نگاهی به پدیده فرار مغزها در ایران


قربان عباسی


• وقتی دانایان قدر نبینند و بر صدر ننشینند و وقتی ناکسان و سفلگان بر کارها و امور مسلط باشند و دانایان و خردمندان سرها در گلیم فرو برند عاقبتی جز این نخواهد داشت که ترک دیار و وطن کنند و چون دانته بسرایند که" سراسر جهان وطن من است" ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۲ -  ۱۶ می ۲۰۱٣


پیشگفتار:
پدیده فرار مغز ها در سال های اخیر به یکی از بحث بر انگیز ترین چالش های کشور های کمتر توسعه یافته و حتی توسعه یافته تبدیل شده است.اصطلاح فرار مغز ها معادل کلمه انگلیسی Brain drain است کهbrain به معنای مغز،مغز متفکر است و کلمه drain نیز به معانی خشکاندن،خالی کردن،تحلیل بردن و زهکشی کردن بکار می رود.بنابر این همچنان که با زهکشی بطور طبیعی یا مصنوعی آبهای اضافی یک منطقه را خارج میکنند یا در کشاورزی؛آب اضافی زمین را میگیرند.پدیده فرار مغز ها نیز باعث بیرون رفتن مغز ها از یک سرزمین می شود مغز هایی که آن سرزمین به وجود آنها نیازمند است.واژه مغز ها در برگیرنده همه تکنسین ها،میتکران،مخترعان،جراحان،پزشکان و همه افراد ماهری است که کاری از دست شان بر می آید و می توانند در شکوفایی و پیشرفت سرزمین خود منشا اثر باشند و معمولا از دانش بالایی نیز برخوردارند. اما متاسفانه ندانم کاری وفقدان برنامه ریزی و عدم تطابق سیاست ها با ادعاها در یک کشور میتواند موجب هدر رفتن آنها و یا فرار آنها شود. در سال های اخیر خیل عظیم متخصصان،مهندسان و دیگر افرادی که با عنوان مغز ها از آنها یاد می شود کشور های در حال توسعه خود را به سوی کشور های پیشرفته ترک کرده اند. و این خود مانعی شده است برای توسعه کشور های جهان سوم و البته کشورمان ایران.
پاره ای از محققان براین باورند که علت ریشه ای همه مهاجرت ها شکست جوامع در برآوردن نیازها و آرزوهای شهروندانشان است.بنابر این فرار مغزها نیز که نتیجه مهاجرت یا کوچ افراد تحصیل کرده و دارای تخصص از کشوری به کشور دیگر است ریشه در نیاز ها دارد.طیف این نیازها برای نخبگان و متخصصان هر کشوری متفاوت است و ابعاد گوناگون امنیتی اجتماعی اقتصادی سیاسی علمی و تخصصی دارد.

فرار مغزها در جهان:
پدیده فرار مغزها در پوشش مهاجرت و اقامت اندیشمندان و کارشناسان فنی از کشورهای در حال توسعه به مقصد آمریکا ,کانادا و اروپای غربی از دهه ۱۹۶۰ میلادی چشمگیر بوده است.بر پایه آمارهای رسمی که از سوی "آنکتاد"(UNCTAD) برآورد و گزارش شده است از سال ۱۹۶۱ تا سال ۱۹۷۲ نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر نیروی کارماهر ازکشور های درحال توسعه به کشور های پیشرفته مهاجرت کرده اند.برپایه همین آمارها در سال های ۱۹۷۷-۱۹٨۰ در جامائیکا نزدیک به ۶۹ درصد از دانش آموختگان دانشگاه ها به کشور های آمریکای شمالی مهاجرت کرده اند. آمار های سال ۱۹۷۶ یونسکو نشان می دهد که در فاصله سال های ۱۹۶۹ و ۱۹۷٣ شمار دانشجویان مهاجر شرکت کننده در دانشگاه های خارجی در جهان هر سال بیش از پیش بوده و از ۲۹۷۵۷۵ نفر در سال ۱۹۶۹ به۴۰۰۶٨۶ نفر در سال ۱۹۷٣ رسیده است اینکه چه تعداد ازاین دانشجویان به میهن خود بازگشته اند روشن نیست اما بررسی یونسکو گویای آن است که در سال ۱۹۷٣ تنها ۱۷ درصد از ۱۵۱۰۶۶ دانشجوی خارجی دانش آموخته در دانشگاه های آمریکا به میهن خود بازگشته اند.در میان کشور های مقصد بالاترین آمارها مربوط به کشور های امریکا, کانادا و اروپای غربی است .در سال ۱۹۹۰ نزدیک به ۴۱۰ هزار نفر از کارشناسان هندی به خارج مهاجرت کرده اند.که ٣۰ درصد در امریکا،۲٣ درصد در آسیای غربی و ۱۱ درصد در اروپا سکنی گزیده اند.آمارهای جهانی در سال ۱۹۹٣ گویای آن است که نزدیک به ۹% از کارشناسان با درجه دکتری در امریکا در مدارس خارجی تحصیل کرده و نزدیک به ۲۹ درصد آنها در خارج تولد یافته اند.همچنین آمارها نشان میدهد که فقط در سال ۱۹۹٣ حدود ۱٣۰ هزار نفر از دانش آموختگان روسی به اروپا و امریکا مهاجرت کرده اند. بر پایه بررسی های انجام شده در سال ۱۹۹۰ در میان کشور های قاره اسیا واقیانوسیه بیشترین آمار مهاجرت به آمریکا مربوط به فیلیپین یعنی ۷٣۰۰۰۰ نفر بوده است و درمیان انها بیشترین درصد را دانش آموختگان دانشگاهی داشته اند.
