از : علی قدیمی
عنوان : از اغاز واپسگرا بودند
سازمان مجاهدین از اغاز نه هدف اجتماعی بل هدفی دینی داشت که اخوندهای شیعه در طول پانصد سال گذشته بدون یک روز تعطیل ارزوهای خود را مبنی بر حکومت اقا زمام زمان به ذهن مردم و جوانان ساده دل میریختند. سازمان مجاهدین هر گز یک سازمان ملی یعنی ایران گرا و میهن پرست نبود.دین اسلام و شیعه ارمان و هدف نهائی این جریان است .یاغی گری حسین ابن علی در گربلا در حقیقت راهنمای مجاهدین و جریانات اهل تشیع است. رفتن رجوی به بغداد همان امدن حسین به کربلاست و پادگان اشرف همان خرید زمین در کربلا توسط حسین است.. رجوی خود را حسین زمان میداند و اکنون از مقام حسینی به مقام امام دوازدهمی ارتقا پیدا کرده است. همانگونه که حسین این علی خلافت را از ان خود میدانست رجوی نیز خلافت را از ان خود میداند و در حقیقت جنگ قدرت است ونه سرنوشت ایران و مردم ان.باور این سازمان به ولایت مسعود رجوی به نابودی و گشتار اعضا این سازمان انجامید. نوشته زیر از اعضا سازمان رجوی در پاسخ به نامه اقای ایرج مصداقی خود گواه این باور خطرناک شده است.
(-« حتی غیبت مسعود رجوی و انتخاب نایب و «ما به ازا» در اشرف (مژگان پارسایی) به نوعی الگو گرفته از غیبت امام زمان و نواب خاص امام زمان است. در نگاه شیعه اعمال همه امامان درست و اصولی است. امام یعنی معصوم و غیرپاسخگو. پاسخگوییاش تنها در قبال خداوند است»
-« شیعیان از یک طرف معتقد هستند که عمر باعث مرگ فاطمه همسر علی شد با این حال علی بعد از مرگ فاطمه، دخترش را به همسری عمر در آورد و نام یکی از فرزندانش را عمر گذاشت. شیعیان با آوردن عذر بدتر از گناه سعی میکنند بگویند دختر علی نبوده و دخترخواندهاش بوده. علی نیز با خواهر عمر ازدواج کرد.
حسن به هر دلیل پس از اقدام به جنگ از نیمه راه بازگشت و با معاویه و دستگاه اموی صلح کرد؛ شرط مهماش این بود که معاویه بعد از خود خلیفه و جانشین تعیین نکند که کرد. دلیل صلح هرچه که میخواهد باشد، مهم این است که این کار به وقوع پیوست. حسین در کربلا جنگید و کشته شد و پا پس نگذاشت؛ شیعیان رفتار متناقض حسن و حسین را این گونه توجیه میکنند که صلح امام حسن زمینه ساز عاشورا بود. هیچ منطقی را هم ارائه نمیکنند...».
-«زینالعابدین از میدان جنگ به میدان نیایش رفت و دست به دعا برداشت؛ دوران بیماری او که باعث نجاتش در واقعه کربلا شده بود به نوع دیگری ادامه یافت، شاید آن هم نوعی مبارزه بود. محمدباقر شکافنده علوم بود و تحصیل و آموزش علم را پیشه کرد؛ جعفر صادق مرزهای ایدئولوژیک را بنیان گذاشت، به عمرش ۵ خلیفه اموی و ۲ خلیفه عباسی را دید، علنی هم زندگی میکرد، عوامل حکومت به او دسترسی هم داشتند، مخفی یا در قلعههای دست نیافتنی و ... هم نبود. این دو حرکت میتواند زمینه سازی و کادرسازی و ... تلقی شود. موسی کاظم دوران سخت زندان را گذراند. امام رضا با مأمون و خلافت عباسی پیمان بست و ولیعهدی خلیفه جور و فاسد را پذیرفت. توجیهاش هرچه میخواهد باشد چنین کاری صورت گرفت. فرزندش جواد، دامادی مأمون را پذیرفت. شیعیان معتقدند مأمون امام رضا را کشت. بنابراین امام جواد به وصلت خانوادگی با قاتل پدرش تن داد. وی در ۷ سالگی به امامت رسید و در ۲۵ سالگی وفات یافت. این که امت چگونه از کودک ۷ ساله پیروی میکند و کودک هفت ساله معصوم و بری از اشتباه است بماند. علی النقی در دوران خلافت هفت خلیفه عباسی زیست در هشت سالگی امام معصوم شد و در شانزده سالگی فرزندش به دنیا آمد. اگر خطری بود که هفت خلیفه آن هم در عهد خشونت و کشت و کشتار اجازه نفس کشیدن به او نمیدادند...».
-« حسن عسگری میگویند در میان سپاه و لشکر خلیفه تحت نظر بود. بعضیها هم میگویند شبکه مخفی داشته است و ... امام یازدهم مدتی از عمرش در رقابت و مقابله با برادرش «جعفر کذاب» گذشت. میگویند زمینه غیبت فرزندی را که گفته میشود اساساً وجودخارجی نداشته فراهم میکرد. مهدی، امام غایب است و غیبت صغرا و کبرای او ظاهراً تا قیام قیامت ادامه دارد. البته میتوان بر خلاف صریح قرآن هم حرکت کرد. چرا که پیغمبر به صراحت میگوید من میمیرم چنانچه شما هم میمیرید ولی شیعیان میگویند امام زمان ۱۲۰۰ سال است که زنده مانده و بعد از این هم زنده میماند. پیغمبر میگوید من بشری هستم مثل شما. اما امام زمام بشری مثل ما نیست. چگونگیاش را هم کسی نباید سوال کند تردیدی نیست که در این نگاه شأن امام زمان از پیغمبر بیشتر است...».)
با این طرز تفکر اهل تشیع ایران هرگز به ازادی و دمکراسی و میهن دوست دست نخواهد یافت.
۵۴۰۰۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۲
|