بهزاد کریمی در گفتگو با اخبار روز:
نقشه ی بلوک قدرت در انتخابات به هم خورده است
•
امکان بر هم زدن برنامه ایجاد دولت مطیع "رهبر" از دل یک انتخابات با "میزان بالای مشارکت مردم"، بیشتر از تا همین چندی پیش شده است. اما این نگرانی هنوز هم بجاست که بلوک قدرت ولایی- نظامی بخواهد نقشه "شرکت بیشتر – انتخاب معین" را با ترفند هایی بر جامعه حقنه کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲ -
۱۵ می ۲۰۱٣
اخبار روز: یازدهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری در ایران روز ۲۴ خرداد برگزار می شود. انتخاباتی که به نظر می رسد نسبت به همه ی انتخابات پیشین از پیچیدگی ها و شاید حساسیت های بیشتری برخوردار است. اخبار روز پرسش هایی را پیرامون این انتخابات با عده ای از فعالین سیاسی اپوزیسیون مطرح کرده است. در زیر پاسخ های بهزاد کریمی را می خوانید.
بهزاد کریمی فعال سیاسی چپ و عضو سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) است:
اخبار روز: مهلت ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری تمام شده و هاشمی رفسنجانی و اسفندیار مشایی به جمع کاندیداها پیوسته اند. ارزیابی شما از صحنه انتخابات چیست، کدام یک از کاندیداها مطلوب آقای خامنه ای است؟
بهزاد کریمی: با حضور دو چهره شاخص از دو جریان ناهمخوان با هسته اصلی قدرت در پشت میز ثبت نام انتخابات، نقشه بلوک قدرت به سرکردگی خامنهایی بهم خورده است. این بلوک، اکنون به باز سازی نقشهاش نیاز دارد. نقشه آن تاکنون این بود که هر دو جریان در انتخابات حضور داشته باشند اما نه با چهره های اصلی که با چهره های درجه دو، تا هم سناریو "حماسه" انتخاباتی پیش برود و هم از دل آن، فرد مقبول و مطلوب "آقا" سردرآورد. تهدید علیه خاتمی برای نیامدن او و فشار بر رفسنجانی که بداند آمدنش مصلحت نیست، و از مدتها پیش کلید خوردن پروژه "غیر موجه" بودن حضور سمبل "انحراف" – مشایی- در انتخابات، برای تحقق همین نقشه بود! اینکه صاحبان این نقشه در مختصات جدید از امکان واسط خود یعنی فیلتر شورای نگهبان چگونه استفاده خواهند کرد، البته هنوز کاملاً روشن نیست؛ زیرا که توسل به کودتا توسط شورای نگهبان در شرایط کنونی، باز هم غامض تر شده است. در واقع، بسیار بعید می نماید که "بیت" بخواهد به تاکتیک انتحاری رد صلاحیت رفسنجانی متوسل شود - که اگر چنین باشد ما دیگر با مختصات سیاسی کاملاً تازه مواجه خواهیم بود- و بعید بودن رد صلاحیت رفسنجانی، خود از سوی دیگر نیت برای رد صلاحیت مشایی را مبهم تر می کند. اگر تاکنون بیم از این بوده که احمدی نژاد در مقام رسمی برگزار کننده انتخابات، با شورش در برابر چنین اقدام احتمالی، بخواهد حکومت را یا مجبور به عقب نشینی کند و یا توسل ناگزیر حکومت به تاکتیک "عدم کفایت" رئیس جمهور را بر آن تحمیل کند، اکنون اما موضوع بهره گیری از حربه بالانس برای شکستن آراء نیز به میان آمده و ظاهراً بلوک قدرت را دچار وسوسه استفاده از آن کرده است! مطابق این تدبیر، منطقاً می باید دو جریان "فتنه" و "انحراف" به جان هم بیفتند و در همانحال، با متحد شدن اصولگرایان بر سر رای واحد، بیشترین "تجمیع" به حساب معتمد "بیت" بریزد. نقشه تازه، منطقاً همین می تواند باشد.
