درخواست کمک از مرکل برای اصلاح جهان
متن کامل نامه احمدینژاد به صدر اعظم آلمان منتشر شد
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۶ شهريور ۱٣٨۵ -
۲٨ اوت ۲۰۰۶
آفتاب: سرانجام پس از حدود چهل روز، متن کامل نامه محمود احمدی نژاد رئیس جمهورایران به آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان منتشر شد. انتشار این نامه که توسط نهاد ریاست جمهوری صورت گرفته، پس از آن انجام شد که خبرگزاری رویترز بخشهایی از آن را منتشرکرد. نزدیکان احمدینژاد پیشتر اعلام کرده بودند به دلیل پارهای ملاحظات متن کامل این نامه را منتشر نمیکنند. احمدینژاد در این نامه مفصلاً موضوع هولوکاست و دلایل مواضع خود در این زمینه توضیح داده و خواستار همکاری دو ملت ایران و آلمان برای فشار بر قدرتهای بزرگ و «اصلاح وضعیت نابسامان» جهان شده است.
متن کامل این نامه بدین شرح است:
سرکار خانم آنگلا مرکل صدر اعظم محترم جمهوری فدرال آلمان
سلام های گرم مرا پذیرا باشید ؛ شاید اگر آلمان منشاء تحولات بزرگ در علم، فلسفه، ادبیات، هنر و سیاست نبود. و اگر نمی توانست نقش مهم تری در تاثیر گذاری مثبت در تعاملات بین المللی و گسترش صلح داشته باشد. همچنین ؛ اگر تداوم یک اراده قوی در بعضی قدرتهای جهانی و گروههای خاص که همواره کشور بزرگ آلمــان را شکست خورده و بدهکار جنگ جهـانی دوم معرفی مینمایند و باج خواهی میکنند نبود.
و اگر نبود حضور جنابعالی به عنوان سیاستمداری دنیا دیده و با تجربه های تلخ و شیرین در دو جامعه با حکومتها و آداب و روشهای مختلف در راس دستگاه اجرایی کشورتان و در عین حال برخوردار از امتیازاتی که فقط مربوط به زنان است، نظیر بهره مندی از عواطف انسانی قویتر و جلوه هایی از رحمت و عطوفت خداوند بزرگ بویژه در جایگاه مادری و خدمت به مردم و مسئولیت مشترک همه خداپرستان در حفظ حرمت و کرامت انسانها و جلوگیری از تضییع حقوق و تحقیر آنان با این اعتقاد که همه بندگان خداوند متعال هستیم و خداوند به همه ما کرامت عطا فرموده است و کسی بر کس دیگر برتری ندارد و به هیچ بهانهای نمی توان جامعهای را از حقوق خود محروم کرد و از پیشرفت و کمال بازداشت یا او را محدود و تحقیر کرد.
و بالاخره اگر نبود مظلومیت های هر چند متفاوت ملتهای ما، و همچنین مسئولیت مشترک ما در گسترش عدالت به عنـوان اصلی ترین پایه حفظ صلح و آرامش و برابری انسانها، انگیزهای در نوشتن این نامه پیدا نمی کردم. جناب صدر اعظم حـاکمان میآیند و میروند. امـا مردم با تــــاریخ و فرهنـگ و دلبستگیهـا و علائق خود میمانند.
فرصتهای پیش روی حاکمـان یک کشور حتی اگر گسترده هم باشند زودگذر هستند. این فرصتها بسیار مغتنم هستند و میتوانند در تغییرات و تحولات مثبت و منفی یک کشور نقش کلیدی داشته باشند. حاکمان با فرصت کم و با مسئولیت بزرگی که بر عهده دارند در پیشگاه خداوند و مردم خود پاسخگو هستند.
