بهار در بهار
ابعاد پیام "ئاپۆ" بسی فراتر از "قهندیل" است
طاهر برهون
•
برد کردها در هموار کردن جادهی دشوار اسباب کشی جامعه ترکیه به محله "اتحادیه اروپا"ست. پروسهای که در صورت انجام، بخش بزرگی از خاک کردستان را در قلمرو و فضای اروپا و لاجرم ارزشها و دیدگاه های حقوقی و اجتماعی این قاره میاندازد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱٣ فروردين ۱٣۹۲ -
۲ آوريل ۲۰۱٣
بیگمان روز ۲۱ مارس ۲۰۱٣ میلادی، در تاریخ مبارزات آزادیبخش ملت کرد، نقطهعطفی تاریخی، ماندگار و درس آموز است. نوروز ۱٣۹۲ شمسی با پیام کاک عبدالله اوجلان معروف به "ئاپۆ"، رهبر بلامنازع حزب کارگران کردستان ترکیه و "بند"ی بهنام جزیره امرالی که از سال ۱۹۹۹ و بر خلاف کلیهی موازین و آداب پذیرفتهشده بین المللی در اقدامی هماهنگ توسط "میت" ترکیه و "موساد" اسرائیل از فرودگاهی در کنیا ربوده شد، سرآغاز فصلی نو در مبارزات خونین ملتیست کهدر سحرگاهان قرن ۲۱ ام هنوز میکوشد به هم میهنانش تفهیم کند که در اداره امور "خود" و "کشور"ش چیزی از او کم ندارد.
بر این پیام میتوان ایرادات و انتقادات معینی بهویژه به لحاظ جهان-نگری گرفت، میتوان بهابهام در مورد سرنوشت نیروهای مستقر در کوهستان قندیل خرده گرفت، میتوان به بهغایت یکطرفهبودن این آتش بس معترض بود، چیزی که مورد نوشتار من نیست و شاید بهفرصت و مجال دیگری نیاز باشد. اما این چیزی از اصل "مغز" و "محتوا"ی پیام نمی کاهد: ترک مخاصمه مسلحانه، خاموشی "اسلحه" و فریاد "آشتی و طلب"، ترک "سنگر" و اشغال "خیابان" و نهایتا تسخیر "پارلمان".
دو روز پس از انتشار این پیام، فرماندهی نظامی پ.ک.ک. با پذیرش و لبیک بهاین ابتکار رهبر در بند خود، اولین حزب کردستانیست کهپیش از شکست و هزیمت در میدان جنگ، راسا و قائم بهذات،با اعلام آتش بس، ابتکار عمل را بهدست میگیرد و بدین وسیله برتری اخلاقی و سیاسی خود را بهافکار عمومی ترکیه و جهان می پذیراند. بدین ترتیب (بدون مقایسه نقطهبهنقطه) پس از "اتا" در اسپانیا و بهسال ۲۰۰۶ و نیز "ببرهای تامیل" در سریلانکا و بهسال ۲۰۰٨، اینک پ.ک.ک. در سال ۲۰۱٣ سومین سازمان مبارز ملیست که با ترک مخاصمه مسلحانه، میدان مبارزه سیاسی را انتخاب میکند.
اینک توپ در میدان دولتمردان ترکیه است که با اقدامات معین و ملموس از جمله و بویژه با اعلام عفو عمومی و تخفیف و نهایتا لغو مجازات زندان اوجالان، موضع صلح و آشتی را تقویت و نیکنامی تاریخی برای خود ثبت کنند.
سادهلوحی است اگر سنگ اندازی مخالفان و معاندان این آشتی را نادیده و یا دست کم بگیریم. این پیام تنها سر آغاز ماراتونی طولانی در سنگلاخی بس دشوار است که اراده و نفس بلند طرفین را میطلبد.
مخالفین داخلی از هر دو طرف و مخالفین منطقهای، هر کدام به سبک و سیاق خود خواهند کوشید این پروسه را مختل و سقط کنند. ولی "صلح" نیاز زمان است ، چرا که نیاز زندگیست و در این نبرد مرگ و زندگی، باشد کهپیروزی با زندگی بادا.
عاجلترین وظیفه و در تکمیل این ابتکار، با مراجعه به افکار عمومی جهان، پارلمان کشورها، اتحادیه اروپا و دادگاه های بین المللی، ارگانیزه کردن و بسیجی همهجانبه و جهانی برای زدودن تسمیه نا بهجای "تروریست" خواندن تشکیلاتی است که میتواند هر زمان میلیون ها انسان را بسیج کند و در حالی که به لحاظ نظامی هنوز میتواند برای دشمنانش خطرآفرین باشد، پرچم صلح می افرازد.
ترک مخاصمه مسلحانه، توازن نیرو در هیئت حاکمه ترکیهرا به نحوی برگشت ناپذیر به سود نیروهای تحول طلب در راستای تعمیق حقوق بنیادی و تثبیت قانونی آن بهشکل اصلاح قانون اساسی ترکیه، بر هم خواهد زد.
این امر نهتنها بهمعنای بازگشت پتانسیل عظیم اعتراضی متبلور در سرتاپای تشکیلات پ.ک.ک. بهعمق جامعه ترکیه، نه تنها به صورت رهایی غول فربه "طلب" از شیشه یک تشکیلات لاجرم بستهی نظامی است، بلکه همزمان دست محافل نظامی و امنیتی و کمالیستهای دو آتشه را در اعمال بسیاری از سیاستهای نژادپرستانه و ضدانسانی کوتاه و یا توجیه ادامه آنرا دشوار خواهد کرد.
