نقدی در رابطه با عنوان سمینارهای سالانه زنان ایرانی در آلمان
تشکل مستقل زنان ایرانی در هانوفر


• سمینار زنان چتری فراگیر برای همکاری همه‍ی زنان فمینیست با گرایشات، نظرات و هویت های گوناگون محسوب می گردد. این مضمون اما نه در عنوان کنونی بلکه در عنوان قبلی این سمینارها یعنی "سمینار تشکلات مستقل زنان ایرانی در آلمان" به روشنی تبیین شده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱٣ فروردين ۱٣۹۲ -  ۲ آوريل ۲۰۱٣


سمینارهای سالانه‍ی " تشکل های مستقل زنان و زنان فعال منفرد در آلمان" که از سال 2005 با نام "سمینارهای سالانه تشکلات زنان وزنان دگر/همجنس گرای ایرانی" برگزارمی شود ؛ امسال نیز از طرف گروهی از زنان در هانوفر برگزار گردید.
از آنجا که جنبش زنان به عنوان یکی از گسترده ترین بخش های جنبش دمکراتیک در جامعه و یکی از مهمترین نیروهای محرک این جنبش محسوب می گردد بررسی منتقدانه‍ی آن در پیشبرد مبارزات دمکراتیک اهمیت به سزایی می یابد. با آنکه تاکنون چندین سمینار با نام جدید برگزار شده است و بنظرمی رسد که اشکالات متعدد این عنوان با گذشت زمان به فراموشی سپرده شده و با خطر نادیده گرفته شدن و پذیرش اشکال و انحراف مواجه شده است ، ما بر آن شدیم که با اعتقاد به اینکه گذشت زمان اشکال ، نقص و انحراف را به حقانیت و اصولیت مبدل نمی سازد ، بار دیگر به بررسی دلایل عدم پذیرش این عنوان از طرف بسیاری از زنان فعال در خارج کشور و از جمله " تشکل مستقل زنان ایرانی درهانوفر-آلمان" بپردازیم.

