زنجیر اشتباهات آمریکا در کره
روزنامه ی پراودا - ترجمه: اردشیر قلندری
•
آمریکایی ها راه دیگری ندارند – بقول معروف، سرمایه داری آبستن جنگ است، و گویا، زمان یک زایمان دردناک با سرعت نزدیک میشود. در اینکه چین جای آمریکا را خواهد گرفت تردیدی نیست. آمریکا درحال باختن رهبری جهانی اقتصاد به چین است. تنها امید برتری نظامی است که هنوز حفظ شده است. اما، زمان این برتری کوتاه گشته است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۹ ارديبهشت ۱٣۹۲ -
۲۹ آوريل ۲۰۱٣
اینک بیش از 50 سال است که آیالات متحد آمریکا تلاش دارد بر سرمرزهای دو دولت بزرگ اتحاد شوروی (روسیه) و چین پل بزرگی ایجاد نماید، تا کانون پایدار تنش بین المللی گردد، و مطابقا، ابزار فشار بر مسکو و پکن باشد. جمهوری دموکراتیک خلق کره مزاحم این طرح شده است.
سلاحهای هسته ای بمثابه استدلال سیاسی
مانور نظامی امروز نیروهای مسلح آمریکا و ماهواره های آنها و گروه های نظامی بزرگ و سلاحهای بسیار پیشرفته در شبه جزیره کره، به عقیده متخصصان شبیه تمرینی جهت حمله میباشد. چنین اتفاقاتی در تاریخ نظامی بارها رخ داده است، ستونهای ارتش در حال مانور ناخداگاه در حومه پایتخت کشور بیگانه دیده شده است.
چنین طرحهایی بی اندازه در شرایط فعلی خطرناک میباشد. امروزه ستونهای ارتشی لازم نیست به جایی بروند، برای وارد آوردن ضربه و خلع سلاح دشمن، چند دقیقه بیشتر زمان لازم نیست. زمانی که بمب افکنهای آمریکایی "نامرئی" ("Stealth") حامل سلاح هسته ای در نزدیکی مرزهای جمهوری دموکراتیک کره تمرین میکنند، در پیونیانگ این عمل را همچون امکانی برای حمله ارزیابی میکنند. و برای ضد حمله، از آماده باش همه نیروهای خود، که در طی یک ساعت به سئول میرسند، تا موشکهای هسته ای که کالیفرنیا را مورد هدف گرفته اند، آماده میشوند. این منطق خشن جنگ میباشد.
طبیعی است که، در چنین شرایطی آمریکا قبل از هرچیز نگران ظرفیت موشکهای هسته ای کره شمالی میباشد. سیاستمدران با دستمزدهای هنگفت چند تن کاغذ در باره "بلوف هسته ای پیونگ یانگ" سیاه میکنند. حتی مینویسند که این کشور اصولا سلاح هسته ای ندارد. و همه آنچه که موجود است کاربردی در شرایط جنگی نداشته، این سلاحها "به اندازه یک تانکر حمل و نقل" هستند. بقیه چیزها تنها یک شانتاژ بوده، تلاشی جهت ترساندن مردم عادی در کل جهان و نوعی باج خواهی جهت دریافت آذوقه برای مردم گرسنه کشور "که همه سگها را خورده، و اکنون مشغول خوردن موشها و دیگر جوندگان میباشند".
این نمونه های تبلیغات نظامی وجه مشترک اندکی با واقعیت دارد. بیان واژه "بلوف" بسیار آسان است. و از طرفی، هیچکس خواستار آزمون این "بلوف" بر خود نمیباشد. برعکس آمریکا دائم در حال مانور است، البته گاهی اوقات بسیار ناشیانه: زیگزاگ های سیاست آنها در مورد کره مجموعه ای از اشتباهات خفت آور را بنمایش گذاشته، که میتواند برای خیلی از کشورها به بهای گران در آید. منجمله آنهایی که در بازی خطرناک واشنگتون سهیم نیستند.
