از : محمد رضا رقابی
عنوان : آئینه چون چهر" تو" بنمود راست***خود شکن آئینه شکستن خطاست
آقای الف رستمی، با تاسف! سیاست در میهن ما یا تبدیل به "فان" شده و یا شانس و اقبال و فرصت طلبی و اشتهار!!؟؟؟ آنچه هیچ بحساب نمیآید احساس مسئولیت و وظیفه ای است که شخص ذیمدخل برای خود "انتخاب" کرده است. عده ای سیاست را راهی برای ارضای هوسهای بی منطق خویش پیشه کرده اند...هر گز نه تنها تصور آنرا هم بخود راه نمیدهند که با تصمیات خود و حتا با یک نشست و برخاست...ممکنست جان و مال عده ای را در خطر نابودی قرار دهند بلکه در شرائط حساس بنابودی جامعه و یا ملتی منجر شوند...آنچنان هم که مشاهده میشود، شده... و بقول معروف هنوز هم کک شان از این خود کرده ها گزیده نمیشود و حتا با یادآوریش بتریک قبایشان هم برمیخورد: هر گز بیاد و خاطر مبارکشان نمیآورند که این شب تاریک و این گرداب حائل ... و " وجود این احمدی نژادها..." نتیجه مستقیم یا غیر مستقیم تصمیم گیریهای ایشان بوده و اینان بدون احساس مسئولیت، کجا میدانند حال مقتولین، مظلومین و ویران شدگان... ای سبکبالان ساحلها!...اگر انقلاب بزرگ ملت ایران در سال ۵۷ باین فاجعه تبدیل شد و اگر ملت ایران نا گزیر از پرداخت اینهمه عوارض نا شایسته، فاجعه و ضایعاتی که بشمارش نمیاید شد بهائیست که برای نخست وزیری آقایان بازرگانها...، ریاست جمهوری بنی صدر ها...،غارتگری اسلحه خانه ها در مهاباد و..." در ۲۴ بهمن و پس از گذشت ۳ روز از تحقق انقلاب و اعلان بیطرفی ارتش!!؟"، هوسهای عده ای انگشت شمار فرصت طلب...ترکمنی...، کردی...ووو پرداخته و آنوقت جنابعالی باز از خر شیطان پائین نیامده و بنده واقع گو را بانواع زشتی نه متهم که محکوم میکنی. زهی تاسف که با وجود شماها و این طرز تفکر و عمل!!...بعید میدانم که پایان این شب سیه به بامدادان تبدیل شود...کمی خود را بجای مردم و جوانان نابود شده قرار دهید...کسی چه میداند شاید معذرت بخواهید و شاید از خر شیطان پیاده شوید... که کافیست! ( آیا کمکی آن کلک خیالتان ، وجدان نوجوانیتان و احساس انسانیتان را میتوانید بر خود داشته باشید و خود را بجای یکی از آن افراد اکثرن مجروح بگذارید که ایستاده، نیمه ایستاده و یا نشسته و با چشم های بسته در مقابل عده ای اراذل و اوباش یا عامی ِ فریب خورده " کسی چه میداند" در گوشه ای از خاک میهنشان در حال اعدامند!؟؟)
۵٣۵۹٨ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۲
|