ابتدا نگاهی کوتاه به تاریخچه این سمینارها

در پاییز سال 1359 (1981) یعنی حدود 32 سال پیش ، بدنبال اجباری شدن عکس با حجاب برای تمدید پاسپورت زنان ایرانی در خارج از کشور، جمعی از زنان ایرانی در آلمان برای سازماندهی مقاومتی جمعی در مقابل این بخشنامه‍ی جمهوری اسلامی ایران ، گرد هم آمددند.
بدنبال اولین نشست مشترک زنان ایرانی در اعتراض به قانون حجاب اجباری ، کمیته های هانوفر، برلین و فرانکفورت آمادگی خود را برای برگزاری اولین نشست مشترک با هدف همکاری های مستمر و درازمدت ، اعلام نمودند. این گردهمایی که با حضور 50 الی 60 نفربرگزارگردید در اولین نشست خود ، پس از تصمیم گیری برای سازماندهی اعتراضات سراسری علیه جمهوری اسلامی ، تدوین منشور و اساسنامه‍ی این جمع را نیز در دستور کار سمینار قرار داد.
سمینارهای سراسری که از آن پس با نام " سمینارهای سراسری تشکلات مستقل آلمان" برگزار می شد ، به بررسی موضوعات گوناگونی از قبیل " نقش زنان در تاریخ ایران" ، " ستم بر زنان در حوزه های گوناگون"،" موقعیت زنان زحمتکش" ، "جایگاه زنان در ادیان گوناگون" ، "دیدگاه های فمینیستی مختلف" ، "نقش زن در ادبیات" و... اختصاص می یافتند .
تشکل مستقل زنان ایرانی در هانوفر یکی از برگزارکنندگان مستمر این سمینارهای سراسری بود که نظرات و دیدگاه های خود را مجددا با تغییراتی در برنامه‍ی ابتدایی در قالب منشور و اساسنامه ای در سال 1997 منتشر نمود.
ازآنجا که اضافه شدن عنوان زنان دگر/هم جنس گرای ایرانی ، به عنوان این سمینارها درسال 2004 عملا به خاتمه یافتن فعالیت بسیاری از زنان فعال در آلمان در برگزاری این گردهمائی ها منجرشد ، این نوشته به توضیح مجدد نظرات ما در مخالفت با این نام اختصاص یافته است.
در مقالاتی که از زمان اضافه شدن پسوند " زنان دگر/همجنس گرای ایرانی" به عنوان این سمینارها در مخالفت با این نام به رشته تحریر در آمده اند ، به نکات متعددی اشاره شده است. وجه مشترک این مقالات از جمله تاکید بر روند غیردمکراتیک تعیین نام کنونی در سمینار 2004 بوده است. این دلایل را می توان به طور اجمال در نکات زیر خلاصه نمود :
1- در بروشور اعلام برنامه‍ی این سمیناربهیچوجه اشاره ای به تصمیم گیری در مورد تغییر نام سمینار صورت نگرفته بود و تنها بحث موجود در این مورد در میزگردی با عنوان "آنچه خصوصی است ، سیاسی است" انجام گرفت ، که به طور مشخص و مستقیم رابطه ای با تغییر نام سمینار نداشت .
2- بحث در مورد تغییر نام نه به عنوان بحثی عمومی که امکان شرکت همه‍ی شرکت کنندگان سمینار در این بحث را فراهم می کند ، بلکه تنها در یک گروه کار و یا به عبارت دیگر تنها در میان بخش کوچکی از شرکت کنندگان در سمینار صورت پذیرفت .
3- در گزارش گروههای کار که به شکل معمول و سنت این سمینارها در روز یکشنبه یعنی در روز آخر صورت می گیرد ، گزارش این گروه کار نیز به همراه پیشنهادی مبنی بر تغییر نام سمینار به جلسه داده شد. کسانی که در این سمینارها شرکت می کنند ، به خوبی می دانند که در روز یکشنبه ، یعنی در آخرین ساعات این سمینارها عملا تعداد بسیاری از شرکت کنندگان به دلیل اختلاف مسافت زیاد که میان محل اقامت آنان و محل برگزاری سمینار وجود دارد ، یا اصولا عازم بازگشت شده اند و یا در تدارک بازگشت به سر می برند. به همین دلیل نیز این روز عملا با تعداد بسیار کمتری از شرکت کنندگان برگزارمی گردد. و از این رو تعداد قابل توجهی از شرکت کنندگان امکان حضور در این رای گیری را پیدا نکردند.
4- به دلیل عدم آمادگی سمینار برای تصمیم گیری در مورد تغییر نام ، اسم پیشنهاد شده از طرف گروه کار، به عنوان تنها آلترناتیو موجود مورد رای گیری قرار گرفت و بنابراین مسلما نمی توانست به عنوان بهترین آلترناتیو محسوب گردد.

علاوه بر کمبودها و نقاط ضعفی که در شیوه‍ی تصمیم گیری در مورد تغییر نام وجود داشته و عدم رعایت ضوابط دمکراتیک در این تصمیم گیری انتخاب نام جدید را به عنوان نتیجه‍ی اراده اکثریت این جمع به طور جدی زیر سوال می برد ، این نام در مضمون خود نیز دارای اشکالات و نقایص متعددی است که در زیر به آن می پردازیم :
قبل از پرداختن به این بحث مضمونی ، لازم می دانیم که اشاره ای نیز به این نکته داشته باشیم که بخشی از مدافعان نام جدید ، از آنجا که ظاهرا در بحث مضمونی متوجه اشکالات عدیده‍ی عنوان کنونی سمینار شده اند ، در بسیاری از موارد با این استدلال که گویا مخالفان این نام ، همجنس گرایی را به عنوان شیوه ای از اشکال متعدد رابطه مشترک به رسمیت نمی شناسند و با این " تابو" دچار معضل و مشکل هستند ، عملا از پاسخ دادن به مسائل مطروحه در این مقالات طفره می روند. با این حال و برای رفع هرگونه شک و شبهه‍ی احتمالی در رابطه با نظرات ما در این زمینه ، می توان به منشور و اساسنامه‍ی منتشره‍ی تشکل ما در سال 1997 یعنی حدود 16 سال پیش مراجعه نمود که در بند 6 آن " حمایت جنبش برابری طلب زنان از حق انتخاب آزادانه‍ی هرشکل مرسوم و غیر مرسوم رابطه و زندگی مشترک" به عنوان حقوق فردی انسانها مورد تاکید قرار گرفته است.