اما قدر مسلم اینست که اگر تحمیل سه ضلعی شدن انتخابات بر حاکمیت پابرجا بماند و نتیجتاً بازی در همین محور سه ضلعی جریان یابد، آنگاه به احتمال نزدیک به یقین با یکی از جنجالی ترین انتخابات های حیات جمهوری اسلامی مواجه خواهیم بود که در آن، سه رویکرد کلی در رابطه با وضع موجود به مصاف با یکدیگر برخواهند خاست: حفظ وضع، تصحیح وضع، و دگردیسی وضع. اولی از آن "اصول گرایان" است که البته بر سر ماندن بر افراط یا اندکی پرهیز از آن هنوز هم در درون خود متشت هستند، اگرچه در سر بزنگاه حساس ناگزیر از اتحاد با همدیگرند؛ نمایندگی دومی با هاشمی رفسنجانی است که برای نجات نظام به عقب نشینی هایی معین در قبال جامعه ملی و بین المللی باور دارد؛ و جریان سوم، همان پدیده آخر الزمانی مشایی – احمدی نژادی است که یک رشته مطالبات بر حق جامعه را دستاویز ایجاد نوعی تازه از جمهوری اسلامی با درون مایه ارتجاعی از جنس دیگر قرار داده است.
نتیجه اینکه، بر اساس آرایش سیاسی بروز یافته، ما در پی نهایی شدن اینکه به چه کسانی اجازه رقابت داده می شود، با دو احتمال بیش از احتمالات دیگر مواجهیم: تقدم با تعیین تکلیف نسبت به طغیان رئیس جمهور فعلی در قبال زور و تحمیل باشد، یا که مستقیماً با ورود سه قطبی به میدان انتخابات؟ برای هر دو این حالات، می باید آماده شد. اگر اولی باشد، دعوا بر سر اصل آزادی در انتخابات تمرکز خواهد یافت و شرایط برای ما آزادیخواهان در جهت مطرح کردن هر چه بیشتر اصل انتخابات آزاد. دومی اما، دعوا را در چارچوب انتخابات غیر دمکراتیک ولی رقابتی شکل خواهد داد ولی گفتمان های کلان ولو در ظرف تنگ حکومتی را رو خواهد آورد و پیش خواهد کشید. این نیز عرصه ایی است برای فعالیت ما هم بمثابه جریان چپ و هم به عنوان نیروی جمهوریخواه دمکرات سکولار.
اخبار روز: چگونه می توان بر روند جاری انتخابات ریاست جمهوری تاثیر گذاشت؟
بهزاد کریمی:ابتدا بگویم که کنه این پرسش را متوجه نیروی دگر اندیش دمکراسی خواه می دانم که توسط جمهوری اسلامی نه فقط از حق مشارکت در انتخابات، که از حضور در سیاست جاری کشور محروم هستند. اگر این باشد، که بگمانم همین هم هست، آنگاه وفاداری به جوهر سئوال مطروحه را آن می دانم که آیا ما صحنه را تحلیل و تصویر می کنیم اصولاً برای سیاست کردن، یا که تماشاچی ماندن؟! تحلیل صحنه مسلماً لازم است و شرطی پایهایی در سیاست، اما اساساً و مقدمتاً بخاطر دخالت کردن است و عمل، و نه که صرفاً شرح سیاست! دخالت کردن هم، گاه ورود به صحنه را می طلبد تا که سیاست ورزی معنی بیابد. این، نکته اول.
برای ورود به صحنه اما، باید قطب نما داشت تا که راه درست طی شود و تا که بتوان در صحنه بازیگری کرد و نه بازیچه شدن در دست بازیگران. برای نیروی تحول، این قطب نما، همانا وفاداری بر استراتژی گذر از جمهوری اسلامی به یک جمهوری دمکرات سکولار است که مقابله با ولایت فقیه در مرکز آن قرار دارد؛ و اینکه، تحقق این استراتژی منطقاً از حلقات تضعیف موقعیت "رهبر" و عقب نشاندن ولی فقیه، شکاف در بالا به سود پائین و.. می گذرد. این بدانمعنی است که موضع نیروی تحول در میدان سیاسی گشوده شده حول انتخابات، مقدمتاً و قطعاً تمرکز حمله است بر نقشه و نمایندگان و نزدیکان خامنهایی ولی فقیه. و این، نکته دوم.
