از : مهران همایون
عنوان : غول خفته را باید بیدار کرد
دوستان عزیز باید در فضای واقعی ایران ،و نه در مهاجرت ،باید فکر که چگونه میتوان غول خفته جنبش،چه سبز و چه هر جنبش دیگری را از خواب بیدار کرد. باید پیشنهاد مشخص داد و کلی گویی و شعار سر نداد. چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم،صرف حضور خاتمی در ایران موجب ایجاد تحرک میشود،و شاید این تحرک سبب شود غول خفته بیدار شود
۵٣۱۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹۲
|
از : منصور ریاحی
عنوان : سترونی اصلاح طلبان دولتی ایران
آقای رامتین در نظر خود نوشته « برجسته ترین و موثرترین وجه رفرم یا اصلاح، اصلاح قوانین است ». خدمت شان می گویم که اصلاح طلبان در عصر طلایی حضور در قدرت سیاسی که دو قوه مقنناه و مجری را در اختیار داشتند . چه عمل سیاسی در راستای اجرای قانون اتخاذ کردند ؟ طرح تدوین قانون مطبوعادت عصر خاتمی با حکم حکومتی خامنه ای بایگانی شد .با این وجود فرامین صادره از ناحیه نهادهای انتخابی بدون مهر تائید رهبری محال است محال . رامین جان ، منظور شما از طرحی نوانداختن چیست و چگونگی تنظیم تشریح فرمائید .اما بدانیم که با وجود دستگاه رهبری ؛ اصلاح طلبان چه با و چه بدون «استراتژی» و «لیدرشیب» و یا با استراتژی راه به جایی نمی برد
۵٣۰٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۲
|
از : کا مبیز
عنوان : کمی هم از نتایج انفعال سی ساله
رامتین گرامی، اگر به کارنامه اپوزیسیون در این سی ساله نگاهی می انداختید، بی شک شگفتی شما کمتر از شگفتی فعلی نبود و نمی گفتید که در شرایطی کاری نکردن (انفعال) خودش کاری ست...!!!
۵٣۰٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۲
|
از : رامتین
عنوان : اصلاح طلبان بدون «استراتژی» و «لیدرشیب» نه تنها کاری نخواهند کرد که...
شگفتی من از آن است که چرا برخی از کامنت گذاران گرامی به «روند» این سه دهه در جمهوری اسلامی توجه نمی کنند! آیا داده های بیش از سی سال برای فهمیدن روند تحکیم قدرت فردی در پوشش «قانون» کافی نیست؟ حال به قربانیان و هزینه های آن برای ایرانیان هم کاری نداریم!
عده ای با شبهه افکنی:
مبارزه «مسالمت آمیز» و جایگزینی آن با «اصلاح طلبی» احزاب موسوم به اصلاح طلب؛
چه خطاهایی در ارزیابی ها و تحلیل های خود مرتکب نمی شوند.
برجسته ترین و موثرترین وجه رفرم یا اصلاح، اصلاح قوانین است. فقط یک مورد تکرار می کنم فقط یک مورد را نشان دهید که اصلاح طلبان حتی در اوج قدرتشان با داشتن قوه مجریه و قوه مقننه توانسته باشند قانونی را اصلاح کرده باشند. در شرایطی که قدرت خامنه ای هم هنوز این گونه محکم نشده بود! نه تنها موفق به هیچ «اصلاحی» نشدند که با وادادن های خود به خامنه ای، به او در روند تحکیم قدرت فردی اش کمک هم کردند! آخر تا کی می خواهیم بدون هیچ «سنجه» یا «معیاری» به حرف های تکراری و کلی ادامه دهیم؟!
باید طرحی نو در انداخت. در شرایطی کاری نکردن خودش کاری ست. اصلاح طلبان بدون «استراتژی» و «لیدرشیب» نه تنها موفقیتی نخواهند داشت که با اصرار در شرکت در انتخابات شکاف های موجود را بیشتر خواهند کرد.
پ.ن. دیدن فیلم لینکلن بد نیست. رفرم از نوعی ست که لیدرشیب لینکلن توانست به آن جامه عمل بپوشاند!
۵٣۰٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۲
|
از : مهران همایون
عنوان : برای موضع گیری دقیق باید صبر کرد
در ابتدا نام من با نام کاربر محترم "همایون"اشتباه نشود.
تحلیل و یا موضع گیری اخبار روز در عین آنکه به مطالب مهمی اشاره کرده که به عنوان هشدار لازم است ولی به اعتقاد من کمی عجولانه بود وتمام جوانب دعوت از خاتمی را در نظر نگرفته که به نظر من چند موضوع زیر را باید در تحلیلها در نظر گرفت وفارغ از شعارهای بدون پشتوانه و چپ روانه امثال آقای صفا راهکاری را به پیش برد که حاکمیت را بیشتر در بن بست قرار داد:
۱-حاکمیت از یک سو به شدت نیاز به حضور مردم در پای صندوقهای رای دارد تا هم به مخالفین چنگ ودندان بیشتری نشان دهد و هم در مذاکرات هسته ای با پشتوانه قوی شرکت کند ولی از سوی دیگر کابوس حضور مردم به مانند سال ۸۸ و ۷۶ خواب را از چشمان آنان ربوده
۲- هم اکنون یک دعوت ساده از خاتمی حاکمیت را به شدت به دست و پا اتداخته زیا میداند نامزدی خاتمی در هر صورت هزینه زیادی را به حاکمیت تحمیل میکند
۳-در صورت نامزدی خاتمی ، با انتخاباتی ۳ قطبی مواجهه خواهیم بود،اصلاح طلبان،دارودسته احمدی نژاد و طیف مخالفین او، و به همین دلیل باید از این موضوع حداکثر استفاده را کرد.
۴-در صورت رد صلاحیت خاتمی به عنوان رئیس جمهور اسبق،حاکمیت هزینه زیادی در ابعاد داخلی و خارجی میپردازد و به نظر من تمام تلاش خود را به به کار خواهند بست که خاتمی کاندیدا نشود و برای حاکمیت بهترین راه عدم نامزدی خاتمی است.
