از : محسن مقصودی
عنوان : کمونیسم
آقای مقصودی
چندین گروه و سازمان خود را در کشور ما کمونیست مینامند. برای یافتن آنها نیازی نیست که من آدرس آنها را به شما بدهم. شما اگر یکبار در اینترنت جستجو کنید میتوانید آنها را پیدا کنید، به تمایزات آنها توجه کرده و با هر یک که همفکر هستید کار کنید.
۵٣٣٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۲
|
از : مهد فتاپور
عنوان : مزدبگیران
برزویه عزیز در اینکه من چرا واژه مزدبگیران را در این مقاله بکار برده ام و شما بر واژه کارگر تاکیددارید. من ایرادی نمی بینم که ما از واژه کارگر استفاده کنیم ولی از نظر تاریخی در کشور ما زمانی که واژه کارگر بکار برده میشد تنها بر کارگران صنعتی و زحمتکشان یدی تاکید میشد و مزدیگیران فکری را شامل نمیشد و اگر شما به ادبیات چپ مراجعه کنید معمولا این بخش را بدلیل امتیازات مالی که داشتند به کارمندان طبقه متوسط متعلق میدانستند و بخش هایی از آنرا به کارگران یقه سفید. در کشور آلمان هم که من ساکنم از دو واژه مختلف بعنوان کارگر و مزدبگیر استفاده میشود. برخی احزاب رادیکال چپ خود را نماینده کارگران (آربایترز) میدانند و احزاب سوسیالیست عمدتا خود را حامی همه مزدبگیران. در رابطه با سوال شما در مورد انقلاب و رفرم من در نوشته های خود مکرر به این مقاله پرداخته ام و بحثی مستقل می طلبد
۵٣٣٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۲
|
از : مهدی فتاپور
عنوان : پیشبرد برنامه های سوسیالیستی دمکراتیک
علیخانی عزیز با معذرت از اینکه فرصت نمیکنم که سریعتر به کامنت ها سر بزنم از نظر من تقویت ارزشها و پیشبرد برنامه های سوسالیستی و دمکراتیک یعنی در راستاهایی از قبیل: دفاع از منافع کارگران و مزدبگیران، رفع تبعیض و تقویت مشارکت و نقش مردم در قدرت و تصمیمگیری های سیاسی، دفاع از توزیع دمکراتیک قدرت، ثروت، فرصتها و اطلاعات، رفع تبعیض طبقاتی، نژادی، جنسیتی، ملی-قومی، مذهبی، حفظ محیط زیست سوسیالیسم را میتوان بعنوان تحقق چنین خواسته هایی تعریف کرد و از آنجا که تحقق این راستاها امری نسبی است چنین تعریفی واحد نخواهد بود و به زمان تحقق آن بستگی خواهد داشت.
۵٣٣٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۲
|
از : از طرف یک احمق که یکروز به امثال شما ها اعتقاد داشت ع
عنوان : از طرف یک سرباز از دورانی سپری شده
آقا شما و رفقایتان به هیچ اتحادی باور ندارید منتها شرایط ایجاب میکند که اینطور حرف بزنید یک نگاه به اطرافتان بیندازید در طی این سالها فقط و فقط در مسیر جدائی گام برداشتید چرا ؟ و حالا کدام تفاوت کیفی در اندیشه و نظر شما اتفاق افتاده که فکر میکنید ممکنه آن دستاورد بتواند شما را به اتحاد با دیگران رهنمون کنه شما مدعی آزاد اندیشی هستید ولی برای دادن یک اعلامیه مشترک با چهار نفر دیگه شصت روز وقت تلف میکنید و راجع به کلمه کلمه آن حساسیت نشان میدهید و غافل هستید که این اتلاف وقتها حرفها و کردار شما را کا ملا از موضوعیت انداخته در کمال تا سف باید بگم اگر شما عامدا و آگاهانه در جهت جدائی و افتراق تلاش نمیکنید حداقل بطور نا خواسته و نا خودآگاه رفتار شما باعث ریزش هر روزی نیر و های ترقی خواه کشور از جر یانات "سیاسی" بوده لطف کنید نگاه کنید رهبری شما در طی این سالها کار را به اینجا که من و شما نشستیم کشانده حقیقتا اگر جای شما بودم این کار را میبوسیدم میگذاشتم کنار تا بلکه دیگرانی پیدا بشن بی حب و بغض بلکه بتوانند کار را پیش ببرند شما ها به رهبران جمهوری اسلامی خرده میگیرید که دست از قدرت نمیکشند ماشاله شما اشرافیت زیر زمینی هم در تنگ نظری و زیاده خواهی کم از آنها ندارید
۵٣۲۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۲
|
از : خسرو صدری
عنوان : از قلم افتاد:
ضمنا این منطق جاری در نوشته شما که به گفته خودتان،تلاش را با پذیرش "چارچوب همین روابط موجود در جهان" پیشنهاد می کند، با لحاظ آنچه در کامنت قبلی هم اشاره شد، در خوشبینانه ترین تفسیر، به آن می ماند که خانه مان آتش گرفته باشد و ما به عیال بگوییم : حال که زور آتش زیاد است آن ماهیتابه را بیاور تا لااقل یک نیمرو با حرارت مجانی اش بپزیم و نوش جان کنیم. زیرا واقعبینی چنین حکم می کند.