نکته سوم اما روشن شدن این موضوع است که این مقابله می باید در همسویی با کدام یکی از جبهات گشوده شده قرار بگیرد؟ اگر از این پاسخ غیر واقعی و کمتر جدی بگذریم که می گوید با هیچیک از دو جریان ناهمخوان با "بیت"(؟!)، آنگاه این پرسش سیاسی پیش میاید که پس کدام انتخاب ناگزیر: همسویی ناخواسته با جبهه رفسنجانی یا که با جبهه مشایی – احمدی نژاد؟ و این انتخاب، البته در تحلیل نهایی پاسخ به پرسشی است که نیروی دمکرات سکولار دیر وقتی است با آن روبرو و درگیر است. اینکه، بین دو جزء رویکرد دمکراسی سکولار، اولویت با کدامست و مسئله مرکزی ایران چیست؟ این درست است که مشایی در جمع کردن رای بیش از هر چیز خواهد کوشید تا نان سیاست یارانه پردازی احمدی نژاد را بخورد و رفسنجانی در عوض، بر ویرانگری های او در اقتصاد – با رویکرد توسعه اقتصادی- مانوور خواهد داد، اما نبرد بر سر جلب رای نیروی اجتماعی چندین میلیونی سکولار دمکرات و بویژه جوانان، همانا رقابت گرم در بین وجه "دمکراسی" با وجه "سکولاریسم خواهد بود"! رفسنجانی که نیروی اصلاح طلبی را با خود دارد ناگزیر از گونه ایی تکیه بر توسعه سیاسی است، حال آنکه مشاعی از چندی پیش، مانوور را بر نوعی از "سکولاریسم" با صبغه "ایرانی" و دقیق تر، ایران اسلامی (!) قرار داده است. و سئوال اینجاست که ما نیروی سکولار دمکرات که بر پیوند ارگانیک این دو مولفه تاکید داریم، در این سربزنگاه چه خواهیم کرد؟ از نظر من، دمکراسی، منطقاً و عملاً سکولاریسم را در بر می گیرد، ولی سکولاریسم الزاماً با دمکراسی همراه نیست! و مسئله مرکزی ایران هم، همانا دمکراسی است. از اینرو، انتخاب همسویی ناگزیر با یکی از این دو رقیب، در عین تاکید بر جعل و تحریفی که نسبت به مفهوم واقعی دمکراسی و سکولاریسم از طرف هر دو آنها صورت می گیرد، برای من نهایتاً در رابطه با آنی معنی پیدا می کند که ولو بی باورانه، ناخواسته و بگونه رنگ پریده در سمت "توسعه سیاسی" قرار می گیرد!
و نکته آخر با این تاکید مضاعف که نیروی تحول و گذر از جمهوری اسلامی به جمهوری دمکرات سکولار، این همسویی مشروط و موقت را، فقط و فقط می باید با تصریح اینکه انتخابات جاری، انتخاباتی است کماکان غیر دمکراتیک و مغایر با موازین حداقل انتخابات آزاد، با تاکید بر پایمال شدن حق همه دگراندیشان برای حضور آزادانه در یک رقابت برنامهایی، با ایستادن بر موضع برنامه- محوری در قبال هر کاندیدایی، و در خدمت تقویت جنبش های اجتماعی و نهادهای مدنی پیش می برد و بس. اینکه، ورود او در این صحنه غیردمکراتیک برای دگرگونی بنیادین صحنه است به سود و در جهت دمکراسی و نه که پیرایش و ویرایش آن به نفع جمهوری اسلامی. و اینکه، سیستم ولایی می باید برچیده شود و نه که تصحیح گردد. این نیرو، باید پاسدار اهداف و آرمان های جنبش سبز بماند و دادخواه آن.