۵-در این بین دارودسته احمدی نژاد نیز بیکارنخواهند بود و در صورت نامزدی مشائی و یا شخص دیگری از این جناح،و در صورت رد صلاحیت و یا قبول نامزدی او ،و با حضور و یا عدم حضور خاتمی ،معادله تا حدودی غیر قابل پیش بینی است
در هر صورت من فکر میکنم سیاست دعوت از خاتمی برای نامزدی ،علیرغم تمام ضعف های شخصی او و پرسش های زیاد که برخی از این پرسش ها را مطرح کردید،حکومت را با چالشی اساسی روبرو خواهد کرد و به همین دلیل سیاستی هوشمندانه است ولی باید دید در چند ماه آینده چه اتفاقاتی روی خواهد داد .
۵٣۰۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۲
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : اگر حکومتگران می خواهند انتخابات واقعی باشد، احتیاجی به این همه سر و صدای بیهوده که نه خود باور اش دارند و ...
نه مردم ایران؛ نیست.
باید بی هیچ قید و شرطی زندانیان سیاسی و از جمله بانو رهنورد و آقایون موسوی و کروبی آزاد گردند. وگرنه اگر میلیارد ها دلار هم خرج شود؛ باور را نمی توان خرید. باور را فقط و فقط با عمل صالحانه و نیک می توان ایجاد کرد.
بجای این همه خرج و هیاهو که بیشتر کفر مردم زخمی و در گیر با گرانی ها و انواع بیداد اقتصادی و ... را در می آورد؛ اگر کمی خرد گرایی بود؛ به میدان می آمدن با این سخن که میلیارد ها دلار نمی تواند جایش را پر کند:
«مردم شریف و رنجدیده ی ایران!
به احترام شما، و مادران همه شهدای ایران زمین، و بخصوص به احترام مادر بزرگوار شهید سهراب اعرابی، ما همه ی زندانیان سیاسی را آزاد می سازیم تا مورد بخشش قرار گیریم.
و درود می فرستیم به بانوی بزرگ ایران زمین که از خون فرزند عزیز تر از جان گذشت برای آزادی دیگران. ژرف بینی و دریا دلی از این زیباتر نمی شود.»
البته این حرف ها از دل لیثی حبیبی در آمده نه حکومتگران.
ولی راه چاره تنها و تنها همین یک راه است و بس. باقی راه ها فقط پول مردم و وقت بر باد دادن است. یعنی نغمه یبی تأثیر تکرار خواندن و در نتیجه هیچ ستاندن.
این جملات انشا نیست؛ نهیب به کسی نیست؛ شعار نیست؛ رجز خوانی سیاسی که بعضی ها برای هم می کنند، نیست؛ در این جملات حکم تلخ تاریخ نهفته است. گر شنیدی بردی. یعنی اگر توان شنیدن داشتی.
همین.
در ضمن من پیش از این قول داده بودم در باب اینکه چرا در واژه شکافی به علم خود و تحقیقات میدانی دیرسال خود تکیه دارم، مطلبی بنویسم؛ و به وسیله ی کامنتی اطلاع رسانی کنم. من سه روز پیش این کار را انجام دادم. در نظرگاه مقاله ی جناب بنی طرف عزیز در بخش «مساله ملی» کامنت خود را نهادم. چون با ایشان نیز سخنی از دل بر آمده، نه سیاست بازانه، داشتم؛ کامنت را پای مطلب ایشان نهادم. متأسفانه دیر نوشتم، و مطلب رفت پست صفحه. اینجا تکرار کردم تا عزیزان خواننده ای که کامنت مرا نخوانده اند، بدانند که به وعده ی خود تقریبن وفا نموده ام.
چرا تقریبن؟
زیرا من آن سلسله نوشتار ها در باب واژه و زبان را، باز و باز و باز ادامه خواهم داد.
زنده باد مبارزه ی بی خشونت مردم رنجدیده ی ایران!
و زنده باد اتحاد همه خلق های ساکن ایران زمین، برای ساختن ایرانی آباد و شاد!
۵٣۰۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : انتخاب بین بد و بدتر و بدترین
چند سال پیش رندی جوکی ساخته و با لهجه رفسنجانی در اینترنت انتشار داده بود. مضمون جوک چیزی بود شبیه به این :
اعوذ بالله من الشیطان رجیم ، هم در آن رجیم هم در این رجیم.
حقیقت آنست که هرچه آمد سال نو ، گفتیم دریغ از پارسال. نه اینکه پارسال سال خوبی بود بلکه انتخاب بین بد و بدتر و بدترین است. دوران خاتمی - با همه بد فرجامی آن - همان مزایایی را داشت که جناب شاکری ذکر کردند. در انتخابات آینده - گرچه در اصل قضییه فرقی نمیکند - ممکن است مردم یکی از این سه امکان یعنی خاتمی را انتخاب کنند ، اگر بیاید. یک جوک آمریکایی منسوب به یوگی بیر میگوید پیش بینی مشکل است بویژه در باره آینده. بهترین پیش بینی بزبان کردی آنست که چشتیکه مو (یک چیزی خواهد شد).
۵٣۰٣۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۲
|
از : جمشید خودی
عنوان : انتقاد یا آیه های یاس سی ساله؟
با بی رغبتی تمام برای کاربر محترم "همایون" چند نکته را باید یادآور شوم:
من نمی دانم نسبت شما با سایت محترم اخبار روز چیست که اینطور هیستریک در مقام دفاع از آن برآمده اید. اما برداشت بنده از این برخورد شما این است که اتفاقا این شما هستید که کوچکترین انتقاد را بر نمی تابید.
بنده نه قاضی هستم و نه اصولا برای خودم چنین حقی قائلم که برای سایرینی که مخالف من می اندیشند یا متفاوت از من مسائل را می بینند، حکم به "خیانت" بدهم.
شما بجای پاسخ به بنده، به پیش بینی آینده و "خواندن دست" من و امثال من رو آورده اید :"...عده ای دوباره می خواهند فضایی درست کنند که انتقاد کردن در آن به معنای خیانت کردن باشد...". ای کاش برای اینکه به یک نتیجه گیری برسیم از این برخوردهای "رادیکال مآبانه" پرهیز می کردید و به موضوع بحث می پرداختید.
دوست محترم بنده هیچ کجا خواهان آن نشدم که فکر کردن را به اصلاح طلبان بسپاریم. برعکس در فضای انتخاباتی مورد نظر بنده اگر کسانی حرفی برای گفتن و انگیزه ای برای "عمل" داشته باشند، می توانند پیگیر آن دسته از مطالبات مردم شوند که احتمالا توسط اطلاح طلبان مسکوت خواهند ماند. فضای پیش از انتخابات سال ۸۸ را نباید فراموش کرد که جنبش مطالبات را به سخنگویان خود منتقل می کرد. (البته توانایی های موسوی در استفاده از آن فصا را هم نباید از نظر دور داشت).