دومین کشوری که بیشترین مهاجران به آمریکا را داشته چین با ۴۰۰۰۰۰ نفر است که همه آنان تحصیلات بالاتری داشته اند.کشور های هند و کره نیز هریک نزدیک به ٣۰۰ هزار مهاجر به امریکا داشته اند.که به ترتیب ۷۵ و۵٣ درصد از مهاجران دوکشور یاد شده دارای تحصیلات دانشگاهی بوده اند.بالاترین رقم مهاجرت از افریقا به ایالات متحده مربوط به کشورهای مصر, غنا و آفریقای جنوبی است که بیش از ۶۰ درصد مهاجران تحصیلات عالی دارند.در میان کشورهای آمریکابی لاتین نیز مکزیک با رقمی بیش از ۷/۲ میلیون نفر بیشترین مهاجر را داشته است که از آن میان نزدیک به دومیلیون نفر دارای تحصیلات بالاتر بوده اند.افزون بر کشورهای یاد شده کشور های بلوک شرق اروپا نیز مهاجران نسبتا زیادی به کشور های پیشرفته و صنعتی داشته اند. برای مثال فقط در سال ۱۹۹۰ حدود ۲۵۰ دانشمند اکادمی علوم روسیه،۱٨۰۰۰ دانشمند فرهیخته به آمریکا و آلمان پناه برده اند.در سال های ۱۹۹۱-۱۹۹٣ گفته می شود که هفت تا هفتاد هزار دانشمند اکادمی علوم روسیه به امریکا و اسرائیل مهاجرت کرده اند.در سال های ۱۹۹۰-۱۹۹۲ قریب به ۴۰۰۰۰ دانشمند بلغارستانی که هرسال حدود ۲۰۰۰۰ نفر بوده به مقصد المان ،ایرلند،فرانسه و انگلستان عزیمت نموده اند.روی هم رفته ۴/٣۴ از فارغ التحصیلان کشور های مشترک المنافع به مقصد المان و سایر کشورهای پیشرفته اروپایی مهاجرت نموده اند.ونیز در سال های ۱۹٨۰ قریب به ۱۹٨۰۰ مهندس ٨٨۰۰ دانشمند ودانشگاهی،۵۵۰۰ دکتر و ۶۰۰۰ پرستار از لهستان به مقصد المان،ایالات متحده وفرانسه مهجرت نموده اند وخواهان اقامت دائم در این کشور ها شده اند.

نگاهی آماری به فرار مغزها از ایران:
به گواهی تاریخ در روزگار ساسانیان و در دوره انوشیروان دادگر شماری از دانشمندان و فلاسفه رومی که به دلیل عدم تساهل و مدارا در رفتار امپراتوری روم دیگر تاب ماندن در آن سرزمین را نداشتند به ایران کوچیدند و مورد پذیرش و احترام انوشیروان قرار گرفتند. با این همه گویی در روزگار کنونی این داستان وارونه گشته و این ایرانیان هستند که هر روز بیش از پیش سرزمین مادری را به قصد کشوری دیگر ترک میکنند و دیگر هرگز باز نمی گردند. بیگمان این بدان معنا است که ما هر روز سرمایه های ملی خود را تقدیم کشورهای دیگر می کنیم و ایران روز به روز بیش از پیش از استعداد و اندیشه خالی میشود.
فرار مغزها از ایران به دیگر کشور ها یکی از جدی ترین مسایل ایران است و بررسی های متعدد نشان میدهد که چگونه از این میان صدمات جبران ناپذیری به کشور وارد میشود.وتاثیر این پدیده بر توسعه ایران کاملا روشن شده است.آمارهای منتشره از سوی صندوق بین المللی پول نشان می دهد که ایران از لحاظ فرار مغزها در میان ۶۱ کشور جهان درحال توسعه رتبه نخست را دارد.
کارینگتون و دتراگیاچ برآورد کرده اند که میزان کلی فرار مغزها از ایران حدود ۱۵ درصد است در حالیکه آمار فرار مغز ها از دیگر کشور های مهم اسیایی کمتر از ۹ درصد برآورد می شود.