بررسی محتوای این عنوان

1- جنبش برابر طلبی زنان همواره خود را همسو و پشتیبان سایر جنبش هایی که آنها نیز به سهم خود ایجاد جامعه ای دمکراتیک را هدف مبارزه قرار داده اند ، می داند . از آنجا که حق تصمیم گیری در مورد انتخاب شیوه‍ی زندگی مشترک به حقوق فردی انسان تعلق دارد ، جنبش زنان در این زمینه نیز خود را همسو و پشتیبان جنبش همجنس گرایان ، اعم از مردان و زنان تلقی می کند. همچنان که سایر جنبش های دمکراتیک در جامعه از جمله جنبش های ملی ، جنبش دانشجویی ، کارگری ، معلمان ، اقلیتهای مذهبی و...نیز متحدان بالفعل و بالقوه‍ی جنبش زنان تلقی می شوند. و این بدان معناست که اعضای این جنبش ها در عین استقلال و پیش برد مبارزات ویژه‍ی خود ، اینجا و آنجا در مبارزه علیه دشمن مشترک و ایجاد ساختارهای دمکراتیک در جامعه دارای منافع مشترک می باشند. همسوئی و اشتراک اما به معنای انطباق همه جانبه‍ی اهداف، منافع و اشکال مبارزاتی نبوده و این جنبش ها خود را موظف به پشتیبانی و حمایت از بند بند برنامه و اساسنامه یکدیگر تلقی نمی کنند. به عبارت دقیق ترهر کدام از این جنبش ها مبین صورت و مضمون ویژه ای در جنبش دمکراتیک به طور کلی هستند. این اشکال و مضامین گوناگون را نمی توان و نباید در یک ظرف مشترک به گونه ای ادغام نمود که خود ویژگی و استقلال هر یک محو گردد. این اشکال و مضامین مختلف البته میتوانند در یک ظرف تشکیلاتی عمومی تر گرد آیند و با یکدیگر به همکاری بپردازند اما تشکل مشترک تنها میتواند نقطه‍ی مشترک این اشکال و مضامین را نمایندگی کند و نه خود ویژه گیهای این جنبشها را. و هرگاه چنین اصلی در گردهمائی و همکاری جنبشهای گوناگون مخدوش گردد ما با تصویری درهم و هویتهای ناروشن و مخدوش روبرو خواهیم بود.
جنبش فمینیستی و جنبش همجنس گرایان دو مضمون دموکراتیک متفاوت را در مبارزات خویش دنبال میکنند و تنها در یک تشکل عمومی تر دموکراتیک و بر پایه‍ی تعریف روشن نقاط اشترکشان میتوانند کنار یکدیگر قرار گیرند و به همکاری با یکدیگر بپردازند.
بنابراین عنوان کنونی سمینار اهداف و استقلال هر دو جنبش را مخدوش میسازد و بهمین دلیل نیز علاوه بر مخالفت بخشی از فعالین فمینیست ما شاهد مخالفت اکثر همراهان همجنسگرای حاضر در جلسه با عنوان جدید سمینارها بوده ایم.

2- جنبش زنان از ابتدای فعالیت خود پرچم مبارزه علیه تنزل هویت انسانی زنان به هویت جنسی آنان در روابط و جوامع مردسالارانه را در دست داشته است. در نام کنونی سمینار اما عملا تنزل یافتن زنان به موضوع رابطه جنسی، داوطلبانه پذیرفته شده است . به عبارت دیگر در این عنوان زنان همچنان به شیوه‍ی متداول در جوامع و روابط مردسالارانه به موضوع رابطه جنسی تنزل یافته و با آن تعریف شده اند .

3- جنبش های صنفی و دمکراتیک از تقدم و تاخر برخوردار نبوده و جنبش فمینیستی منافع یکی را بر دیگری ارجح نمی داند.نام کنونی سمیناراما این شبهه را ایجاد می کند که گویا جنبش زنان منافع جنبش همجنس گرایی را بر منافع سایر جنبش های حق طلبانه ، به طور مثال جنبش خلق های تحت ستم ، جنبش دانشجویی ، کارگران ، معلمان ، اقلیت های مذهبی و... برتر دانسته و به آن ارجحیت می بخشد .

4- رابطه‍ی مشترک همجنس گرایانه تنها آلترناتیو موجود در مقابل رابطه‍ی مشترک زن و مرد نبوده و اشکال گوناگون و متنوعی از رابطه‍ی مشترک وجود دارد که رابطه‍ی همجنس گرایانه تنها یکی از این اشکال متنوع است ( رابطه مشترک بدون ازدواج ، رابطه ترانس سکسوالیته و...) . بنابراین محسوب نمودن رابطه همجنس گرایانه به عنوان تنها آلترناتیو موجود در مقابل رابطه‍ی مشترک " سنتی" به رسمیت نشناختن حقوق فردی در انتخاب آزادانه‍ی همه‍ی اشکال مرسوم و غیر مرسوم زندگی و رابطه‍ی مشترک محسوب می گردد.