برد کردها در هموار کردن جادهی دشوار اسباب کشی جامعه ترکیه به محله "اتحادیه اروپا"ست. پروسهای که در صورت انجام، بخش بزرگی از خاک کردستان را در قلمرو و فضای اروپا و لاجرم ارزشها و دیدگاه های حقوقی و اجتماعی این قاره میاندازد.
بهباور من اما مهمترین و سرنوشت سازترین تاثیر این "ترک مخاصمه مسلحانه" نجات خود تشکیلات پ.ک.ک. به عنوان یکی از کارآمدترین احزاب کردستانی از دامگهی است که بر سر راهش فرو هشتهاند.
در ژئوپلیتیک غامض و پیچیده منطقه، به مناسبت شرایط معین مبارزاتی، بسیاری از احزاب کردستانی، خواهناخواه و به درجات متفاوت در جوار و کنار دولتهای منطقه قرار میگرفتهاند. این حقیقت تلخیست که گاهی این همجواریها به زیان بخشهای دیگر کردستان تمام میشده است، چرا که هیچکدام از دولتهای منطقه، در حالی که خود مسئله "کرد" داشتهاند، نه در راه خدا بلکه دقیقا به هدف تضعیف و انهدام کل جنبش کردستان و صدالبته "کردهای خود"، بهشکل موقت و البته مشروط، کمکهای لجستکی به احزاب کردستانی رساندهاند.
در سالهای اخیر روابط پ.ک.ک. با دو رژیم ایران و سوریه که به شکلی مفتضحانه همسرنوشت شده و اتفاقا آفتاب هر دو بر لب بام است، بسیار برجستهتر مینمود. قطار پ.ک.ک. در مسیر تهران-دمشق کار میکرد و همین بزرگترین خطر برای بقا و خوشنامی این حزب کردستانی بود . پر بیراهه نیست اگر بگوییم این نزدیکی میتوانست در پروسهی انکشاف خود، پ.ک.ک را تا حد احزاب دست نشاندهای مانند "حماس" و "حزب الله"، خفیف و خار کند. بخش بزرگی از گناه چسپاندن بر چسپ تروریسی به این تشکیلات، بر گردن همین نوع "روابط" بوده و هست.
ترک مخاصمه مسلحانهی پ.ک.ک ، میتواند این اهرم فشار منطقهای را از دستان این هر دو رژیم خارج کند و درست به همین دلیل میتوان انتظار داشت که تغییرات معین و فوری در مواضع حزب "پ.ی.د." به مثابه دست بلند پ.ک.ک. در سوریه، پدید آید. و این خود خواهد توانست معادله و موازنه قدرت در اپوزسیون سوریه را بهشکلی رادیکال به نفع کردها و به زیان رژیم سوریه،بر هم زند.
این ترک مخاصمهاما میتواند از طرف بخشهایی از جامعهکردستان، نوعی "تسلیم" تلقی شود. بیگمان اقشار جوانتر و سطحی نگر و آنانی کهبرای آزادی اجلان مشعل وار خود را آتش میزدند، برای مدتی گیج و منگ خواهند شد و بخشهایی را شاید برای همیشه سرخورده و ناامید از هر نوع مبارزهای کند. و درست بههمین دلیل میتوان انتظار داشت که گروههایی رادیکال، اینجا و آنجا برای جبران این "تسلیم"، سر بر آورند و به نوعی علیه این تصمیم قیام کنند. بهعبارت دیگر این "سرخوردگی" و "سربرآوردگی"، دو روی یک سکهاند، اگرچه به ظاهر بسیار متباعد.
نقش پروپاگند و تلاش دو دولت ایران و سوریه در ترویج این هر دو روحیه: از یک طرف تسلیم و سرخوردگی و از طرف دیگر شورش و عصیان، در روزها و ماههای آینده برجستهتر خواهد شد. آنها اگر نتوانند جنبشی را یکپارچه ببلعند، از درون آن بخشهایی را جدا خواهند کرد و بدین ترتیب میتوان چشم براه انشعاباتی در درون پ.ک.ک. بود.
بخش دیگری که ازین ترک مخاصمهبرای مدتی دچار سردرگمی خواهند شد، بخشی از هممیهنان مقیم خارجند، که گیلاسهای خود را همواره بهسلامتی "ئاپۆ" و پایداری "قندیل" بلند میکردند و به چیزی کمتر از کردستان بزرگ و یکپارچه (که آرزویی بزرگ و مبارک است، ولی راهکارهای خود را میطلبد)، رضا نمیدادند و البته تمام هم و غم شان سفری تفریحی به کردستان و گرفتن چند عکسی ترجیحا از قندیل و گذاشتن آنها در "فیس بوک" است.
بدون آنکهقصد هیچگونه مقایسهای بین دولت ترکیه و ایران و یا پ.ک.ک. و دیگر احزاب کردستانی در میان باشد این ترک مخاصمه مسلحانه همچنین میتواند احزاب شرق کردستان و بویژه "پژاک" را به چالش بکشد و در مقابل این پرسش به جا و استراتژیک قرار دهد که: حالا چه؟
در پایان مایلم بهنقش بهغایت داهیانه دو رهبر کردستانی، مام جلال طالبانی رئیس جمهور عراق و کاک مسعود بارزانی صدر حکومت اقلیم کردستان، که در یک تقسیم کار متوازن توانستند با مذاکرات فشردهبا طرفین دعوی، زمینه این امر را آماده کنند، اشاره کنم.
بویژه نقش برجسته کاک مسعود با در پیش گرفتن سیاست صبر و انتظار و البته تلاشهای پشت پرده، توانست خاک تحت حکومت خود را از درغلتیدن به جهنم جنگ خانگی و برادرکشی برهاند، تاریخی و ماندگار است.
طاهر برهون، آلمان ٣۱.۰٣.۲۰۱٣
|