نظر خواهی اخبار روز - ۱
فدائیان خلق ایران (اکثریت)، به کدام سو می روند؟


• کنگره ی سیزدهم فدائیان (اکثریت) در فروردین ماه سال جاری برگزار شد. چه انتظاراتی از این کنگره وجود داشت و تا چه حد به این انتظارات پاسخ داده شد؟ اخبار روز این پرسش ها را با جمعی از شرکت کنندگان در کنگره در میان گذاشته است. در زیر پاسخ های رسول آذرنوش، فریدون احمدی، محمدصادق عسگری، بهزاد کریمی، مصطفی مدنی و فرخ نگهدار را می خوانید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٨ ارديبهشت ۱٣۹۲ -  ۲٨ آوريل ۲۰۱٣



اخبار روز: سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، یکی از مهمترین سازمان های چپ کشور است که تحولات آن را بخش بزرگی از فعالان سیاسی در داخل و خارج از کشور با دقت و حساسیت پیگیری می کنند. هر سیاست این سازمان در قبال حکومت و رویدادهای سیاسی کشور منتقدان، مخالفان و دوستدارانش را به تحرک و چالش بر می انگیزد. برگزاری کنگره سیزدهم ، تصویب برنامه، سند سیاسی و تائید روند گفتگوی وحدت چپ تازه ترین اقدامی است که این سازمان هفته گذشته پشت سر گذاشت.
آیا کنگره در حد انتظار شرکت کنندگان بود، آیا سمت و سوی فعالیت سازمان فدائیان خلق (اکثریت) بعد از این کنگره تغییر محسوسی خواهد کرد؟ پرسش هایی را با جمعی از شرکت کنندگان در این کنگره درمیان گذاشته ایم و به سهم خود کوشیدیم نظرخواهی ما بازتاب واقعیت نزدیکتر و بیانگر تنوع نظر سازمان اکثریت باشد. تنوعی که عده ای آن را نشانه تحقق عملی رواداری و عده ای دیگر فقدان حدود و ثغور روشن این سازمان تعبیر می کنند.
این نظرخواهی در دو بخش منتشر می شود.

سوال های ما این ها بوده است:
- از کنگره چه انتظاری داشتید، آیا در حد انتظار شما بود؟
- نظرتان درباره مصوبات کنگره چیست؟ فکر می کنید تصویب سند برنامه در این کنگره ضروری بود؟
- در کنگره درباره اتحاد نیروهای اپوزسیون تفاوت نظر وجود داشت، از پاسخ کنگره و مصوبه آن در این مورد راضی هستید؟
- سند سیاسی مصوب کنگره به تحول در فعالیت سازمان اکثریت منجر می شود یا در آینده هم شاهد سازمانی خواهیم بود که پیش از کنگره دیده ایم؟
- آنچه که ما طرح نکرده ایم و شما مایلید در دو جمله بیان کنید.



رسول آذرنوش
از کادرهای قدیمی فدائی است که در حال حاضر با جمهوری خواهان دموکرات و لائیک همکاری می کند. وی در عین حال نماینده ی «چپ های مستقل» در جریان مذاکرات وحدت میان سه سازمان فدائیان خلق (اکثریت)، اتحاد فدائیان و شورای موقت سوسیالیست های چپ است.


انتظارتان از کنگره
انتظار من این بود که کنگره به لحاظ نظری و سیاسی به حد کافی تدارک شده و کار کنگره روی مسائل اساسی جامعه ما متمرکز میشد. این انتظار چندان براورده نشد. مثلا سند برنامه ارائه شده به کنگره بعنوان مهمترین مساله سیاسی از تدارک لازم برخوردار نبود و در مجموع زمان بسیار محدودی به ان اختصاص داده شد در حالیکه مسائل فرعی و حاشیه ای وقت زیادی از کنگره را گرفت. و یا انتظار این بود که در شرایطی که به انتخابات پیش رو در ایران نزدیک میشویم کنگره موضع روشنی در قبال ان اتخاذ کند اما مصوبه کنگره در پاسخ به سئوال تحریم یا شرکت در این انتخابات، مبهم باقی ماند.

درباره ی مصوبات کنگره
من با این نظر برخی از رفقا که تصویب سند برنامه میتواند مانعی در راه پروژه وحدت چپ ایجاد کند موافق نیستم. اما تصویب ان با توجه به پاسخ من به سئوال قبلی ضروری نبود.

