نام نویسی رفسنجانی و
شوک حاصل از آن درمیان صفوف حاکمیت!


تقی روزبه


• ازنقطه نظر جنبش تحریم، تشدید تضادهای درونی حاکمیت در کل معادله توازن نیرو بین بالائی ها و پائینی ها موثر بوده و به معنی سبک ترشدن کفه "نتوانستن" حاکمیت و سنگین ترشدن کفه "نخواستن"مردم می باشد. بدیهی است که تغییر کلی این معادله بسود پائینی ها می تواند فرصت های تازه ای را برای پیشروی جنبش ضداستبدادی تحت فشار سنگین فراهم سازد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۲ -  ۱٣ می ۲۰۱٣


آب درلانه مورچه گان!
رفسنجانی با آمدن به صحنه انتخابات دردقیقه ۹۰- درساعات پایانی اسم نویسی- بسیاری از دست اندرکاران حاکمیت را غافلگیرکرد. او قبل از آمدن، درحالی که شمارش معکوس برای اسم نویسی آغازشده بود، آمدن خود را به عدم مخالفت خامنه ای مشروط کرده و باین ترتیب توپ را به زمین اوانداخته بود. با وجود آن که هیچ قرینه و نشانه ای حاکی از موافقت ضمنی خامنه ای دیده نشد، او وارد صحنه گشت. بدیهی است خامنه ای که از حماسه سیاسی هم سخن رانده بود، هیچ گاه نمی توانست با صراحت مخالفت و نیت باطنی خود را ابرازکند و پیام های غیرمستقیم وی هم که از زبان سایردولتمردان و با کنایه های آشکارتراز تصریح ابرازمی شد، مانند سخنان برادربزرگترش پیرامون آلت دست بودن رفسنجانی توسط آمریکا، یا سخنان وزیراطلاعات مبنی برمشارکت او درفتنه و یا رد صلاحیت کاندیداتوری محسن هاشمی در شورای شهر و جمع آوری کتابش از نمایشگاه و نظایراین گونه سیگنال ها که فراوان هم بودند، ظاهرا برای رفسنجانی نمی توانسته است جهت درک نظر"آقا" حجت باشد. هرچه که باشد او همیشه ادعا کرده است که شیاطین و معاودین در کار بهم زدن مناسبات حسنه بین او و رهبری هستند، و چرا این اقدامات را نباید توطئه های آنان برای خراب کردن مناسباتی که خمینی در بستر مرگ به حفظ آن توصیه کرده است بشمار آورد؟!
بهرحال با آمدن او به صحنه کمابیش مهندسی شده "انتخابات"، آرایش تاکنونی که بر پیشفرض عدم وجود نامزدهای موسوم به حدکثری ازسوی جناح رقیب استوار بود بهم خورده و ضرورت باز تنظیم سناریوها در انطباق با شرایط جدید به فوریت در دستور کار اتاق مهندسی و باندهای حاکم قرار گرفته است که باید منتظر ماند و دید که چه آشی می پزند و چگونه و با چه کیفیتی سناریوی های خود را برای شرایط جدید و برای مهندسی انتخابات و بیرون کشیدن کارگزار سرسپرده و مطمئن مورد نظر بارگاه ولایت پیش خواهند برد. نباید فراموش کرد که با حضور کاندید باصطلاح حداکثری، گرچه امکان رد صلاحیت وی ناممکن نیست، اما متضمن هزینه سنگینی است. چرا که معنای رد صلاحیت چنین کاندیدی توسط شورای نگهبان و کل نظام، نه فقط اعتبار انتخابات بلکه "مشروعیت" موجود نظام را هم در داخل وهم بویژه در سطح بین المللی سخت به زیرسوال می برد و حتی می تواند موجب نارضایتی وسیعی درمیان روحانیون و پایگاه اجتماعی حاکمیت و برباد رفتن شعارحماسه سیاسی و البته وسعت دامنه تحریم شود.

