پیام گروهی از کنشگران هوادار سازمان فداییان اکثریت (داخل کشور) به کنگره ی سیزدهم این سازمان



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۷ فروردين ۱٣۹۲ -  ۱۶ آوريل ۲۰۱٣


رفقای فدائی!
بهترین شادباش ما را به سیزدهمین کنگره سازمان پذیرا شوید؛ شادباش جمع ما از خیل عظیم هواداران سازمان در داخل کشور را تقدیم رفقا می کنیم.

رفقا!
اگر چه ما از امکان حضور در جمع پرشور شما محروم هستیم چندان دچار تاسف و دستخوش تاثر نبوده و نیستیم. آنچه باعث عدم حضور ما در نشست های عالیترین ارگان رهبری می شود؛ قبل از هر عامل به ایجاد محدودیت ها، راهبندها و موانع بیشماری است که به رژیم بسته جمهوری اسلامی باز می گردد. اما محدودیت و راهبندها قادر نشده ما را از همراهی با سازمان بازدارد. ترفندهای رژیم استبدادی ایران توانسته ما را پراکنده تر کند، لیکن قادر به توقف فعالیت ما نشد. اگر چه نتوانستند از پایمان درآورند. همچنین توانمندی کافی و بازدارنده در راه باورهای ما نیز ایجاد نکرد. متقابلا بیشترین نقش را در تقویت عزم و اراده آهنین ما داشته است. ما اعتقاد راسخ داریم که انسجام و طراوت سازمانمان عامل موثر مصمم تر کردن عزم و اراده خلل ناپذیر هواداران داخل کشور از جمله جمع ما می شود. هر دو سال یکبار رفقا در قالب کنگره فرصت و فضای مناسبی را برای گفتگو و تبادل نظر پیرامون مسائل مهم و مربوط به سرنوشت سازمان را فراهم می کنند. امید داریم که رفقا از طریق بحث های جدی، اسناد در خور مقام و جایگاه سازمان و اما منطبق بر شرائط ایران کنونی را به تصویب برسانند. طبعا مصوبات دارای اعتبار در مرحله اجرایی، جدای از تاثیر بر مبارزات اقشار گوناگون مورد خطاب، ارتقا اعتبار فداییان را دوصد چندان می کند. بنابراین شناخت لازم از اوضاع جامعه ایران و درک چگونگی تداوم بقا حاکمیت جمهوری اسلامی و دقت در نحوه و سطح مبارزاتی اقشار گوناگون از نکات کلیدی اسناد کارآمد میباشند. اگر رفقا نتوانند از طریق فضای کنگره کنونی اسناد پایه ای را از تصویب بگذراند، مجموعه پتانسیل رهبری و ظرفیت های پیرامون خود و درون کشور را منفعل تر خواهد کرد. سازمان از بدو تشکیل تا برهه کنونی نگاه های متفاوتی به قدرت سیاسی داشته است. نگاه هائیکه علیرغم تفاوت، هدف واحدی را در نظر داشتند. هدفی که در نقطه ایجاد تغییرات جدی و عمیق در ساختار اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی متمرکز می شود. در واقع اتخاذ تصمیمات درست و روشن در عمل بایستی هویت و سیمای فداییان را به عنوان یک جریان سیاسی دارای برنامه کارآمد در برابر چشم افکارعمومی قرار دهد.
با امید به آنکه به زودی کنگره های سازمان را در داخل کشور و با حضور تمامی یاران و علاقمندان سازمان برگزار کنیم. برای تک تک شما رفقای ارجمند آرزوی موفقیت روزافزون داریم. باشد تا کنگره سیزدهم هر چه با شکوهتر و پربارتر از دیگر کنگره ها به پایان رسد.