۵٣۲۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۲
|
از : خسرو صدری
عنوان : در پاسخ به مهدی فتاپور عزیز:
بحث بر سردوست داشتن یا نداشتن آمریکا، پسندیدن "ارزش" هایش و یا مبارزه با آن ها نیست. بلکه ایستادگی در برابر سیطره مطلق آمریکا بر جهان مطرح است. در این مورد من در حد فهم خود تا کنون کامنت های زیادی ذیل مقالات دیگر دوستان اکثریتی گذاشته و خودم هم مستقلا چندین مطلب نوشته ام وتکرار آن ها هم ضرورتی ندارد، زیرا مساله کاملا روشن است. در همین کشورخودمان، ملی گرایان طرفدار آمریکا هم که پیشتر چشم خود بر عواقب شوم یکه تازی های این ابرقدرت و اخطار نیروهای مترقی بسته بودند، حال که نقشه"خاورمیانه جدید" را می بینند، درمواضع خود تجدید نظر می کنند. کشورهای "بریکس" به عنوان مثال ، نه دشمن آمریکا ولی دشمن تسلط مطلق آن بر جهان هستند. اسکارلافونتن هم که به آن اشاره کرده اید همین گونه است. آمریکا به کمک نیروی نظامی و البته پتانسیل های دیگرش، حضور خود را در همه زوایای باریک امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... همه کشورهای جهان تثبیت و تحمیل کرده است و بحث بر سر آمریکا یک بحث اساسی درحیات هر جریان سیاسی محسوب می شود. این ابر قدرت حتی درزمینه تحقیقات علمی ساده هم ، چون روانشناسی، سالهاست ملاحظات برقراری هژمونی پایدار خود را وارد نموده است.( به مبحث "آمریکانیزه کردن روانشناسی" در همین کشورهای غربی متحد آمریکا مرجعه کنید). مباحث پس از حمله ناتو به لیبی را بار دیگر مرور کنید تا ببینید که پیاده نظام وطنی ابرقدرت، از جمله برخی ظاهرا چپ ها، چگونه با نتیجه گیری شتابزده ، آغاز عصر جدید "دخالت های بشردوستانه" را اعلام می دارند و فاز جدید به سخره گرفتن مفاهیم "استقلال" و "تمامیت ارضی" را کلید می زنند.
سعی کسانی را می بایست عقیم گذاشت که می خواهند با لعاب شیرین آرمان های انسانی، قرصی تلخ و کشنده را به کام یگران اندازند. از این رو هرگونه تلاش برای وحدت ، پیش از هرچیز می بایست با موضعگیری روشن، شائبه عروسک خیمه شب بازی ابر قدرت بودن ،را از خود بزداید.
و ضرب المثلی می گوید: نابینایی عیب نیست، بلکه عیب در نداشتن اراده دیدن است.
۵٣۲۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۲
|
از : محسن مقصودی
عنوان : آیا در هیئت اجرائی سیاسی سازمان فدائیان ( اکثریت) ، کمونیستی هست؟
م. فتاپور گرامی،
خیلی خوشحال هستم که اگر شما دیگر خود را کمونیست نمی دانید، متشکل شدن طرفداران سوسیالیسم علمی را مثبت می بینی و همسوئی چپ ها را لازمه موفقیت می دانید. اما آیا در بین هئیت سیاسی ـ اجرائی سازمان و اعضای وابسته به آن ، کمونیستی باقی مانده است و چه کسانی برای منزوی کردن کمونیست ها ی سازمان فدائیان (اکثریت) تلاش می کنند؟ شاهد هستی که مثلا در حزب چپ آلمان ، کمونیست ها فراکسیون قوی دارند و پست معاونت دبیرکلی حزب را نیز بر عهده دارند. اما لااقل برخی دوستان متشکل در هیئت اجرائی سیاسی سازمان علی رغم صحبت از سوسیالیسم دمکراتیک، از کنار زدن کمونیست های سازمان به هر شکل و دلیل کوتاه نمی آیند! این پسوند " دمکراتیک" برای سوسیالیسم را به معنی "کثرت گرائی اندیشه سوسیالیستی" تعبیر نمی کنند بلکه از واژه "دمکراتیک" پذیرش روابط و نظام سرمایه داری را استنتاج می کنند. به هر حال این سوال مطرح هست که کمونیست ها در هیئت اجرائیه فدائیان (اکثریت) حضور دارند ویا همگی کوچ اجباری کردند؟ ( به کجا؟) واگر حضور دارند به عنوان عضو این هئیت ، لطفا آدرسی از آنها بدهید، چون من خیلی مایل هستم که با این رفقا مبارزه مشترکمان را برای آزادی ،دمکراسی و عدالت اجتماعی و کمک به ارتقاء قدرت طبقه کارگر و زحمتکشان ایران برای تاثیر روزافزون بر روند های سیاسی میهنمان، ادامه دهیم.
mohsen.maghsoudi.iran@gmail.com
۵٣۲۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : " تشویق به مصرف بیشتر"
جناب جک لو وزیر دارایی جدید امریکا در سفر اخیر به اروپا دولت های ثروتمند اروپا را تشویق کرد که از شدت ریاضت اقتصادی بر کشورهای فقیر اروپا بکاهند زیرا ترغیب مردم این کشور ها به " مصرف بیشتر " ، موجب رشد اقتصادی میگردد. ( http://www.bbc.co.uk/news/business-۲۲۰۷۹۲۱۷).
