینطور نظرات ناامیدانـه زیادی ازکاربران هرمقاله ای درهمین زمینـه ازجمله دلایلی که آقای جلایی پور، بیژن صف سری، احمدصدری،حقیقت نژاد، رشید اسماعیلی،دعوتنامه سیدابراهیم نبوی،دلایل آقای فرخ نگهدار و...، اما وقتی به سخنان آقای فرخ نگهــدار دررادیووتلویزیون های مختلف گوش میدهم وهمچنین وقتی مقالات ایشان را میخوانم، اگرچه هیچوقت به حزب توده ویاچریکهای فدایی و...علاقه ای نداشته وندارم، لیکن،ازمطالب ایشان لذت میبرم وبه یاد حرفهای دوستانم که یه زمانی طرفدار سازمان ایشان بودند می افتـم که میگفتنــد... خداپدرآقای نگهدار را بیامرزد که همچون رهبری مجاهدین مارابه کشتن نداده،الحق که ایشان سیاستمدار باتجربه ای شده است، ودرمقاله اخیرش در سایت "روز" هم منهای حمله ایشان به آقای فلاحتی که نیازی نبوده بقیه صحبت هایش سنجیده وپذیرفتنی است، زیرادراین کشورآنانیکه میخواهند کشور به سوریه یا عراق و...تبدیل شود،بسیار دراقلیند، لـذا این خواست همگانی وحتـاخواست زندانیانی هست که هم اکنون به گذراندن نزدیک به ۴سال ازعمرخود در زنداننــد، بهرحال ملت برخلاف آن عده قلیلی که رهبـری را همانند معصومین عاری ازاشتباه میدانند،رهبری را زمینی وعاری ازاشتباه نمیدانند، وقتی مملکت درنقطه خطرناکی ایستاده واگرمیشودبا آوردن آقای خاتمی مملکت را از سوریه ای شدن نجات داد،امکان ندارد رهبری اینکار رانکند، و وقتی آقای خاتمی بارضایت آقایان مهندس موسوی وکروبی کاندیدشــود، اطمینان دارم رای بیش از ۸۰درصدمردم رادرانتخابات آتی خواهد داشت، تا آنوقت این پیرسیاست های درخواب، خواهند فهمید که درنهایت ۱۵درصدبیــــش نیستنــد، و وقتی چنین پشتوانه ای درپشت سریک رئیس جمهور باشد و روشنفکران متعهدما مردم را پیوسته آگاه نگهدارند، وازآن طرف بگوش آقایان سردمدار جناح مقابل یعنی همین آقایان اصولگرا برسانند که به اندازه کوپن خود اظهارنظرکنندف محال است که موفق نشویم، بهرجهت این بسیار بهتر از سوریه ای یا عراق شدن است که خاک عزیز خودمان را زیرپوتین های سربازهای بیگانه ببینیم ویا شاهد خرابی های تمام زیرساختهــای مملکتمان باشیــم،.
۵۲۵۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۱
|
از : کیوان ش
عنوان : از ماست که بر ما ست
معمولا در هر کشوری یک قشر روشنفکر (به معنی واقعی نه جهان سومی آن) پیدا میشوند که با گفتار، کردار و نوشتارشان جامعه را آگاه کرده و به پیش میرانند و حکومتیان نمیتوانند هر کاری که دلشان خواست بکنند. اما، در جامعه عقب مانده نگاه داشته ایران روشنفکران (اکثریت شان نه همه شان) چه میکنند؟ مادام آدرس غلط میدهند و دست حکومتیان را برای سرکوب مردم و ادامه حکومتشان باز. چه جوری به طریق زیر
یک: وقتی خمینی با سلام و صلوات گوادلوپ سازان و شیادان داخلی به ایران آمد، یک روز نویسنده گان و شعرا رفتند به "حضور امام" و چهار زانو جلویش نشستند و به هجویات او گوش دادند و تحقیر خویش را پذیرفتند. گویی برای این جماعت تاریخ ایران یک کتاب جوک بود. روز دیگر هنرمندان رفتند و روز دیگر وکلا و فاجعه بارتر این بود که به در خواست "رهبران" سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، راهپیمایی بطرف محل اقامت او شکل گرفت تا از این جلادترین جلادان خواهان حق و حقوق خود شوند. حال دیگر به حزب توده (از رهبران تا اعضای آن) کار ندارم که برای نیت خاصی دست به چه فاجعه های که نزدند.
