از راست افراطی تا محافظه کاران پوپولیست
چگونه نیروهای واپسگرا را متوقف کنیم؟
www.socialisme.be مترجم: الف شیبانی


• در بلژیک و در یونان – و هر جایی در دنیا که عوام فریبی جناح راست یا راست افراطی به قدرت برسد- بحران، تنها مقصر صعود محافظه کاری نیست. نبود پاسخی روشن از سوی چپ به این مسئله که چه کسی باید هزینه ی بحران را بپردازد نیز خود یک مسئله است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۲ فروردين ۱٣۹۲ -  ۱۱ آوريل ۲۰۱٣


بحران ادامه دار و بی انتهای سیستم سرمایه داری باعث فرازی از تشکل ها و عقاید راست افراطی شده است. این، نه یک تقارن زمانی بلکه عاقبتی منطقی از جامعه ای است که میلیون ها انسان را به فقر سوق داده و هیچ دورنمایی را برای خروج از بحرانی که خود آفریده ارائه نمی دهد. به همان اندازه که نوچه های فاشیست حزب Aube Dorée (حزب راست افراطی یونان که بعضی آنرا نئونازی می خوانند) در یونان پا گرفته اند، افزایش ناسیونالیست های N-VA (به معنی "ائتلاف نوین فلمان" یا حزب راست منطقه فلاندر بلژیک) در بلژیک نیز از ورای این نظام ورشکسته پدیدار شده است. اما تمامی عناصر موج ارتجاعی که شاهد شکل گیری اش هستیم، یقینا مشابه هم نیستند. از این روست که دانستن اینکه این تشکلات عقبگرایانه از کجا برآمده اند، چه چیز را نمایندگی می کنند و چگونه شکست خواهند خورد، مهم است.
مقاله ای از شماره مارس لوت سوسیالیست   (Lutte socialiste)


