از : peerooz
عنوان : آرزو؟
" الف- طبقه [کارگرجهانی] درمعنای گسترده و پلورالیستی اش دربرگیرنده همه بخش ها و لایه های گوناگون نیروی کار شامل همه استثمارشوندگان و محرومین اعم از یدی و فکری و شاغلین پایدار و موقت و بیکاران موقت و دایمی و محذوفینی که به عنوان جمعیت مازادی که سرمایه قادر به جذب آن ها و استثمارمستقیم اشان نیست و از آنها به مثابه اهرمی برای فشاربه کارگران شاغل و استثماربیشترآن ها استفاده می کند، نه فقط نیروئی که مستقیما درتولید و خدمات بکارگرفته می شود بلکه هم چنین آن گستره وسیعی که بطور غیررسمی درخدمت بازتولید نیروی کارمستقیم قراردارند و غالبا بدون دستمزد وبطورغیرمستقیم اسثتمارمی شوند (اعم از کارخانگی، ازپرورش نیروی کار تا سایر خدمات خانگی)، استثمارجنسی ( تن فروشی و...)، خانه هائی که به کارگاه های کوچک و به عنوان بخشی از شبکه سراسری سرمایه داری تبدیل شده اند و کارکودکان و انواع دیگر کارهای بی دستمزد ... . مفهوم و عینیت طبقه را هم چنین باید به صورت یک فرایند درحال شدن و در معنای فرارونده خود درنظرگرفت و نه منجمدشده و در حالت ایستا.".
بعد از تعریف جناب برزویه طبیب فکر میکنم این تعریف دیگری از طبقه کرگر است که بجای جزئیات به کلیات پرداخته و بهرحال قدم دیگری در راه تعریف کارگر میباشد.
" ط- برای تقویت و شتاب دادن به شکل گیری طبقه کارگر جهانی و تولید گفتمان انقلابی تقویت همبستگی مبارزاتی همانطور که کمابیش وجود دارد ، تشکیل بیش ازپیش مجامع و فروم های گفتگو درسطح کشوری و منطقه ای و قاره ای و جهانی برای دیالوگ و هم آهنگی آرایش صفوف طبفه کارگر، تشکیل سمینارها و گفتگوها بااستفاده از شبکه های واقعی و مجازی برای بهره گیری از خردجمعی و جمع بندی از تجارب و تحولات جهانی و دامن زدن به یک دیالگوگ جهانی و در راستای یک انترناسیونالیسم جنبشی و از پائین اهمیت زیادی دارد. مهم گسترش دامنه مشارکت دراین نوع همایش ها درسطوح گوناگون با استفاده از ابزارهای تکنیکی ارتباطی نوین است.".
مسئله اینست که وقتی اپوزیسیون چپ چنین پراکنده است و طبقه کارگر - مطابق تعریف فوق - در ایران اوضاعی بهتر از اپوزیسیون ندارد و به احتمال زیاد در ۱۸۰-۱۷۰ کشور دیگر دنیا نیز اوضاع بهمین ترتیب است چه معجزه ای میتواند در سطح جهانی این ضعفا را در برابر اغنیا که تمام امکانات ممکن را در دست دارند متحد کند؟
در واقعه اخیر بوستون ، تنها پلیس توانست یک شهر بسیار بزرگ و از مراکز مهم فرهنگ امریکا را تقریبا یک روز چنان قرق کند که نفس کشی نباشد حتی بدون آنکه گارد ملی ذخیره و ارتش و مرسنری ها را بمیدان آورد و تمام وسائل لازم جهت شستشوی مغزی را نیز در اختیار دارد؟ نباید برای برقراری عدالت به راه عملی تری اندیشید - اگر چنین راهی موجود باشد؟
۵٣۷۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۲
|