این را هم ما میدانیم و هم شما. بعضی از این تحولات میتوانند تاثیرات منطقهای، قارهای و یا جهانی داشته باشند و هرگز نمی توانند مورد غفلت واقع شوند. مـدتی است در این اندیشه ام چرا امروز به بعضی ملتهـا که میتوانند و تاریخ آنــان نشان میدهد که در گـذشته توانسته اند نقشهای مهم و برجستهای در پیشرفت مــادی و معنوی بشر در عرصه های مختلف علمی، هنری، ادبی، فلسفی و سیاسی داشته و تمدن ساز باشند، اجازه داده نمی شود به عنوان یک ملت بزرگ به دستاوردهای تاریخی خود آنطور که شایسته است افتخـــار کنند و نقش سازنده خود را در صحنه جهانی به خوبی ایفا نمایند. بلکه تلاش میکننــــد همواره ابری سیاه از تحقیر و شرمندگـی و عذر را بالای سر آنان نگه دارنـــد. و تاسف بالاتر اینکه این وضعیت را بعضی از مسئولان و مدیران آن ملت نیز شایسته خــود و ملت خود میدانند و از آن دفاع میکنند. آیا این از عجایب و نوادر جهان امروز نیست.
تلاش های تبلیغاتی بعد از جنگ جهـــانی دوم آنچنان وسیع بوده است کــه بعضی بـاورکرده اند مقصر تاریخی هستند و باید جریمه گناهان پدران خود را طی نسل های متوالی و تا زمانی نا معلوم پرداخت نمایند. عالیجناب جنگ جهانی دوم با همه ضایعات مادی و معنوی و با ۶۰ میلیون قربانی خاتمه یافته است. کشته شدن انسانها تاسف بار و دردناک است.
در همه ادیان الهی و در نزد همه وجدانهای بیدار و فطرتهای پاک انسانی جان و مال و نوامیس مردم با هر مذهبی و از هر نژادی و در هر مکانی محترم است. حدود ۶۰ سال است که جنگ خاتمه یافته است. اما متاسفانه هنوز آثار و تبعات آن متوجه کل جهان و به خصوص بعضی از کشورهاست. هنوز برخورد بعضی از کشورهای زورگو و گروههای قدرت طلب و جنگ افروز، برخورد کشورهای فاتح با کشور های شکست خورده است.
باج خواهی ها ادامه دارد و مردم حق ندارند حتی در مورد منشاء آن فکر و سئوال کنند زیرا در این صورت جای آنان در زندان است. تا کی باید این شرایط ادامه یابد. ۶۰ سال، یک قرن، ۱۰ قرن، تا کی ؟ متاسفم این نکته را یادآوری نمایم که امروز مدعیان دائمی علیه ملت بزرگ آلمان بعضی کشورهای زورگو و صهیونیستها هستند که رژیم اشغالگر قدس را بازور سرنیزه در خاورمیانه تاسیس کرده اند .
جناب صدر اعظم، اینجانب قصد ندارم موضوع هولوکاست را بررسی کنم. اما آیا این احتمال عقلایی نیست که بعضی کشورهای پیروز در جنگ قصد داشته اند بهانهای درست کنند و بر اساس آن مردم کشور مغلوب در جنگ را دائما شرمنده نگهدارند تا انگیزه، حرکت و نشاط را در آنان تضعیف کنند و جلوی پیشرفت و اقتدار شایسته آن کشور را سد نمایند.
علاوه بر مردم آلمان، مردم خــاورمیانه و بلکه همه بشریت از طرح موضوع هولوکـاست متضرر شدهاند. بدین ترتیب که با طرح ضرورت استقرار بازماندگان هولوکاست در سرزمین فلسطین یک تهدید دائمی در خاورمیانه به وجود آوردند تا فرصتهای پیشرفت و تعالی را از مردم منطقه بگیرند. وجدان جمعی جهانی از جنایات روزمره اشغالگران صهیونیست، از تخریب منازل و مزارع، کشتن کودکان و از ترورها، بمبارانها و ... آزرده است.
عالیجناب شاهد هستید ؛ دولت صهیونیستی نمی تواند حتی دولت منتخب مردم فلسطین را در کنار خود تحمل کند و بارها ثابت کرده است که در تجاوز به کشورهای همسایه هیچ حد و مرزی را به رسمیت نمی شناسد.