اگر کسانی فکر می کنند که با تکرار "نق" زدن های سی ساله "دایر بودن فکرشان" را به اثبات می رسانند، در خیال باطل اند که این تکرار مکررات نشان از راکد بودن "فکر" ایشان دارد که با "تعطیلی فکر" تفاوت چندانی ندارد.
ذکر این خاطره تلخ شاید خالی از فایده نباشد: زمانی که در آستانه انتخابات ۸۸ فعالین اصلاح طلب با ابتکارات مختلف سعی در جذب حداکثری و زدودن مرزهای "خودی و غیر خودی" داشتند، "ما" (خودی های این طرفی، که مورد نظر بنده در انتخاب نامم بود و شما از آن برداشتی عکس کرده اید) بجای یاری رساندن به آنها و در نهایت به جنبش، در همین سایت اخبار روز آنها را مواخذه می کردیم که بعنوان مثال چرا از سرود کوهستان استفاده کرده اید؟!!!! (کار نزدیک بود به طومارنویسی برسد)!
این است آن فکر "قوی ای" که شما از "تعطیل شدنش" نگرانید؟
۵۲۹٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم
جناب شاکری،
گذشته از بحث انتخابات و اینکه خاتمی باید بیاید و یا نیاید ، اکثر آنچه در باره دوران خاتمی فرمودید در مدت معینی از آن دوران - نه در تمام آن - درست است ولی برای من خارج نشین - که جز سهولت سفر به ایران از منافع آن بهره ای نبردم - ریاست جمهوری خاتمی یک نتیجه قطعی داشت و آن اینکه ثابت کرد این رژیم قابل اصلاح نبود.
این آنروز بود. امروز که مافیا بر همه جا پنجه افکنده است مشکل بتوان باور کرد که " اصلاح طلبان " به تنهایی بتوانند کاری انجام دهد. من نسخه ای برای درمان این بیمار ندارم ولی میبینم بعضی درمان های پیشنهادی دیگران بدتر از خود مرض است. " دام سخت است مگر یار شود لطف خدا".
۵۲۹٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۲
|
از : نامی شاکری
عنوان : چند کلمه با منصور ریاحی و چپ های مشابه التحلیل !
"....در آن۸ سال اصلاحات مدل خاتمی چه دستاوردی داشت تا مانع پیروزی اصولگرایان درانتخابات ۸۴ گردد ...
...زیرا از نمد ساخته شده احتمالی اصلاح طلبان کلاهی برای چپ تدارک دیده نمی شود..."
منصور ریاحی
برای پرسش اول تان ، حالا پاسخ های پرشماری وجود دارد از جمله اینکه :
۱) آن یکدستی و یکپارچگی و یکصدایی "حکومت " ، که آنهمه هزینه از منبابع ملی صرفش شده بود ، در هم شکست . مردم دانستند که از " جمهوری اسلامی ایران " دست کم دو "خوانش" متفاوت (و گاه بسیار متفاوت )وجود دارد. در این دوران شعار "حرب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله " ، رقیبی جدید در برابر خود یافت : "ایران برای تمام ایرانیان" .
۲) در کشوری که حاکمانش بیست سال تمام ، بر طبل افتراق و جدایی مردم کوفته و مردم را به طاغوتی و ضدانقلاب و لیبرال و منافق و بی بصیرت و فتنه گر و منحرف و...تقسیم کرده بودند برای نخستین بار شعار "ایران برای تمام ایرانیان" از حکومت شنیده شد و برای اولین بار افراد و جریاناتی در قدرت از چندصدایی، آزادی اندیشه و گفتار ، تشکل و سازمان یابی ، رسانه های آزاد و..دفاع کردند.
۳) برای نخستین بار پس از انقلاب شعار " همه تحت قانون " از حکومت شنیده و پی گیری شد. برای رئیس دولت اصلاحات همین افتخار بس که به جسارت و ادب ، همه ی ارکان نظام (از رهبر تا ...) را ذیل قانون می دانست و می خواند . این بزرگترین چالش اصلاح گران حکومتی با اقتدارگرایان و مرتجعان بود که "حضرت آقا" را فراتر از قانون می دانستند و تمام منویات و رفتارهای غیر دمکراتیک شان را زیر عبای فراقانونی حضرتش سازمان می دادند.
۴) برای بازسازی کشور آسیب دیده از جنگ و انقلاب ، "توسعه ی توتالیتر" (مدل هاشمی – کارگزاران) یگانه مدل برحق و ممکن نمایانده می شد . از این مدل "برحق " ، خیل عظیمی از تخبگان فکل کراواتی تا پادوهای لیبرال یقه آخوندی دفاع می کردند. دولت اصلاحات مدل جدیدی از رویکرد به توسعه را به میان مردم (وحتی نخبگان) کشاند: مدل مشارکتی .(موضوع عدالت اجتماعی بار دیگر مجال ترویج و تحقق یافت) .در همین " فضا " به یاد بالایی ها و پایینی ها آورده شد که بدون توسعه ی سیاسی و مشارکت تمام ایراانیان ، توسعه ناپایدار و غیر قابل دوام خواهد بود.
۵) در کشوری که با سوء مدیریت حاکمان ، دامنه ی اجماع جهانی بر علیه ایران روز به روز گسترش می یافت، برای نخستین بار سیاست اعتمادسازی مورد توجه و اجرا قرار گرفت .از کشورهای منطقه تا دول اروپایی ( و حتی آمریکا) . در این دوران بود که اصلاح گران حکومتی موفق شدند "برنامه ی تعلیق غنی سازی اورانیوم" را به حکومت بقبولانند تا مجالی برای اجرای سیاست های اعتمادسازی با جهان بیابند. فرصت هایی برای اقدامات اقتصادی زیربنایی و...
۶) در حکومتی که "حذف فیزیکی " مخالفان و منتقدان در مقیاس ملی و بین المللی یک "اصل انقلابی و دینی" تلقی می شد، برای نخستین بار مواضع و اقداماتی جسورانه در طرد و تقبیح راهکارهای مبتنی بر حذف و خشونت مورد توجه قرار گرفت . اقرار به "قتل های زنجیزه ای توسط وزارت اطلاعات حکومت " اقدامی بود که سید محمد خاتمی هنوز دارد هزینه اش را می پردازد.(از همان روز بود که او در نظام ج اا غیر خودی تلقی شده است .)