درباره ی اتحاد نیروها
در کنگره سه گرایش در باره اتحاد نیروهای اپوزیسیون وجود داشت. یکی گرایش به اتحاد با نیروهای اصلاح طلب رژیم، دیگری گرایش به کنار گذاشتن جمهوری و اتحاد با مشروطه خواهان و سومی گرایش به اتحاد با جمهوری خواهان دموکرات و طرفدار جدائی دین و دولت. اکثریت کنگره، در پایان بحث های دموکراتیک که یکی از نقاط قوت ان محسوب میشود، به این گرایش سوم رای داد. این از دیدگاه من که از فعالان جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک ایران هستم، دارای اهمیت استراتژیک است و مهمترین دستاورد این کنگره محسوب میشود.

درباره ی سند سیاسی
من امیدوارم که سند سیاسی مصوب کنگره عملا هم تحولی را در فعالیت این سازمان خصوصا درامر همگرائی نیروهای جمهوری خواه که اینروزها بسیار مطرح است ایجاد کند.

آن چه که ما نپرسیدیم
انچه را که شما مطرح نکرده اید محتوای برنامه ایست که در این کنگره به تصویب رسیده و از دید من دارای ایرادات اساسی است که باید در جای دیگری مورد نقد قرار گیرد. چون طبق گفته شما مجاز نیستم که بیش از دو جمله بیان کنم، بهمین اکتفا میکنم.


فریدون احمدی
از اعضای قدیمی سازمان. از کنگره اول به عضویت شورای مرکزی درآمد. در ده کنگره به عضو شورای مرکزی انتخاب شد. بعد از کنگره دوازدهم به دلیل اختلافات سیاسی از این شورا کناره گرفت. او در کنگره ی سیزدهم داوطلب مسئولیت نشد


انتظارتان از کنگره
انتظار طبیعی از یک سازمان سیاسی و نشست عالی ترین ارگان آن، کنگره، این است که بکوشد راهبردهایی را به عنوان مبنای سیاست های خود تصویب کند که بتواند به سهم خود پاسخگوی مسائل و مشکلات جامعه و کشور باشد. هم اکنون مخاطراتی جدی سرنوشت و حتا موجودیت کشور را تهدید می کند. اما این وضعیت بازتابی در راهکارها و سیاست های مصوب نداشت. ضرورت ایجاد آمادگی برای اتخاذ سیاست، متناسب با روند های گوناگون احتمالی سیاسی در ایران، انتظاری بود که در این کنگره برآورده نشد. به باور من نه روحیه پاسخ به این ضرورت بر کنگره حاکم بود و نه کنگره در اکثریت خود به این وظیفه و امر خطیر توجه و آگاهی داشت.

درباره ی مصوبات کنگره
سند سیاسی مصوب که همان عیب پیش گفته را دارد. سند برنامه در مجموع و در کلیات مثبت است و کمک می کند به عینی و زمینی شدن سیاست ها و اهداف. مخالفت با سند برنامه در کنگره از دو سو و زاویه صورت گرفت، گرایش چپ سنتی و نیز چپ رادیکال از سویی به خاطر سمت گیری (به ارزیابی آن ها) سوسیال دموکراتیک برنامه و از سوی دیگر از طرف فکری که برنامه و برنامه نویسی با این حد از جزئیات را کاری کارشناسانه و نه در قد و قواره سازمان ارزیابی می کرد. به نظر من هم چنین حجم و گستره ای برای برنامه ضرورت نداشت. بویژه آن که سند برنامه به رای قطعی کنگره گذاشته شد نه رای تمایل به کلیات.   

