کوه
بهیادِ اکبر محمدی
ز. پرتو
•
کوه بارید، کوه ویران شد ولی
همچنان تا واپسین دَم، دَم نزد
در صفِ عُشاق و رسمِ عاشقی
عهدِ خود را عاقبت بَرهَم نزد.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۴ شهريور ۱٣٨۵ -
۲۶ اوت ۲۰۰۶
کوه فروپاشید و فریادی نکرد
نالههایش را میانِ سینه خُفت
آهِ سوزانِ دلِ ویرانه را
بر مزارِ پیکرِ صدپاره سُفت.
کوه فروپاشید و فریادی نکرد
در نهان میسوخت اما استوار
بر لبانِ بستهاش داغِ فراق
پُرغُرور اما صبور و پایدار.
کوه فروپاشید اما دَم نزد
همچو سَروی بر بلندِ آسمان
بار و بَر میریخت دوباره بارور
سبز میشد در افقهایِ جهان.
کوه را آخر کشیدند بر صلیب
تا بگوید: «من به پیمان نیستم.»
با دهانِ بسته لیک فریاد کرد:
«گر جدا باشم ز یاران، کیستم؟»
کوه بارید، کوه ویران شد ولی
همچنان تا واپسین دَم، دَم نزد
در صفِ عُشاق و رسمِ عاشقی
عهدِ خود را عاقبت بَرهَم نزد.
کوه فروخفت لیک از هر ذرهاش
سرکشد کوهی بلند و جاودان
نامِ کوه بر لوحِ دلها نقش بست
سبز شد در دفترِ فخرِ زمان.
نُهُمِ مُرداد ۱۳۸۵ [۳۱ ژوئیه ۲۰۰۶]
|