خبرگزاریهای معتبر از بهای گزاف این فرار مغزها گزارش می دهند. در سال ۲۰۰۶ میلادی و بنا بر ارزیابی صندوق بین المللی پول ایران در میان ۹۰ کشور مورد بررسی این نهاد رتبه نخست را در فرار مغزها به خود اختصاص داده است.   بر اساس این گزارش سالانه صد و پنجاه هزار ایرانی میهن خود را ترک می کنند و این تازه در حالی است که خبرگزاری ایرنا نرخ خروج ایرانیان در سال را دویست هزار نفر گزارش می کند! باری اگرچه دانش آموزان ایرانی در رقابتی تنگاتنگ برای آزمون ورودی دانشگاههای کشور مبارزه می کنند و اگرچه سیستم تحصیلی ایران در سطح کارشناسی نسبتا نیرومند است و دانشجویان از دانش کافی بهره مند هستند ولی به دلیل نبود سیستم قوی در سطوح بالاتر بسیاری از این دانشجویان ایران را ترک می کنند و در کشورهای دیگر به تحصیل ادامه میدهند. بنا بر آمارهای جهانی حدود پنجاه هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور به تحصیل مشغولند و این تازه در حالیست که شمار ایرانیانی که به دلیل نبود بازار کار و شرایط بد اجتماعی و سیاسی ایران را ترک میکنند روز به روز در حال افزایش است. بنا بر گزارشی که در جولای امسال در نیویورک تایمز منتشر شد فرار مغزها در ایران موجب شده است که حتا استعداد های ایرانی در زمینه انرژی هسته ای نیز از کشور مهاجرت کنند و در برخی موارد همین موجب فاش شدن اطلاعات محرمانه شده است. بنا بر گزارش ایران تایمز پس از انقلاب اسلامی یک سوم پزشکان و دندان پزشکان ایرانی( در حدود ۵۰۰۰۰نفر) از کشور خارج شدند و هزینه کل پروازها از تهران به دیگر نقاط چیزی میان ۳۰ تا ۴۰ میلیارد دلار بوده است. بر اساس مقاله شیرین حکیم زاده در سایت "منبع اطلاعات مهاجرت" از سال ۱۳۷۴ به این سو موج بسیار بزرگی از مهاجرت از ایران به وجود آمده است. بر اساس این گزارش این موج بزرگ که به دلایل عمدتا اقتصادی و سیاسی در ایران به وقوع پیوسته است بیشتر در میان ایرانیانی با تخصص های علمی بسیار بالا دیده می شود که دانشگاهها و مراکز علمی را ترک گفته و در غرب رحل اقامت می افکنند. بر اساس همین گزارش تنها در سال ۱۳۷۹ حدود ۳۴ هزار ایرانی در کمپ های پناهندگی در خارج ثبت نام کرده اند که این رقم از سال ۱۳۶۵ بی سابقه بوده است.   گزارش مزبور تاکید میکند که در پایان سال ۱۳۸۴ خورشیدی کمیساریای عالی پناهندگان حقوق بشر وجود حدود ۱۱۱ هزار پناهجوی از ایران را گزارش میدهد. این گزارش همچنین خاطرنشان میکند که ایرانیان مقیم در آمریکا و ایرانیان کانادا جامعه ای از تحصیل کرده ترین و مبرزترین نیروی انسانی ساکن در این کشور ها را در بر میگیرند.
گزارش دیگری (بنابر گزارشی از خبرگزاری ایسنا) از مهاجرت بیش از ۲۰۰ هزار ایرانی با تخصصهای بسیار بالا تنها در سال ۲۰۰۰ میلادی خبر میدهند. این گزارش خاطر نشان میکند که در آن زمان مصطفی معین وزیر وقت علوم و فناوری ضمن تایید این مطلب افزوده است که این متخصصان به احتمال بسیار زیاد دیگر هرگز به ایران بازنخواهند گشت.
بنابر آمار مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۹، ۶۰ هزار نفر از ایرانیانی که در این سال مهاجرت کرده اند در زمرهٔ مهاجران نخبه دسته‌بندی می‌شوند. این افراد غالباً دارای مقام‌هایی در المپیادهای علمی بوده و یا جزء نفرات برتر کنکور و یا دانشگاه‌ها می‌باشند.
با وجود آنکه تلاش شده از این روند کاسته شود اما درصدقابل توجهی از دانش‌آموختگان علمی هنوز مایلند به کشورهای پیشرفته مهاجرت کنند. صندوق بین‌المللی پول در گزارش سال ۲۰۰۹ خود اعلام کرده‌است ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان، در میان ۹۱ کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته جهان، مقام نخست را داراست این در حالیست که محمود احمدی نژاد وجود فرار مغزها را نامهم تلقی می‌کند و برخی مسئولان حتی وجود فرار مغزها از ایران را منتفی می‌دانند.
صندوق بین‌المللی پول، بیکاری، سطح پائین درآمد اساتید و نخبگان، نارسائی‌های مالی و اداری، کمبود امکانات تخصصی-علمی و بی ثباتی سیاسی و اجتماعی را از جمله دلایل مهاجرت ایرانیان ذکر کرده است.