رفقای فدایی!
ضروری بنظر می رسد نکاتی مهم را تقدیم کنیم تا در تصویب اسناد بویژه سند سیاسی کنگره را یاری کند. نکاتی که اگر با کم یا بی توجهی کنگره روبرو شوند در مسیر ذهنی نگری سازمان را نسبت به داخل کشور بیشتر فرو خواهدبرد. زیرا ملاک و میزان داوری حقانیت و موثربودن هر برنامه و سند سیاسی مردم مورد خطاب هر جریان فکری می باشند. هرآئینه سازمان نتواند برنامه خود را برای حل مشکلات اساسی اجتماع کنونی ایران نظیر؛ لغو تحریم ها و بحران هسته ای، انتخابات، ضرورت اتحاد چپ جهت کارآمدی بیشتر بخش چپ اپوزیسیون، پایان دادن به اتحادهای مغایر با هویت چپ و سوسیالیسم با فهم واقعی با شرائط متن جامعه از تصویب بگذراند و یا اینکه در ارائه راهکار با هدف مهار تورم، گرانی و بیکاری در وضعیت کنونی بحران اقتصادی و اوضاع رو به وخامت و اسفناک زندگی مردم، توانمندی لازم را نشان دهد. نتیجه آن منجر به کاهش هرچه بیشتر موقعیت سازمان و گسترش سیاست های موجد فقر در جامعه خواهد شد. بدین ترتیب سازمان باید بتواند پیشنهادات کوتاه مدت و بلند مدت خود را برای کاهش اختلافات طبقاتی به جامعه معرفی کند تا جامعه ایران دریابد که چگونه میتواند برای غلبه مشکلات موجود در آن مبارزه اش را پیش برد.

١. اتحاد چپ
در مبحث اتحادها دیدگاه ما این است که اتحاد چپ از زمره اجرای مصوبه های کنگره ۱۲ می باشد. مصوبه ای که در پرتو سعی و اهتمام در مسیر طراحی شده کنگره به سمت دلخواه قرار گرفت. امید فراوان داریم که فرجام خوش اتحاد چپ به تشکیل تشکل بزرگ چپ فراروید تا برای همیشه نقطه پایانی بر تفرقه و پراکندگی چپ شود. پایانیکه به کارآمدی بخش چپ اپوزیسیون خواهد رسید .

٢. انتخابات خرداد ٩٢
انتخابات در ایران موضوع خاصی است که باید در فرصت کافی به نقش این آموزه علوم انسانی مدرن در جامعه درحال گذار ایران پرداخت. آنچه که از بطن انتحابات دوره جمهوری اسلامی خارج شده است جای بحث دارد. اگر از زاویه التزام به قانون اساسی جمهوری اسلامی بدان نگاه کنیم باید به مبارزات انتخاباتی از منظر قانون اساسی مذکور وارد شد. میثاق قانون اساسی جمهوری اسلامی حاصل وفاق و پایبندی دو رویکرد اصولگرایی مبتنی بر شریعت و رویکرد نواندیشی مرتبط به دین میباشد. رویکرد با پیشینه تر و برخوردار از حمایت فراوان اقشار متفاوت طبقات اجتماعی ایران بوده و هست. رویکرد دوم گرچه دوران جوانی را به پایان رسانید اما از چنان پشتوانه اجتماعی برخوردار نیست تا قادر به تغییر توازن قوا باشد. در اینجا پرسشی در ذهن شکل میگیرد که با وجود سیطره نهاد انتصابی و نقش تعیین کننده رهبری، با اختیارات گسترده، پس هرگونه کوشش برای تقویت نهادهای انتخابی عبث مینماید. اما اگر از نگاه به این واقعیت برآمد نظام سیاسی پارادوکسیکال ایران بنگریم. نقش تاثیر گذاری ما زیر سئوال خواهد رفت و نتیجه تاثیر بر هسته مرکزی قدرت از معبر تحکیم نهادهای انتخابی عمر بسیار میخواهد.
بعضا رفقای ما از رویدادی غافل کننده به خود آمده و می کوشند پیشاپیش به پیشگویی جهت رویداد آتی بپردازند. مثلا دوم خرداد دگردیسی نگاه رفقای خارج کشور را بدنبال داشت و در انتخابات مجلس نهم مایوس شده و بر آموزه علوم انسانی مبنی بر تاثیر نقش انتخابات منطقه ای در تامین منافع رای دهندگان خط بطلان می کشیم و در اقدامی زودرس و ماه هایی بسیار مانده به خرداد ٩٢ به استقبال کاندیدای پیروز مورد نظرمی شتابیم. آیا اقدامات زیگزاگی در محور مبارزه پارلمانی اجازه اقدام متقابلی را میدهد؟ اگر چنین نیست باید در سنجش افکار عمومی و تعیین میزان تمایل آنان در زمینه انتخابات تجدید نظر کنیم. بنابراین باتوجه به نقش بلامنازع نهادهای انتصابی، سیاست زدگی بخش وسیعی از مردم بویژه اقشار زحمتکش، تشتت درونی اصلاح طلبان حکومتی انتظار گشایش از انتخابات خرداد ٩٢ بیهوده می نماید. عقربه دیدگاه انتخاباتی ما به سمت تحریم تغییر جهت نداده، بلکه بخاطر فقدان توانمندی کافی در بسیج مردم حول کاندیدای ناکارآمد اصلاح طلب بهتر آن است که این بار نگاه موجود در صحنه چپ را مبنای حرکت انتخاباتی قرار دهیم. نگاهی که عدم مشارکت را مساوی تحریم نمی داند.