محافظه کاران، تقسیم می کنند تا حکومت کنند

در حال حاضر، در اروپا، شاهد ظهور ایده های محافظه کارانه ای هستیم که بنظر می آید به گذشته ای دور تعلق دارند. در بلژیک، مسئولان جدید شهر آنورس (از شهرهای قسمت فلمان زبان بلژیک) هفته ای نیست که بدون اعلامیه ای جنجال برانگیز بگذرانند. مسئله پیرامون تی-شرت ها، رنگین کمان، اینکه پناهندگان بی جواب مبتلا به ایدز دیگر داروهای جلوگیری از ایدز دریافت نمی کنند مگر اینکه گواهی بازگشت اختیاری را امضا کنند، افزایش هزینه های ثبت نام شهرداری از ۱۷ به ۱۵۰ یورو برای افراد غیر بومی و غیره همه ی اینها مربوط به یک نوع دگرگونی هستند. مسئله بر سر یک جناح محافظه کار خالص و سخت است که ایده هایی را اجرا می کند که گمان می کند برایشان زمینی حاصل خیز یافته است. در یک دوره ی بحران اقتصادی همه چیز برای وادار کردن مزدبگیران به پرداخت هزینه ها و اجازه به مسئولان برای در رفتن از زیر آنها مهیا است. مسئولیت بسته شدن کارخانه های فورد در جنک (شهر فلمان زبان) و آرسلورمیتال در لیژ(منطقه فرانسه زبان) به دوش کارگران گذاشته شده که بسیار گران تمام می شود در حالیکه روسای سیری ناپذیری که همه چیز را به پای به حداکثر رساندن منافع شان قربانی می کنند، از تنبیه مصون مانده اند.
و نیز، بحران یونان ناشی از این نیست که کارگران یونانی تنبل هستند ( که برای حقوقی حداقلی برابر با متوسط حقوق اروپایی ساعت متوسط کاری بیشتری را کار می کردند) بلکه ناشی از سرمایه داران یونانی تن پروری است که کشور را به حراج می گذارند و ریاضت های کشنده را برای حفظ ثروت هایشان تحمیل می کنند. احزاب سنتی هر کاری را می کنند تا مانع شوند که مسئولین نشانه گرفته نشوند. آنها ترجیح می دهند مسائل اقتصادی را به ملت های اروپا که باید هزینه ها را بپردازند،اختصاص دهند.
چنین فضای سیاسی زمینه ای مساعد برای نیروهای محافظه کار و ارتجاعی است. آنها برای این پرسش که "چرا سطح زندگی ما با این سرعت به ویرانی می رود" یک پاسخ ساده دارند: تقصیر با مهاجران، بی کاران، ساکنان والون ( بخش فرانسه زبان بلژیک)، یونانی ها، زنان، دگرباشان جنسی، می باشد که تمام دار و ندار ما را می گیرند. جامعه به دو جبهه تقسیم شده، بخشی " کسانی که زیاد کار می کنند" و بخشی " سودبرندگان". این شیوه ای است که تنها در نظر دارد خلا واقعی که جامعه ما را تقسیم کرده پنهان کند: خلا بین مزدبگیر و سرمایه دار.
به دلیل نبود یک جایگزین چپ، منطقی است که حزبی که این استدلال را با بیشترین شفافیت تشریح می کند، و به یک گذشته ی سیاسی توخالی آلوده نیست و بنابراین از تصویر شوالیه سفید خود سود می برد، همان حزبی باشد که انتخابات را ببرد. در بلژیک N-VA از نارضایتی نسبت به احزاب سنتی تغذیه می کند، درست مانند Vlaams Belang (حزب ناسیونالیست فلماند بلژیک) قبل از آن. اما پیشتازی یک ناسیونالیسم فلمان که متعارف تر از نئوفاشیسم Vlaams Belang باشد مطلقا به آن معنی نیست که با این حال پیروزی در مبارزه با راست افراطی به همان ترتیب میسر باشد.
آرزوی سیاسی N-VA جستجوی یک رودررویی آشکار با جنبش کارگری است. مقاومت شدید خواهد بود. تدابیر ضداجتماعی و ظالمانه ای که حزب قصد دارد به اجرا گذارد ( ریاضت، کاهش مالیات،قوانین جدیدمالیاتی، تحریم های اداری شهرداری...) این خطر را دارند که در گلوی بخش بزرگی از رای دهندگان گیر کنند. قطعی است که Vlaams Belang مراقب است. حزب راست افراطی از اکنون با اندکی فاصله گرفتن از برنامه نئولیبرال گذشته خود جهت بازگرد به یک چهره "اجتماعی" خود را آماده می کند تا حمایت قشری از کارگران را که از پرداخت هزینه بابت بحران به تنگ آمده اند به خود جلب کند.