درباره ی اتحاد نیروها
پاسخ: در این زمینه موضوع نوع تنظیم مناسبات با دیگر نیروها شاید رندانه، تحت عنوان سیاست اتحادها مقوله بندی شده بود. در کمیسیون مربوطه و همچنین قطعنامه نوشته شده توسط ف- تابان و سپس احمد پورمندی تلاش شد با طرح مساله "همکاری ها" در کنار "اتحادها" راه برای سیاست ورزی متناسب با وظایف ملی و سراسری گشوده شود و مناسبات با همگان از چارچوب یا اتحاد یا دیالوگ خارج شود اما نطق های پوپولیستی، شعاری و بی مایه با حمایت گرایش اصلاح طلبی راه را بر خردورزی سیاسی گرفت و عملا اکنون سازمان از جمله دچار این تناقض است که مناسباتش با نیروهای خواهان اجرای بی تنازل قانون اساسی در چارچوب "اتحادها" و "بلوک اتحاد" تعریف می شود اما برنامه سیاسی اش مبتنی است بر تغییر قانون اساسی و استقرار سکولاریسم.   

درباره ی سند سیاسی
پاسخ: به نظر من تحولی در کار نخواهد بود. این سند سیاسی در مضمون و شکل همان سند و راستای سیاسی کنگره قبل در دوسال پیش است با این تفاوت که شرایط سیاسی کنونی به کلی متفاوت است. قابل تصور است در عمل، همچنان سیمای سیاسی سازمان فدائیان اکثریت در اتحاد بلوکی با اصلاح طلبان خواهان اجرای بی تنازل قانون اساسی ترسیم شود، از اعلام رسمی آن خودداری شود و مناسبات با نیروهای خارج از طیف "جمهوری خواهان سکولار دموکرات" همچنان منجمد بماند. نتیجه این روند عدم مشارکت در مسیر ایجاد تفاهم و توافق بر سر راه گذار به دموکراسی و دیگر چالش های سیاسی اجتماعی در ایران است و دور ماندن از سیاست ورزی کلان و محدود ماندن دامنه تاثیر سیاسی سازمان فداییان اکثریت.

آن چه که ما نپرسیدیم
نکته قابل توجه برای من فضا ی فکری روانی اکثریت افراد گرد آمده در این کنگره در برلین بود. ترکیبی از نیروی عادت، نوستالژی و محافظه کاری اصلاح طلبانه روحیه غالب راتشکیل می داد. با این مصالح نمی توان سیاستی مدرن و پاسخگوی نیازهای پیچیده امروزین ایران عرضه کرد. خوشبختانه این وضعیت قابل تعمیم به همه فدائیان اکثریت در گستره آن نیست.


محمدصادق عسگری
از اعضای قدیمی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) است. او در کنگره سیزدهم به عضویت شورای مرکزی سازمان انتخاب شده است.


انتظارتان از کنگره
این سیزدهمین کنگره ای بود که سازمان فداییان خلق ایران ( اکثریت) برگزار میکرد. انتظار این بود این کنگره از نظر کمی و کیفی نسبت به سایر کنگره ها بهتر برگزار شود. یکی از مشکلاتی که معمولا کنگره با ان مواجه بود حجم زیاد دستور کارهایی بود که به کنگره ارجاع میشد. کنگره قبلی ارگان جدیدی به نام هییت تدارک کنگره را که من نیز عضو آن بودم راسا انتخاب کرد تا بر دستور کارها، ارایه به موقع اسناد و امر تدارکات قبل از برگزاری کنگره نظارت کند. در همین ارتباط در همیاری ارگان های مرکزی به خصوص گروه کار سازماندهی شش اجلاس پالتکی پیش از کنگره بر گزار شد. در این اجلاس ها اعضای سازمان سَوالات، نظرات و پیشنهادهای خود را با ارگان ها ی تدوین کننده اسناد در میان گذاشتند. برگزاری اجلاس های پیش کنگره کمک کرد تا اعضای سازمان با اماده گی بیشتری در کنگره شرکت کنند. از تصمیم های دیگر هییت تدارک کنگره برگزاری سه روزه کنگره به جای چهار روز بود و با توجه به اینکه یک روز هم از زمان بر گزاری کنگره کاسته شد کنگره موفق شد تا به بیش از ۹۰ درصد موضوعات در دستور رسیدگی کند و از این منظر می توان کنگره را بسیار موفق ارزیابی کرد. استقبال مهمانان کنگره نسبتا خوب بود اما حضور رسانه ها برای انعکاس مسایل کنگره کمرنگ. دمکراتیک بودن فضای کنگره از وجوه بارز آن بود.