آلمان ها گفتند ممنون از توصیه ولی آنهایی که بدون داشتن توانایی " مصرف " ( تشویق به مصرف شده ) و از بانکهای ما وام گرفتند و ما بدون تحقیق از توانایی آنها در باز پرداخت وام ، شادمانه (برای سود بیشتر) به آنها قرض دادیم چشمشان کور باید بانکهای ما را از ورشکستگی نجات دهند.
جناب جک لو سالها در خدمت روسای جمهور دموکرات ( چپ در مقایسه با راست جمهوری خواه ) بوده و در گذشته در مقاله ای در هافینگتون پست خواهان کاهش بودجه نظامی ، بالا بردن مالیات ۲ در صد ثروتمندان و کاهش مالیات کورپوریشن ها از
۳۵ در صد به ۲۵ در صد بوده اند.
در سال ۲۰۰۶ قبل از بروز بحران حباب منازل مسکونی ، ایشان رییس گروهی از معامله گران در بانک سیتی گروپ بودند که بر سقوط ارزش خانه ها شرط کرده و برنده شدند. با وجود این پس از کمک دولت به بانکهای در حال ورشکستگی ۹۰۰،۰۰۰
دلار هم ناز شست ایشان گردید. و داستانهای دیگر.( http://en.wikipedia.org/wiki/Jack_Lew).
۵٣۲۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۲
|
از : الف باران
عنوان : ائتلاف موقت برای برقرای مجلس موسسان ...
از آقای مهدی فتاپور که به نظرات کامنت گذاران اهمیت داده و پاسخی به آنها میدهند تشکر میکنم . در صورت موافقت از ایشان سئوالی دارم که جواب آنرا در همان حدود نظرات سازمانی و یا شخصی ایشان میخواهم . اگر از تمام نیروهای سیاسی ایران خواسته و یا دعوت شود که با حفظ عقاید فکری و تشکیلاتی ، ائتلاف موقتی برای برقرای مجلس موسسان تشکیل دهند،چه موانعی در این راه ایجاد خواهد شد ؟
بوجود آوردن یک تریبون آزاد برای بیان تمام نظرات ، هدف مشترک تمام جریانهای سیاسی ،اجتماعی ایران میتواند باشد.
۵٣۲۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : مذهب عاشق ز مذهب ها جداست
جناب فتا پور،
کار نیکان را قیاس از ما مگیر. قدم ابتدایی در ایران باید اتحاد چپ و راست و بالا و پایین و پس و پیش باشد که این قول بی شاخ و دم را از پا درآورد تا شاید انشاالله چپ و راست و آنچه در ما بین ، مجال نفس کشیدن بیابد.
۵٣۲۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۲
|
از : برزویه برزویه
عنوان : اکنون مشی شما چیست ؟
۱-رفع تبعیض طبقاتی یعنی چه ؟ اگر تبعیضی وجود دارد ، به این علت است که طبقات وجود دارند . نمیتوان میلیونر را میلیونر نگه داشت و تهیدست را گرسنه ، و دم از رفع تبعیض زد . ۲-شما میتوانید حتی کارتر را در برابر ریگان چپ بنامید . ولی نه چپ بودن کارتر ماهیت او را عوض میکند و نه راست بودن ریگان . هرکسی میتواند هرقدر خواست و در موضوعات گوناگون چپ و در موضوعات دیگری راست باشد. مسئله اینست که ایا شما بیانگر منافع مشخص انی و یا اتی طبقه کارگر هستید ، یا بیانگر ملغمه ای از منافع کارگران و خرده بورژوازی و طبقه متوسط و این به اصطلاح کارورزان ، و به عبارت دیگر بیانگر سردرگمی و نااگاهی همه انها در مورد این منافع خودشان ؟ ۳- کارورزان یعنی چه ؟ اگر اینها صاحب ابزار تولیدند که یا سرمایه دارند یا خرده بورژوا . اگر نیستند و از طریق کار ارتزاق میکنند و کارشان مولد (بدون توجه به یدی و یا ذهنی بودن کار)،است که کارگرند . اگر کارشان مولد نیست که کارمند ساده بانک و تیر خلاص زن هردو را میتوان در این مقوله جا داد . اگر این اقشار را صاحب منافع مشترک بدانیم ، و انها را جمیعا کارورز خطاب کنیم که به کارمندان بانک و عقل خواننده توهین کرده ایم . ۴ـ فراخوان به انقلاب ونفی رفورم ، در شرایط غیر انقلابی چپ روی ، فراخوان به رفورم و نفی انقلاب در شرایط انقلابی ، راست روی ، است . ولی فراخوان به انقلاب و همیشه انقلاب ماجرا جویی وچریک بازی است . فراخوان به رفورم و همیشه رفورم رفورمیسم و کار مریدان شیخ خاتمی است . زمانی مشی شما چریکی بود . اکنون مشی شما چیست ؟ با درود های رفیقانه/دوستانه .برزویه برزویه
۵٣۱۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۲
|
از : علیخانی
عنوان : وامانده ی کوچه ی اول
آقای فتاپور لطفا ً بعدازاین مهربان تر باش و هر هفته سری به "اخبار روز" بزن تا مجبور نباشی قصیده ای در ۱۵۲۳ بیت بنگاری.