خطر گروه های ارتجاعی افراطی نیز موجود است
در چنین شرایطی تعجب آور نیست که گروه های رادیکال تر برای خود نمایی خیابانی یک اطمینان کافی را جلب کنند. ماه گذشته برای نمونه، گروه نئونازی بطور عمومی در بروژ (منطقه هلندی زبان) برعیله "تجاوز چپ" تظاهرات کردند. سازمان دانشجویی ناسیونالیست (NSV) معتقد است که Vlaams Belang باید آشکارا پشتیبانی خود را شامل حال تبه کاران یونانی حزب Aube Dorée کند. درست است که ما هنوز در شرایط یونان قرار نداریم اما واضح است که بیماری ای که سرمایه داری اکنون در آن به سر می برد می تواند زخم ها و آلام مشمئز کننده این سیستم را به انفجار برساند.
وانگهی، حزب Aube Dorée موفقیت خود را مدیون این است که فهمید پاسخی روشن-هرچند غلط- به مسئله ی مسئولیت مشکلات اجتماعی کنونی ارائه دهد: مهاجران و خارجی ها. این پاسخ که به همراه فصاحت بیانی ضد ریاضتی بود ( شکل گیری "سنتی" راست افراطی لائوس حمایت انتخاباتی خود را به دلیل نقشش در اجرای طرح ریاضت از دست داده بود) به Aube Dorée این امکان را داد که پیشتازی انتخاباتی خود را تحقق بخشد.
هنگامی که مشغله ی رصد کردن مبارزین چپ و مهاجران در خیابان را نداشته باشند، اعضایشان توزیع مواد غذایی در بین فقرا و قربانیان بحران اقتصادی را سازمان دهی می کنند. اما اینها در ظواهر مانده اند و کاپیتالیسم یونانی را آسوده به حال خود رها کرده اند. هر منتخبی از راست افراطی در پارلمان از تمامی خصوصی سازی ها حمایت کرده و هیچ جا نمی بینیم فراخوانی برای عدم پرداخت بدهی های کشور یافت شود. دورنماهای Aube Dorée بر مبنای ایده ی رویارویی با سرمایه داران یونان بنا نشده اند.
۷ مارس، در شهر لوون (از بخش فلاندر بلژیک)NSV فعالیت نفرت آمیز سالانه خود را تحت این عنوان برگزار کرد: "در مقاومت در برابر "اتحادیه ی شورایی اروپا." این دانشجویان نئوفاشیست همچنین تلاش می کنند تا به بخشی رو به رشد از جامعه که از ریاضت های تحمیلی به کارکنان توسط اتحادیه اروپا به ستوه آمده اند تکیه کنند. با ارجاع به اتحادیه اروپا به عنوان یک "شوروی" ، NSV وانمود می کند که ازآنچه که مفهوم "سوسیالیسم" دارد درکی ندارد.
اتحاد شوروی –که خود یک کاریکاتور هیولا گونه از سوسیالیسم بود- هیچ تشابهی با اتحادیه اروپا به شکل کنونی نداشته است. NSV تنها "مبتلا شدن به حاکمیت دولت های عضو اتحادیه" را رد می کند و نه ریاضت خونینی را که این اتحادیه به کارگران در کشورهای عضو اعمال می کند. پس از اینها، این به تنهایی و عینا عامل محتمل در برانگیزش اعتراض نئوفاشیست ها نیست. چیزی که بیشتر از همه آنها به آن علاقه مندند، این است که کارکنان کشورهای گوناگون عضو اتحادیه را بر علیه هم و به نفع سرمایه داری بشورانند. این شیوه همچنین برنامه ی حقیقی فاشیسم سالهای ۱۹۳۰ بوده و به عنوان برنامه ی الهام گیران امروزی فاشسیم نیز باقی مانده است.

یک اپوزیسیون چپ بهترین پاسخ است
در بلژیک و در یونان – و هر جایی در دنیا که عوام فریبی جناح راست یا راست افراطی به قدرت برسد- بحران، تنها مقصر صعود محافظه کاری نیست. نبود پاسخی روشن از سوی چپ به این مسئله که چه کسی باید هزینه ی بحران را بپردازد نیز خود یک مسئله است.
یگانه راه شکست دادن راست افراطی، پیوند دادن این مبارزه با مبارزه علیه سیستمی است که این گونه تشکلات ارتجاعی را باعث شده است. بر روی زمین حاصلخیز بی کاری و نبود دورنما است که نژادپرستی، جنسیت گرایی، همجنسگراستیزی، و هر نوع عقیده دیگری که هدفش تقسیم طبقات کارگران باشد، می تواند مانند میکروب بر یک پیکره ی فاسد رشد کند.
دانشجویان فعال چپ (Les étudiants de Gauche Actifs) و حزب سوسیالیست مبارز (PSL) بلژیک هدفشان این است که در ساخت یک آلترناتیو سیاسی چپ که انگشت اشاره را بسوی مسئولین واقعی دراز کرده، همکاری کنند و یک پروژه ی جایگزین اجتماعی ارائه دهند. تنها در جامعه ای که سوسیالیسم دموکراتیک حاکمیت دارد، تمامی ایده های واپس گرا از هر نوع، برای همیشه به زباله دان تاریخ فرستاده خواهند شد.

از سایت www.socialisme.be
مترجم: الف شیبانی