تاملی بر موج اخیر
دستگیری فعالان کرد در کردستان ایران


فواد محمدی


• تمامی ان فشار و سرکوب و دستگیر نمودن ها که جمهوری اسلامی در این اواخر نیز موج تازه ای از انرا به وسعت شهرهای کردستان ایران به راه انداخت، نشانگر زنده بودن و توسعه یافتن جنبش حق طلبانه کردستان و ضعف و سراسیمگی حاکمان جمهوری اسلامی در جلوگیری از رشد و توسعه ان جنبش می باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۰ فروردين ۱٣۹۲ -  ٣۰ مارس ۲۰۱٣


اوایل بهمن ماه ۱٣۹۱، یعنی نزدیک به دو ماه پیش موجی از دستگیری فعالان کرد با دستگیری بیشتر از ۱۲ فعال و روزنامه نگار کرد در ایلام و سپس ۶ فعال مدنی و دانشجویی در مریوان آغاز، و از ۱۵ تا ۲۰ اسفند و با دستگیر کردن بیشتر از ٣۰ فعال سیاسی، مدنی، کارگری و فرهنگی در شهرهای مهاباد، اشنویه، پاوه، سنندج، نقده، بوکان، مریوان و ایلام و چند روزنامه نگار شناخته شده کرد از جمله مسعود و خسرو کردپور، از مسئولان و اداره کنندگان آژانس خبری موکریان، موج دستگیری ها به اوج رسید. به گونه ای که برای مدتی سرتیتر مهمترین خبرهای رسانه های کردی برای پوشش خبری دستگیر نمودن فعالان کرد حوزه های مختلف اختصاص یافته بود. اما پیش از انکه به موضوع اصلی این نوشتار بپردازیم، نگاهی میافکنیم به آمار تهیه شده از سوی کمیسریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد. بر اساس آمار نهاد مزبور در سال ۲۰۰۹، ۱۱۵٣۷ شهروند ایرانی درخواست پناهندگی از ۴۴ کشور جهان داشته اند. این میزان در سال ۲۰۱۰ به بیشتر از ۱۵ هزار نفر رسیده و در سال ۲۰۱۲ به ۱٨۱۲٨ درخواست رسیده. شمار بسیاری از شهروندان عادی، روزنامه نگاران، فعالان سیاسی و مدنی در طول چهار سال گذشته به دلیل افزایش سرکوب ها به ناچار به کشورهایی چون ترکیه، آذربایجان و اقلیم کردستان عراق سرازیر شده اند. براساس این گزارش، کردستان عراق به دلیل همسایگی با ایران، شمار چشمگیری از پناهندگان ایرانی به ویژه کسانی که جز اقلیت کرد به شمار میایند را در خود جای داده. این آمار و ارقام نشانگر افزایش روزافزون محدودیت فعالیت فعالان مدنی در ایران از آنجمله مناطق کردنشین ایران میباشد. این روند نیز از دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی آغاز و در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و به فرمان خامنه ای سرعت و گسترش بیشتری یافت. بر همین اساس و با نگاهی به دستگیری بیشتر از ۵۰ فعال کرد درطول دو ماه گذشته، سوالاتی ذهن را به خود مشغول مینماید، از انجمله اینکه، هدف جمهوری اسلامی از به راه انداختن موج جدیدی از دستگیری فعالان کرد در کردستان چیست؟ آیا جمهوری اسلامی با این دستگیری ها توانسته یا میتواند به اهداف مورد نظر خود دست یابد؟