٣. لغو تحریم های طاقت فرسای غرب علیه مردم ایران
بحران هسته ای ایران و عدم تمایل طرفین مناقشه بویژه نادیده گرفتن مفاد N .P .T توسط آمریکا به تحریم های سریالی غرب علیه ایران انجامید. دستگاه دیپلماسی ایالات متحده و کشورهای قدرتمند اروپایی هدف از تحریم ها را ایجاد مانع بر سر راه تلاش تهران در راستای هسته ای شدن اعلام می کردند. رسانه های غربی ترهات امپریالیستی را در رگ و پی حیات افکار عمومی جاری می کردند تا هدف غیرانسانی و امپریالیستی گرسنه تر کردن مردم ایران را مخفی سازند . هرگاه به ارزیابی تاثیر سیاست تحریم وارد می شویم متوجه می گردیم که در پرتو تحریم ها حاکمیت به لطایف الحیل گوناگون از تامین حداقل امکانات رفاهی– بهداشتی مردم جامعه بویژه طبقه کارگر و اقشار فرودست آن، جامعه مزدبگیران و حقوق بگیران شانه خالی کند. متقابلا در کنار فشار وارده به اقشار گوناگون زحمتکش شاهد پرشدن جیب لایه هایی از قشر طبقه فرادست یا سرمایه داران و محافل وابسته به دولت میشویم. گرانی و رشد سرسام آور هزینه های معیشتی، مسکن، رشد روزافزون نرخ بیکاری، رکود تولیدات داخلی در عرصه موسسات اقتصادی ـ تولیدی کوچک و متوسط قطعات پازل تراژیک نقش تحریم در زندگی روزمره مردم ایران است. گمان داریم که دول قدرتمند سویه پنهان تحریم ایران را با هدف به ستوه درآوردن مردم ایران طراحی کردند. اما آیا مردمی با چنین اوصاف چگونه می توانند رژیم ایران را به چالش بکشاند. حتی در صورت احتمال کشانیده شدن مردم به خیابان های ایران سرکوب اولین واکنش رژیم خواهد بود. برمبنای واقعیت موجود اعتقاد داریم که هرگونه تلاش ما در جهت لغو تحریم ها علیه مردم قبل از اینکه فوایدی عاید قدرت سیاسی کنونی ایران نماید؛ سایه شوم گرسنگی و بحران های گوناگون ناشی از تحریم ها را از سر مردم ایران عبور داده ایم.