باری دوست گرامی، من از جرگه ی واماندگان کوچه ی اولم، لطفا ً ۱- تعریف خودت را از سوسیالیسم بگو. ۲- "ارزشهای سوسیالیستی، دمکراتیک و انساندوستانه" کدامند، چه تفاوتی باهم دارند و مرزشان کجاست؟
۵٣۱۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۲
|
از : فریبرز ستاری
عنوان : فریبرز ستاری عزیز
فریبرز عزیز، شما که از کامنتتان مشخص است با نوشته های من آشنایید میدانید که من در مسائل سیاسی اجتماعی نسبی گرایی را قبول دارم و معتقد به احکام قاطعی که حاوی حقانیت قطعی این یا آن سمت گیری باشد نیستم و بر این نظرم که نیروهای جدی مختلف هر یک نظراتشان امتیازات و ضعف هایی دارد و با توجه به سمت گیریشان این یا آن نیروی اجتماعی آن را میپذیرد. حقانیت مطلقی که با بحث اثبات شود وجود ندارد و من وشما هم مثل دیگران انتخاب میکنیم.
بر این اساس من معتقد نیستم آنچه در آمریکای لاتین میگذرد پاسخ به همه مشکلات چپ است. احزاب این کشورها جوانند و دهها گذرگاه در مقابل خود دارند. در این کشورها اکثر جنبش سندیگایی نیرومند بوده، این کشورها با مشکل و شکاف سنی احزاب چپ ایران مواجه نیستند. این احزاب همگی در شرایط دمکراتیک شکل گرفته و رشد کردند، در این کشورها نیروی جوان چپی که از دل جنبش های مذهبی بیرون آمده باشد وجود ندارد و .... ما قطعا برای هر یک از این معضلات باید راههای ویژه خود را ارائه دهیم
نکته ای را که من در تجربه این احزاب برای مباحثمان در ایران می پسندم اینست که آنها موفق شدند بر اساس برنامه های عملی شان برای آینده نزدیک کشورشان تشکیل شده و مهمتر آنکه مردم را جذب کنند. اینکه سرنوشت این احزاب چه خواهد شد من نه شناخت دقیقی از آن جوامع دارم و نه معتقدم در پیچیدگی های امروز ایران و این کشورها و با توجه به جوانی این احزاب قابل پیش بینی است.
من تصور میکنم که ما باید بکوشیم در کشور خود همین امروز برنامه هایی در جهت دفاع از مزدبگیران، تعمیق دمکراسی، تقویت جنبه های سوسیال دفاع از محیط زیست و .. پیش ببریم و تمایز این برنامه ها صف بندی های ما را شکل دهد. این انتخاب من است
من میدانم که در همین اروپا احزاب رادیکالی هستند که هر چند پایه اجتماعیشان کسری از یک درصد جامعه است ولی با نقد نارسایی های جامعه و یا تمرکز بر موضوع معینی میتوانند در روندهای کشور تاثیر گذار باشند. من بر فعالیت چنین احزابی تا آنجا که به تقابل با دیگر نیروهای چپ بر نمی خیزند ارج میگذارم. در ایران نیز چنین امری رخ خواهد داد و این نه تنها ایرادی ندارد بلکه باید انرا تایید و تقویت کرد. ولی هر کس انتخابی دارد و در آن جهت فعالیت میکند. من موثرترین راه را تلاش برای شکل دهی حزب یا احزاب نیرومندی میدانم که در راستاهای ذکر شده بتوانند در سطح کلان جامعه عمل کنند
در ضمن و در حاشیه بحث در مورد سازمان اکثریت، شما که با نوشته های من آشنایید میدانید که در رابطه با فداییان چه قبل چه پس از انقلاب منجمله اکثریت من کم مطلب ننوشتم. از مشکلات این سازمان دشوار میتوان حقانیت این یا نظر را نتیجه گیری کرد چرا که جریانات چپ با نظرات دیگر موفقتر نبوده اند
در مورد میانه نیز که به بحث ما مربوط نیست ولی مورد اشاره شما قرار گرفت من در نوشته ای با عنوان تاثیر رمانتیسیسم و رادیکالیسم در سازمان فدایی نحوه تلاقی از میانه، سانتر، پراگماتیسم، قاطعیت، صراحت، سازش ناپذیری را مورد نقد قرار داده ام و امروز معتقد نیستم اگر برخورد من با رد مشی مسلحانه، با سیاست های سازمان در سالهای اول دهه شصت و بعدا تا سال ۶۶ با عنوان میانه نامیده میشد ایرادی داشت ایراد این بود که من آن زمان توان سیاسی نظری کافی نداشتم که این نحوه برخورد را به یک نظر جامع و تاثیر گذار تبدیل کنم
۵٣۱۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۲
|
از : مهدی فتاپور
عنوان : آقای الف باران
دوست عزیز
شما وضعیت کنونی حاکم بر اکثر گروههای چپ را تشریح کرده اید. این گروهها بر مبنای ارزیابی های نظری، پذیرش این یا آن تئوری و همچنین مسائل تاریخی از هم جدا شده و گروههای مختلفی را تشکیل داده اند. اکثر آنها تلاش برای پاسخ دادن به مسائل مشخص امروز جامعه ایران را وظیفه خود نمیدانند. حرف شما درست است چنین سازمانهایی مشکل میتوانند با هم وحدت کنند بخصوص اگر ارتباط ضعیفی با نیروی اجتماعی خود در کشور داشته باشند و موضع گیری های آنها در سطح جامعه منعکس نشده و درست یا نادرست بودن آن در عمل محک نخورد.
