خیزش های عدالت طلبانه ملت عرب در ایران


دکتر موسی مزیدی


• مزایای یک نظام فدرال توزیع قدرت، توزیع عادلانه ثروت در بین اقالیم، اداره محلی و آزادی در تصمیم گیری و قانون گذاری در ایالات، و رشد زبان مادری در ایالت ها و حفظ فرهنگ محلی، توسعه و پیشرفت فرهنگ سراسری را به بار خواهد آورد و در اینصورت هیچیک از مناطق ملل فرهنگ سراسری را تحمیلی به شمار نخواهند آورد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۶ ارديبهشت ۱٣۹۲ -  ۲۶ آوريل ۲۰۱٣


روز جمعه ۱۲.۰۴.۲۰۱٣ به کوشش همایش ایرانیان هامبورگ کنفرانسی پیرامون موضوع: "آیا برنامه ها بر سر تجزیه ایران است؟ خوزستان و بررسی اوضاع نابسامان آن منطقه"برگزار شد و از ما فعالان جامعه مدنی عرب اهواز برای شرکت دعوت به عمل آمد و اینجانب برای سخنرانی در این کنفرانس به عنوان سخنران حضور یافتم. در زیر متن سخنرانیم را به علاقمندان چنین مباحثی تقدیم می دارم.

متن سخنرانی:
مردم عرب چه می خواهند و چرا هرازگاهی با برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز دست به اعتراض می زنند. رژیم حاکم به جای بررسی خواسته‌ها و تلاش برای یافتن راه حل، تظاهرت مردم را به خون می‌کشد و روشنفکران و فعالان فرهنگی- مدنی عرب را راهی سیاه چالهای قرن وسطایی خود می کند.
ملت عرب، همچون دیگر ملل ایرانی برای احقاق حقوق مشروع ملی- انسانی خود که در عصر پهلوی ها سلب شده بود، به امید بازپس گرفتن آن‌ حقوق و بهبود شرایط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خویش، در انقلاب بهمن۵۷ مشارکت وسیعی کرد و بنا به اعتراف رهبران آن روزهای انقلاب، مردم عرب در پیروزی آن نقش بزرگی ایفا کردند. اما پس از انقلاب اولین ملیتی بود که توسط حاکمان جدید به خاک و خون کشیده شد.
در نهم خراد ۱٣۵٨ تکاوران دریائی، نقاب داران و عناصر مسلح وابسته به دولت، به رهبری تیمسار مدنی استاندار وقت عربستان ایران (خوزستان)، مردم عرب در شهر محمره و دیگر شهرهای استان را با وحشیانه ترین شیوه ها سرکوب کردند و همه کانونهای فرهنگی- سیاسی عربی تازه تاسیس را پس از بستنشان، مهر و موم کردند و سایه حکومت سیاه نظامی، ترور و وحشت خود را تا مدت‌ها بر سراسر استان گسترش دادند.
با آغاز جنگ خانمان سوز ایران و عراق (۱۹٨۰-۱۹٨٨)، که پس از این سرکوب ها رخ داد، خانه‌ و کاشانه و شهرهای مردم عرب ویران شد. این جنگ غبار آتش و دودش را بر تن رنجور و هچمنان زخم ملت عرب برنشاند و آثار ویرانیش را بویژه دربندر محمره (خرمشهر) و شهر عبادان (آّبادان) هم‌اکنون هم می‌توان مشاهده کرد.
۱۲ هزار شهید عرب از مجموع ۱۶ هزار شهید جنگ در این استان، از یک سو بیانگر اکثریت مردم بومی عربستان است و از سوی دیگر نشان دفاع این ملت از سرزمین آبا واجدادی خود، در مقابل هجوم هر بیگانه است.
اما در مقابل، چه چیزی عاید این ملت شد!
امروز هموطنان عرب شما از نوشیدن آب سالم محرومند. زیرا در دهه های اخیر حکومت ها با بی‌ توجهی عمدی به توصیه های کارشناسان، با نگاه نژادگرایانه افراد بانفوذ مرکزگرا، و باهدف های اهریمنی بر رودخانه های این استان بویژه بر رود کارون سدهای فراوان ساختند، آب این رودخانه را به یزد، قم و کرمان منحرف کردند که این امر باعث خشکی رودخانه ها در پایانه هایشان که مناطق کشاورزی و شهرهای عربی در آنجا قرار دارند، شده است. در این میان می توان به تالاب های هور العظیم و فلاحیه اشاره کرد که بر اثر کاهش دبی آب، خشک شده اند. علاوه بر آن جاری شدن فاضلاب شهری و کارخانه ها، آلودگی آب را دو چندان کرده است. بزرگترین رودخانه های ایران در این استان جاری اند ولی روستائیان مجبورند آب آلوده مصرف کنند. علاوه بر آن وزش باد که سالانه بیش از صدبار به همراهی مستمر گرد و خاک و طوفان شن، این استان را در می نوردد و با اضافه نمودن عامل آلودگی هوا ناشی از وسائل نقلیه و کارخانه ها، در سال‌های اخیر شهر اهواز مقام نخست آلوده ترین شهرهای جهان به خود اختصاص داده است.
مردم عرب برای مبارزه مسالمت آمیز با این بی عدالتی ها و نقض صریح حقوق بشر در روز ۱۵. آوریل۲۰۰۵ در شهر اهواز و دیگر شهرها قیام کردند. جرقه های اصلی این قیام توسط نامه منتشر شده به نام محمد ابطحی رئیس دفتر رئیس جمهور سابق محمد خاتمی زده شد. نامه منتشر شده حکایت از آن دارد که در خلال ده سال پس از تاریخ انتشار آن، باید جمعیت عرب استان به یک سوم برسد و از اکثریت به اقلیت در استان تبدیل شود. این طرح تغییر بافت جمعیتی و دیگر بی عدالتی های یاد شده باعث اعتراض و تظاهرات وسیع و مسالمت آمیز در استان شد. بر اثر برخورد وحشیانه پلیس و نیروهای مسلح که با تیراندازی مستقیم به تظاهر کنندگان همراه بود، ده ها تن جان دادند و صدها تن دیگر زخمی و بازداشت شدند.