سئوال این است اگر این کشورها و به خصوص انگلیس در برابر بازماندگان هولوکاست احساس مسئولیت میکردند چرا آنان را در کشور خود پناه ندادند و چرا با راه اندازی جریان یهود ستیزی آنان را مجبور به مهاجرت به سرزمین دیگران کردند و به بهانه اسکان بازماندگان هولوکاست، یهودیان را در سراسر جهان تشویق به مهاجرت کردند و امروز بخش مهمی از ساکنان سرزمین های اشغالی، یهودیان غیر اروپایی هستند .
و آیا اگر ظلم و کشتار احتمالی در یک منطقه جهان محکوم و مردود باشد میتوان به بهانه جبران آن در منطقه دیگری از جهان به ظلم و کشتار و اشغالگری و ترور رضایت داد؟ عالیجناب باید دید میلیونها دلاری که صهیونیستها سالانه از خزانه بعضی ملت های غربی دریافت میکنند صرف چه اقدامـــاتی در سرزمین های اشغالی میشود.
آیــا صرف توسعه صلح و رفاه مردم میشود ؟ یا صرف جنگ با فلسطینی ها و تجاوز به همسایگان؟ آیا وجود زرادخانه های اتمی در اسرائیل برای دفاع از بازماندگان هولوکاست است یا یک تهدید دائمی علیه ملتهای منطقه و ابزاری در جهت زورگویی و اشغالگری و احیانا حمایت از منافع برخی باندهای قدرت درغرب ؟ متاسفانه نفوذ صهیونیستها در اقتصاد، در رسانه ها و در بعضی از مراکز قدرت سیاسی، مصالح بسیاری از مردم اروپا را به مخاطره افکنده و فرصتهای زیادی را از دست آنان ربوده است.
بهانه اصلی چنین رویکرد باج خواهانهای هولوکاست است. در صورتی که این تحمیل ۶۰ ساله اتفاق نمی افتاد، بعضی از کشورهای اروپایی امروز چه منزلتی داشتند و چه نقشی در جهان ایفا میکردند ؟ فکر میکنم من و شما در این امر هم عقیده باشیم که شکوفایی و ایفای نقش ملتها رابطه مستقیم با آزادگی و احساس غرور آنان دارد.
خوشبختانه با همه فشارها و محدودیتها، ملت بزرگ آلمان قدمهای بلندی در راه پیشرفت و تعالی برداشته است و امروز یکی از قطبهای اقتصادی اروپاست و تلاش میکند نقش موثرتری را در تعاملات بین المللی ایفا نماید. اما تصور کنید اگر این وضع وجود نداشت و دولتهای حاکم به باج خواهی صهیونیستها نـــه میگفتند و از بزرگترین دشمن بشریت حمایت نمی کردند، امروز آلمــان در چه مرتبهای از حیثیت نزد آزادگان و مسلمانان جهان و مردم اروپا و تاثیر گذاری در صلح و آرامش جهانی قرار داشت.
متاسفم بگویم اروپا نقش خود را در تعاملات جهانی تــا حد زیادی از دست داده است و در حوادث بزرگ نتوانسته است با اتکاء به خود مشکلات را حل کند. و البته این هم قابل درک است که قدرتهای بزرگ خارج از قاره در پی آنند که ثابت کنند اروپــا نمی تواند به خود متکی بـــاشد و القاء میکنند تا کمک و مداخله آنها نباشد اروپائیان نمیتوانند کاری انجام دهند.
ملت ما نیز پس از جنگ دوم جهانی از مداخلات برخی فاتحین این جنگ رنج برده است. طی سالهای طولانی آنان در همه امور ما مداخله میکردند و نمی خواستند ملت ما قله های پیشرفت و تکامل را فتح نماید. آنان به منابع عظیم ثروت ملت ما از جمله انرژی چشم دوخته بودند و برای حفظ منافع خود دولت قانونی وقت را سرنگون و از رژیم دیکتاتوری تا آخر حمایت کردند و بعد از آن در جریان جنگ تحمیلی صدام علیه ما از صدام حمایت کردند و هیچ مرز انسانی را در این حمایت رعایت نکردند.
