از : حافظه تاریخ
عنوان : آیا برگ برنده ای در دست هاشمی رفسنجانی وجود دارد؟
براساس «سنت» اسلامی مبنی بر « بیعت» با خلیفه از واجبات اجباری امت با نماینده خدا( ولایت فقیه) است حتی اگر «انتخاب» ولایت فقیه و «رهبر» امت اسلامی براساس «مصلحت» و دوز و کلک توسط دست اندرکاران و بکارگردانی هاشمی رفسنجانی انجام گرفته شده باشد. از «خاطرات» هاشمی رفسنجانی در مورد انتخاب آخوند خامنه ای به رهبری انقلاب چنین میخوانیم.
« یکشنبه ۱۴ خرداد | ۲۹ شوال ۱۴۰۹ – ۴ ژوئن ۱۹۸۹ ـ بعد از نماز به مجلس رفتم. اعضای هیات رئیسه مجلس خبرگان، شب در مجلس خوابیده بودند. صبحانه را باهم صرف کردیم و درباره برنامه جلسه خبرگان مذاکره کردیم. دیشب تا امروز صبح، خبرگان از اطراف کشور به تهران رسیده بودند. اطلاع دادند جلسه مجلس شورای اسلامی آماده است. به آنجا رفتم. جلسه غیرعلنی بود. نمایندگان از رحلت امام مطلع بودند. با رسیدنم، من و نمایندگان گریه زیادی کردیم. کمی با آنها درباره رحلت امام صحبت کردم. جلسه غیررسمی بود. یک هفته مدت مسوولیت هیات رئیسه را تمدید کردیم، چون دو سه روز دیگر تمام میشود و هفته آینده بعد از تعطیلات که مجلس شروع به کار میکند، وقت اعتبار هیات رئیسه تمام شده. با این تمدید، مشکل برطرف شد.
بیانیهای برای مجلس خبرگان تهیه کردیم و برای انتشار دادیم. حدود ساعت هشت و نیم صبح جلسه مجلس خبرگان آماده شد و رسمیت جلسه را به ریاست آیتالله مشکینی اعلان کردیم. ایشان صحبت کوتاهی کردند. وصیتنامه امام در صندوق امانات در دفتر من بود. بیرون آوردیم و در جلسه رسمی پلمب شکسته شد. وصیتنامه را از پاکت بیرون آوردیم. در سال ۱۳۶۱ نوشته شده و سال گذشته تجدید نظر شده است. آخر وصیتنامه نوشته شده بود که آن را به ترتیب احمد آقا، رییسجمهور، رییس مجلس، رییس دیوان عالی کشور و یا یکی از اعضای شورای نگهبان برای مردم بخوانند. احمد آقا اطلاع داد که آمادگی ندارد. نوبت به [آیتالله خامنهای] رییسجمهور رسید. ایشان وصیتنامه را برای حضار خواندند. حضار جلسه خبرگان، نمایندگان مجلس، اعضای دولت، شورای نگهبان و شورای عالی قضایی و دیگران بودند. قرائت وصیتنامه حدود دو ساعت و نیم طول کشید. نزدیک ظهر جلسه ختم شد.
به دفترم رفتم. ناهار و نماز و استراحت انجام شد و سپس برای ادامه جلسه خبرگان به تالار مجلس رفتم. با صحبت کوتاه آقای مشکینی، جلسه شروع و من هم موضوع بحث را توضیح دادم. این جلسه تا ساعت هفت و نیم بعدازظهر با یک تنفس ادامه یافت.
بحثهای زیادی شد. بعضیها طرفدار رهبری شورایی و بعضی خواهان رهبری فردی بودند. بعضی آیتالله خامنهای و بعضیها آیتالله [سید محمدرضا] گلپایگانی را مطرح کردند و برای شورا هم اسمهایی برده شد. قبلا در مشورتهای سران قوا و جمعی دیگر از بزرگان به این نتیجه رسیده بودیم که شورایی مرکب از آیات خامنهای، موسوی اردبیلی و مشکینی رهبری را به عهده بگیرند ولی در مذاکرات، رهبری فردی رای بیشتری آورد. آیتالله خامنهای با رهبری فردی مخالفت کردند. من هم مخالف بودم. نوبت نرسید. ابتدا به پیشنهاد اعضای جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] که عضو مجلس خبرگان بودند، آیتالله گلپایگانی مطرح شد. حدود ۱۴ نفر به ایشان رای دادند. سپس پیشنهاد رهبری آیتالله خامنهای مطرح شد. خود ایشان پشت تریبون رفتند و گفتند من با رهبری شورایی مطابق قانون اساسی موافقم و با رهبری فردی مخالفم. پس چگونه نامزد بشوم؟
من که جلسه را اداره میکردم، گفتم اکنون با رای خبرگان، رهبری فردی قانون شده و چارهای نیست. سرانجام آقای خامنهای با ۶۰ رای از ۷۴ عضو حاضر رای آوردند و مساله به این مهمی به این خوبی حل شد. من هم در چند مورد صحبت کوتاهی کردم و نظرات امام را درباره صلاحیت رهبری آقای خامنهای نقل کردم. از قول حاج احمد آقا و آیتالله موسوی اردبیلی هم که در جلسه خدمت امام بودند، همین مضامین تایید شد. ………………به دفتر آمدم. نمایندگان مجلس جمع بودند. خواستند که جریان جلسه خبرگان را برایشان تعریف کنم؛ پذیرفتم. متنی برای تایید و امضاء این انتخاب تهیه شد. بعضی از رادیکالها مخالفت دارند. آیتالله خامنهای آمدند، برای شیوه انجام وظایف رهبری با هم صحبت کردیم. قرار شد احکام انتخابات یا انتصابات امام را ایشان تایید کنند و قرار شد به صدا و سیما بگویم بهای لازم را به موضوع بدهد. تصمیمات مهمی با هم گرفتیم». آیا هاشمی رفسنجانی در آنموقع نمیدانسته که با چه «افعی» ( = مار بزرگ خبیث) بیعت نموده است. همانکسی که بقول هاشمی رفسنجانی بشدت مخالف رهبری «فردی» بود از بانیان مکتب ماکیلولیسم در ادامه خلافت اسلام مدرن گشته است. آقای خامنه ای کاری جز ادامه سنت خلفای اسلام عرب نمیکند که با معیار انسانیت و تمدن امروزی و نیاز بشریت در کل جهان در تقارون است.
۵٣٨۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۲
|