۷) از تظر وضعیت اقتصادی هم فقط به حرف های "آقا رسول" آبدارچی شرکت مان استناد می کنم که می گوید " نمی دانم آنوقت ها نفت مان را ده دلار می خریدند یا بیست دلار، اما می دانم که صد دلار نبود و ما مرغ را کیلویی هزار و دویست تومن می خریدیم و برای یک بسته شیاف استامینوفن برای قطع تب بچه ام آواره ی دواخونه های شهر نمی شدیم و گاهی که بچه ها را به پارک می بردیم یک ساندویچ و نوشابه خرجشان می کردیم و..."
...و اما در باره ی نمد و کلاه برای چپ ها!
عزیز دل برادر ! کی و کجا چپ ها از حضورشان در میدان به دنبال نمد و کلاه بوده اند؟ آنهم کلاهی که اصلاح طلبان برایشان تدارک ببینند؟ آنها که دهه هاست کلاه و سر برای تحقق امر مردم (از جمله همین امور که برشمردم) می دهند. لابد شوخی می فرمایی؟ نفرما!
۵۲۹۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۲
|
از : منصور ریاحی
عنوان : بار دیگر اسیر تراژدی هیجانات کاذب شدن نشویم
باز انتخاباتی در راه است و جلب نظر و تهییج افکار عمومی آغاز شده است ؟ برای چه ؟ اینکه بعداز ۸ سال بویژه ۴ سال بعد از انتخابات ۸۸ توزیع قدرت در جمهوری اسلامی صورت می گیرد ؟ طبیعتا در انتخابات پیش رونظیر دیگر انتخابات جناح دیگری برگزیده می شود ؟برخی فکر ی کنند این بار شاهین اقبال پیرامون خاتمی گردانده می شود . گیرم چنین شود . آیا آوردن خاتمی چه تحولی در فضای موجود جامعه ایران ایجاد خواهد کرد ؟ انتظار بیش از توان صرف شده اصلاح طلبان در طول ۸ سال حضور در ریاست جمهوری و تصدی قوه مقننه عبث می نماید در آن۸ سال اصلاحات مدل خاتمی چه دستاوردی داشت تا مانع پیروزی اصولگرایان درانتخابات ۸۴ گردد . باوجود سترون شدن اصلاح طلبان و بی اثر بودن اعتراضات سبزها باز جمایت از آن ها حماسه بوجود نمی آورد . اگر چپ انتظار بازتکرار دوم خرداد را داشته باشد خوش باوری محض است . قصد حاکمیت وحتی اصلاح طلبان و سبزها نه تنها محدود به جلب نظر اقشار متوسط مدرن نبوده بلکه نمایندگان روشن بین آن یعنی نیروی چپ نیز می باشد تا از مشارکت آنها صندوق های رای را پرتر نمایند . بدین ترتیب نباید در دام آنها گرفتار شویم . بر فرض محال اگر کاندیدای اصلاح طلبی از صندوق بیرون آید امکان ندارد فراتر از خاتمی بشود . خاتمی که علیرغم همراه داشتن مجلس ششم باز تدارک چی ولایت فقیه بود . من توصیه عمومی به تحریم ندارم . لیکن از مشارکت نیروی چپ به منظور دفاع جهت روانه کردن خاتمی به کاخ ریاست جمهوری نیز استقبال نمی کنم. زیرا از نمد ساخته شده احتمالی اصلاح طلبان کلاهی برای چپ تدارک دیده نمی شود. زیرا در صورت پیروزی کار خاصی انجام نخواهد پذیرفت .
۵۲۹۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣۹۲
|
از : نامی شاکری
عنوان : از میان دود کباب و قلیان نوروزی "خلق قهرمان ایران "
" ...باید به بالاتر از تحریم عبور کرد و برچیدن بساط رزیم ولایت فقیه را هد ف قرار داد..."
عیسی صفا
از میان دود کباب و قلیان نوروزی "خلق قهرمان ایران " عارضم که:
" برچیدن بساط ...." دیریست که آغاز شده است . از دیروز دوم خرداد ۷۶ . کافیست که از مواجهه ی اراده گرایانه وذهنی با وقایع تاریخی اجتناب کنیم و همان اصول مقدماتی و ساده ی تحلیل عینی "وضعیت "را به کار گیریم . شما بهتر از من می دانید که در حوزه ی سیاسی ایران ما نوابغی داریم که از فردای انقلاب بهمن مرغ شان یک پا داشته و مباهی به تحریم در هر وضعیتی بوده اند. وقتی حسن حبیبی و بنی صدر کاندیدا بوده اند، یا وقتی که هاشمی رفستجانی و دکتر شیبانی ، وقتی که خاتمی و ناطق نوری ، وقتی که هاشمی و احمدی نژاد یا موسوی و احمدی نژاد ! حالا این "بالاتر از تحریم" عیسی صفا در این "پیچیده ترین وضعیت سیاسی پس از انقلاب " ممکن است شان و اعتباری والاتری برای او در میان اپوزیسیون متفرق وپرمدعای درون و بیرون از ایران فراهم آورد اما برای مردم ایران نان و آب نمی شود. می گویم چرا :
۱) اسقاط نظام "فعلا " نه ممکن است (مسالمت آمیز یا غیرآن) نه مفید.
۲) رقابت های سیاسی می تواند "فعلا" در چارچوب همین "قوانین"موجود اهدافی "دمکراتیک" را تعقیب کند.
۳) مبارزه و مقاومت سبزها از خرداد ۸۸ تا امروز، نتیجه داده و اقتدارگریان را دچار ریزش و فروپاشی جدی کرده. تقریبا تمام پیش بینی های مهندس موسوی درست از آب درآمده و بالایی ها بیشتر از پایینی ها از این موضوع اطلاع دارند ، اما از تمکین به آن می گریزند.
۴) از دوم خرداد ۷۶ تا امروز ، مردم به آزمون وخطایی پرهزینه درس های لازم را از ظرفیت های "نظام" ، مقام و موقعیت و قدرت یک رئیس جمهور در آن فرا گرفته اند.
۵) به لحاظ " ذهنی" ، امکان بازگشت به "انتخابات" های ماقبل دوم خردادی منتفی است .
۶) یک "وضعیت" کاملا بی سابقه به وجود آمده که برای سیاست "اصلاح طلبی" شانس جدیدی برای "برآمدن" فراهم آورده...