من نظرم تلاش برای دگرگون کردن این امر است و معتقدم شکل گیری نیروها و احزاب چپ باید نه براساس بحث های نظری تئوریک بلکه براساس برنامه های معین آنها برای کشور ما باشد. برنامه هایی که نیروی معینی را بتواند برای اجرای آن بسیج کرده و در روندها در حد معینی تاثیر گذار باشد
۵٣۱۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۲
|
از : مهدی فتاپور
عنوان : خسرو صدری عزیز
خسرو عزیز از کامنت شما من متوجه نشدم آیا با سمت گیری مطرح شده در نوشته من موافقید یا نوشته شما در جهت نقد یا نفی آن است شما در نوشته خود بر ضرورت مبارزه متحد با آمریکا تکیه کرده اید. نیروهای چپ مورد نظر نوشته من که در راستای پیشبرد برنامه های سوسیالیس و دمکراتیک در همین جهان امروز میکوشند از قبیل سوسیال دمکراتها، احزاب چپ در اروپا، احزاب چپ آمریکای لاتین و گروهها و جنبش های موضعی در تقسیم بندی شما کجا قرار میگیرند این احزاب خود را با برنامه خود برای تغییرات در کشور خود و جهان معرفی میکنند. آنها در خیلی موارد با سیاست دولت امریکا درگیر و بخصوص در دوران ریاست جمهوری بوش در مواردی رو در رو بوده اند بخصوص احزاب آمریکای لاتین. ولی این احزاب خود را با مخالفت با آمریکا تعین نمیدهند. موضع نسبت به آمریکا تبعه سمت گیری های سیاسی اجتماعی آنهاست. آیا این مجموعه در تقسیم بندی شما میگنجد یا شما جریانهای دیگری را مورد نظر دارید مهدی فتاپور
۵٣۱٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : وحدت و اتحاد و متحد
فکر میکنم که ما بدون توجه ، معنی کلمات وحدت و اتحاد و متحد را که همگی یک ریشه دارند باهم قاطی میکنیم. تا زمانی که " افراد " بشر وجود دارند وحدت فکری و مرامی و مذهبی و ایدولوژی غیر ممکن است. منظور از این گفتگو ایجاد اتحاد برای منظوری و یا بر علیه مطلب و موضوعی میباشد. در جنگ های بین المللی ، کشور ها با هم متحد شدند که با متفقین بجنگند و پس از آن اتحاد ها شکل های دیگری گرفتند.
دنیا تا کنون مصیبت های زیادی چون جنگ و قحطی و وبا و طاعون و آبله را از سر گذرانده است ولی هیچگاه مانند امروز با خطر نابودی محیط زیست بعلت جمعیت زیاد و مصرف فوق العاده روبرو نبوده است. منظور از این گفتگو باید بحث اتحاد " چپ " برای مبارزه با این خطر باشد. پس از آن این هفتاد و دو ملت که اکنون ظاهرا صد و پنجاه ملت شده اند میتوانند به مشاجره خود ادامه دهند.