واقعیت ان است که، این موج گسترده تازه ی دستگیری فعالان از تهران آغاز و به کردستان ایران رسید و بار دیگر اثبات نمود که کردستان از همان آغاز سر کار آمدن نظام جمهوری اسلامی تاکنون به حق "سنگر آزادی" و موجب وحشتی بزرگ برای بقای دست اندرکاران حکومت اسلامی ایران میباشد. تاملی بر تاریخ مبارزات فعالان و پیشاهنگان جنبش حق طلبانه کردستان، بر همگان آشکار مینماید که نسل اول فعالان جنبش کردستان در دوره شروع انقلاب مردم ایران، با سازماندهی و مشارکت فعالانه در میتینگ و راهپیمایی و تظاهرات ها فعالیت هایشان را آغاز نمودند. و پس از پیروزی انقلاب نیز با تشکیل نهادهای دمکراتیکی چون اتحادیه کارگران، کشاورزان، معلمان، دانش آموز و دانشجویان، و زنان و همچنین تشکیل انجمن های ادبی و انجمن محلات و چاپ و انتشار روزنامه و نشریات گوناگون، موجب رشد و گسترش اندیشه ی "آزادی عقیده و بیان" در جامعه کردستان شده و یک جامعه مدنی آزاد و پویا را آفریدند. اینچنین بود که از همان آغاز حاکمان جمهوری اسلامی با درک این واقعیت که "جزیره آزادی" کردستان درست برخلاف سیستمی است که آنها میخواهند بر مردم ایران تحمیل نمایند، با تمام قوا به ان هجوم بردند و تلاش نمودند، تسخیرش نمایند.
اینگونه بود که مرحله مقاومت انقلابی از سوی فعالان و پیشاهنگان جنبش کردستان آغاز و باعث کسب تجاربی تازه در مبارزه برای نسل اول و حتی نسل های آینده شد. در این دوران نیز شرایط جهانی و گسترش ابزارها و رسانه های ارتباطی تازه ای چون، اینترنت و ماهواره فرصت های نوینی برای انتقال صدای حق خواهانه ی فعالان کرد فراهم نموده است.
اما هدف جمهوری اسلامی از دستگیریهای اخیر هر چه بوده باشد، چه بازتولید فضای ترس و وحشت و خفقان برای فعالان کرد در ایران و به بهانه فرا رسیدن نوروز و جلوگیری از فعالیت انان برای برگزاری هر چه باشکوهتر جشنهای نوروزی در کردستان و انتخابات ریاست جمهوری اینده حکومت اسلامی و وحشت حاکمیت از احتمال ظهور نارضایتی های مردمی و با هدف کنترل نمودن پیشاهنگان چنین نارضایتی هایی و چه ادامه برنامه سرکوب سیستماتیک جنبشی همیشه زنده و نگران کننده برای حاکمان خودسر جمهوری اسلامی؛ آنچه مهم مینماید جواب این پرسش است که ایا جمهوری اسلامی با این دستگیری ها توانسته یا میتواند به اهداف مورد نظر خود دست یابد؟ این واقعیتی انکار ناپذیر است که در نظامهای توتالیتر آزادیخواه بودن هزینه بردار است و فعالان حوزه های گوناگون جنبش کردستان نیز از همان آغاز فعال شدن دوباره جنبش و هنگام حمله همه جانبه ی حاکمان اسلامی ایران به کردستان با تمام وجود و با مال و جان این واقعیت تلخ را فهمیده و درک نموده اند و هزینه اش را نیز پرداخت کرده اند. در این دوران نیز فعالان کرد با آگاهی و شجاعت هزینه و تاوان راهی را که در پیش گرفته اند داده و میدهند، و درست همین مسئله است که درک کردنش برای کاربه دستان و برنامه ریزان نهادهای اطلاعاتی و امنیتی حکومت اسلامی سخت و دشوار است. به گونه ای که فعالان سیاسی و مدنی و حتی نویسندگان و روزنامه نگارهایی که پس از مدتی کار و فعالیت به دلیل فشار نهادهای امنیتی ناچار به ترک زادگاه و سرزمینشان میشوند، به پشتیبانانی توانا برای فعالان و همفکران خود در داخل کشور تبدیل شده و از طریق رسانه های خارج کشور، به ویژه شبکه های ماهوره ای کرد زبان توانسته اند بخش مهمی از آن فشار و اذیت و آزارهایی که از سوی نهادهای سرکوبگر حکومت بر فعالان ایرانی و به ویژه فعالان کرد روا داشته میشود را به اطلاع افکار عمومی برسانند.