در واکنش به این سرکوب، موجی از خشونت تمام شهرها را فرا گرفت. در همان سال ۱۵ شهروند عرب و در سال ۲۰۰۶، ۱۰ شهروند عرب دیگر اعدام شدند. در سال ۲۰۰۷ عفو بین الملل بیست و هشت حالت اعدام را در این استان به ثبت رساند. همینطور هم در اوائل سال ۲۰۱۲، چهار فعال سیاسی عرب اعدام شدند. در تاریخ ۲۲.۰۷.۲۰۱۲ حکم اعدام ۵ تن از فعالین فرهنگی و مدنی عرب صادر شد. این آمار علاوه بر جان دادن زندانیان عرب در زندان ها بر اثر شکنجه است. فعالان حقوق بشر ۵ تن از زندانیان که زیر شکنجه جان باختند را نام برده اند.
همه ساله فرزندان ملت عرب سالگرد قیام ۱۵ آوریل را با تظاهرات و تجمعات مسالمت آمیز گرامی می دارند. امسال برای جلوگیری از گرامی داشت این روز نیروهای امنیتی ۲۴۲ تن از فعالان فرهنگی و مدنی را در هفته های اخیر بازداشت کردند.
ستم و یا استثمار ملی علیه ملیت عرب در ایران را می توان در این عرصه ها برسی کرد.

تبعیض نژادی: رایج بودن روزانه گفتمان تبعیض نژادی و عرب ستیز ناسیونالیست های افراطی، باعث رنج همیشگی ملت عرب است. نژاد پرستی و عرب ستیزی در ایران بعد از سقوط حکومت محلی عربی در این استان نمایان شد. این پدیده را می توان در قرن نوزدهم در گفتمان جلال الدین میرزا، آقا خان کرمانی و آخوندزاده یافت و در زمان رضاخان در قرن بیستم توسط محمود افشار و دیگران با تشکیل فرهنگستان زبان ادامه داده شد. در ادبیات بعضی از نخبگان چپ مانند بزرگ علوی عرب ستیزی نیز نمایان بود.