٤. پایان دادن به اتحادهای مغایر با هویت چپ و سوسیالیستی
اتحاد با سلطنت طلبان و گروههای قومی تجزیه طلب
نخست باید طالبان خواستار همنشینی با سلطنت طلبان را فراخواند و به چالش کشید که خط مشی سازمان در رابطه با اتحادها چه اشتراکاتی با سلطنت طلبان دارد که چند نفر فراکسیونیسم سازمان متاثر از آن شده تا اتحاد با سلطنت طلبان مقدم بر هر اتحاد دانسته و با انرژی شبهه آفرین سنگ دگردیسی سلطنت طلبان ذیل ادعای پوشالی مشروطه شده به سینه بزنند. نکند رفقا به توهمی مبتلا شده اند که جریان سلطنت طلب دارای وزن و پایگاه اجتماعی است که می تواند در پرتو اتحاد با آنها توازن قوا را به نفع سوسیالیسم و دمکراتیسم تغییر داد. نباید فراموش کرد که مشروطه نماهای سلطنتی، آقای فریدون احمدی و دیگر رفقای حاضر در اتحاد برای دمکراسی در ایران را با هویت فدایی می شناسد. بنا براین آیا این رفقا به واکنش کنشگران سیاسی چپ داخل کشور فکر کرده اند؟ باید تاکید کنیم که جریان سلطنت زیر بهمن انقلاب ٥٧ مدفون شد و در رفراندوم سال ٥٨ مردم منزجر از جور و ستم رژیم سرسپرده محمدرضاشاه چهارمیخ بر تابوت سلطنت زدند. لذا هرگونه خبر دال بر اینکه جریان سلطنت طلب در جامعه روشنفکری ـ سیاسی برخوردار از حمایت لازم می باشد کذب بوده و ادعای داشتن وزن و پایگاه اجتماعی جریان سلطنت در جامعه سخنی گزاف بیش نیست. وقتیکه خبر نشست ظاهرا مخفی برخی از اعضای سازمان با رضا پهلوی به ایران رسید؛ احساس کردیم که اراده ای در صدد است تا سازمان را به همراهی با سلطنت برای بازگشت دوباره به قدرت از دست داده، سوق دهد. در ادامه؛ دامنه نشست های مخفی فریدون احمدی به همراه عناصری از سازمان با سلطنت طلبان از نگاه دوربین اهالی رسانه های غربی علنی شد. و رفقای ما بعد از نشست برلین، به دیگر کنفرانس هایی تحت عنوان اتحاد برای دمکراسی در ایران هدایت و کشانده شدند. بدنبال زمینه چینی های قبلی از کنفرانس استکهلم با اسپانسری بنیاد بورژوازی اولاف پالمه رونمایی شد. نکته اینکه برگزاری کنفرانس استکهلم با حضور مراقبتی سرویس امنیتی دولت سوئد چه معنایی دارد؟ جز اینکه سرویس امنیتی آن کشور و سران بنیاد سرمایه داری منش اولاف پالمه آمده بودند تا رئوس خط، اتحاد برای دمکراسی در ایران را به کنفرانس دیکته کنند؟ دعوت و حضور فعال اعضای گروه های قومی تجزیه طلب در کنفرانس با سپردن مسئولیت در کمیته برگزارکنندگان نیز، تعجب آور بود. دامنه طرح به مسلخ بردن فدائیان؛ به کنفرانس در بروکسل، مقر ناتو میرسد تا در کنفرانس پراگ بر تن نحیف برخی، جامه مسئول کمیته برگزارکننده نشست های آتی اتحاد برای دمکراسی در ایران بپوشانند. آیا فریدون احمدی هدف شوم به انحراف کشیدن خود را درنیافته است. مبادا ایشان از یاد برده باشند که اصول سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)؛ در قالب اسناد و رفتار سیاسی، پایبند به حفظ تمامیت ارضی و پرهیز از درخواست کمک یا حمله نظامی و سایر سیاست های مداخله گرانه در تحقق دمکراسی برای ایران، صراحت کامل دارد.