ایران از نظر فرار مغزها در صدر کشورهای جهان قرار دارد، حدود ۲۵% از کل ایرانیان تحصیل کرده هم اکنون در کشورهای توسعه یافته زندگی می کنند. طبق آمار صندوق بین‌المللی پول، سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر از ایرانیان تحصیل کرده برای خروج از ایران اقدام می‌کنند و ایران از نظر فرار مغزها در بین ۹۱ کشور در حال توسعه و توسعه نیافته جهان مقام اول را از آن خود کرده‌است. خروج سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار ایرانی با تحصیلات عالی از این کشور معادل خروج ۵۰ میلیارد دلار سرمایه سالیانه از این کشور است. در سال ۱۳۸۸ وزارت علوم ایران اعلام کرد از ابتدای انقلاب ۱۳۵۷، از میان ۱۲ هزار دانشجویی که با هزینه دولت به کشورهای مختلف رفتند ۴۰۰ نفر باز نگشته‌اند و همچنین ۶۰ هزار دانشجوی ایرانی خارج از ایران تحصیل می‌کنند.طبق آمارهای رسمی نسبت خروج فارغ التحصیلان از ایران به تعداد کل این افراد، ۱۵ درصد است
در سال ۲۰۰۶ میلادی، ۱/۵% از تولید ناخالص داخلی صرف نیازهای آموزشی کشور شد که در مقایسه با دیگر کشورهای جهان در جایگاه رتبه ۶۷ قرار داشت. خسارتی که حاصل از فرار مغزهای ایرانی به خارج از کشور می‌شود ده‌ها میلیارد دلار در سال برآورد شده‌است.
طبق آمار منتشره از سازمانها و نهادهای دولتی مثل هفته نامه سازمان مدیریت و برنامه ریزی، ۹۰ نفر از ۱۲۵ دانش آموزی که در سه سال گذشته در المپیادهای جهانی رتبه کسب کرده‌اند، هم اکنون در دانشگاه‌های آمریکا تحصیل می‌کنند. بسیاری از آنان هرگز به ایران جهت زندگی دائم باز نمی‌گردند.
طبق آمار صندوق بین‌المللی پول هم اکنون بیش از ۲۵۰ هزار مهندس و پزشک ایرانی و بیش از ۱۷۰ هزار ایرانی با تحصیلات عالیه در آمریکا زندگی می‌کنند و طبق آمار رسمی اداره گذرنامه، در سال ۸۷ روزانه ۱۵ کارشناس ارشد، ۳/۲ دکترا و در مجموع ۵۴۷۵ نفر لیسانس از کشور مهاجرت کردند. گزارش صندوق بین‌المللی پول در ادامه افزوده‌ است که بیش از ۱۵٪ سرمایه‌های انسانی ایران به آمریکا و ۲۵٪ به کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی اروپا مهاجرت می‌کنند.دست‌کم حدود چهار میلیون ایرانی در خارج از ایران زندگی می‌کنند. در این میان، ایرانیان خارج از کشور در آمریکا از نظر درآمدی در بین مهاجرین از برترین گروه‌ها هستند، که ۳۰ درصد از این افراد در زمینه مدیریت و ۲۰ درصد در زمینه تکنیک‌ها و امور دانشگاهی مشغول به کار هستند. همینطور از مجموع صدهزار ایرانی در آلمان در سالهای گذشته ۲۰۰۰ جلد کتاب منتشر شده، در حالیکه از بین ۲ میلیون ترک مهاجر آلمان تنها ۱۰۰ جلد کتاب منتشر شده‌است.
در برخی منابع آمار کل مهاجران ایرانی در سال های ۱٣۵۷-۱٣۶۰ حدود دومیلیون نفر برآورد شده است این جابجایی عظیم نیروی انسانی آثار اقتصادی زیانباری داشته است زیرا جمعیت خارج شده از ایران حدود ۴۰۰ میلیارد دلار ارزش اسمی داشته است.درهمان دوران۵/۲ میلیون نفرپناهنده از افغانستان ونیز تعدادی از عراق به ایران آمدند که ۹۵ درصد آنها هیچ تخصصی نداشتند ونیروی کار ساده به حساب می آمدند. وگذشته از این پناهندگان وارد شده به ایران هر سال حدود ٣ میلیارد دلار هزینه های گوناگون بر کشور تحمیل کردند.بررسی ها نشان میدهد که پس از انقلاب روند مهاجرت پزشکان به خارج نیز شتاب بیشتری گرفته است.برای نمونه پژوهشی که در سال ۱٣۶۰ در مورد پزشکان و استادان دانشگاه شیراز انجام شد نشان داد که بیش از ۷۰ درصد استادان تمام وقت دانشکده پزشکی این دانشگاه یا خود خواسته این دانشگاه را ترک کرده اند و یا پاکسازی و اخراج شده اند. آمار های ارایه شده از سوی اداره مهاجرت و اعطای تابعیت ایالات متحده نشان میدهد که این اداره در سال های ۱٣۵۰-۱٣۷۷ به ۲۵٨۱٨٣ ایرانی اجازه ورود به ایالات متحده داده است که حدود ۹۰ در صد آنها پس از انقلاب پذیرفته شده اند. به هر حال در سال های ۱۹٨۱-۱۹۹۶ ایران در در میان کشور هایی که بیشترین پناهنده در ایالات متحده داشتند پس از کشور های ویتنام ،شوروی،لائوس و کامبوج در رتبه پنجم بود.