ملت ما درد و رنج ناشی ا زمداخلات کسانیکه امروز فریاد حقوق بشر را سر میدهند چشیده است و هنوز عده زیادی از مردم ما هستند که از جراحات دوران جنگ رنج میبرند. اکثر این تجاوزها از جانب کسانی است که بعد از جنگ جهانی دوم خود را پیروز جنگ دانسته و به خود اجازه داده اند به هر اقدامی دست بزنند و متاسفانه بعد از پایان جنگ سرد خودخواهی ها و توسعه طلبی های قدرتهای مزبور بیشتر شده است.
ما فکر میکنیم هنوز بخش مهمی از مردم جهان و حتی سازمانهای بین المللی تحت تاثیر اخلاق و رفتار فاتحین جنگ دوم هستند. در مجمع عمومی سازمان ملل مواضع ملت ودولت جمهوری اسلامی ایران را توضیح دادم. آیا مناسبات موجود نظیر قواعد حاکم بر شورای امنیت و حق وتو امری عادلانه است. آیا وقت آن نرسیده است با همکاری دولتهای مستقل این مناسبات که به هیچوجه مورد قبول وجدان جمعی ملتهای جهان نیست و مخالف عقل و فطرت انسانی است، تغییر یابد؟ و یا حداقل برای اینکه به عدالت نزدیکتر شد مجموعه هــای دیگری هم از ملتهــای عالم از حق وتــو بهره مند شوند. جناب صدر اعظم شما با درد و رنجهای موجود در جهان آشنا هستید.
امروز درد و رنج مردم عراق از اشغال، ناامنی و ترورها ی روزمره درد و رنج همه بشریت است. مداخلات بی وقفه بعضی کشورهای زورگو در امور داخلی کشورها، مخالفت با حقوق مسلم و قانونی ملتها در دسترسی به فنآوریهای برتر، تهدید دائمی با اتکاء به زرادخانه های شیمیایی و اتمی و سلاحهای کشتار جمعی، مخالفت با دولتها ی مردمی در امریکای لاتین، حمایت از حکومتهای کودتا و دیکتاتوری، بی توجهی به ملتهای افریقا و سوء استفاده از خلاء قدرت و غارت منابع ملی آنان از مشکلات امروز جهان معاصر است .
اینجانب در نامه ی به رئیس جمهور امریکا آقای بوش فهرست بلندی از مشکلات عصر حاضر را برشمرده ام. عالیجناب سرکار خانم مرکل ریشه این نابسامانیها چیست ؟ و تا کی میتواند ادامه یابد ؟ آیا فکر نمیکنید ریشه اصلی این نابسامانیهـــا دوری بعضی از حاکمــــان و قدرتها از تعلیمات انبیــاء الهی، تعلیمــات حضرت ابراهیم، حضرت موسی و حضرت عیسی (علیـهم السلام ) و پیـــامبر خـــاتم حضرت محمد (ص) است؟
در همه ادیان الهی که ما و شما بدان معتقد هستیم این آموزه ها وجود دارد :
- خداوند خالق و پروردگار همه است. او انسانها را آزاد خلق کرده است و اجازه نداده است بنده کس دیگری غیر از او باشند.
- او امر کرده است فقط او را بپرستند و از زورگویان و ظالمان برحذر باشند.
- اوامر به تقوی، نیکی و خدمت به بندگان خدا، مهربانی و دفاع از مظلومان و مبارزه با ستمگران کرده است.
- خداوند به انسانها کرامت بخشیده است و ذلت را برای آنان نمی پسندد.
- او پیامبرانش را با دلایل روشن و کتاب و میزان فرستاده است و از بندگان خود خواسته است در اقامه عدل بپاخیزند.
بر اساس همین مبانی مشترک ما معتقدیم ؛
- صلح و آرامش واقعی فقط بر پایه خداپرستی و عدالت میتواند در جهان مستقر و پایدار شود.
- صلح و آرامش و کرامت انسانی حق همه ملتهاست.