5- یکی از دلایل مهمی که در حمایت از نام کنونی ابراز شده است ، اشاره بر ضرورت تابوشکنی به عنوان یکی از مهمترین وظایف جنبش زنان است که گویا در نام کنونی سمینار گامی در جهت انجام این مهم صورت گرفته است. در حالیکه در این استدلال این سئوال که برجسته نمودن تنها یکی از تابوهای جامعه‍ی بشری و به این ترتیب بی اهمیت تر جلوه دادن سایر تابوها بر اساس چه منطق ، استدلال و ضرورتی صورت گرفته است ، بی پاسخ می ماند. و علاوه بر این ، آیا پیشبرد یکی از اهداف مبارزاتی زنان یعنی شکستن تابوهای موجود در جامعه با نادیده گرفتن و تخطی از بسیاری از پرنسیپ های عقیدتی و نظری جنبش فمینیستی و قواعد سازماندهی و فعالیت دموکراتیک می تواند اصولیت یافته و مجازشمرده شود ؟

6- جنبش همجنس گرایان بدلیل مبارزه برای حق انتخاب آزاد شکل زندگی مشترک جنبشی دموکراتیک تلقی می گردد. این جهت گیری دموکراتیک اما نمی تواند به صرف همجنس گرائی به تک تک همجنس گرایان تعمیم یابد. چنانچه صرف زن بودن معادل فمینیست بودن و اتخاذ جهتگیری دموکراتیک نیست. به همین دلیل نیز همجنس گرایان در جوامع مختلف به احزاب و گرایشات سیاسی گوناگون تعلق داشته و دیدگاه ها و جهانبینی های مختلفی را نمایندگی می کنند. چنانکه در آلمان به عنوان مثال سیاست مداران همجنس گرا را می توان در صفوف همه‍ی احزاب اعم از ترقی خواه ، بورژوا و یا نئوفاشیست مشاهده نمود. همین روال در کشورهای دیگر نیز دیده میشود. از این گذشته حتی صرف تمایل و دفاع ار همجنس گرائی به خودی خود معرف شیوه‍ی برابری طلبانه در زندگی مشترک نیز نمی باشد. چنانچه بسیاری از همجنس گرایان در زندگی مشترک عملا همان نقش سنتی مردانه و زنانه را بازتولید میکنند. اگر همجنس گرائی صرف بیان موضع
دموکراتیک نیست بطور قطع نمی تواند مترادف موضع فمینیستی نیز باشد. حال آنکه در عنوان کنونی سمینار ایندو عملا مترادف فرض شده اند.

بنا بر آنچه که آمد نتیجه می گیریم همه‍ی زنانی که علاوه بر نمایندگی منافع ویژه‍ی خود ( اعم از ترک ، کرد ، کارگر ، معلم ، دانشجو ، تن فروش و... ) در جنبش زنان شرکت می کنند تنها به اعتبار فعالیت و مبارزه برای برابر طلبی میان زنان و مردان است که فمینیست بشمار می آیند.

بر همین مبنا زنان همجنس گرای فعال در تشکلات مستقل زنان خارج کشور نیز که سال ها در سنگرهای گوناگون مبارزه علیه روابط و جوامع مردسالارانه در کنار ما و سایر زنان برابری طلب به فعالیت اشتغال داشته اند ، قابل خلاصه شدن وتخفیف یافتن به تمایل جنسی اشان نبوده بلکه بواسطه‍ی حضور در درون جنبش زنان از هویت فمینیستی برخوردارند.
سمینار زنان چتری فراگیر برای همکاری همه‍ی زنان فمینیست با گرایشات، نظرات و هویت های گوناگون محسوب می گردد. این مضمون اما نه در عنوان کنونی بلکه در عنوان قبلی این سمینارها یعنی "سمینار تشکلات مستقل زنان ایرانی در آلمان" به روشنی تبیین شده است. بنابراین هرگونه تغییر و جایگزینی آن با عنوانی دیگر تنها زمانی درست و اصولی است که از خصوصیات برشمرده در بالا برخوردار بوده و هر زنی بتواند انعکاس هویت خود را در آن بیابد.


تشکل مستقل زنان ایرانی در هانوفر