درباره ی مصوبات کنگره
در این کنگره علاوه بر بررسی عملکرد ارگان های مرکزی و تصویب نهایی آیین نامه اداره کنگره و قطعنامه ای در مورد انتخابات و تصویب قرارها موضوعات دیگری نیز در دستور بود که در پرسش های دیگر شما منعکس است که به آن پاسخ خواهم داد. یکی از دستور کارهای سنگین کنگره تصویب برنامه سازمان بود:

۲- الف- در طول بیست و چند سال گذشته سازمان خود را با سیمای چپ دمکرات و باورمند به سوسیالسیم دمکراتیک به جامعه معرفی می کند. لازم بود این سیما در مهمترین سند سازمان ترسیم شود.
۲- ب- تدوین برنامه انرژی رفقای زیادی از سازمان را که در چند سال گذشته به طور مداوم مشغول تدوین و تکمیل آن بودند را در کارهای جاری آزاد می کند.
۲- پ- این برنامه لازم است که به کمک همفکران و صاحب نظران چپ در آینده تدقیق و تکمیل شود.
۲- ت- به نظرم تصویب این برنامه ته تنها هیچ تناقضی با روند وحدت چپ ندارد بلکه می تواند به این روند کمک کند.

درباره ی اتحاد نیروها
سازمان به عنوان نیروی تحول طلب که خواهان نظامی دمکراتیک و سکولار می باشد همزمان دو پروژه بزرگ اتحادها و و حدت را دستور دارد. یکی سازمان دادن نزدیکی و همکاری نیروهای جمهوری خواه دمکرات و سکولار و اتحاد وسیع این نیروهاست و دومی پروژه وحدت که هر دو مورد تایید کنگره قرار گرفت. اما در روند تصویب بند دیگر به دلیل حساسیت های به حق و گاها ناحق به خوبی پیش نرفت. مصوبه ای که در آن مجاز می داند تا در صورت تشکیل الترناتیو جمهوری خواهی مجازیم تا با سایر الترناتیوها در مورد روند استقرار دمکراسی به توافق برسیم که از نظر من برای استقرار دمکراسی پایدار ضروری و مفید است. دلیل عدم تایید مجدد کنگره می تواند از جمله به ارایه دیر هنگام این پیشنهاد و عدم توضیح ضرور در بین اعضای کنگره مربوط باشد. البته در سند سیاسی همچنان از گفتگو بین گرایش های مختلف در میان نیروهای مخالف و منتقد حکومت استقبال شده است.

درباره ی سند سیاسی
از نظر من سند سیاسی مصوب کنگره ادامه روند هایی بوده که تا کنون در سازمان پیش رفته است. در این مصوبه بار دیگر به تقویت چنبش سبز و اعتراضی که بخشی از نیروهای آن به خارج کشور رانده شدند تاکید شد. وظیفه ماست تا در این همکاری ها به عنوان نیروی تحول خواه این جنبش که خواهان تغییر قانون اساسی موجود است در تمامی همکاری ها نقش فعال داشته باشیم. سیاست های ما در این مورد با روشنی و شفافیت همراه بوده و امیدوارم سازمان از همه ارتباط ها در راستای کنار زدن حکومت مستبد حاکم به کار گیرد.

آن چه که ما نپرسیدیم
سازمان ما به عنوان یکی از نیروهای چپ در جنبش ایران داری رسالتی است که از یک سو خواهان کنار زدن رژیم برای تحقق دمکراسی و تلاش برای نهادینه کردن آن است و از سوی دیگر دفاع از ارزش های چپ و ترویج و گسترش ارزش های آن در ایران. من امیدوارم که همواره این دو اصل راهنمای عمل ما باشد.


بهزاد کریمی
سال های متمادی در مسئولیت های بالای سازمان فدائیان خلق و از جمله در مقام مسئول هیات سیاسی اجرایی سازمان بوده است و به دلیل مشکلات مربوط به سلامتی در حال حاضر در شورای مرکزی حضور ندارد. او عضو هیات رئیسه کنگره ی سیزدهم بوده است.