در این "وضعیت"، آوردن خاتمی به انتخابات به هیج وجه ، "هدف" اصلاح طلبان نیست که برای نیل به آن هر کاری کنند."هدف" چیزهای دیگری است که ممکن است برای نیل به آنها یا گرایش به سمت وسویشان ، بتوان از "این تنها و بزرگترین سرمایه ی اصلاح طلبان " استفاده کرد. آیا مروری بر "برآمدن" خاتمی و جنبش دوم خرداد تا کنون (با تمام قوت و ضعف ها) این موضوع را تائید نمی کند؟
با تمام ارج و قرب مبارزان و قربانیان جنبش سبز،به ویژه مهندس موسوی ، باید به اکنون از سکوی آینده نگریست نه از چاله ی گذشته . وضعیت خطیر است و "مهار قدرت" واپسگرایان و اقتدارگریان و عقب راندنشان به مواضع ماقبل ۱۳۸۴شان، از نان شب واجب تر! نه صرفا با توجه به "نتیجه" که با تاکید بر "فرایند" هم ! سال ها مبارزه ی مردم با ارتجاع و اقتدارگرایی دارد به جاهای شیرینی می رسد. نمی توان در چنین فضایی نشست و نظریه پردازی کرد. حالا وقت استفاده از نظریه پردازی این سال هاست . وقت تشان دادن راهکارهای ممکن، عملی با نتایج ملموس و قابل ارزیابی و اندازه گیری و متناسب با این "وضعیت" تاریخی...
در این "وضعیت" ، از فعال سیاسی ارجمند و خوش سابقه ای چون عیسی صفا انتظار دیگری می رود ، وگرنه در میان آن اپوزیسیون متفرق و پر مدعا کم نیستند آدم ها و جریان هایی که سال هاست شعار "بالاتر از تحریم" می فرمایند! راستی "بالاتر از تحریم " از جنس سیاسی ست ؟
۵۲۹۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣۹۲
|
از : الف باران
عنوان : گر چرخ بکام ما نگردد، کاری بکنیم تا نگردد...
آنانکه هنوز انتظار دارند این چرخ را دوباره بکام خود و نه بکام مردم بچرخانند ، بر تمامی خواستههای مردم پشت کرده و فقط راه منافع خویش را در پیش گرفته اند. آنها به این نتیجه رسیده اند که با مردم بودن دیگر به نفع آنها نیست . نه به پست و مقامی خواهند رسید و نه به داشتن یک زندگی راحت و مرفهی ! چارهای جز توبه از گذشته و درخواست بخشایش از متملکان دوزخ و بهشت نظام را ندارند .
شرایط بوجود آمده برای آنها همان شرایط اسیر شدگان در زندانهای جمهوری جهنمی اسلامی است که با اندک توپ و تشری ندامت خود را در "تواب" میبینند. همان کسانی که دیگر نه مردم به آنها اعتمادی دارند و نه حکومتیان ! راهی جز توبه ، خدمتکاری و خدمتگزاری بدون قید و شرط برای آنها نمانده است .
انتخاباتی در کار نیست ، نمایشی دوباره برای سنجش خودیها و ناخودیهای احرام مطهره خواهد بود . نظام ذرهای از جنایات و تخلفات گذشته عقب نشینی نکرده و راهی جز امتداد مسیر گذشته نشان نداده است.برعکس این اصلاحطلبان اند که با ، پرچم سفید،زرد و لبخند آشتی ملی خواهانه به درگاه خداونگاران ثروت خون و جنون روانه اند....
سیاستها بر روی زندگی مردم سایه میافکنند، آنچه نیست و مردم آنرا میطلبند، داشتن یک زندگی بی دغدغه و شرافتمندانه است و آنچه هست و در راه پیش رفتن است تلقین و اصرار یافتن در نبودن هاست...
۵۲۹۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣۹۲
|
از : سهراب
کاندیدا شدن خاتمی بدون تغییر سیاستهای خامنهای و سپاه هیچ تغییری در وضعیت جامعه و موقعیت بینالمللی ایران ایجاد نخواهدکرد. در صورت تداوم سیاستهای فعلی باندحاکم، ریاست جمهوری خاتمی و ریاست جمهوری آبدارچی بیت خامنهای تفاوتی نخواهد داشت. امید به خیزش مردم بدلیل مهندسی انتخابات هم کاملا غیر واقعی است و کاندیداهای ریاست جمهوری نتایج انتخابات را از اکنون پذیرفتهاند و هیچگونه اعتراضی نخواهند کرد. خاتمی هرگز بدنبال ایستادگی در مقابل خامنهای و سپاه نیست.
۵۲۹۴٣ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۲
|
از : همایون
عنوان : به «جمشید خودی» و بعضی دوستان دیگر
به نظر می رسد پاره ای از «خودی» ها هستند که مطلقا تاب تحمل کوچکترین انتقادی به اصلاح طلبان را ندارند. از جمله همین آقای جمشید خودی و دوست دیگری که در پای فیس بوک اخبار روز اعلام کرده انتقاد به تاج زاده «بی انصافی زایدالوصف» است!
آقای «خودی»، در کجای این یادداشت اخبار روز نوشته است شما بروید انتخابات را تحریم کنید که با این پیش داوری کامنت خود را شروع کرده اید و تا آخر ادامه داده اید؟
آیا انتقاد کردن از اصلاح طلبان به معنای «سیاه و سفید» دیدن و فکر خود را تعطیل کردن و وظیفه ی فکر کردن را به آن ها سپردن نشانه ی «رنگی» دیدن است؟! بحث این یادداشت آن طور که من فهمیدم این است که سرنوشت این انتخابات را به آمدن و یا نیامدن آقای خاتمی محدود نکنید و روشن به مردم بگویید دارید کدام آقای خاتمی را به انتخابات دعوت می کنید. متاسفانه عده ای دوباره می خواهند فضایی درست کنند که انتقاد کردن در آن به معنای خیانت کردن باشد.
۵۲۹٣۷ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۲
|
از : جمشید خودی
عنوان : مشکل "ما" ناتوانی در آموختن از تجارب تاریخی است
من تا سال ۸۸ مانند دوستان اخبار روز همه چیز را در داخل سیاه و سفید می دیدم و همواره بدنبال سیاست تحریم همه انتخابات برگزار شده در کشور بودم.
اما اتفاقات سال ۸۸ و رهبری هوشیارانه جنبش توسط موسوی (که "ما" همراه با راست داخل تا پیش از انتخابات به تخریب وی می پرداختیم) برای من تامل برانگیز شد.