در مدت زمان کوتاهی بعد از جنگ جهانی دوم در مسکو در تیراژ بسیار بالایی جزوه تبلیغاتی آمریکایی "چه زمانی اتحاد شوروی به سلاح اتمی دست می یابد" را منتشر کردند. نویسندگان برجسته با استفاده از اصطلاحات (ترمنولوژی) علمی با استدلالات قانع کننده ای اثبات کرده بودند که، مسکو برای انجام این طرح به بیش از پانزده سال زمان نیاز دارد. این استدلال بسیار قانع کننده به نظر میرسید. جنگ کل اقتصاد شوروی را متلاشی کرده بود. در کشور شوروی 1710 شهر، 70 هزار روستا، 32 هزار موسسه صنعتی، 40 هزار بیمارستان، 65 هزار کیلومتر خط آهن ویران گشته بود، کل خسارت وارده شامل 2600 میلیارد روبل بود. مخارج "جنگ سرد" را که بعد از سخنرانی چرچیل در فولتون و آمریکا و مشتریان آنها علیه شوروی آغاز شد، با محدودیت صادرت به اتحاد شوروی، امتناع از پرداخت وام و دیگر اقدامات فشار اقتصادی را اضافه کنید. طبیعی است که، اتحاد شوروی ویران و تهی شده از مردم ، یک بازیگری جدی در مسابقات اتمی مورد ارزیابی قرار نمی گرفت.
ولی همه چیز عکس این شد. در این مورد آکادمیسین نیکولای آناتولیویچ دولژال، سازنده اولین راکتور اتمی اتحاد شوروی، که بر پایه آن مواد منفجره هسته ای تهیه شد میگوید: "در 29 اگوست 1949 در مرکز آزمایشات، انفجار بمب اتمی اتحاد شوروی انجام شد. در 23 سپتامبر دولت آمریکا و بریتانیا و کانادا اتمی بودن اتحاد شوروی را برسمیت شناختند. برای نظامیان این کشور این اعتراف بسیار سنگین بود. چرا که در پنتاگون در این مقطع طرح حمله نظامی علیه شوروی بنام "Drobshot" آماده گشته بود. طبق این برنامه بایست سد شهر شوروی با سیصد بمب اتمی بمباران می گردید. بدین خاطر، نظامیان طرح بمباران بدون تلافی از سوی شوروی را لغو کرده و سریعا در برنامه های خود صرف نظر نمودند".
به صحبت آکادمیسین نیکولای آناتولیویچ دولژال اینرا نیز اضافه میکنیم که: 1 اکتبر 1949 جمهوری خلق چین نیز اعلان موجودیت کرد. در 7 اکتبر همان سال جمهوری دموکراتیک آلمان، "نخستین دولت کارگری و دهقانی بر سرزمین آلمان بوجود آمد". شوروی شناسان اعلان کردند که "با تکیه بر بمب اتم ، استالین امپراتوری شوروی را از برلین تا پکن تاسیس کرد".
بهرحال، هرکس چیزی گفت، یکی گفت "امپراتوری" دیگری گفت "کشورهای مشترک المنافع سوسیالیستی"، بحث در مورد اصطلاحات این واقعه زیاد مهم نیست. مهم این بود که از این اتحاد میان دولتی نوین، میشد دفاع کرد. وسپر اتمی شوروی باعث هراس متجاوزین احتمالی گردید.
کره انتخاب درستی را اتخاذ کرد. زمانی که بلوک سوسیالیستی را در غرب متلاشی می کردند، انها به تجهیز سیستم دفاعی کشور خود پرداختند. کیم ایل سونگ در نشست شورای بین پارلمانی در 29 اپریل 1991 گفت "در روابط بین المللی هرگونه امتیاز و اقدام خودسرانه غیرقابل پذیرش میباشد". امروزه هم دنیا شاهد است که، حرفش با عملش یکی بود. آری، جمهوری دموکراتیک خلق کره – کشور ثروتمندی نیست (اگر چه در داخل پرانتز اضافه میکنم که کودکان بی خانمان در این کشور وجود ندارند، و شعار " کودکان- تنها طبقه ممتاز – واژه گان توخالی نمیباشد). آری، آمریکا علیه این کشور یک تحریم همه گیر سازمان داد. بسیار ناشایست است که در جهان حدود سی کشور دارای سلاح اتمی هس تندو یا درحال ساختنند، ولی آمریکایی ها زورشان به یک کره بسیار کوچک میرسد. آری، مردم کره شمالی به اجبار باید از بسیاری نعمات تمدن امتناع ورزند. ولی آزادی و استقلال برای آنها مهمتر است. و در تحقق این امر خلق حاضر به پرداخت هر گونه قربانی میباشد. در این کشور، درس اتحاد شوروی از مسیر پرشیب شکوفایی و قدرت به تخریب و نابودی را بخوبی اموخته اند. آنها برای کشور خود چنین سرنوشتی را نمی خواهند.