بنا به آماری دیگر غیر از مهاجران ایرانی که در سراسر جهان پراکنده اند اکنون حدود ۱۶۵ هزار متخصص ایرانی با مدرک دانشگاهی برای موسسات علمی و نیز صنایع ایالات متحده کار میکنند که مدارک دانشگاهی ۵۷ درصد از آنان لیسانس یا بالاتر از لیسانس است.درواقع از این نظر ایرانیان پس از هند و تایوان در رتبه سوم هستند.آماری دیگر نشان میدهد که در سال ۱۹۹۰ نزدیک به نیمی از مهاجران ایرانی شاغل در ایالات متحده در مشاغل مدیریتی وتخصصی فعالیت داشتند. بیشتر متخصصان ایرانی مقیم ایالات متحده امریکا بهترین مشاغل را بدست اورده اند و با بنیانگذاری انجمن های تخصصی گوناگون به مطالعات خود ادامه میدهند.در کالیفرنیای جنوبی که بزرگترین مرکز ایرانیان شمرده میشود بیش از ۱۰ انجمن تخصصی ایرانیان وجود دارد.بررسی دیگری نشان میدهد که درامد سرانه ۶/۱۶ درصد از ایرانیان مقیم امریکا بیش از ۷۵ هزار دلار درسال است.
در حالیکه در دانشگاه های کشور ما حدود ۱۵۰۰ مدرس با درجه استادی مشغول کارند فقط در دانشگاه های امریکای شمالی حدود ۱٨۲۶ ایرانی با داشتن کرسی پرفسوری تدریس می کنند. ودیگر اینکه ایرانیان ساکن ایالات متحده ۶ برابر میانگین امریکاییان مدرک دکتری دارند.
در میان افراد ۲۵ ساله و بیشتر ایرانی مقیم امریکا تقریبا ۶/۴ درصد دارای مدرک دکتری هستند که این رقم در مقایسه با دیگر اقلیت های نژادی آسیایی باز هم پس از هند و تایوان در رتبه سوم است.همین الان نزدیک به ٨ هزار پزشک ایرانی در ایالات متحده طبابت می کنند.
وزیر سابق علوم در مصاحبه ای اعلام کرد که که در سال ۷۹ نزدیک به ۲۲۰ هزار نخبه علمی مدیریتی و صاحب سرمایه به یکی ازکشورهای غربی مهاجرت کردند که این رقم برای سال پیش از ان نزدیک به نود هزار نفر بوده است.همچنین همه پذیرفته شدگان با رتبه دو رقمی در کنکور سراسری دانشگاه های کشور هرسال از بهترین دانشگاه های جهان دعوت نامه دریافت می کنند و نزدیک به ۹۰ نفر از۱٣۵ نفر دانش آموزانی که در سال های ۱٣۷۷-۱٣٨۰ در المپیاد های علمی صاحب مقام شده اند هم اکنون در دانشگاه های آمریکا به تحصیل اشتغال دارند و نیز برپایه گزارش دیگری از صندوق بین المللی پول در سال ۱۹۹۹ نزدیک به ۱۱ میلیارد دلار سرمایه فکری از ایران خارج شده است.