سوال اینجاست که اگر فرض کنیم سرنوشت انتخابات سال ۸۸ آنطور که "ما" آرزو داشتیم برگزار می شد (مشارکت حداقلی یا همان تحریم)، جامعه ما به جایگاه امروزین خود می رسید؟ آیا حکومت با بحران مشروعیتی با این عمق می رسید؟
حال در قبال انتخابات پیش رو هم همین سوالات مطرح هستند! صرف نظر از این که رفتار حکومت در قبال کاندیداتوری آقای خاتمی چه خواهد بود، و اینکه خاتمی با کدامین شعارها وارد عرصه شود، همین واقعه (نامزد شدن خاتمی) می تواند روح تازه ای به جنبش موجود در داخل ببخشد و باعث طرح مجدد مطالبات مردم در سطحی گسترده تر شود.
هستند نیروهایی که با هرگونه تحرکی در داخل مخالفند و با تشویق انفعال دست به دعای مداخله نظامی غرب و وهابیون قطر و عربستان نشسته اند.
هستند کسانی که آگاهانه یا ناآگاهانه با سردادن شعارهای دهان پرکن و در عین حال سردرگم کننده (مثل یادداشت کوتاه کاربر محترم عیسی صفا) در "تحمیل" انفعال به جامعه، گروه اول را یاری می کنند.
اما تکلیف "ما" بعنوان نیروهای متکی به مردم چیست؟ می توانیم از کنار همه معضلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و خطرات خارجی که می تواند بر مشکلات موجود مردم مان صد چندان بیافزاید، با سکوت عبور کنیم؟ و منتظر تعیین تکلیف از طریق "دست غیب" شویم؟
دوستان زندگی در ایران جاری است. مردم بطور روزمره در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتی هستند که قلم در وصف آنها ناتوان است. اولویت های مردم لزوما آن چیزهایی نیستند که "ما" در عالم ذهن خود می پرورانیم. بعد از سی سال زمان آن رسیده که کمی به خود بیاییم.
کارزارهای انتخاباتی را، هر چند مهندسی شده (تا حد کودتای ۸۸) باشند، بایستی بعنوان فرصتی جدید برای ارتباط با جامعه و طرح مجدد مطالبات جنبش دید. دستاوردهای انتخابات ۸۸ با وجود نتیجه کودتایی آن بسیار با ارزش بودند. باید تلاش کرد تا از هر فرصتی برای پیشبرد و تعمیق آنها بهرهبرداری کنیم.
موفق باشید
۵۲۹٣۵ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۲
|
از : عیسی صفا
عنوان : سیاست بازی نه!
در دوره ایکه در پیش داریم و با انتخابات و شیوه برخورد با آن مشخص می شود چند نکته را باید در نظر بگیریم :
ـتاکتیک های انتخاباتی باید در خدمت تقویت جنبش مردمی و سبز علیه رژیم ولایت فقیه باشد.هر تاکتیکی که ادامه مبارزه علیه کودتای انتخاباتی دور گذشته نباشد برای جنبش مردمی زیان بخش و به نفع حاکمیت است.
ـ در مورد مهندسی انتخابات از طرف حاکمیت نباید هیچ تردید و توهمی داشت.البته مانور حاکمیت برای مهندسی انتخابات محدودتر شده است.نباید هراس خامنه ای را نادیده گرفت.
ـ نباید فریب بزرگ نمایی قدرت احمدی نژاد را خورد. او فاقد پایگاه قوی در چاچوب قدرت حاکم است. بسیج توده ای از طرف وی ، اگر ظرفیت و جرات چنین کاری را داشته باشد در نطفه خفه خواهد شد.
ـ در این دوره با توجه به بحران عمیق حاکمیت ،سیاست تحریم ناکافی خواهد بود. باید به بالاتر از تحریم عبور کرد و برچیدن بساط رزیم ولایت فقیه را هد ف قرار داد.
۵۲۹٣۲ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۲
|
از : آرش ادیبان
عنوان : آخرین بازی اصلاح طلبان
با سلام،
اصلاح طلبان راهی جز قبول شرایطی که رهبر برایشان گذاشته ، ندارند و آن هم به این علت است که آنها در جذب وبسیج مردمی که درمبارزه برای آزادی وعدالت اجتماعی وزندگی بهتر چشم امید به آنهاداشتند،ناتوان بودند.
ولی این دلیلی موجهی برای اصلاح طلبان نیست ، چون آنها از منافع مردم گذشت می کنند ،لزومی ندارد که از منافع خود هم باید چشم پوشی کنند.
آنها با شناخت شرایط موجود شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را بهترین فرصت برای بدست آو ردن موقعیت از دست رفته خود می یابند ، وخوب می دانند که باید اول بیعت کرده وحلا لیت بطلبند ومرز خود را با جنبش سبز مشخص کنند، تا این نعمت مبارزه بر علیه احمدی نژاد نسیبشان گردد، وانتخابات پورشور ودشمن شکن را به عنوان هدیه به رهبر بدهند ورهبر را نمک گیر کنند.