نکات زیر درباب شرایط جدید و برخی پی آمدهای اولیه این شوک است:
مهم ترین واکنش ازسوی حامیان خامنه ای را می توان در سخنان ولایتی* دید. این سخنان نه فقط غافلگیری آن ها در برابر وضعیت جدید را نشان می دهد بلکه هم چنین خشم و عزم آنها برای مقابله و خنثی کردن آن را نیز نشان می دهد. او که به عنوان مشاور سپرسپرده خامنه ای و یکی از چند چهره مورد اعتماد و نظرکرده او، خود را برای به عهده گرفتن ریاست جمهوری آماده می کند می گوید هاشمی در سال ٨٨ رهبری را تنها گذاشت و او را همراهی نکرد. این همان سخنی است که قالی باف هم با چشمانی گریان رفسنجانی را متهم ساخته بود که وصیت نامه خمینی پیرامون رابطه اش با خامنه ای را رعایت نکرده است. از قرار معلوم بی وفائی رفسنجانی به خامنه ای را باید یکی از اصلی ترین شعارهای ولایت مداران در این دوره دانست. ولایتی در ادامه می گوید:
"به هیچ وجه از عزم خود کوتاه نمی‌آییم و تصمیم گرفته‌ایم نگذاریم آنهایی که با رهبری نظام زاویه دارند امور کشور را به دست بگیرند.
با شرایط اخیر بخصوص با اتفاقات امروز بعد از ظهر {روز پایانی ثبت‌نام نامزدها} هر کس که کاری از او بر می‌آید باید به میدان بیاید و اگر غیر از این باشد خالی کردن صحنه است" (دعوتی از کفن پوشان و سرداران و بسیجی ها برای ورود به میدان)
"فکر می‌کنیم همه اتفاقات هدایت شده است. صحنه تا امروز برای ما کاملا روشن نبود و فکر نمی‌کردیم نیم ساعت آخر ثبت نام چنین هجومی شود. ما همه باید به انسجام برسیم تا امکان اداره این وضع تحت مدیریت رهبر انقلاب را پیدا کنیم".
"باید طوری برنامه‌ریزی کنیم تا در مقابل دو طیفی که به تمام امکانات داخلی و خارجی مجهزند پیروز شویم و سعی خواهیم کرد تا جایی که می‌شود اصولگرایان را دور هم جمع کنیم."
بیاد داریم که در دور اول مهندسی انتخابات ولایتی درقم گفته بود که باید کاندید اصول گرایان درهمان دور اول از صندوق های رأی بیرون بیاید و کار به دور دوم نکشد. آن پروژه براساس ورود کاندیدیداهای حداقلی و بعضا جعلی وابسته به اصلاح طلبان و کار نسبتا آسان شورای نگهبان در تصفیه داوطلبان تنظیم شده بود.
بی تردید در روزهای آتی (تا زمان بررسی صلاحیت ها توسط شورای نگهبان و روزهای باقی مانده به برگزاری انتخابات) شاهد تحرکات و تغییر زیادی در آرایش صحنه سیاسی و قطب بندی شدن فضای انتخابات پیرامون سه ضلع اصلی، بویژه مقابله با رفسنجانی که اکنون در ائتلاف با اصلاح طبان موقعتیش تقویت هم شده است خواهیم بود. چنان که مقاله شریعتمداری در کیهان که صحنه را به جنگ جمل تشبیه کرده است، طومارنویسی به شورای نگهبان برای برخورد قاطع و ردصلاحیت و تهدید به سرکوب علی وار جنگ جمل، خبر از وزش چنین طوفان را می دهد.   طومار ۱۵۰ نماینده مجلس از جمله با امضاء افراد نزدیک به خامنه ای هم چون حداد عادل، در انتقاد به رفسنجانی و سخنانی که در مورد جنگ با اسرائیل وخامت اوضاع کشور و جایگاه ولایت فقیه گفته است یکی از تازه ترین پاتک های دور جدید است. انتشار بولتن ها و نوارهای افشاگرانه و احیانا کارناوال های افشاگر، از پیش افتاده ترین و متمدنانه ترین اقدامات خواهند بود. در حوزه سیاسی نیز آرایش دو ضلع دیگر (دولت و اصول گرایان که در رقابت و تنش با همدیگر هستند) احتمالا تا حد معینی تحت الشعاع ضلع دیگر و عمده شدن آن قرارخواهد گرفت. تلاش خواهد شد که صلاحیت رفسنجانی برای ریاست جمهوری را بزیر سوال ببرند و چه بسا سناریوهائی در این رابطه هم تنظیم کنند. اگر او بتواند از این خوان هم بگذرد، آنگاه خوان های جدیدی را در برابر او برخواهند افراشت. البته این طرف هم، چه رفسنجانی و چه اصلاح طلبان به نوبه خود تحرکات متقابلی را به عمل می آورند. در اولین اقدام، در نشستی مشترک خاتمی و شورای هم آهنگی با صدوربیانیه ای به استقبال و حمایت قاطع از کاندیداتوری رفسنجانی رفته و عزم خود را در تقویت ستادهای انتخاباتی او ابراز داشته اند. رفسنجانی در بیانیه ای پس از نام نویسی به بیان دلایل حضور خود مبنی بر پاسخ به دعوت برخی از روحانیون و مراجع و درخواست لایه ها و اقشار گوناگون اجتماعی اشاره کرده و با تأکید بر مشی کلی خود مبنی بر اعتدال و دولت وحدت ملی و تنش زائی در مناسبات بین المللی، از عزم قاطعش برای خروج نظام از بحران سخن گفته است و هم چنین به تلاش مخالفین و معاندین در ایجاد اختلاف بین او و هبری اشاره کرده است. او درسخنانی دیگر با ستایش از موضعگیری جسورانه عسگراولادی کوشیده است که موقعیت خویش را از طریق ائتلاف و تحکیم رابطه اش با بخش هائی از اصول گرایانی که منتقد بر وضعیت کنونی هستند تقویت کند. بطورکلی حضور رفسنجانی درصحنه انتخابات بویژه باتوجه به ائتلاف بین او و اصلاح طلبان ممکن است قطب بندی و آرایش درونی حاکمیت را وارد فازجدیدی نماید و بر توازن قوا در ساختار حاکمیت به ضرر جناح حاکم و رهبری که در وضعیت سخت پراکنده و با بیلان شکست خورده ای قرار دارد و تعرض سیاسی آن ها در تناسب با توان و واقعیت وجودی آنها نیست، تأثیر بگذارد. چنین روندی حتی اگر جناح حاکم انتخابات را بتواند بر وفق مراد خویش به پیش برد، در دوره پس از انتخابات اجتناب ناپذیر خواهد بود و ناشی از تغییر کل موازنه قوا در درون حاکمیت است. حوزه اقتصادی نیز از پی آمدهای این شوک بی تأثیر نبوده و سقوط ارزش دلار در بازار ارز نشانه ای از حساسیت بازار به این تحولات است.