بر پایه اطلاعات موجود میانگین هزینه تحصیل در دانشگاه های ایالات متحده در سال از ۶ تا ۱٣۰۰۰ دلار با توجه به رتبه علمی دانشگاه فرق می کند بدینسان ایالات متحده از راه مهاجرت تحصیل کردگان کشور های در حال توسعه ای مانند مصر،مکزیک و آمریکای جنوبی وایران دستکم ۱٣۰ تا ۲٨۰ میلیارد دلار در هزینه های خود صرفه جویی می کند گفتنی است که رقم بالا تنها هزینه های مستقیم تحصیل را دربر می گیرد.کشور کانادا نیز در سال های ۱۹۶۷-۱۹٨۷ از ورود مهاجرانی که تحصیلات عالیه داشتند حدود ۴٣ میلیارد دلار سود برده است.براساس یک نظریه آموزش و پرورش یک کالای عمومی به حساب می آید وبرای جامعه منافع مثبت ومشخص دارد.بنابر این فرار مغزها صدمات مالی قابل توجهی به بار می اورد.با توجه به هزینه های بالی اموزش و تربیت یک متخصص در کشور سوئیس که بیش از ۵۶۵۰۰۰ دلار است از نظر اقتصادی سود این کشور از جذب متخصصان خارجی معادل ارزش صادرات زعفران ایران در یک سال است.در ایالات متحده مجموع هزینه تحصیل برای ۱۲ سال پیش از دانشگاه و نیز دوره چهار ساله تحصیلات دانشگاهی حدود ۱۷۴ هزار دلار است یعنی رقمی معادل ۱۷۴ میلیون تومان.براین اساس هزینه آموزش هزاران فارغ التحصیل از دانشگاه ها که بیشتر از کشور های توسعه نیافته روانه آمریکا می شوند میلیارد ها دلار است که میتوان آن را کمک بلا عوض و ناخواسته این کشور ها به ایالات متحده دانست.یک محاسبه سرانگشتی نشان میدهد که خروج متوسط ۱۵۰ هزار تحصیل کرده ایرانی رقمی به مبلغ ۲۶۲۵۰۰۰۰۰۰۰ دلار به اقتصاد ایران صدمه میزند که به هیچ وجه و از هیچ منظری نمی تواند نادیده گرفته شود.منابع مختلف مقدار سودی را که با فرار مغزها نصیب کشور های جذب کننده آنها میشود نشان داده اند وبرخی براورد کرده اند که ایالات متحده در سال بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار ازین راه سود می برد ودر بین سال های ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۷ بیش از ۵ میلیارد دلار در هزینه های اموزش نیروهای متخصص مورد نیازخود صرفه جویی کرده است.بنابر این می بینیم که چگونه این کشورها از دانش و تخصص نخبگان مهاجر سراسر جهان به رایگان بهره می گیرند.یادمان باشد که بیرون رفتن افراد متخصص وکارامد از یک کشور مسائل دیگری هم در پی دارد وقتی متخصصان کنار میروند ناکارامد ها میدان دار می شوند.و چرخه توسعه نیافتگی باز هم به روال خود ادامه میدهد و به قول دکتر طایفی هزینه ندانم کاری های نامتخصصان به مراتب بیشتر از سرمایه خروجی نخبگان از کشور می شود.

پسگفتار:
نیروهای متخصص و تحصیل کرده وکارامد کشور ها به علت ارضا نشدن نیازهای گوناگونشان جلای وطن می کنند.ودراین راه ممکن است به خواسته های خود دست یابند اما مهمترین چیزی که از دست می دهند وطن وسرزمینشان است.آنچه باعث ترک وطن و اقامت در در سرزمین دیگر می شود معمولا ناشی از دو دسته عوامل است: عوامل دافعه و عوامل جاذبه که هردو بعد اقتصادی , اجتماعی،سیاسی وتخصصی گوناگون دارند.مهمترین عوامل دافعه مغز ها عبارتند از

۱-افزایش فاصله طبقاتی
۲-نبود آزادی
٣-فرهنگ کاری ناکارامد
۴-کمبود امکانات پژوهشی
۵-نابرابری درامد و هزینه
۶-بی عدالتی
۷-بی قانونی و پارتی بازی
درمقابل عواملی که عموما باعث جذب نخبگان به کشور دیگری می شود عبارتند از:
۱-امکان ادامه تحصیل
۲-رفاه اجتماعی
٣-تعادل هزینه درامد
۴-نظام اموزشی کارامد
۵-رفاه اقتصادی
۵-ازادی های سیاسی و اجتماعی
۶-وجود فرصت های شغلی وامنیت شغلی

یک قاعده کلی وهمه فهم در این میان کماکان حاکم است و آن این که سرمایه انسان متفکر اندیشه اوست و می خواهد در جایی که زندگی می کند مطرح باشد مانند سرمایه گذاری که پول خود را در جایی سرمایه گذاری می کند که تضمین سود و بازپرداخت داشته باشد.تاریخ هم نشان داده است که امپراطوری اسلامی سده های نهم ودهم هجری بسیاری از دانشمندانی که در آن عصر طلایی در بغداد گرد هم امده بودند از دیگر مناطق دنیای آن روز راهی مرکز امپراطوری اسلام شده بودند و چون حکومت کمتر درصدد مداخله، تفتیش وتفحص در خصوص اعتقادات شخصی دانشمندان بر می آمد دانشمندانی هم که مسلمان نبودند با اطمینان خاطر می توانستند در بغداد به فعالیت بپردازند همچنین حکومت هم اصرار چندانی به تحمیل عقاید خاص به دانشمندان نداشت واین نیز عامل مثبت دیگری برای جذب و جلب ایران بود.حضور صدها دانشمند مسیحی ،یهودی وزرتشتی در مرکز جهان اسلام که از مناطق دیگر به آنجا آمده بودند بهترین گواه این مدعاست.