- تلاش در جهت پیشرفت و تعالی و تامین زندگی توام با معنویت، محبت و رفاه از حقوق همه مردم است.
ما و شما میتوانیم با اتکاء به این مبانی که مبانی مشترک همه ادیان الهی است پایه گذار حرکتی نو در تحقق این آرمانهای بلند بشری باشیم. ملت ما بدین مبانی معتقد و متعهد است. تاریخ نشان میدهد ملت ایران اهل تجاوز و ظلم به هیچ کشور و ملتی نیستند و در عین حال اجازه هم نمی دهد کسی به او ظلم و تجاوز کند .
تجربه ٨ سال جنگ تحمیلی جلوی چشم همه مردم جهان است. فکر میکنم ما و شمــا هر دو مورد ظلم واقع شدهایـم. آنــان حقوق شما را رعــایت نمی کنند و میخواهند ما هم از حقوق خود دست برداریم. خوشبختانه شنیدهام جنابعالی هم از صراحت سخن برخوردارید و با تشنج و جنگ افروزی مخالفید. جناب صدر اعظم فطرتهای خداخواهی و عدالتخواهی مردم جهان بیدار شده است. گرایش به توحید و خداپرستی رو به تزاید است .
مردم ظلم، تحقیر و ضایع شدن حقوق خود را برنخواهند تافت. شرایط امروز جهان با دیروز متفاوت است. برخوردها و استانداردهای چندگانه در مناسبات پایدار نخواهند ماند. ایران و آلمان میتوانند با تکیه بر دیدگاههای متعالی و بلند در کنار یکدیگر نقش مهمتری در صحنه بین المللی ایفا کنند.
این همکاریها میتواند نقش اروپا در صحنه بین المللی را نیز ارتقاء بخشد و الگویی از همکاری و همراهی دو ملت و دو دولت ارائه نماید. بدون تردید همکاری دو ملت صلح طلب، قدرتمند و با فرهنگ آلمان و ایران به نفع اروپا است.
ما باید به ناهنجاریهای موجود در تعاملات بین المللی، تعاملاتی که تعاملات پیروزمندان و شکست خوردگان در جنگ دوم جهانی است خاتمه دهیم. در این مسیر ملتها و تعداد زیادی از دولتها نیز همراه ما خواهند بود. ما باید سایه سنگین جنگ جهانی دوم را محو کنیم و به جامعه بین المللی برای گسترش امنیت، آزادی و احساس آرامش کمک کنیم .
مردم آلمان و ایران دو ملت بزرگ، تمدن ساز، با فرهنگ غنی و پیشرو در علم، ادب و هنر و فلسفه بوده اند. مردم هر دو کشور خداپرست و پیرو آئین پیامبران الهی هستند و دارای ســابقه طولانی در مراودات علــمی و فرهنگی و تجـــاری و علائق ارزشمنــد میباشند. تردید ندارم با همکــاری و همراهی دو دولت و با پشتیبــانی ملتهای بزرگ دو کشور میتوان قدمهای بزرگی در رفع نابسامانیهای موجود جهانی برداشت .
اساس مقابله با نابسامانیهای موجود و مقابله با حق کشیها و تحقیرها و دفاع از حقوق ملتها، تصمیمات شجاعانه است. تا آنجا که من با ملت آلمان آشنا هستم آنان در این مسیر حرکت میکنند و خواهان احیای اقتدار و عزت خود به نفع صلح و آرامش جهانی هستند. ملت ما نیز دارای چنین روحیهای است.
ما به کمک یکدیگر خواهیم توانست بعضی قدرتها را متقاعد کنیم که احترام به ملتها و رعایت حقوق آنان به نفع همه است. دو ملت و دو دولت ما و شما در کنار یکدیگر خواهند توانست نقش اساسی در تامین صلح و امنیت و پیشرفت و کرامت انسانی در مقیاس دو کشور و مقیاس بین المللی ایفا نمایند.
در پایان موفقیت جنابعالی، دولت و ملت آلمان را از خداوند بزرگ مسئلت دارم .
|