نقشه ی بلوک قدرت در انتخابات به هم خورده است - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : سعید مراتی ( مستعار)

عنوان : بهزاد کریمی
آقای کریمی با توجه به موضعگیری هایی که تا امروز از شما دیده ام، خوشحالم که چنین رویکردی را انتخاب کرده اید. فقط فکر می کنم شما واهمه کرده اید که بگویید نامزد مورد نظر شما هاشمی است! چرا؟!
۵۴۲٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : پوینده

عنوان : اتفاقا نقشه بلوک قدرت بخوبی پیش میرود!
نقشه ی بلوک قدرت در انتخابات به هم خورده است: راستی؟ بنظر میآید در مرحله اول هدف نظام ولایت فقیه کشیدن حداکثر مردم به پای صندوق های رای باشد.که با این برنامه با شرکت اصلاح طلبان و حمایت معنوی ... بخوبی پیش میرود.شاید ۵۰ تا ۶۰ درصدی هم در این "انتخابات "شرکت کنند. در نتیجه مشرعیت بین المللی نظام ولایت فقیه تقویت میگردد.و موضوع کم اهمیت جنایات سال ۸۸ و گذشته های دور مثل سال ۶۷ و سالهای ۶۰ تا ۶۲ هم بیشتر پاک میشود. نمیتوان هم کسی را منجی مردم خطاب کرد و هم از او انتظار پاسخویی راجع به هزاران جنایت را داشت. بعد البته رای کافی برای کاندید مطابق نظر آقا از صندوقها بیرون میآید. اسعی میشود کار به کشت و کشتار خیابانی کشیده نشود و یک سری کارهای کهریزکی به یاری خداوند بدون سروصدا انجام شود. اگر شکایتی هم باشد. آقای رفسن جانی آنرا برای حل و فصل به شورای نگهبان ارجاع میدهند و شاید مثل دفعه قبل شکایتشان را پیش خدا ببرند. مشکل کجاست؟
۵۴۲٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : فریبا حصاری

عنوان : حلقه مفقوده
آقای کریمی با آرزوی سلامت برای شما و یا بقول آذریها: یاشیا سَن
ابتدا بگویم از آنجا که شما در این پرسش و پاسخ در جایگاه یک سیاست ورز "اکثریتی" نشسته اید بسیار پاسخهای شما را ژرف و سیاستمدارانه یافتم که بر آن ادبیاتی پسندیده حاکم بود. ادبیاتی که در آن به مردم نمی گوید چه بکن و چه نکن، چرا که آنها خود تصمیم خواهند گرفت. در این ادبیات شما رو به مردم میگوید: سازمان متبوع من با چنین رویکردی در کارزار انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ ایران شرکت خواهد نمود (البته به زعم من).
این نگفتم که به به و چه چه کرده باشم. اجازه بدهید به گوشه ای از پاسخهای شما تأکیدی داشته باشم تا آنگاه بیابیم آن حلقه ی مفقوده را.
"... ما صحنه را تحلیل و تصویر می کنیم اصولاً برای سیاست کردن، یا که تماشاچی ماندن؟!" " برای ورود به صحنه اما، باید قطب نما داشت تا که راه درست طی شود و تا که بتوان در صحنه بازیگری کرد و نه بازیچه شدن در دست بازیگران. برای نیروی تحول، این قطب نما، همانا وفاداری بر استراتژی گذر از جمهوری اسلامی به یک جمهوری دمکرات سکولار است." "... با این تاکید مضاعف که نیروی تحول و گذر از جمهوری اسلامی به جمهوری دمکرات سکولار، این همسویی مشروط و موقت را، فقط و فقط می باید با تصریح اینکه انتخابات جاری، انتخاباتی است کماکان غیر دمکراتیک و مغایر با موازین حداقل انتخابات آزاد، با تاکید بر پایمال شدن حق همه دگراندیشان برای حضور آزادانه در یک رقابت برنامه‌ایی، با ایستادن بر موضع برنامه- محوری در قبال هر کاندیدایی، و در خدمت تقویت جنبش های اجتماعی و نهادهای مدنی پیش می برد و بس." "... ورود او در این صحنه غیردمکراتیک برای دگرگونی بنیادین صحنه است به سود و در جهت دمکراسی و نه که پیرایش و ویرایش آن به نفع جمهوری اسلامی. و اینکه، سیستم ولایی می باید برچیده شود و نه که تصحیح گردد."
اگر با من موافق باشید، سیاست ورزیهای یک سیاستمدار نشان از علاقمندیهای او در شرکت فعال در ساخت و مدیریت جامعه دارد پس لاجرم باید پذیرفت که سیاست، نظر به قدرت دارد. و برای دستیابی به قدرت در شکل دمکراتیک، نیاز به آرایی هست که مردم در صندوقهای رای میریزند. بدون شک سازمان متبوع شما نیز در آرزوی روزیست که این فرصت را بیابد تا در خاک ایران و برای شکوفائی و سربلندی ایران، خود را (سیاستهای خود را) به رأی مردم بگذارد.
بسیار خوب، تا رسیدن آن روز و در چارچوب همین پرسش و پاسخ، و همین انتخابات پیش رو، شما چگونه با مردم یا حداقل با پایگاه اجتماعی خویش تماس برقرار میکنید و سیاستهایتان را به گوش آنها میرسانید؟
واقفید که بدون داشتن روشهای مشخص در پاسخ گوئی به این حلقه ی مفقوده، سیاست ورزیهای شما در حد فعالیت تئوریک-تحقیقی باقی خواهند ماند.
حال برمیگردم به گفته خود شما "... ما صحنه را تحلیل و تصویر می کنیم اصولاً برای سیاست کردن، یا که تماشاچی ماندن؟!" و میپرسم: پاسخ سازمان متبوع شما به این سوآل چیست و چگونه؟
۵۴۰٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