انتظارتان از کنگره
انتظار مطلوب همان انتظار مقدور نیست. سازمان را خوب می شناسم و از اینرو، معتقدم که کنگره همان را انجام داد که تصورش را داشتم، و از پیشرفتی باز ماند که چندان برایم غیر منتظره نبود. کنگره در چارچوب دستور کار تعیین شده، کنگره ایی بود کامیاب، اما برای سازمانی با اینهمه تجربه سیاسی، ایستایی حیف است در برخی جهات مضمونی. و این، پیش از آنکه محصول کنگره سیزدهم باشد، نتیجه تحمیلی است ناروا از گذشته و پیامد کنش و واکنشی هر دو ناسنجیده در موضوع تنظیم مناسبات با مولفه های متفاوت اپوزیسیون طی چند سال گذشته. اکنون هم در مصاحبه با "اخبار روز"، همانی را می گویم که در مصاحبه شش سال پیش خودم با همین "اخبار روز" در پی کنگره دهم سازمان شنیدید: پیشرفت ها در عین پسرفت!

درباره ی مصوبات کنگره
در این پرسش دو جزئی، نکته مرکزی همان جزء دوم است. زیرا غیر از "سند برنامه"، مصوبات دیگر این کنگره عموماً متوجه موضوعاتی بودند که در هر کنگره تکرار می شوند و باید هم تکرار شوند. تصویب سند برنامه اما، نیاز سازمان بود؛ حتی با هر نارسایی و ابهام در آن. با تصویب این سند: ما توانستیم
۱) جمع بستی از سیر تکوینی سازمان را در عرصه نظر و برنامه ارایه دهیم و از این طریق، جایگاه خود در مختصات اجتماعی و سیاسی جامعه را با روشنی بیشتری به تصویر بکشیم؛
۲) هویت حزبی سازمان را تقویت کنیم، زیرا که یک تشکل سیاسی جدی، پایداری حزبی خود را از برنامه می گیرد و نه صرفاً از سیاست ها و تاکتیک های گذرا. ما باید از بیماری عمومی تحت الشعاع قرار گرفتن برنامه توسط سیاست فاصله بگیریم؛
و ٣) متناسب با توان خود، به روند پلاتفرمیزه شدن جریان چپ دمکرات ایران کمک کنیم و هر چه بیشتر به روند وحدت چپ دمکرات معنی محتوایی بدهیم.

درباره ی اتحاد نیروها
آن نکته مورد اشاره‌ام در پاسخ نخست و با واژه "ایستایی"، درست به همین موضوع برمی گردد که می پرسید. وجه اصلی و فعال سیاست اتحاد های ما بدرستی متوجه اتحاد نیروهای جمهوریخواه دمکرات سکولار است که باید هم چنین باشد و هراندازه هم در این عرصه متمرکز شویم باز کم است؛ مشکل اما آنجا سر بر می آورد که خصلت چند وجهی سیاست اتحادها مصلوب این رویکرد درست می شود و جمهوری – و نه البته جمهوریت- به ایدئولوژی فرا می روید! نمی توان هم گذار ایران به دمکراسی را موضوع محوری سیاست در ایران اعلام کرد، و هم در همانحال محصور و محبوس جمهوری خواهی در سیاست کلان اتحاد ملی شد. ما بیست سال پیش در اسناد مصوب کنگره هایمان در کنار رویکرد اصلی متحد شدن همه جمهوریخواهان دمکرات سکولار، بر اهمیت اتحاد های موردی تاکید کردیم و نیز پای فشردیم بر امر دیالوگ با دیگر بخشهایی از اپوزیسیون که با ما هم استراتژی نیستند. سال ها هم به آن عمل کرده‌ ایم که همگان می دانند. اما اکنون، از گرفتاری در چنبره اقتضاء های سیاسی گرایش معین از یکسو و سیاست را آرمان فهمیدن از دیگر سو رنج می بریم، که در ائتلافی ناخواسته با هم، موجب اخلال در سیاست ورزی های جسورانه می شوند و سازمان را درایفای نقش سیاسی کاراتر در موضوع اتحادها سست می کنند. ایستایی، اینجاست که وبال گردن می شود. اما عمیقاً معتقدم که ما از این چنبره هم خواهیم جست و در سیاست اتحاد ها، خواهیم توانست که از جایگاه جمهوریخواهی دمکرات سکولار، بگونه ملی عمل کنیم.