۵٣۱٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۲
|
از : مهدی فتاپور
عنوان : مقصودی عزیز
آقای مقصودی عزیز
من تلاش کسانی که خود را کمونیست میدانند و چارچوب های ایده های مطرح در سالهای گذشته را (با اصلاحاتی) پیگیری میکنند برای نزدیکی و هماهنگی با یکدیگر مثبت میدانم و امیدوارم کوشش هایشان در راستای هماهنگی با یکدیگر نتیجه بخش باشد. چپ در ایران (و جهان) تنها با یک شاخه یا یک تئوری تعریف نمیشود و من تلاش کردم در نوشته ام این چندگونگی را توضیح دهم. من خود را به چپ هایی متعلق میدانم که در جهت پیشبرد برنامه های سوسیالیستی و دمکراتیک در همین شرایط وجود سیستم سرمایه داری میکوشند. شاخه های مختلف چپ میتوانند با یکدیگر همسویی داشته و علیه هم عمل نکنند. در کشورهایی که چپ توانسته چنین عمل کند موفق شده نقش جدیتری در تحولات ایفا کند
مهدی فتاپور
۵٣۱٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۲
|
از : فریبرز ستاری
عنوان : بزرگان چپ ! رشته مرواردین عدالت سوسیالیستی زیبنده کدام نحله چپ است ؟
آقای فتاپور اعجاز لحظه ها را دریافته ای . اینک اعجاز تاریخ ترا می خواند. در جایی نوشته ای از روزگاران سپری کرده در بند رژیم ستمشاهی که بیت نوشته با گوگوگرد سوخته کبریت بر کاغذ سیگار ترا فرخواند که « هزاران چشم گویا و لب خاموش مرا پیک امید می داند » . چرایی خطابه رفیق مهرداد را خود می دانی . اینک تاریخ است که از توی شاخص چپ هوادار فدایی می خواهد که چشم بگشا به در و دیوار سازمانی که برآمد سالیان بیشمار شما در رهبریش بوده و لب باز نما و بر ما بگو که چرا چنین شد سازمان فداییان اکثریت . باید پاسخ دهید . سنت پاسخگویی عناصر شاخص چپ را نخست آقای تابان سپس آقای بهزاد کریمی انجام دادند . بردبارانه به نظر دهندگان پاسخ واقعی دادند تا ابهامات خلجان ذهنش نشود . شما نیز به نظرات ذیل مقاله ات بویژه آقای خسرو صدری پاسخ دهید . البته نه با مشرب میانه خودویژه . من نیز با آقای صدری هم نظرم . مسئله ضعف سوسیالیسم نیست موضوع فهم و ترجمان بزرگانی چون شمایان است . شما در مقاله تان انواع مدل های چپ را عنوان کرده اید از مدل سوسیالیسم واقعا موجود تا سوسیال دمکراسی و مدل های دو کشور بزرگ برزیل و آرژانتین که تمامی تلاش خود را صرف تقویت ارزش های سوسیالیستی ودمکراتیک کرده اند . شما چنان از آنها به نیکی یاد میکنی که در وصف نمی گنجد . شیفتگی شما به مدل های در شرف اجرا در برزیل و آرژانتین با کوبیدن فرجام اولین آزمون حرکت سوسیالیستی در شوروی بارز شده است . باز قضاوت عجولانه نکن. زیرا ممکن است نظیر نوشته موجود در خصوص شوروی را سالیانی دیگر تکرار کنی . شما در مقاله نوشته ای :« در کشورهای سوسیالیستی آن خصوصیاتی را که ما برای سوسیالیسم انتظار داشتیم متحقق نشد » . این متحقق را چه زمانی متوجه شدید ؟ و چر بموقع نگفتید . ضمنا منظور شما از فاعل جمع یعنی ما کیست ؟ جناح میانه سازمان که ادعای بالانسری داشت ؟ یا مقصودت سازمان است ؟ شما که مقاله را بدون عنوان سازمانی نوشته ای . پس از جنب خود سخن گفته ای . بهتر نبود فرافکنی نکنی . صراحتا بنویسی « من » اگر فردا در پایان آزمون مدل سوسیالیسم دمکراتیک کشورهای لاتینی نمره قبولی نداشت . باز خواهی نوشت . در پایان بگویم که من قرار بود در مطلب دنباله دار « سوسیالیسم ، پرتئوس فکری » ( که بخش نخست آن در اخبار روز درج شد ) انواع سوسیلیسم از بدو تاریخ غارنشینی تاکنون را که به تقریب ۱۵۰ مدل شمارش شده را بیاورم که میسرم نشد . بنابراین تشریح معمای حل شده کارساز نیست زیرا گفته و شنیده ایم که « معما چو حل گشت آسان شود» .
۵٣۱۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣۹۲
|
از : الف باران
عنوان : وحدت...!
تا زمانیکه ایدئولژیهای مختلف وجود دارند سخن از وحدت ، سخنی بی معنی است. همانطور که ادیان برای خود فرقههای مختلف دارند،"چپ ها" نیز بر مبنای ایدئولژی انتخابی خود انشعابات متعددی دارند.تمام تقسیم بندیهای تئوریک چپهای بین المللی، معرفهای سازمانی و یا حزبی خود را در ایران دارند. این عقاید و تئوریها هیچگاه به یکدیگر نزدیک نمیشوند ، ممکن است در شرایط بخصوصی اعتلافی موقتی داشته باشند ولی انتظار داشتن وحدت ایدئولژی در آنها محال است.
۵٣۱۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣۹۲
|
از : یکنفر که تازه از خواب پریده و ر.س.ع.ا
عنوان : نظر
شما به وحدت به معنای پذیرش تنوع فکری در جامعه هیچ اعتقادی ندارید و وحدت را به مثابه ابزاری برای مخالفت با دیگری میخواهید در دست داشته باشید بهمین دلیل آن وحدت مورد نظر شما یا اتفاق نمیفتد و یا بسیار سریع از هم میگسلد.
۵٣۱۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣۹۲
|
از : خسرو صدری
عنوان : هنر چپ:
به نظر من ولی: هنر "چپ" نه تشخیص مسیر باد بلکه تغییر آن است.
از این رو آن نیروهای چپ واقعی در سراسر جهان که پس از فروپاشی شوروی ، برق زمرد نابینایشان نکرد، درمقابل سیطره بلا منازع آمریکا بر جهان ایستادند و ایستاده اند.