دو: رفسنجانی آمد و دکان مکر و ریا رونق صد چندان گرفت و چند تا نشریه ثنا گو و غلط انداز پا گرفت و این روباه مکار لقب امیرکبیر زمانه و سردار سازنده گی گرفت و همان روشنفکران به به و چه چه
سه: دکان رفسنجانی که بسته شد، دکان دو نبش سید خندان حیله گر باز شد و با لبخند چندش آورش، ادعای گفتگو تمدن ها را کرد و آب از لب و لوچه همان روشنفکران سرازیر کرد و کشتار و تروریسم جهانی علیه ایرانیان شدت گرفت و بدبختانه اینکه در حالی که نویسنده گان خودنویس که از سینه چاکان سبز های اسلامی بودند، امروزه علیه آنها مینویسند و "روشنفکران" ما بقال منشانه چورتکه میاندازند و از "هزینه" کم و زیاد و آمدن خاتمی مینویسند. آنانیکه فکر میکنند که یک طرز فکر بعنوان مثال تفکر توده ای از بین رفت در خواب خفلتند که این طرز فکر در پای هر نوشته ای هست و هنوز بی محابا و بدون درس آموزی، بر سینه چاکی از حکومت اسلام عزیز دست بردار نیست که نیست
دو:
۵۲۵۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱٣۹۱
|
از : نامی شاکری
عنوان : پیشنهاد به پیگیرجان!
پیگیرجان ! پیشنهاد می کنم به خیابان هم نروی ، چرا که با دیدن اینهمه مردم جورواجور، پشیمان می شوی ! همان خانه خوب است . تا دلتان بخواهد شبکه ماهواره ای و سایت اینترنتی باب میل ، در دسترس و بدون پشیمانی! الزامی هم نیست که به اخبار روز سر بزنی! اعتبار اخبار روز به گواهی اکثر مندرجاتش مراقبت از چندصدایی دمکراتیک است . در غیر اینصورت می شد، ارگان یک حزب معین با چارچوب فکری مثلا شما ! این متن که شما را اینجوری بر آشفته، دو روز است که در میان بسیاری از روشنفکران و نخبگان ایران با ایمیل و فیس بوک (با اینهمه محدودیت های موجود) دارد دست به دست می شود و مورد بحث و گفت و گو است . اصلا فرصت انتخابات ، فارغ از بازیگران و نتیجه اش ، برای ما مجالی برای دامن زدن به گفت و گو و کشاندن مردم به مشارکت در این حرف هاست .خیالتان را راحت کنم این روزها در در مترو و اتوبوس و تاکسی و کوچه و بازار، حرف هایی از جنس حرف های شما بسیار رایج اما بی خریدار اما حرف هایی از نوع حرف های سهیل روحانی، کمتر رایج اما محترم تر و مورد توجه تراست . می گوئید نه ! یک سر با خط بی آر تی از راه آهن تا تجریش بروید و مردم را تماشا کنید. فقط تماشا!
۵۲۵۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣۹۱
|
از : مسعود راد
عنوان : کاندیدا شدنِ خاتمی سقوط رژیم را تسریع میکند
من هم با کاندیدا شدن خاتمی بسیار موافقم، البته نه به خاطر دلایلی که نویسنده مطرح کردهاند. بلکه بیشتر از این نظر که فکر میکنم کاندیدا شدن خاتمی، به تضادهای درونی رژیم دامن میزند و سقوطش را تسریع میکند.
محمد خاتمی قبلا روشن کرده که برای سرنگونی رژیمی که به آن معتقد است قدمی بر نخواهد داشت. یعنی اینکه مشکل اصلاح طلبان با شخص خامنهای ست و در صورت تغییر رفتار خامنهای مشکلی با ادامه حکومت او ندارند. البته چون خامنهای امکان تغییر رفتار ندارد تلاش اصلاح طلبان برای تغییر رفتار او به آب در هاون کوبیدن میماند.