درباره ی سند سیاسی
هنگامی که کنگره وارد مرحله تعیین سند مبنا در رابطه با سند سیاسی شد، من به هر سند عرضه شده رای مثبت دادم! این سه سند، چه در ساختار، چه در نوع بیان، و چه در برخی مضامین با هم تفاوت هایی داشتند و من نیز البته با هر سه آنها در برخی فرمولبندی ها دارای زوایای معین! اما هر سه آنها در سمتگیری اصلی سیاسی، یکی بودند که چیزی نبود جز: تصریح هر سه آنها بر استراتژی سازمان، یعنی گذار از جمهوری اسلامی به یک جمهوری دمکرات و سکولار و نیز انتخاب موضع تاکتیکی تمرکز بر تعرض سیاسی به ولایت فقیه و هسته اصلی قدرت در این رژیم ولایی- نظامی. به باور من، سند سیاسی مصوب این کنگره، از این جهت که دیکتاتوری را با آدرس مشخص اش معرفی می کند و موجب می شود که سازمان اصلاح گرای ما در قبال حکومت مبتنی بر ولایت فقیه، از هرگونه شبهه اصلاح طلبی درامان بماند و با تحول طلبی رادیکال برآمد کند، از سند سیاسی مصوب کنگره دوازدهم جلوتر است. در قطعنامه ناظر بر سیاست گزاری نسبت به انتخابات ریاست جمهوری هم، خوشبختانه این برنامه محوری بود که مبنا قرار گرفت و نه شخصیت محوری که بسیاری از اصلاح طلبان گرفتار آنند. این کنگره، تحول طلبی سازمان را تایید کرد و بار دیگر بر استراتژی اصلاح ولی فقیه، مهر باطل کوبید. من امیدوارم که سازمان پس از کنگره سیزدهم، سازمانی باشد با صراحت باز هم بیشتر در قبال حکومت ولایت فقیه، و نیز آرزومندم و چشم براه که برخورد با "انتخابات آزاد" از سوی سازمان، هر چه بیشتر از موضوع ارزشی به سیاست ورزی هدفمند ارتقاء یابد.

آن چه که ما نپرسیدیم
پاسخ به سئوالی است که "اخبار روز" در لیست سئوالات از قلم انداخته است، در حالیکه خود یکی از رساترین صداهای چپ دمکرات است و پیگیر صدیق پروژه وحدت چپ دمکرات. کنگره سیزدهم سازمان اعلام داشت که سازمان بر اراده وحدت ایستاده و پیگیرانه در پی کامیابی پروژه وحدت چپ است با همراهانش در اتحاد فداییان خلق ایران، شورای موقت سوسیالیست های چپ و کوشندگان منفرد چپ همراه این پروژه. بر این اراده، باید ایستاد. مصوبه قرار وحدت در کنگره اگر چه ظاهراً بدیهی می نماید، اما به گمان من تثبیت بیش از پیش رویکردی مسئولانه بود در جنبش چپ. چپ دمکرات ایران، اگر در مبارزه سیاسی با استبداد دینی به بیشترین اتحادها و اتحاد عمل ها با وسیع ترین طیف های اجتماعی محتاج است و از جمله همکاری های گسترده با لیبرال‌های اقتصادی، اما به همان اندازه به وحدت در صفوف چپ نیاز دارد تا که در نبرد های اجتماعی جاری و آتی، نیروی وسیع اجتماعی زحمت بی مدافع و بی نماینده نماند.      


مصطفی مدنی
از اعضای قدیمی و پیش از انقلاب چریک های فدائی خلق و زندانیان سیاسی قبل از انقلاب. در حال حاضر عضو سازمان اتحاد فدائیان خلق است و به عنوان یک چهره ی سیاسی چپ فعالیت می کند:


انتظارتان از کنگره
       نخست اینکه از کنگره انتظار خاصی نداشته ام. فکر هم نمی کردم کسانی آمده باشند تا یک تحول نظری یا فکری ایجاد کنند. حد انتظار برای من همین بود که با دوستان عزیزم دیداری داشته باشم، از نوشته ها و گفته ها فراتر بروم. صدای نبض نظرها بشنوم و دیدگاهها را بصورت زنده احساس کنم. با این خیال من با آرامش، سراسر شادی و خشنود از اینکه به این کنگره پا گذاشته بودم به خانه بازگشتم. گذشته از سیاست و برنامه و مشق شب، انسان پی گیر را تحسین کردم!

