انتخابات ۹۲ و هاشمی - مهدی حکیم



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲ -  ۱۵ می ۲۰۱٣


بعد از هفته ها بالاخره نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ ثبت نام کردند و گمانه ها و بحث ها در این مورد وارد مرحله دیگری شد.
با توجه به جو حاکم بر جامعه و تلاش اقتدارگریان برای مهندسی انتخابات این بار از همان خشت اول یعنی تعین و تاثیرگذاری در نتیجه انتخابات نه تنها درمرحله بررسی صلاحیت ، تبلیغات، برگذاری انتخابات وبرشماری آرا...بلکه جو سازی و خط نشان کشیدن جهت جلوگیری از ثبت نام رقبا و بخصوص اصلاح طلبان تاثیرگذار بود. در
این مرحله برخورد چهره های تاثیرگذار اصلاح طلبان یعنی آقای خاتمی و تا حدودی هاشمی نیز کاملا حساب شده و در خدمت استراتژی جنبش در قبال این "انتخابات" انجام گرفت. چرا؟:
۱. جنبش تغییر و تحول خواه ایران که قلبا" مخالف خشونت از داخل و نیز ازخارج هست باید از هر فرصتی که تحت هر نام و عنوانی پیش میاید برای داستیابی به اهداف خود استفاده کند و به نظر من حتی اگر انتخابات مهندسی شده باشد. تجربه انتخابات گذشته در سال ۷۶ تا ۸۸ نشان داد که تنها نتیجه انتخابات نمی تواند در پیشرفت و سرنوشت جنبش مردم سالاری در شرایط فعلی و توازن مراکز قدرت تعین کننده باشد(خاتمی ویا احمدی نژاد). این حوادث و در راس آنها انتخابات ریاست جمهوری امکانات و شرایطی را برای مردم به وجود می آورند که تبعیات آن گاها" برای حکومت گرانتر از "نتیجه" انتخابات است(سال ۸۸). حاکمیت چه بخواهد و چه نخواهد در سنگین ترین جو سیاسی_امنیتی، هنگام انتخابات روزنه هایی به وجود می آیند که میشود و باید از آن استفاده کرد. این امکانات به تناسب حضور و شرکت مردم در این "نمایش ها" وسیعتر می شوند. ازاینرو در شرایطی که هیچ امکان دیگری درجامعه وجود ندارد(رسانه،احزاب...) نباید جامعه و مردم را بدلیل نتیجه انتخابات از طریق دعوت ساده به تحریم و... از این امکان محروم کرد. اینبار نیز چونان اقتدارگرایان که مهندسی را از هنگام ثبت نام شروع کردند، خاتمی نیز استفاده از شرایط به وجود آمده را برای شناساندن ومعرفی موانع انتخابات آزاد و عاملان اصلی آن بموقع شروع کرد و اینبار آدرس دقیق و واضح موانع را به مردم نشان داد("اگررهبری نخواهند..."). متاسفانه این موضع هوشیارانه خاتمی و هاشمی که کوشیدند اینبار مسوول اصلی شرایط موجود کشور را مستقیما" معرفی کنند از طرف بعضی از دوستان روشنفکر ما به عنوان "آقا اجازه" تعبیر شد که نشان از ساده نگری در سیاست دارد.
۲. با توجه به باز بودن پرونده ۸۸ و ادامه حصر و زندان فعالان جنبش سبز عاقلانه نبود که اصلاحات با نماد اصلی خود در انتخابات شرکت کند و اکنون می تواند میزان حمایت خود از هاشمی را به میزان دفاع و پایبندی هاشمی از خواسته های مردم و بخصوص ازادی زندانیان و...مشروط کند. شکست هاشمی در انتخابات شکست صد درصد اصلاح طلبان نیست! این امر یکی ازمهمترین دلایل عدم ثبت نام خاتمی بود که وی نیز آنرا آشکارا بیان کرد.
۳. هر چند احتمال پیروزی خاتمی در مقابل همه راقیبان از جمله مشایی بیشتر از هاشمی بود و بخش بزرگتری از مردم به صحنه می آمدند، اما استقامت و پایداری هاشمی در مقابل تهاجمات حاکمیت بدلایل تاریخی و سنتی بیشتر است.
۴ . شرایط بحران زده کشور صرف نظر ازانکه رییس جمهور آینده کی باشد به میدان مین گذاری شده می ماند و پرمخاطره است. از اینرو هاشمی بهترین و عقلانه ترین گزینه در جبهه اصلاحات برای فرستادن به این میدان است اولا" : عمر سیاسی هاشمی بدلایل سنی بیشتر از این چهارسال نیست. نا گفته پیداست که هیچ رییس جمهوری از این میدان پرخطر صحیح و سالم برنخواهد گشت. در نتیجه جبهه مردم سالاری در مقایسه با خاتمی،موسوی... سرمایه بزرگی را اوت نخواهد کرد.
ثانیا": در میان رجال جمهوری اسلامی که اینک در جبهه مردمسالاری ایستاده اند هاشمی بیشتر از همه در به وجود آمدن این میدان مین موثر و مقصر است. عادلانه است که اکنون وی بیشتر خطر کند.(هاشمی قطعا" می داند، شاید از این تصمیم او روزی در تاریخ به فداکاری یاد شود، البته منظور این نیست که سایر تصمیمات ایشان پاک شود و از یادها برود!).
ثالثا": به لحاظ نقش کلیدی هاشمی در سه دهه اخیر درحکومت و هنوز هم رابطه هرچند ظاهرا" پایدارش با رهبری و نفوذش در مراکز قدرت و مراجع تقلید وی بیشتر از هرکس پیچ و خم این میدان مین را می شناسد و شاید بتواند کشور را با کمترین تلفات از این میدان عبور دهد.