نتایج بسیاری از تحقیقات انجام گرفته در ایران نیز به وضوح نشان میدهد که مسئله فرار مغزها تنها نتیجه حرص و طمع شخصی متخصصان نیست بلکه بیشتر ناشی از سیاست های نادرست اتخاذ شده از سوی دولت است. واین را حتی در ادبیات ایران نیز می توان شاهد بود.شیخ نجم الدین رازی در مقدمه کتاب معروف خود شرح میدهد که چگونه از بیم مغول از ری گریخته ورحل اقامت به ملطیه کشانده است.تا از فتنه مغولان جان سالم به در برد و ایمنی خویشتن را در فرار جستجو کند. وچه زیبا و اما غم انگیز شرح هجران خود را می نویسد که خواندن آن براستی به صد تحقیق می ارزد وی می نویسد:
"تا این ضعیف دربلاد عراق و خراسان گاه در سفر و گاه در خضر بود ازتعویقات وآفات فتنهای گوناگون فراغت وفرصت نمی یافت چه هرروز فتنه ای به نوعی دیگر ظاهر می شد که موجب تفرقه دل وتوزع خاطر بود خود گویی فتنه در آن دیار وطن دار است.این ضعیف قریب یکسال در دیار عراق صبر می کرد تا از سر اطفال و عورات نباید رفت وبه ترک مقر و مسکن نباید گفت اما عاقبت چون بلا به غایت رسید ومحنت به نهایت وکار به جان رسید وکارد به استخوان"الضرورات تبیح المحظورات" بربایست خواند ومتعلقان را جمله به ترک گفتن ومن نجا براسه فقه ریح را غنیمت شمردن وبر سنت"الفرار ممالا یطلق من سنن المرسلین" رفتن وعزیزان را به بلا سپردن.چون امید از وطن ومسکن مالوف منقطع شد صلاح دنیا ودین درآن دید که به جایی رود که از آفت بدعت و هوا و تعصب پاک بود وبه امن و عدل اراسته باشد."
مولوی نیز از ماورائ النهر به روم رفت به روایت احمد افلاکی و به اتفاق تذکره نویسان بها ولد به واسطه رنجش خاطر خوارزمشاه در بلخ مجال قرار ندید وناچا هجرت اختیار کرد و سبب آن رقابت میان او وامام فخر رازی و وجود خطر تهدید به الحاد بود.
رد پای مهاجرت را میتوان در ادبیات ایرانی به خوبی درک کرد .وقتی سعدی می گوید: روستا زادگان دانشمند/به وزیر پاشا رفتند".نشان از این دارد که وقتی روستا زاده ای دانشمند میشود ودیگر در ده امکاناتی را که پرورش دهنده خلاقیت های او باشد یا توانایی های او را بکار گیرد و شان او را پاس بدارد و راحتی و رضایت او تامین کند نمی یابد بنا به قاعده انتخاب احسن به شهر مهاجرت می کند یعنی به جایی که قدر ببیند وبر صدر نشیند و چه بسا به وزیری پادشاه نیز رسد که هرگز در روستا دست نمی دهد.او حق دارد بسراید "ده مرو ده مرد را احمق کند /عقل را بی رونق بی نور کند"مولوی صراحتا می گوید که رفتن به روستا یا ماندن در آن-که میتواند کنایه ای از هرگونه دلبستگی یا نوستالژی نسبت به زادگاه عقب مانده ای باشد که فرد را به طرف خود می کشد-عقل فرساست.
هنگامیکه سیستان, شاعری چون فرخی را در خود پرورد باید حدس می زد که روزی خواهد آمد که شاعر اینگونه بسراید:" با کاروان حله برفتم ز سیستان/با حله ای تنیده زدل بافته زجان" شاعری که نوازنده و خواننده نیز بود با این مایه هنر رهایی از تهیدستی ناگواری که او را رنج میداد از شهر خویش بیرون امد تا جایی بیابد در ان رحل اقامت افکند.