درباره ی مصوبات کنگره
      دوم اینکه با آن مقدمه نخست، سند برنامه را چندان جدی نگرفتم. هرچند با آن سخت زاویه دارم و کاربرداش نمی بینم. یک لحاظ اینکه در خطوط تئوریک، تلفیقی ایجاد کرده است مابین سنت و نگاه نو. من این تلفیق را مطلقا نمی پسندم. نه فقط بخاطر نقض ساختاری، بلکه بیشتر به این علت که دوگانگی مثل کوه جلوی حرکت را سد می کند و انسان را از تحرک داشتن و تأثیر گذار بودن باز می دارد. بعنوان نمونه سند برنامه ای که می گوید من با اعتقاد کامل به دمکراسی، در تقابل سرمایه و کار در کنار کار قرار دارم، نه دمکراسی را درست تعریف کرده است نه سرمایه و کار را! اولی نماینده آحاد جامعه است و دومی نماد یک حزب طبقاتی. لنین هزار بار حق داشت که با پایبندی به حزب طبقه کارگر، دمکراسی را موقتی می فهمید. برای شما که به این برنامه رآی داده اید چی؟ آیا در فردای برقراری دمکراسی، ساز فقط کارگران را کوک می کنید و مابقی جامعه را به «قرار گرفتن در کنار» خود فرا می خوانید؟ با نصیحت یا زور؟ فراموش نکنیم که نه فقط سرمایه های کوچک که همان قشرهای میانه مدرن که از آنها یاد می کنید، کنار سرمایه قرار دارند. چون موافق لغو مالکیت خصوصی نیستند. در سند برنامه مصوب کنگره شما، تا بخواهید از این دست تناقضات بسیار است. امیدوارم بتوانم در یک مقاله مستقل روشن تر بیان کنم. فقط لازم است تأکید کنم که این بحث ها برای من هنوز مختومه نیستند. بدون این پیش بحث ها و بی آنکه برای بنیادهای فکری چپ پاسخ اثباتی نوینی داشته باشیم. تصویب چنین اسناد برنامه ای بسیار شتابزده می آید.   
    لحاظ دیگر اینکه، ریز کردن مسائل برنامه ای و دخالت در کوچه باغهای تنگ جامعه، «اکثریت»را بمثابه یک حزب سیاسی دم بخت و درحال تشکیل کابینه مجسم می کند. از نظر من این برنامه اگر در داخل کشور منتشر شود، جدی بودن سازمان فدائیان خلق را در منظر خواننده زیر سوال خواهد برد.
      با این همه جدیت، صداقت و کوشش غیرقابل وصف نویسندگان برنامه چیزی نیست که بدون تحسین بتوان از آن گذشت!

درباره ی اتحاد نیروها
    سوم در باره تفاوت نظر کنگره در باره اتحاد با دیگر نیروهای اپوزیسون، من نه از چگونگی طرح مشاجره در لفافه «رضایت» دارم و نه تصویب سندی را مفید می دانم که بفرض بخواهد جلودار راست روی یا چپ روی در یک سازمان سیاسی بشود. این زبان کدی، مرزهای «ممنوعه» را مستدل ترسیم نمی کند، آرمان خواهی را قوام خواهد داد. اگر از حب جمهوری اسلامی مخالف رضا پهلوی نباشیم و اگر مسئله را ناموسی نبینیم، بهتر می توانیم مسئله اتحاد با سلطنت طلبان طرفدار «شاهزاده» را مورد بررسی و تصمیم قرار دهیم. من فقط این را نمی فهمم که چگونه می شود با کسی که یک روز از میراث پادشاهی دفاع می کند و یک روز از دمکراسی و پایبندی به رأی مردم، سخن می گوید، برای استقرار جمهوری متحد گشت؟ چوب این دوروئی به تن ملت ما زیاد خورده است. مگر مدرس و مجلس چهارم رضاخان «جمهوری خواه» را شاهنشاه نکرد؟ چه تضمینی وجود دارد که رضا پهلوی جز این کند؟ کاش کنگره شما به جای شبح، اسم اش را می آورد و از این بحث به سیاست عملی روشن و شفاف می رسید.