هر چند رسانه های سراسری چون صدای امریکا و بی بی سی فارسی و رادیو فردا نسبت به پوشش دادن دستگیری و فشار بر فعالان کرد کم کار و کم توجه بوده و برای نمونه درطول بازداشتهای اخیر در کردستان تنها به دستگیری سه روزنامه نگار کرد در خبرهایشان اشاره نمودند و این را میتوان به مثابه سرکوب ثانویه و بی محتوا نمودن سرکوب فعالان کرد که توسط نظام حاکم بر ایران صورت میگیرد، قلمداد کرد. این سرکوب ثانویه، مسئله ای است که در بسیاری از موارد از سوی بیشتر رسانه های سراسری نسبت به سرکوب فعالان کرد در کردستان ایران روا داشته میشود. با تمام این اوصاف همانگونه که پیشتر اشاره شد، هر زمان که لازم بوده باشد فعالان کردی که ناچار به ترک میهن خود شده اند، از طریق رسانه های متعلق به کردهای خارج کشور به ویژه شبکه های ماهواره ای کردی توانسته اند با راه اندازی کمپینهای پشتیبانی و زنده نمودن احساس همدردی نسبت به ستمی که در حق فعالان کرد داخل کشور صورت میگیرد، باعث شوند که حاکمان جمهوری اسلامی با احتیاط بیشتر و دست به عصا به اقدامات ضد بشری خود دست بیازند و بدون ترس و دلهره به سرکوب فعالان کرد نپردازد. این پشتیبانی در بسیاری از موارد و حتی الامکان نسبت به سرکوب فعالان دمکراسیخواه ایرانی و اقلیتهای دینی و زبانی دیگر نقاط ایران نیز دیده شده است. همچنین انتقال تجارب فعالان سیاسی و مدنی و روزنامه نگاران کرد داخل کشور به درون احزاب کردی و ایجاد فضایی نو و پویا و به روز نمودن فعالیت احزاب کردستان ایران و ایجاد ارتباطی ارگانیک میان فعالان داخل و خارج کشور و همکاریهای متقابل چه در حوزه رسانه هایی چون سایت ها و روزنامه ها و شبکه های ماهواره ای و چه در حوزه مشاوره و هماهنگی برای اقدامات جمعی فعالان داخل و خارج کشور. تمامی این موارد نشان دهنده همکاری و همیاری فعالان داخل و خارج کردستان در حوزه های گوناگونی چون رسانه ها و سازماندهی اقدامات مدنی و اطلاع رسانی مسائل و مشکلات فعالان کرد میباشد. و همچنین نشانگر شجاعت ایشان در همکاری با رسانه هایی است که انانرا به حق متعلق به خود و تنها فریاد رسان خویش میدانند.
از سوی دیگر ضعف و ناتوانی مسئولان جمهوری اسلامی برای توقف یا حتی جلوگیری از رابطه مذکور را به اثبات میرساند. تمامی موارد ذکر شده نیز تاثیرات مهم و مثبتی بر روند دمکراتیزه نمودن جامعه ایران به طور عام و مناطق کردنشین ان به طور خاص خواهد داشت.
نکته ی مهمی که در پایان میتوان به ان اشاره نمود این است که، تمامی ان فشار و سرکوب و دستگیر نمودن ها که جمهوری اسلامی در این اواخر نیز موج تازه ای از انرا به وسعت شهرهای کردستان ایران به راه انداخت، نشانگر زنده بودن و توسعه یافتن جنبش حق طلبانه کردستان و ضعف و سراسیمگی حاکمان جمهوری اسلامی در جلوگیری از رشد و توسعه ان جنبش می باشد.

فواد محمدی - روزنامه نگار