حلقه در حال فشرده شدن است.
آمریکا حلقه ژئواستراتژی اطراف چین را – با تحکیم مواضع خود در استرالیا و افغانستان با تحریکاتی در آسیای مرکزی و هندو چین تنگ تر میکند. اما حلقه اصلی در این پروسه کره شمالی میباشد. بخش عمده نیروهای نظامی امریکا، که در خارج از مرزهای آمریکا قرار دارند، در جهت چین متمرکز شده اند. این نیروها بی اندازه بزرگ هستند. نظامیان احتیاج به پایگاه دارند. یک پایگاه بسیار حیاتی جهت وارد آوردن ضرب استراتژی. این پایگاه – شبه جزیره کره و کل شبه جزیره کره میباشد.
چین نیز هشیار است. آمریکا جهت بر طرف کردن شک و تردیدها در مورد دسیسه های خود، در چین به یک حرکت ناگهانی – انتشار تعداد آرتش آزادی بخش چین (بغیر از تعداد نیروهای موشکی استراتژی) دست زد. تعداد بسیار چشمگیر است بیش از یک میلیون نفر.
تا کجا این ارتش بزرگ، به مجهزترین سلاحهای معاصر مسلح است و آیا میتواند امنیت کشور را تامین کند، تنها در میدان جنگ اثبات خواهد شد. رئیس جمهور چین، سی چین پین گفت، ارتش را تنها در میدان جنگ میتوان آزمود، وما چالشها را بی جواب نخواهیم گذاشت. او به سربازان و ژنرالها می آموزد که باید شیوه پیروز شدن را دانست. قبل تر در پکن طور دیگر حرف میزدند: بایست در سایه ماند. اینک زمان دگرگون گشته است. دشمن احتمالی نیز دگرگون گشته است. آمریکایی ها راه دیگری ندارند – بقول معروف، سرمایه داری آبستن جنگ است، و گویا، زمان یک زایمان دردناک با سرعت نزدیک میشود. در اینکه چین جای آمریکا را خواهد گرفت تردیدی نیست. آمریکا درحال باختن رهبری جهانی اقتصاد به چین است. تنها امید برتری نظامی است که هنوز حفظ شده است. اما، زمان این برتری کوتاه گشته است.
جهت آماده سازی جای پایی در کره، آمریکا در آغاز ماه مارس یک مانور نظامی بزرگی آغاز کرد. این مانور تا آواخر ماه مارس ادامه یافته و برای نخستین بار تحت رهبری کمیته متحد فرماندهان ستاد نیروهای مسلح کره جنوبی انجام میشد. دراین مانور 10هزار نظامی کره جنوبی و 3.5 هزار نیروی نظامی آمریکا شرکت دارند. همزمان رزمایش نظامی "عقاب جوان" نیز انجام میگرید. این رزمایش از 1 ماه مارس آغاز و 30 اپریل پایان مییابد. "عقاب جوان" با 11 هزار نظامی آمریکایی و 200 هزار نظامی از کره جنوبی درحال انجام است. ژاپن نیز بطور فعال از جابجایی نظامیان آمریکایی و کره ای حمایت نمود. استرالیا و بریتانیا نیز به این مانور پیوستند. همه این ارتش ها کره شمالی را با مدرترین سلاح ها هدف قرار داده اند. دو عدد بمب افکن B-52H از پایگاه گوآم در اطراف مرزهای کره دائما در پرواز میباشند. این "هیولاهای پرنده" بمباران هسته ای کره را تمرین میکنند. و دو بمب افکن استراتژی "نامرئی" В-2 Spirit یک بمباران استراتژی انجام داده و یک جزیره غیرمسکونی را نابود کردند. این دو بمب افکن از ایالت میسوری به فاصله 9 هزار کیلومتر از کره شمالی پرواز کرده بودند.