جنبش تحریم و تغییرآرایش نیرو
ازنقطه نظر جنبش تحریم، تشدید تضادهای درونی حاکمیت در کل معادله توازن نیرو بین بالائی ها و پائینی ها موثر بوده و به معنی سبک ترشدن کفه "نتوانستن" حاکمیت و سنگین ترشدن کفه "نخواستن"مردم می باشد. بدیهی است که تغییر کلی این معادله بسود پائینی ها می تواند فرصت های تازه ای را برای پیشروی جنبش ضداستبدادی تحت فشار سنگین فراهم سازد. ازهمین رو داشتن هشیاری و رصد کردن تحولات و آمادگی برای بهره برداری از این فرصت ها توسط جنبش های اجتماعی و کنش گران و فعالان و محافل و شبکه های مردمی برای شکل دادن به آرایش و مطالبات مستقل صفوف خود دارای اهمیت است.
جنبش تحریم نمی تواند در پیشبرد اهداف خود نسبت به چگونگی آرایش دشمن و بروز شکاف های آن و پی آمدهایش در تحولات جاری بی اعتنا باشد و گرنه ممکن است در برابر رویدادهای بزرگ غافلگیر شود. واقعیت آن است که اپوزیسیون درونی رژیم اعم از اصلاح طلبان و رفسنجانی و حامیانش که از قدرت حذف شده اند و یا در حال حذف شدن هستند و استراتژی آنها اساسا بازگشت به قدرت است، نقش دوگانه ای در تحولات بحران دارند: از یکسو ناخواسته با منازعات و درگیری های خود آن هم در شرایط سرکوب و فضای به شدت بسته، روزنه ها و فرصت هائی را برای بسیج مردم و سرریزشدن پتانسیل نارضایتی فراهم می کنند و از سوی دیگر در سودای نجات نظام از بحران هستند و دایما این توهم را می پراکنند که گویا با تغییر چهره ها بدون نیازبه دگرگونی کلیت سیستم، می شود اوضاع را به سامان کرد. در چنین شرایطی جنبش ضداستبدادی- مطالباتی ضمن آماج قراردادن قلب نظام و کانون اصلی قدرت، یعنی دستگاه ولایت فقیه و شخص ولی فقیه، درهمان حال باید به افشاء توهم پراکنی های اصلاح طلبان و سهم خواهی و استراتژی بازگشت آن ها به قدرت پرداخته و درعین حال از فرصت هائی که بوجود می آید برای شکل دادن به آرایش مستقل و متمایز جنبش ضداستبدادی و آزادی و برابری سود جسته و در راستای تحریم و عریان کردن ماهیت ادعای حماسه سیاسی رژیم، درتناسب با زیر و بم تحولات اوضاع، بکوشد. "مانور بین نان و آزادی" درشکل مسخره و مسخ شده خود در بالا مبنای صف آرائی ها گذشته بوده است. اگر اپوزیسیون مترقی و رادیکال بتواند بالائی ها را در مورد بکارگیری این حربه مسخ شده خلع سلاح نماید بی گمان پیروزی بزرگی درشکل دادن به صف مستقل و نیرومند برداشته است. درهرحال چه با رفسنجانی و چه بدون آن انتخابات رژیم یک انتخابات فرمایشی است و شعار رفسنجانی هم همانطور که در بیانیه اخیر خود می گوید در بهترین حالت چیزی جز جمع و جورکردن خانواده ازهم گسیخته انقلاب اسلامی و وفاداران به نظام نیست.