اتحاد با سبزها
ایجاد فراکسیون های درون سازمان دستاورد مفیدی برای تعمیق برنامه و سیاست سازمان را بدنبال نداشت . برخورداری از حق فراکسیون با هدف تضارب آرا و اندیشه های متنوع درون سازمانی، عمل سیاسی فراسازمانی را بوجود آورد. حق فراکسیونیستی به حق فردی گرائید که هر فرد از آن تعلقات و تمایل نهفته سیاسی خود را توجیه قانونی کرد. نمونه حیثیت بربادده اتحاد با سلطنت طلبان علیرغم اینکه در تقابل با خط مشی سازمان میباشد، در محور قبلی آمد. اما آیا خطای سیاسی تنها محدود به رفقای فدایی پیوسته به اتحاد برای دمکراسی در ایران می باشد؟ در ادامه تلاش برای اتحادها، هر گرایش سازمانی یار خود را از میان دیگر جریانات غیرچپ می جست. چنانچه برخی دیگر از رفقا از سویه دیگر بر کوره اتحاد دمیدند. اتحاد با حرکت اعتراضی سبزها نمونه دیگری است. رفقای طالب اتحاد با اصلاح طلبی حکومتی، مدل خاتمی را ناکافی ارزیابی کردند و با شکل گیری حرکت اعتراضی به شمارش آرا در انتخابات ٨٨ از اصلاح طلبان حکومتی دل کنند و مهر به سبزها پروراندند. در زمینه اتحادها و حمایت نادیدنی مالی و امنیتی دول غربی گفتنی بسیار است اما گوش شنوا میخواهد و ریکاوری حافظه تاریخی فورمت شده را نیاز دارد. اپوزیسیون ایران بعضا در چنبره ذهنیت نشانده بر عینیت گرفتار می شود. اپوزیسیون در مهاجرت بر سر راه مبازره در خارج از کشور در معرض فشار مخاطراتی قرار گرفت. پهن کردن تور صید صیادان امنیتی دول غربی و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، از جمله چنبره های صدمه زا بر سر راه فعالیت و مبارزه در خارج کشور هستند. وقتی که از حمایت حفاظتی نهادهای امنیتی غرب در کنفرانس های استکهلم، بروکسل و پراگ سخن به میان میآید؛ نباید روی از تلاش های  گوناگون نهادها و سازمانهای امنیتی جمهوری اسلامی برگرفت. میتوان از جمله کوشش های آنها؛ پروژه نفوذ سازمان امنیت ایران در نمونه الماس فریب سردار مدحی، را ملاحظه و بررسی نمود. بنابراین اتحاد با سبزها بواسطه حضور نمایندگان کروبی و موسوی در خارج از ایران، شاید از جمله دامهای گسترده شده توسط سازمان ها و نهادهای مذکور باشد. بررسی دستگاه های دیپلماسی، امنیتی و نظامی دول سرمایه داری نسبت به کشورهای پیرامونی نشان می دهد که دکترین نوین غرب، بخصوص ایالات متحده؛ اینک شرائط و اوضاع درون هر جامعه را ارزیابی کرده و بر اساس فهم و منافع ملی خود استراتژی مورد نظرش را ترسیم کرده و برای اجرایی کردن آن از تاکتیک مناسب و سازوکار موثرتر استفاده می کند. در برهه کنونی تامین منافع دول قدرتمند غرب در کانون توجه استراتژیست ها و مبنای کار آنان می باشد. امروزه از اپوزیسیون در عرصه بازی با کارت و آنهم نه یک کارت بلکه بیشتر کمک گرفته میشود. گمان نمی بریم در رابطه با دکترین ها، رفقای ما دچار خطای  سیاسی  فاحش شده باشند. برخی گمان دارند که با در آغوش گرفته شدن توسط رضا پهلوی و یا فشردن دست سبزهای تارانده به خارج کشور گامی به پیش برداشته و به اهداف برنامه ای نامشخص خود نزدیک شده اند. آیا چنین است؟ گمان نمی رود، هم اکنون ایالات متحده آمریکا در کنار کارت سلطنت طلبان، کارت سازمان مجاهدین را قرار داده است. هرگونه تصور چلبی شدن مجاهدین یا سلطنت طلبان و یا حتی اصلاح طلبان گراییده به سبز نیز، بعید می باشد. زیرا دول قدرتمند غربی در رابطه با تغییر رژیم چاره اندیشی موثری نمی کنند تا آلترناتیو سازی را در دستور کار خود قرار دهند.

در پایان برای کنگره آرزوی موفقیت هر چه بیشتر را داریم.

گروهی از کنشگران هوادار سازمان فداییان اکثریت (داخل کشور)