در عرصه فرهنگی: نصیب مردم عرب از روزنامه، نشریات، کتاب و همه وسائل سمعی و بصری کمتر از ۵ درصد است. بیش از یک سوم دانش آموزان در مرحله ابتدائی و بیش از نصف آنان در مرحله راهنمائی ترک تحصیل می کنند. همچنین نسبت بسیار پائینی از سهمیه دانشگاه‌ها به جوانان این ملت می‌گیرد. با سرمایه حاصل از نفت این استان علیه زبان و فرهنگ این مردم توطئه می شود و کمترین امکانات را در عرصه فرهنگی در اختیار ساکنین بومی استان قرار داده می شود.

در عرصه سیاست و در زمینه اقتصاد: قبل از به قدرت رسیدن رضا شاه، در چارچوب ممالک محروسه ایران که نوعی سیستم فدرال سنتی به شمار می رفت، حاکمیت ملی عربی خودمختار با قدرت وسیع شبه مستقل بر عربستان ایران برقرار بود که به حاکمیت کورد اقلیم کردستان در عراق امروزی شباهت داشت. با وجودیکه مردم عرب در استان خوزستان امروزی بیش از ۷۰ در صد کل جمعیت استان را تشکیل می دهند، در طول هشت دهه اخیر هیج گاه یک استاندار عرب بر آن گمارده نشده است.
در زمینه اقتصادی، ملیت عرب با وجود دریائی از نفت و منابع سرشار گاز و وجود مهمترین بنادر کشور در استان و همچنین زمین های حاصل خیز، اکثر مردم عرب در فقری مفرط بسر می برند. سلب صدها هزار هکتار زمین های کشاورزان عرب در مناطق مختلف بویژه در دو سوی مسیر رودخانه کارون از اهواز تا شط العرب، باعث شده است که کشاورزان به حاشیه شهرها، خصوصا در اطراف شهر اهواز رانده شده و در آنجا کمربند فقر وسیع تشکیل داده اند. درصد شمار مستمندان این استان ثروتمند، نسبت به دیگر استانها، بسیار بالاتر است.

ستم های مستمر هشت دهه اخیر بر ملت عرب، انگیزه اصلی قیام ها و اعتراضات مستمر و مسالمت آمیز آنان برای بازگرداندن حقوق انسانی- ملی مشروعشان است. در این ۸۶ سال، نظام های به شدت متمرکز سلطنتی و جمهوری به جای توجه به تنوع ملی مردم کشور و یافتن راهی برای حل این مشکل، تمام انرژی خود را صرف گرم نگاه داشتن موتور ماشین آسیمیلاسیون و تغییر بافت جمعیتی ملیتها کرده اند.

راه چاره چیست؟
برای علاج معضل ملی، به جای نظام متمرکز، ایران، به یک نظام غیرمتمرکز نیاز دارد. مطالعه دقیق نظام ممالک محروسه عهد قاجار و بررسی روابط مناطق مختلف کشور در آن عهد، می‌تواند راه گشای مناسبی برای بنیان نظام فدارال- مدرن- دمکرات باشد.

مزایای یک نظام فدرال
توزیع قدرت: این امر باعث می شود که قدرت در تهران متمرکز نمی گردد، که در اینصورت پایه های بنیان‌گذاری استبداد بسیار مشکل خواهد شد.
توزیع عادلانه ثروت: در بین اقالیم باعث شکوفائی اقتصاد محلی و رفاه ساکنان شده، پیشرفت و توسعه اقتصاد کشور را به همراه خواهد آورد.
اداره محلی: آزادی در تصمیم گیری و قانون گذاری در ایالات، احترام به قانون و اجرای آنرا تضمین خواهد کرد.
فرهنگ و زبان: رشد زبان مادری در ایالت ها و حفظ فرهنگ محلی، توسعه و پیشرفت فرهنگ سراسری را به بار خواهد آورد. و در اینصورت هیچیک از مناطق ملل فرهنگ سراسری را تحمیلی به شمار نخواهند آورد. زیرا که خود در سامان یابی آن سهیم بوده و در ارتقای مداوم آن با احساس مسولیت بیشتر مشارکت خواهند نمود.

در خاتمه، به تصور نگارنده، نظام عدم تمرکز مناسبترین نظام برای کشور است، زیرا در آن مشارکت و همراهی حقیقی ملیت ها فراهم می شود و در نتیجه پیشرفت، ترقی، ثبات و امنیت کشور را بهمراه خواهد آورد.