کسی در دنیا نمی توانست تضمین کند که همه این حرکات خطرناک درحمله به پیونگ یانگ ختم گردد.
پاسخ
پیونگ یانگ در پاسخ این حرکات کوتاهی نکرد. نیروهای ذخیره به ارتش فرا خوانده شدند، تعداد ارتش کره شمالی دوبرابر گردید. موشکهای بالستیک برروی سکوهای پرتاب قرار گرفتند.
آماده باش نظامی با اعتراضات دیپلوماتیک همراه شد- کره شمالی از بسیاری توافق نامه های بین المللی منجمله توافق نامه صلح خارج گردید. رسانه های غربی جنجال ها برپا کردند: کره شمالی به کره جنوبی اعلان جنگ داده است....
بیانات سیاسی جدی اعلان گردید. آمریکا هشدار داد که کره شمالی قصد دارد به کشور آمریکا و به پایگاه های نظامی آن در اقیانوس آرام از طریق موشکهای هسته ای حمله نماید.
این بیانات سیاسی کارساز افتاد، آمریکا پرتاب ازمایشی جدیدترین موشک بالستیک قاره پیما "Minuteman-3" از کالیفرنیا را جهت جلوگیری تحریک کره شمالی لغو نمود. عجب رفتار دلسوزانه ای در مورد یک کشور کوچک بعد از ماههای محاصره و تهدید.
در لندن در دیدار وزرای خارجی G-8 جون گری در مورد تجاوزگری کره شمالی اظهار تاسف کرد. در این مورد همتای روسی گری سرگئی لاوروف گفت، بهتر است کمتر مانور بدهید، تا دیگران نهراسند.
نظرمی آید آمریکایی ها این نصیحت را پذیرفتند، مانور در نزدیکی مرزهای کره کمتر تر گردید. و شاید تا پایان اپریل بطور کامل قطع گردند، چیزی که انتظارش میرود.
چین همه توان خود را در دست یافتن به صلح بکار گرفت. طرفین مقابل نیز موافقت کردند. پیونگ یانگ شرایطی دال بر لغو محاصره سازمان ملل، توقف تحریکات و عذرخواهی را پیش کشیده است. به باور تحلیلگران، آمریکا عذرخواهی نخواهد کرد، ولی توقف مانورها و پذیرش یک قطعنامه سبکتر از سوی سازمان ملل ممکن است.
پیونگ یانگ جهت جدیت قصد خود نیروهای ذخیره را از خدمت معاف کردتابه سرخانه و زنگی برگردند، و به امور کشاورزی مشغول شوند. اما موشکها هنوز بصورت آماده باش باقیمانده اند.
ظرفیتهای جنگی اگرچه آهسته ولی در حال فروکش کردن میباشند. آمریکا جهت یک ماجراجویی استعماری دارای امکانات لازم نمیباشد. خوب میشد که در واشنگتون از این زنجیره اشتباهات خفت آور در مورد کره نتیجه گیری میشد. چین آماده برخورد شد. کره شمالی به جهانیان نشان داد که حقیقتا به یک دولت بزرگ موشکی – هسته ای تبدیل شده است. در کره جنوبی از ساخت بمب اتم سخن گفتند، در سئول دیگر به متحد اصلی امید وار نیستند، و خواهان خروج از پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای میباشند. در توکیو سیاستمداران طرفدار بازنگری نتایج جنگ دوم جهانی و داشتن یک ارتش کامل درحال تبدیل شدن به یک جریان قویتری هستند. این چشم انداز باعث هراس همسایگان گردیده است، آنها هنوز قساوت استثمارگران ژاپنی را فراموش نکره اند.
آمریکا صدها میلیون دلار مخارج بیهوده را متحمل گردید. کره همچون صخره ای بر جای خود مانده است، وآمریکا در این مورد هیچ کاری نمی تواند انجام بدهد. آیا این بطالت بسیار خطرناک سیاسی - نظامی چنین ارزشی برای آمریکا داشت، تا یک بار دیگر بر خاکستر امیدها خود بایستد؟
پراودا - حزب کمونیست روسیه
gazeta-pravda.ru
|