وجه مشترک همه نیروهای مترقی سراسر جهان، فارغ از تعلقات طبقاتی شان، مبارزه برای نظمی چند قطبی ، به جای سروری مطلق آمریکاست. "چپ" را، که الزاما در این جبهه است، هرکسی می تواند به سلیقه خود تعریف کند. چپ خارج از این جبهه راهم بهتر است برای پیشگیری ازسوء تفاهم "چپ اندرقیچی" نام نهید.
عده ای چارچشمی، شاهین ترازوی رقابت های ژئوپولتیکی را رصد می کنند تا بدون فوت وقت ، از کفه سبک به داخل کفه سنگینتر شیرجه زنند تا بازنده محسوب نشوند وجایزه بگیرند.
روشنفکر واقعی چپ ، از ته دل باور دارد که عدالت خواهی گرایش عمومی مردم جهان است و برگردن چنین تمایلی ، حتی با مهندسی ژنتیکی نیز طوق بردگی نمی توان انداخت. تنهاچنین روشنفکری قادر است به مردم کمک کند تا مسیر باد را تعییرداده و کفه ترازوی خود را سنگین تر کنند و نه آنانی که از ابهت ماکروسافت و فیس بوک، قالب تهی فرموده اند.
۵٣۱۴۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ فروردين ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : سرم را بشکن نرخم را نشکن.
اگر مشت نمونه خروار باشد مقالات و کامنت های یک سال گذشته در اخبار روز نشان میدهد که تعریف " چپ " و راه اتحاد آن اگر محال نباشد بسیار مشگل است. علت شاید آن باشد که " چپ " پدیده ای متغییر و وابسته به زمان و مکان است و تعریف آنهم عملا گرهی از کار نمی گشاید. فرضا اگر بگوییم " چپ " چیزی مخالف " راست " است نیز به مشکل تعریف " راست " بر میخورد.
حال اگر صورت مساله را عوض کنیم و بپرسیم که خطرناک ترین دشمن " بشریت " چیست معما خیلی ساده تر میشود و اکثر قریب به اتفاق " چپ " ، انگشت روی کورپوریشن های بین المللی میگذارند ، نه اینکه اینها تنها " کاپیتالست " اند
بلکه اینها نماینده " حرص " لجام گسیخته آنند. و نه اینکه اینها تنها در پی استثمارخلق اند بلکه با تبلیغ و تاکید بر مصرف هر چه بیشتر ، جهت سود خود کره زمین با منابع محدود آن و بشریت را به نابودی میکشند.( "آنچه طرفدارانِ محیط زیست باید در موردِ سرمایه داری بدانند" http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۵۱۹۷۲).
در اینجا - اگر مساله به این سادگی باشد - به مشکل قضییه " سهل و ممتنع " بر میخوریم و برای عبور از آن محتاج درک صحیح فرهنگ شرقی خود هستیم. از زمان مشروطیت تا کنون ده ها هزار نفر در راه ایده و عقیده از جان خود گذشته اند و بمقصود نرسیده اند. اگر اینها بجای جان از یک دهم ایده خود میگذشتند امروز اوضاع ما خیلی بهتر از این میبود که هست. به عبارت دیگر این نتیجه درک غلط ما از " خود را مبین که رستی " است و " ممتنع " آنست که ما " عقیده " را از جان خود دوستتر داریم و از آن نمیتوان گذشت. سرم را بشکن نرخم را نشکن. و مشکل اینجاست. ظاهرا حتی برعلیه کورپوریشن ها نیز نمیتوان متحد شد.
۵٣۱۴٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ فروردين ۱٣۹۲
|
از : محسن مقصودی
عنوان : برنامه عمومی چپ و مدل تشکیلاتی یک حزب چپ موجود است، استقلال فکر، شهامت انقلابی و ذهنیت رفیقانه و جمع گرا لازم است!
راستاهای عمومی نظر آقای فتاپور در مورد یک تشکل فراگیر چپ جالب هستند. در این موضوع بطورکوتاه به چند نکته اشاره می کنم:
ـ مشکل بزرگی که امروز تلاشگران ایجاد حزب فراگیر چپ دارند این است که این دوستان علی رغم تاکید مکررشان بر ایدئولوژیک عمل نکردن، تا آنجا که بتوانند درحذف چپ مارکسیستی و هواداران سوسیالیسم علمی می کوشند. برخی از این دوستان چون خودشان از کمونیسم بریده اند و در ضمن خودشان را نیز از "قهرمانان کمونیست" می دانستند، بهیچ وجه نمی توانند تحمل کنند که مارکسیست ها در یک تشکل بزرگ چپ گرایش و فراکسیون خودشان را داشته باشند و "جای سابق" آنها را اشغال کنند. ذهنیت غریبی است ولی حقیقت دارد. این مانع "ایدئولوژیک" که مشارکت باورمندان به سوسیالیسم علمی در ایجاد یک چپ فراگیر را بر نمی تابد، موفقیت و آینده این تلاش را زیر سوال می برد.
