•
ثقل سنگین زمین بر گُرده ی بی تاب،
پای آبله در شورلاخ ِلایتناهی سرگردانم؛
رسالت گم شده یی در گردش ِگیجوارِ زمانم...
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۷ ارديبهشت ۱٣۹۲ -
۲۷ آوريل ۲۰۱٣
من درد می کنم ـ
تمامتِ ساختارم:
هم از جرم تا جان .
من در محاط ِجداری از براده ی پولاد و خار
آماس می کنم؛
تمام ِمن فلاخن ِ عربده یی است
در آهنگ بی تسلّا ی پرتاب
وآفاق را تحمّل پژواکِ تندرِ ابری من نیست.
ثقل سنگین زمین بر گُرده ی بی تاب ،
پای آبله در شورلاخ ِلایتناهی سرگردانم؛
رسالت گم شده یی در گردش ِگیجوارِ زمانم...
□□
نسخ ِکدام حجم ِوارونه بخت بوده یی تو
زمین
که خود ـ
آفریده ی نابکارِ خودت
انکارِ بی دریغ ِجاودانگی توست.
مقدّرت این بود ،
باری، ای خاک ـ
ای یگانه ی زیبا
تا در گذاره ی فرصتی بی همتا
خود در فنای ِخویشتن
ذرّه ذرّه بپوسی ز شرم ِمادریت.
مقدّرت، آری ـ
دریغ
فرسایشی چون این بود
زمین.
□□□
تیبوران- ۱۵ ژانویه ۲۰۰۳
|