اما با کاندیدا شدن خاتمی همانطور که نویسنده هم مطرح کردهاند، هزینه هر تصمیم حکومت بسیار بالا خواهد رفت و از هر جهت دچار دردسر خواهد شد. یعنی برای خامنهای که درگیر گروه احمدی نژاد از یک طرف و جامعه بینالمللی از طرف دیگر است، جبهه قوی دیگری باز خواهد شد که چاره ای جز درگیر شدن با آن نخواهد داشت.
متاسفانه کشور گرفتار اژدهای چند سری شده که از چپاول ثروت ملی ارتزاق میکند. با وجود تحریمها و کمتر شدن امکان چپاول ثروت عمومی، سرهای متعدد این اژدها به مبارزه با هم پرداختاند و همدیگر را میدرند. مردم ایران به خوبی دریافتهاند که هیچ سر این اژدها به سر دیگر ارجحیتی ندارد و وارد شدنشان به این دعوا فقط باعث اتحاد رژیم بر علیه مردم میشود و بس.
بنظرم بهترین روش برخورد مبارزین، حمایت از وارد شدن خاتمی (و حتی رفسنجانی) به معرکه انتخابات و در عین حال تبلیغ برای عدم مشارکت مردمی ست.
۵۲۴٨۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۱
|
از : پیگیر
عنوان : اخبار روز دیگه شورش رو درآورده.
الان مدتهاست هر وقت به سایت سر میزنم، شدت دیدن نوشتههایی اینچنینی (اصلاحطلبی و اپورتونیستی) پشیمان ازین آمدنم میکنه.
به اخبار روز پیشنهاد میکنم به فکر گرفتن مجوز از وزارت ارشاد باشد.
۵۲۴۷۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۱
|
از : کیوان ش
عنوان : نگاهی به نوشته خودنویس برای آگاه کردن ذهن مخدوش خاتمی چیان
گویا درک مسائل تاریخی برای برخی از ذهن بسیار دشوار هست. نوشته زیر که در سایت خودنویس چاپ شده هست را برای سهیل روحانی (شاید هم چون روحانی هست ارادت خاصی به این جماعت دارد) میاورم تا زبانم لال درس عبرتی باشد و آگاه کننده
به جریان سال ۷۶ برگردیم و دود و دمی که شاگرد خلف آن دروغگوی بزرگ تاریخ به راه انداخت را مرور کنیم. خاتمی که بود؟ آیا این آخوند به اصطلاح روشنفکر چیزی بیشتر از یک موجسوار بود که باز هم از نادانی و سادگی جامعه روشنفکری ما استفاده کرد و بر موج نارضایتیها سوار شد. از جامعه مدنی آغاز کرد و به مردم سالاری دینی ختم نمود. مردمسالاری دینی چه بود؟ مفهومی برای بزک عمارت پوسیده ولایت فقیه. به چه صورت؟ جمهوری یعنی مردمسالاری و ولایت فقیه یعنی دینی! به همین سادگی و پس از هشت سال فریب مردم و بر باد دادن هزاران زندگی و جوانی و امید و آرزوی یک ملت با یک کلمه «تدارکاتچی» عذر بدتر از گناه آورد و به کنج عافیت خویش خزید.
در جریان پروژه اصلاحطلبی حکومتی و قلابی چه اتفاقی افتاد؟ یک سری حرفها زده شد. پرونده میکونوس به خوشی به بایگانی سپرده شد! فرصتی برای پروژه ضد ملی «بمب اتمی» ارتجاع فراهم شد. تشکیلات تروریستی ولایت فقیه در سراسر منطقه گسترده شد و هشت سال هم آدرس غلط به مردم داده شد. در انتها خاتمی چه هزینهای پرداخت کرد؟ آیا در حصر قرار گرفت؟ یا فرزندانش از مسافرت به اروپا محروم شدند؟ حقوقش کم شد؟ مشکل معیشتی پیدا کرد؟ چه اتفاقی برای ایشان افتاد؟ راستی برای شخصی «بی خاصیت و ثناگو» مگر میشود اتفاقی هم بیافتد؟
۵۲۴۴۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۱
|