درباره ی سند سیاسی
    در پاسخ پرسش چهارم، سند سیاسی مصوب کنگره را نیز تحول بخش نمی دانم. تصورم اینست که در، بر همان پاشنه همیشگی خواهد پرخید. واقعیت اش را بخواهید. کنگره ها برای ما به یک عادت تبدیل گشته است. هر دوسال یکبار دورهم جمع می شویم تا چیزهائی بشنویم، چیزهائی بگوئیم، از یکدیگر انرژی کسب کنیم و بسراغ کارمان برویم. جسارت زیادی می خواهد که بفهمیم سیاستهایمان بجای آنکه پای راه رفتن داشته باشند، دست در ذهنیات مان دارند.
         با همه آنچه که گفتم بر این نظر بیشتر مسر شدم که اپوزیسیون خارج از کشور می تواند در سیر تحولات ایران، هنوز نقشی درخور، ایفأ کند. بعداز پایان کنگره وقتی با این افکار از شما جدا شدم، همانگونه که قبلا هم گفتم، زندگی را بیشتر مثبت یافتم.


فرخ نگهدار
از رهبران و دبیر اول سابق سازمان فدائیان (اکثریت) که چند سالی است از مسئولیت های رهبری در سازمان کنار رفته است. او در این کنگره نیز داوطلب مسئولیت نشد.


انتظارتان از کنگره
بیش از حد انتظار بود. از نظر شیوه سازماندهی و از نظر میزان انسجام فکری. بهتر از دفعات قبل دیدم کنگره را. رفقا زحمت کشیده بودند. کنگره کلا اشراف بیشتری بر گرایش ها داشت.

درباره ی مصوبات کنگره
فکر نمی کنم این زحمت سنگینی که برای برنامه کشیده شده حالا تغییر سنگینی ایجاد می کند. برای ثبت در تاریخ است. برنامه نویسی وقتی کاربرد دارد که شما با یک توده میلیونی که خیلی کم از سازمان می دانند مواجه باشید. برای سازمان ما که همه یک دیگر را مثل کف دست می شناسند بودن و نبودن برنامه زیاد تغییری درست نمی کند. ما با کسی هم زیاد ارتباط نداریم که به او بگوئیم ما این هستیم. برای ثبت در تاریخ البته مفید است.

درباره ی اتحاد نیروها
سوال کمی مبهم است. آنچه من متوجه شدم تفاوت نظر در باره جریان های مخالف اصلاح طلبی (سرنگونی طلب) بود و نه در باره اپوزیسیون بطور کلی. حس کردم کسانی که خواهان همکاری با غیرجمهوری خواهان هستند خیلی معدود شده اند. روح غالب بر کنگره با کسانی بود که مشی اصلاح طلبانه را قبول دارند. هرچند بسیاری هنوز هم «اتحاد سیاسی» با گروه های سرنگونی طلب را ممکن می دانند و هم اتحاد سیاسی با گروه های اصلاح طلب را. شاید یکی دو کنگره دیگر این مساله هم حل شود.

درباره ی سند سیاسی
فکر نکنم رفقا برای این به کنگره می آیند که خط مشی سازمان را تغییر دهند یا این ها که هستند را مرخص و عده دیگری را بیاورند. ما حدود ۱۰۰ با ۲۰۰ نفر رفیق هستیم که ۳۰ سال است با هم کار کرده ایم و حالا عموما در مرز بین ۵۰ سال تا ۷۰ سال هستیم. تغییر یعنی چی؟ به نظر من حفظ خیلی بیشتر از تغییر در این سن و سال و برای این عده مهم است. منظورم حفظ ارزش ها و انتقال آن به نسل بعد از طریق رسانه ها. ایکاش یک سایت درست می کردیم برای معرفی کارنامه جنبش فدایی. هیچ جایی نیست که اگر کسی بخواهد در باره این جنبش و کارنامه اش بداند به آنجا سر بکشد.

آن چه که ما نپرسیدیم
دلم می خواست رفقا یک کمی بیشتر فعالیت خود را به بیرون از سازمان متوجه کنند. ما خیلی درخود شده ایم. حتی فعال ترین آدم ها هم در داخل کشور - به خصوص نسل بعدی - نه نام سازمان را می شنوند و نه حتی با ۴ اسم از این سازمان آشنا هستند. این خیلی بد است که فقط معدودی افراد هم سن و سال ما با ما ارتباط و از ما شناخت دارند.