اخبار روز: یکی از اهداف رهبری حکومت سوءاستفاده از میزان بالای مشارکت مردم در جهت پیشبرد سیاست های مورد نظر خود در عرصه داخلی و مناسبات بین المللی و همین طور ایجاد دولت مطیع ولی فقیه می باشد. این هدف را چگونه می توان خنثی کرد و روند انتخابات را درجهت خواست مردم سمت داد؟
بهزاد کریمی:با آرایش سیاسی کنونی، امکان بر هم زدن برنامه ایجاد دولت مطیع "رهبر" از دل یک انتخابات با "میزان بالای مشارکت مردم"، البته بمراتب بیشتر از تا همین چندی پیش شده است. اما این نگرانی شما هنوز هم بجاست که بلوک قدرت ولایی- نظامی بخواهد نقشه "شرکت بیشتر – انتخاب معین" را با ترفند هایی بر جامعه حقنه کند. تضمین مطلقی هم البته برای خنثی کردن آن وجود ندارد، اگر چه این امکان که بتوان نقشه او را بر هم زد در حال حاضر بیش از پیش واقعی است. این امکان و احتمال را نباید از دست نهاد و از دست ندادن آن نیز، مشروط به یک تصمیم درست است. اینکه آیا بخاطر بیم از تحقق نقشه حکومت که شما و من دلنگران آن هستیم، می خواهیم خود را کنار بکشیم تا که بعداً به "پاکیزگی" موضع افتخار کنیم، یا که با پذیرش حدی از ریسک، به سهم خود در ناکام گذاشتن حکومت برای پیشبرد برنامه هایش وارد صحنه شویم؟ این، بر هر تدبیر و هر انتخاب دیگری تقدم دارد. اما اگر تصمیم بر ریسک سیاست ورزانه گرفته باشیم، آنگاه باید کوشید که انتخاب سنجیده نیروی تحول را طرح کرد و آنرا ترویج نمود. اما پیشاپیش باید دانست که ما حتی در حداکثر میزان کامیابی مان نیز، فعلاً قادر به تحقق مستقیم خواست مردم نخواهیم بود، و خرسند باید باشیم اگر بتوانیم همانگونه که شما بدرستی فرموله کردهاید به وضع پدید آمده "در جهت خواست مردم" سمت بدهیم. مقدمه چنین سمتگیری هم در مختصات کنونی عبارتست از: ژرفش شکاف بین "رهبر" – ولی فقیه – در این نظام مبتنی بر ولایت فقیه با رئیس جمهور بهر حال انتخابی، سو گیری به سود کاندیدایی که از نظام است اما نماینده عقب نشینی های معینی از آن در قبال جامعه ملی و جامعه بین المللی، و متقابلاً تمرکز بر مخالفت پیگیر با جریان حاکم که میخواهد با اتکاء بر نیروی نظامی- امنیتی، نظام فقهی را بر جامعه تحمیل کند. این را اگر انجام بدهیم، مطمئن باشید که کار خود کرده ایم و در مقتضیات روز، کاری حتی کارستان!
اخبار روز: خواست های مردم از این انتخابات چیست؟
بهزاد کریمی:موفق ترین برنامه ها، آنهایی هستند که از قانون اولویت تبعیت می کنند! بنابراین، بجای ردیف کردن همه مطالبات برنامه ایی مطرح در جامعه که همگی هم درست هستند و لازم، باید بر موضوع مرکزی روز و رویکرد مربوط به آن تاکید کرد که بنا به آن: بحران حاد اقتصادی کنونی، عمده مسئله جامعه ما است که دود مصایب آن قبل از همه به چشم مردم زحمتکش و تنگدست می رود و از اینرو، تعدیل آن بر هر چیز دیگری اولویت دارد و این تعدیل هم، مقدمتاً از مسیر تخفیف بحران در مناسبات با جهان خارج می گذرد. اگر قرار باشد که نتیجه این انتخابات واقعاً در پای صندوق های رای رقم بخورد، به باور من بیشترین رای از آن کاندیدایی خواهد بود که بتواند مردم را به باورمندی به رویکردش برای دوری از بحران سازی در مناسبات با جهان خارج و گشایش ها در مسیر عادی سازی رشد اقتصادی کشور متقاعد کند. آن دیدگاهی که برآمدش مقدم بر هر چیز باید اینگونه جلوه بیابد: نه معیشت مردم فدای تمایلات سیاسی جاه طلبانه، و نه قصد اداره اقتصاد به شیوه صدقه دهی؛ بلکه از طریق تعدیل مقدم، ورود در تغییرات بعدی. در لحظه کنونی، سیاست و برنامه دولت مداری در ایران، درهمین موضوع کانونی شده است. و این خود، هم دروازه ورود به توسعه سیاسی است و هم جزیی از آن.
|