۵۲۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۲
|
از : حمید ارجمند
عنوان : اخبار روز و شرافت حرفه ای
در آغاز یاد آوری مینمایم با خواندن نظر اخبار روز و اشارات ذکر شده پیرامون انتصابات پیش رو دلگرم شدم که هنوز هموطنانی آگاه و شرافتمند در رسانه های مجازی یا مکتوب یافت میشوند که کارشان نه نفس رساندن به پیکر متعفن اهریمن حاکم میباشد بلکه در جهت روشن سازی فضای تیره و پر از دامهای رنگا رنگ ولی فقیهه و مزدوران رنگارنگش میباشد . آنچه که لازمه گفتار و هشدار لازم بود اخبار روز به روشنی و روانی و بدون لغت بازیهای گمراه کننده شبهه روشنفکری بیان داشته و نیازی به تکرار من نیست فقط باید نکته ای مهم را تذکر دهم و آنهم از معجزات و امداد های غیبی این رژیم اهریمنی میباشد که ناگهان زندانیانش ؟! در داخل سلول حزب سیاسی ایجاد میکنند و ستاد انتخاباتی و کاندیدای ریاست جمهوری معرفی میکنند و تمام امکانات رسانه ای هم در انعکاس و دعوت این جماعت بکار گرفته میشود ! تو گوئی که حتما باید بفرموده نائب امام زمان مردمی که کتک و شکنجه و تجاوز بهشان شده گوئی همچون مسخ شدگان سرزمین اهریمن و در تاریکی همچون عروسکی خیمه شب بازی به صحهنه بیایند تا تائتر ولی فقیهه و آخوندهای جنایتکار بی وطن و بی پرنسیب را بعنوان سیاهی لشگر پر سازند و چه بیشرمانه است که هنوز کاندیداهای دور قبل در زندان هستند و عده ای شیپور شرکت در این نمایش مسخره و تحقیر کننده را بصدا در میاورند ! و برای من حقیقتش داستان اینگونه زندانیان با اینگونه مواضعشان بسیار مشکوک میباشد چون در همین زمان هستند زندانیانی که حتا امکان یک ملاقات ۵ دقیقه ی هم ماه هاست که ندارند چه برسد به تشکیل ستاد از داخل اوین برای موجود بی لیاقتی که دستش در طول ۸ سال ریاست جمهوریش برای مردم رو میباشد . بر قرض هم که این موجود دوباره انتخاب شود آیا عملکردش با توجه به اوضاع امروز و مافیای دربار ولایت و سپاه از دور قبل درخشانتر خواهد بود ؟! او هرگز انتخاب نخواهد شد و از وجودش فقط برای کشاندن یک عده بیشتر به پای صندوقهای ریا و تقلب استفاده خواهد شد .
۵۲۹۲٣ - تاریخ انتشار : ٨ فروردين ۱٣۹۲
|
از : محمد جعفری
عنوان : بر سر عهد و پیمان باید ایستاد
دوست عزیزم سلام
به شهادت کتاب ها و مقاله های فراوانی که در رابطه با انقلاب و بویژه در دورانی که من در آن شرکت داشته ام، اگر به ضرس قاطع بگویم که تنها کسی هستم که آنچه در چنته علمی و حافظه تاریخی خود داشته ام برای ملت ایران منتشر کرده ام، اغراق نگفته ام. بنابر آن مطالبی هم که در مکاتبات با آقای اشکوری آمده به نوعی در مقاله ها و یا کتابها آمده است و چیزی نداشته ام که پنهان بوده و به ایشان نوشته ام. اما نظر به اینکه هدفم از مکاتبات حل مشکلی چه از جانب من و چه از جانب ایشان بود، و طبیعی بود که اگر به غیر از روشی که اتخاذ شد، می شد، ایشان وارد گفتگو نمی شد، من به ایشان قول دادم که گفتگوها برای انتشار عمومی نیست. ولذا من ایستادن بر سر عهد و پیمان را از مهمترین و یا اصلی ترین وظیفه انسانی می دانم و لو آن عهد و پیامان به ضرر خودم باشد.
محمد جعفری
۵۲۹۱۹ - تاریخ انتشار : ٨ فروردين ۱٣۹۲
|
از : الف رسمی
عنوان : درست، دقیق و راهگشا
موضع اعلام شده بسیار درست، دقیق، و راهگشا است. البته جریان هایی از چپ و جریان هایی از راست به آن می تازند که طبیعی است.
طرح مهندسی انتخابات بر اساس رقابت بین خاتمی و مشاعی سازمان یافته که خاتمی کت بسته و به قول امامشان فچل و کاملا محدود شده معجزه ای نخواهد کرد و قطعا بازنده آن خواهد بود.
آن ها الان دنبال آن هستند که از قول موسوی و کروبی هم با ترفندهایی شایع کنند آن ها هم با انتخاب خاتمی به عنوان کاندیدا موافق اند.
خاتمی از روانشناسی مشخصی برخورددار است که این نتیجه را می پذیرد و در برابر آن اعتراضی نمی کند. پس نتیجه آن انتخابات پرشوری می شود که کاندید واقعی خامنه ای«که محسنات احمدی نژاد را دارد ولی معایبش را ندارد» (مشاعی) و نولیبرالیسم حاکم به پیروزی می رسد و خاطره اعتراضات ۸۸ از اذهان زدوده می شود.
تندروها خواهند گفت دیدید اصلاح طلبی یعنی چی؟ و راست رو ها هم نتیجه می گیرند همین خود گشایشی در کارهاست و «قفل» ها گشوده شده است و چه خوب که جنگ نمی شود و مذاکره ای قدرتمند در پیش است. به اصطلاح باید واقعبین بود.
باید این ترفند رژیم با شدت هر چه تمام تر افشا شود.
نوشته اخبار روز به همین دلیل فوق العاده جسورانه و راهگشاست. دست تان درد نکند
۵۲۹۱۱ - تاریخ انتشار : ٨ فروردين ۱٣۹۲
|
از : کمال حسینی
عنوان : در پرهیز از منفی گرایی
نگاه نویسنده این مقاله به ایران و فضای سیاسی آن به شدت منفی است ، من به برخی از این آیه های یأس می پردازم :
۱-گفته می شود تاجزاده در زندان آزاد گذاشته شده است تا ستاد حمایت از خاتمی تشکیل دهد ، نویسنده منفی باف نمیگوید که تاجزاده مدت بسیار زیادی است که در زندان از این امکانات برخوردار است ،ایشان از این امکانات برای انتقاد ازرهبری به خوبی استفاده کرده است ، در هر فرصتی از کودتای ۸۸ گفته است نامه های افشاگرانه منتشر کرده است ، چرا نباید به ماجرای تاجزاده و "امکانات " او در زندان با دید مثبت نگاه کرد ؟ چرا این امکانات را به حساب ظرفیت های یک نظام برای اصلاح نمی گذاریم ؟
۲-نویسنده منفی باف این ایده را به خوا ننده القا می کند که خامنه ای خوشحال است که آقای خاتمی می خواهد وارد انتخابات شود ولی این را نمی گوید که وزیر اطلاعات نظام چندی پیش غیر مستقیم خاتمی را تهدید کرد که "پر رویی " نکند ، چرا نباید به این ماجرا هم به دید مثبت نگاه کرد ؟ شاید آقای خامنه ای و دستگاه رهبری جمهوری اسلامی نگران سوری شدن ایران هستند و به همین خاطر به فکر حمایت از ایده اصلاحات افتاده اند .چرا نباید این عقب نشینی را به فال نیک گرفت ؟
۳-جنبش سبز در سال ۸۸ به انتخابات ۹۲ گره خورده است ، آنچه امروز در مورد خاتمی و ضرورت ورود او به انتخابات گفته می شود ناشی از شرایط ناسالم سیاسی در کشور است که وقایع ۸۸ نقش عمده در به وجود آوردن این فضا داشت ،فضای ناسالمی که صدای عسگر اولادی ها را هم در آورده است ، بنابر این ۹۲ دنباله ۸۸ است .