ـ با وجود بیش از ۱۲۰ سال تجربه کار و مبارزه سیاسی مداوم چپ در ایران و حضور موثر در تمامی روند های اجتماعی و سیاسی کشور در طی این مدت طولانی و کار و مبارزه همراه با نمایندگان سیاسی دیگر اقشار و طبقات اجتماعی، رسیدن به مدل تشکیلاتی یک جبهه و یا حزب چپ و تعیین برنامه سیاسی آن، بهیچ وجه کار سختی نیست. اما آنچه کار را سخت می کند ذهنیت انحصار طلب و مخرب، تحمیل مناسبات استاد شاگردی، عدم شفافیت و عدم مسئولیت پذیری و پاسخ گو نبودن، فرقه گرائی و رفیق بازی، محفل گرائی (محفل فدائیان) و سکتاریسم و خلاصه مشکلاتی از این دست هستند که معلوم نیست که بالاخره مدوا خواهند شد و یا تنها باید منتظر تغییر نسل بمانیم!! ( یک نمونه آن در "رهبر تراشی" برای منفردان چپ در نشست اخیر بود که واقعا تعجب انسان را از این همه خامی برمی انگیزد.)
ـ قضاوت های دوستان در مورد کمونیست ها و کمونیسم، ناشی از کم اطلاعی و فاصله گرفتن از دفاع از منافع طبقه کارگر در ایران است. برخی می خواهند فعالیت سیاسی خود را به "اقشار مدرن" جامعه گره بزنند. البته که می توان "چپ" بود ولی سوسیالیسم علمی را ندانست و یا از آن فاصله داشت. کوتاه باید گفت که کمونیست ها بازدارنده پیشرفت و توسعه جامعه نیستند، موتور و ثمره حرکت روبه جلوی اقتصادی و اجتماعی جامعه هستند. در مورد اتحاد شوروی سخن بسیار است ولی آیا رفرم ها برای دگرگون سازی بنیادی جامعه و مناسبات بین المللی وحفظ صلح جهانی که بطور وحشتناک و واقعی از سوی امپریالیسم تهدید می شد، از سوی کمونیست ها آغاز نشد؟ رفرم های عمیق ضروری بود و می بایست صورت می پذیرفت، آنچه که نادرست بود وا دادن حاکمیت سیاسی به بورژوازی نوظهور و نوکیسه بود که جامعه را در فقر و منجلاب فرو برد. این روند در حال بازگشت است. اما اتفاقا دوستان چپ و غیر مارکسیست که بر"شکست سوسیالیسم واقعا موجود" تاکید می کنند در عین حال دمکرات وار، دیکتاتوری پرولتاریا را رد می کنند! یعنی ما با چپی سرو کار پیدا کرده ایم که نمی خواهد دیکتاتوری بورژوازی را نفی کند و در عین حال به قدرت رسیدن دیکتاتوری بورژوازی درکشور های اروپای شرقی را ناشی از شکست محتوم! "سوسیالیسم واقعا موجود " می بیند! مارکسیست ها دچار چنین سرگیجه ای نیستند.
ـ دوستان چپ غیر مارکسیست، بسیار در مورد "سوسیالیسم واقعا موجود" می نویسند و نظر می دهند البته بدون تحلیلی دندان گیر، اما کم اتفاق می افتد که در مورد امپریالیسم واقعا موجود و مداخله آن در امور ایران موضع گیری کنند و تحلیل ارائه دهند. وزنه دخالت های سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی، فرهنگی و رسانه ای امپریالیست ها در ایران آنچنان سنگین است که هیچ سیاست مدار جدی در ایران نمی تواند آن هارا نادیده بگیرد. مگر چپ می توان بود و در این مورد سکوت کرد و یا با تجاوزات آشکار استعماری هم نوا شد؟ نقش و عمل کرد مستقیم و غیر مستقیم امپریالیست ها و کارگزاران و مزدبگیران آنها در شکل نگرفتن یک بلوک چپ که مسلما بهترین مدافع منافع کوتاه مدت و بلند مدت کشور است، چیست؟ در این خصوص برخی چپ ها چنان مواضع سست و شکننده و ضعیفی دارند که تنها راه مقابله با چپ های مارکسیست را حذف آنها و به نوعی خفه کردن آنها می دانند. امروز چنان رقابت ها و قلدری های اقتصادی و نظامی و تهدید ها و درگیرهای مسلحانه در جهان نیرومند هستند که هر کشور و هرتشکل و بلوک سیاسی در کره زمین و حتی درشبکه های اجتماعی و بنگاه های کوچک اقتصادی تحت تاثیر جاذبه ها و نیروهای گریز از مرکز آن قرار دارند.
کسی که منکر وجود چنین نیروی وزینی در سیاست ایران شود که اساسا یا سیاسی نیست و یا شیاد است. و اما کسی که با سیاست های امپریالیست ها خود را همآهنگ می کند اصلا در مقوله چپ نمی گنجد، حتی اگر رنگ و لعاب سرخ به خود بمالد. چپی که در این مورد سکوت کند ضعیف خواهد ماند و در اولین میزگرد آزادی که برگزار شود دچار تناقض شده و کله پا می شود. تنها نیروی چپی که موضع شفاف و واقع بینانه ای در این مورد دارد قدرت مقاومت و خصلت بالندگی دارد و هم پیمان چپ های پیرو سوسیالیسم علمی است.
mohsen.maghsoudi.iran@gmail.com
۵٣۱۴۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ فروردين ۱٣۹۲
|