چرا مشایی؟ - حمیدرضا برهانی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۲ فروردين ۱٣۹۲ -  ۱ آوريل ۲۰۱٣


اجازه دهید با این مقدمه مطلبم را آغاز کنم: جامعه مدنی ٣٥ سال پیشین مادران و پدران ما در پی ناهنجاری های موجود جامعه به شرایط انفجار رسید. بدلیل مناسب بودن آن شرایط با منافع قدرتهای بزرگ و نبودن هیچ آلترناتیو دیگری گذار از دوران تحول به روحانیون شیعه سپرده شد. روحانیون شیعه با آفرینش یک قدرت نوین و معماری مذهبی در ایران پیشنهاد جدیدی را به جهان عرضه نمود، اما آنچنان شیفته آفرینش خود شدند که تنها حفظ و نگهداری آنرا نتیجه تحول ٣٥ سال قبل دیده است.از سوی دیگر بهای جایگزینی آفرینش چنین قدرتی هزینه ای برابر آفرینش جامعه صنعتی کره جنوبی را برای بودجه کشور ایران بهمراه داشته است. نگارنده قصد ندارد در مورد این انتخاب قضاوتی داشته باشد و به مطلب آنچنان که مینگرد ادامه میدهد.
بعد از این تجربه ٣٥ ساله چنین قدرتی که هزینه سنگینی را برای کشور ایران بهمراه داشته است مجبور است در دریای متلاطم مشکلات تورم اقتصادی و جابجایی جغرافیای سیاسی به عنوان نماینده ایران در کنار دیگر کشورهای جهان برای رهایی یافتن از این توفان نابود کننده با اصلاح کردن روش مدیریت کشوری در ساحلی آرام لنگر بیاندازد و به بازسازی کشتی توفان زده ایران بپردازد
اینروزها در بطن جامعه و حضور تب انتخابات پرسشی بوجود آمده است که دایره قدرت چگونه اصلاحاتی را نیازمند است؟

تاکنون در طول دهه ها و یا شاید صد ها سال گذشته هر گاه ما دور هم نشسته ایم تا نقشه ای برای ساختن و آبادانی سرزمینمان ترسیم کنیم، فرهنگ انتظار که در لایه های اجتماع ما به ناحق و نادرستی با نام دین خود را تحمیل کرده است ما را از آبادانی و خوشبختی بر حذر داشته و وعده آنرا به پایان دوران انتظار سپرده است. برای مثال در حال حاضر کشورهای اروپایی تبلیغات نادرستی را در مورد ایران به جریان گذاشته اند. هنرمندان اروپایی که در خدمت قدرت هستند به نادرستی تبلیغ میکنند که مردم ایران مانند مردم تونس هنوز نیازمند یک تصویر و یک شخص به عنوان رهبر هستند. با نشان دادن این تصویر از مردم ایران عدم آمادگی مردم ایران برای انتخاب روش دمکراتیک در سیاست را تبلیغ میکنند و اعتقاد دارند ما هنوز میباید در انتظار بمانیم تا ابتدا یکایک و جداگانه دمکرات شویم!!! البته اینکه آیا در کشورهای اروپایی همه مردم دمکراسی را میشناسند و به آن پایبند هستند نیز مقوله این مطلب نیست. :) نگارنده از خود میپرسد دمکرات بودن چه خصوصیاتی را میباید داشته باشد تا یکایک ما بتوانیم خودمان را واجد چنین شرایطی قرار دهیم؟ و همچنین پرسش مهمتر این است که در جامعه شیعه، ناجی بشریت در پایان دوران انتظار چه شرایطی را وعده داده است و انسان کامل دارای چه خصوصیاتی میتواند باشد؟ با دانستن پاسخ این پرسش ها شاید بتوان با امکانات دوران اطلاعات رسانی کنونی پروسه رسیدن به آنرا سریعتر نمود و یا حداقل در آن مسیر با پرورش شخصی به اصلاح پرداخت. حال اگر توجه داشته باشیم که تفکر شیعه بر فرضیه انتظار استوار است، گروهی از روحانیون شیعه پایان انتظار را پایان دوران خود میدانند زیرا برای بعد از چنین دورانی دیگر برنامه ای نگاشته شده ندارند. تصور کنید این امکان وجود دارد که در تفکر شیعه و شبکه های قدرتمند آن جهشی صورت پذیرد، دوباره به یکتا پرسی قناعت ورزد و از پرستش امامان و امام زاده ها دست بردارد. گفتمان انتقام گرفتن هایی مانند کشته شدن امام حسین توسط شمر را ببخشد و اجازه دهد روح امام حسین به آسودگی در بستر تاریخ آرامش پیدا کند. دشمن داشتن مانند شیطان بزرگ را توهم بشناسد، دوستی و رقابت را توسط طلبه های جوان تبلیغ و ترویج کند. بوسیدن گونه های مادران، مادران دوستانمان و مادران فرزندانمان را نشانه ای از دوستی زن و مرد بداند که به تقسیم حقوق برابر رضایت داده است. آنچه که به نام آخوند در بین ما شناخته شده را به مروجین صلح و دوستی از طریق سازندگی و آبادانی باز بشناساند
تا کنون در تاریخ شیعه تفکری به کرات تلاش نموده بود به این شرایط مناسب برسند، اما به اشتباه یک شخص را به عنوان رهبر، امام یا ناجی بشریت معرفی کردند و همه آنها بدون استثنا نا موفق کارشان را نیمه تمام به نسل بعد سپردند. پیشنهاد انسان کامل و تصور ناجی بشریت به صورت انرژی مثبت، یا روش زیستی اخلاقی میتواند ناجی بشریت را از خطر هجوم تروریست ها و بمبهای چند تنی سنگر شکن حفاظت نماید. اگر چنین بهاری فرا رسیده است و اگر تیم آقای مشایی کاندیدای هماهنگ کننده چنین گذاری باشد من برای اولین بر در طول ٣٥ سال تاریخ حکومت مذهبی ایران در انتخابات شرکت خواهم کرد.

حمیدرضا برهانی
بلژیک