ناصر خسرو هم همین کار را کرد که دیگران. مگر نگفت:" من آنم که در پای خوکان نریزم/مر این قیمتی در لفظ دری را" ومگر تعصب و خامی درباریان و خود سلطان محمود نبود که کارد را به استخوان کشاند و شاعر را دربدر. خسرو به مصر گریخت وخود وقتی پای در خاک مصر نهاد نوشت:
"انجا نه طغان وتکین خشن بود ونه خلیفه عباسی که این ترکمانان را به جان مردم می انداخت وچه بسا در آنجا این دروغ ریایی که عنوان قدسی خلیفه و سلطان بر آن سایه افکنده بود پایان می یافت"
کلیم کاشانی ،صائب تبریزی،طالب املی،نظیری نیشابوری به هند مهاجرت کردند ودر دربار شاه جهان-خداوندگار تاج محل-صاحب همه آنچیزی شدند که در شهر و کشور خود نصیبی از آن نداشتند.براستی چه اتفاقی در این کشور افتاده است که سده ها پس از این جمله حافظ که:"شکر شوند همه طوطیان هند/زین قند پارسی که به بنگاله میرود" هنوز نیز اعتبار دارد؟
و چه شده است که هنوز نیز زمزمه می کنند نخبگان این سرزمین چون حافظ شان که:
"سخندانی و خوشخوانی نمی ورزند اینجا/ بیا که خود را به ملکی دیگر اندازیم"
وقتی دانایان قدر نبینند و بر صدر ننشینند و وقتی ناکسان و سفلگان بر کارها و امور مسلط باشند و دانایان و خردمندان سرها در گلیم فرو برند عاقبتی جز این نخواهد داشت که ترک دیار و وطن کنند و چون دانته بسرایند که" سراسر جهان وطن من است" و چون با شرایطی که در خور او نیست به او پیشنهاد میکنند که به فلورانس باز گردد می نویسد:" مگر روشنایی خورشید و ستارگان را نمی توانم در جایی دیگر تماشا کنم؟ مگر نمی توانم درباره شریف ترین حقایق در همه جا بیندیشم بی آنکه بدون افتخار و آلوده به شرم در شهر خویش و دربرابر مردم ظاهر شوم؟حتی نان را نیز در همه جا می توان یافت"
فرانتس نویمان در مقاله ای با عنوان روشنفکران در غربت به گفته هوگو گروسیوس استناد میکند که درسال ۱۶۲۱ پس از گریختن اززندان موریس دورانژ گفت:" اگر میهنم مرا نمی خواهد من هم او را نمی خواهم جهان فراخ است" ولی نویمان پس از آن سخن دانته را می آورد که می گوید:" چقدر نان در غربت به دهان شور می آید! چقدر بالا و پایین رفتن از پله های بیگانگان سخت است".
میگویند وقتی به جیمز جویس نویسنده فقید ایرلندی گفتند که به دفاع از ایرلند سرزمین مادری خود برخیزد او در جواب گفت من هرگز این کار را نخواهم کرد زمانیکه من دندانهایم می پوسیدند وپولی نداشتم تا دندانهایم را تعمیر کنم ایرلند کجا بود؟ مگر من فرزند او نبودم؟
پایان کلام این است که فرار مغز ها ،مهاجرت و هر نامی که بخواهیم روی آن بگذاریم ریشه در عقلانیت آدمیزاد دارد. قاعده حسن انتخاب یک امر عقلانی است و کسی را نمی توان مذمت کرد که چرا خاکی دیگر را برای بقای بهتر خود انتخاب می کند. اما سوال این است اگر در باغ خود درختی بکاریم و پس از سال ها مرارت شاهد به شکوفه نشستنش وبه بار نشستن اش باشیم آیا سزاوار و عقلانی خواهد بود که تبر به دست بگیریم و تک تک این درختان را از ریشه برکنیم. آیا هیچ آدم جاهلی را می شناسید که باغ سیب خود را رایگان به دیگران ببخشد و خود هیچ سهمی از این باغ نبرد. آیا اگر باغی داشته باشیم با ۱۵۰ هزار اصله درخت و بخواهیم همه آنها را به تیغ تیز تبر بسپاریم بر ما خرده نخواهند گرفت؟ و آیا این فرزندان عزیز و نخبه ای که از این دیار خود را به ملکی دیگر می اندازند کم از آن درختانند؟ پاسخ این سوال به درک ما از سویه دیگرکج فکری مان یاری خواهد رساند.

منابع:
۱-نجم الدین رازی،مرصاد العباد،نشر علمی وفرهنگی،تهران ۱٣۷٣،صص۱٨-٣۰
۲-بدیع الزمان فروزانفر،زندگانی مولانا جلال الدین،نشر زوار،تهران۱٣۶۶،ص۹۰
٣-عبدالحسین زرین کوب،با کاروان حله،نشر علمی،تهران ۱٣۷۴
۴-فرانتس نویمان،آزادی،قدرت وقانون ترجمه عزت الله فولادوند،تهران،نشر طرح نو
۵-طایفی علی،فرار مغز ها یا شکار مغزها" ایران امروز،دوشنبه ۲۰ ابان ۱٣٨۱
۶-مرکز تحقیقات و بررسی های اقتصادی اتاق ایران،فرار مغزها وچگونگی کم کیف گسترش ان" شماره ٨ آبان ۱٣۷٨
۷-سلطانی احسان،جهانگردان بسیار ماهر،ماهنامه اتق بازرگانی شماره ۵ مرداد ۱٣٨۰
٨-محمد فولادی،بررسی پدیده مغز ها،آثار و پیامد های آن،مجله معرفت شماره ۵٣ ص٨۴
۹-رونقی حسینعلی،چند پزشک ایرانی در امریکا به سر می برند"روزنامه همشهری شماره۱۰۰۶ یکشنبه ۱۰ تیر ۱٣۷۵
۱۰- زیبا کلام صادق، ما چگونه ما شدیم؟ ریشه یابی علل عقب ماندگی در ایران انتشارات روزنه پاییز ۱٣٨۱