۴-نویسنده مقاله بیشتر بر روی افراد تمرکز می کند ، به باور من اصلاح طلبی می رود تا به یک روند تبدیل شود که خارج از اراده افراد است .اگر به اصلاحات به عنوان یک روند رو به رشد نگاه شود دیگر نباید به آزادی رهبران جنبش سبز و زندانیان سیاسی به عنوان پیش شرط شرکت در انتخابات نگاه کرد ، با عمیق تر شدن روند اصلاحات این عزیزان دیگر جایی در زندان نخواهند دشت .
۵-تقلب در انتخابات ، کشتن معترضان و تکرار ماجراهای ۸۸ فاقد زمینه اجرایی در ایران سال ۹۲ است ، حکومت تضمینی در این مورد نخواهد داد ولی به باور من حرکت در این جهت به خودکشی سیاسی حاکمان بیشتر شبیه است .
۵۲۹۱۰ - تاریخ انتشار : ٨ فروردين ۱٣۹۲
|
از : ma m
عنوان : خواستن بدون توانستن
کار سیاسی همیشه با اما و اگرها همراه بوده ٫ است و خواهد بود . نکاتی که مطرح کردید همگی درست ٫ نکته کلیدی اینجاست که اصلاح طلبان چقدر در دیالوگ با حکومت موفق شوند و کدام خواسته را در عمل قادر به کسبش باشند ٫ این مرز همیشگی روشنفکران و سیاستمداران بوده ٫ است و خواهد بود.
خواستها و مطالبات هر جریان سیاسی در صورتی دست یافتنی است که با پایگاه اجتماعی و اعتماد بخش قابل توجهی از مردم همراه باشد ٫ در غیر اینصورت صرفأ در حد روشنفکری باقی میماند و چه بسا بستر مناسب را برای بکرسی نشاندن سیاسی دیگری فراهم میکند.
۵۲۹۰۹ - تاریخ انتشار : ٨ فروردين ۱٣۹۲
|
از : جنبش شکست نخوردگان
عنوان : مگر کارد دسته خود را می برد؟
انتخابات همیشه وسیله ای بوده است در دست باندهای مافیایی حاکم که قدرت را بین خود تقسیم کنند. اتفاقی که در سال ۸۸ افتاد، این قرار از طرف یک باند یعنی باند پدر خوانده جمهوری اسلامی به نفع احمدی نژاد کنار گذاشته شد. حالا پدر خوانده با باند احمدی نژاد درگیر شده و برای کنار گذاشتن وی، قصد دارد که باند اصلاح طلبان یعنی خاتمی را وارد معرکه کند تا عده ای را طرفدار خاتمی و عده ای طرفدار احمدی نژاد در جامعه معرفی کرده و بعد کاندید خود را از صندوق در بیاورد. اما این محاسبات اشتباه در خواهد آمد. به این دلیل ساده که مردم برخلاف تصور رژیم ، سراغ خاتمی نخواهند رفت، بلکه به بهانه احمدی نژاد و کاندید وی به خیابان آمده و سعی می کنند ایندفعه تکلیف این نظام را روشن کنند. اگر مردم به بهانه خاتمی رای دادن و یا به موسوی، به خیابان آمدند، این نبود که فکر می کردند از این باندها چیزی حاصل مردم میشود. این تنها بهانه ای بود که میتوانستند مخالفت خود را با قلب نظام یعنی رهبری و آخوندها نشان دهند. این مساله ساده را نه رژیم درک می کند نه طرفداران وی که ۳۰ سال است سعی دارند اصلاحش کنند. من به شما قول میدهم که در صورت ورود خاتمی به میدان، کسی سراغ وی نرفته و مردم به بهانه مشایی و احمدی نژاد، روی سر کل این رژیم می ریزند. این تیز هوشی ملت را شما دست کم گرفته اید. خاتمی ارزش مصرفش را برای مقابله با کل نظام برای مردم ازدست داده است. بگذارید رژیم مرتکب این اشتباه بشود، مردم پاسخ درخوری بوی خواهند داد. توهمی که اخبار روز و دیگر مصلحان این رژیم به باندهای حاکم دارند، مانع از این میشود که بفهمند باندهای مختلف رژیم در مقابل مردم متحدند و همانطور که موسوی گفت هدفشان حفظ نظام است. اما اگر رژیم مرتکب اشتباه دیگری شود، مطمین باشید مردم این بحران را به بحران آخر رژیم تبدیل خواهند کرد.
۵۲۹۰۵ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹۲
|
از : یاسمین ی
عنوان : مشگل اصلاح طلبان نیست، مشگل شما ست
مسئولین محترم سایت اخبار روز، شاید بعد از ۳۳ سال پیروی از جناح های ساختگی لشگریان اسلام عزیز اشغالگر ایران، بد نیست که یک فکری نه بحال مردم بلکه بحال خودتان کنید و از این توهم بیرون بیائید که کل افراد رژیم مثال سگ زرد برادر شغال هست را دارند، آنها به منافع خود کاملا واقفند و ۳۳ سال هست که چوب حراج ایران و ایرانی را زده اند. در حالیکه مردم ایران زیر خط فقر دست و پا میزنند، زنان تن فروشی میکنند، ۲.۵ میلیون کودک بخاطر فقر بمدرسه نرفته و راهی خیابان و کارگاه های استثمار میشوند، این ته مانده های بادیه نشین دوران جاهلیت میلیون ها دلار هزینه قبر فلان جاهل دوران صدر اسلام میکنند و یا در کنار قبر آنها بیمارستان و مدرسه میسازند و شما از این شبه آدم ها انتظار دارید که همانند یک انسان رفتار کنند؟ آخر اینها باید چه کنند که توهم شما ها (اگر واقعا توهم هست) بریزد. اگر شما ها که خود را چپ مینامید و روشنفکر اینگونه به اسلام و اسلامیون توهم دارید وای بحال مردم عادی کوچه و بازار. بی جهت صفحات سایت خوب خود را به یاوه گویی های لشگریان اسلام نسپارید تا از این صفحات برای آزاد سازی ایران از قید لشگر اسلام استفاد شود
۵۲٨۹٨ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹۲
|