از : اسماعیل مهربان
عنوان : رفسنجانی نامزد تغییرخواهان ایران ، نماینده کدام جریان سیاسی است ؟
آقای کاظمیان در گفتگو با اخبار روز به انتخابات یازدهمین دور ریاست جمهوری ایران پرداخته و این رویداد را از پشت عینک گرایش لیبرالی قابل قبول خود توضیح داده است . در رابطه با دیدگاه این ملی – مذهبی نکاتی هست که برای اذهان هواداران جریان چپ و علاقمندانش مطرح می کنم . بهیچ وجه قصد حل مسائل لاینحل بین این طرفدار توسعه بورژوایی با رویکرد چپ سوسیالیستی جریان فکری خود را ندارم . زیرا ما در حوزه عدالت اجتماعی و نگاه به طبقات اجتماعی از دو شیب متفاوت حرکت می کنیم . پس بهتر آن نیست که زوایای شیب فکری خود را بشکل سئوال در معرض قضاوت علاقمندان سایت اخبار روز بگذارم .
– کاظمیان اعتقاد دارد که رفسنجانی نامزد تغییر خواهان ایران است . کاش وی موضع خود را بیشتر باز می کرد تا آگاه شویم که آیا سیاست تغییر رفسنجانی چه نگاهی به جریان چپ مارکسیستی دارد و کدام وجه از برنامه کوتاه مدت چپ را در مبحث تغییر اجرایی می کند .
– باید پرسید که همگرایی و واگرایی مطالبه تغییر مورد نظر آقای کاظمیان با رفسنجانی کدامند ؟
– در پاسخ به پرسش آخر پرسشگر سایت اخبار روز کاظمیان از تشریح خواست طبقات مختلف مردم از انتخابات خرداد ۹۲ می گریزد و خواست مردم زحمتکش وحقوق ومزدبگیر را در حوزه حق برخورداری از تشکل های صنفی ارزیابی می کند . این واقعیت چندان تعجب آور نیست . زیرا بزرگان جریان فکری کاظمیان در زمینه استقرار عدالت اجتماعی با رویکرد رفسنجانی چندان تفاوت زیادی ندارند .
– آیا فاکتی از رفسنجانی دارند تا با مولفه تغییر او آشنا و به مقایسه و تطبیق با ارکان اندیشه سیاسی خود بپردازیم .اگر فاکتی سراغ ندارند باید شاخص های اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی تغییر خواهی رفسنجانی را شناخت تا دریابیم تغییر ادعایی وی همان سیاست نئولیبرالی جهان سرمایه داری نیست ؟ و حتی با وجود ثابت بودن موضع رفسنجانی ، وی قرار است چه تغییری در وضعیت کارگران ، زحمتکشان وحقوق بگیران بوجود بیاورد . البته سیاست نوین تغییر ادعایی هاشمی رفسنجانی نباید کپی تکرار سیاست تعدیل اقتصادی او در فاصله سال های ۷۶ – ۱۳۶۸ باشد که در نتیجه آن سیاست نه اقشار زحمتکشان در رفاه حداقلی بودند و نه روشنفکران و فعالان سیاسی امکان خواب آرامی داشتند.
– کاظمیان در پاسخ به سئوال ماقبل آخر پیش بینی می کند که « وقوع تکانه های اجتماعی مهم در پی نامزدی هاشمی امری منتفی ومحال نیست » . نکند وی قرینه سازی می کند که در چنین صورتی باید آنرا ناشی از دوری اش از متن جامعه ایران دانست . قطعا کاظمیان در هنگام اعتراضات خیابانی سبزها در ایران بوده و وقوع تکرار آن اعتراضات را آرزو می کند که گمان نکنم در خرداد ۹۲ چنین شود د . اما فکر نمی کنید که عدم همراهی سردمداران اصلاح طلبی و عدم تمایل رفسنجانی به تعمیق سطح مبارزه سبزها اسباب بی حاصلی اعتراضات را در ذهن معترضین ایجاد کرد ؟ حالا آیا مردم از پتانسیل لازم برای حمایت از منجی افسانه ای یعنی هاشمی رفسنجانی برخوردار هستند ؟
۵۴۲۹۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : فرید راستگو
عنوان : جناب شایان
در ابتدا بگویم که منظور من ملی- مذهبی ها بود نه همه مذهبی ها زیرا خود دوستان مذهبی دارم که از بسیاری از سکولارها و چپی هائی که مورد نظرتان است بسیار دمکرات تر و سکولارترند و طرفدار جدائی دین از دولت می باشند. اما در مورد چپ هائی که ظاهراً چپ یا سکولار هستند. اینها نه چپ هستند نه سکولار اینها عمدتا شبه دمکراتهائی هستند که زمانی چپ بوده اند و امروز پادو و خدمتگزار رژیم ضد بشری آخوندها هستند من به تمامی آنها لقب جمهوری اسلامی خواهان گذاشته ام و مهم نیست این افراد مذهبی باشند یا ظاهراً چپ یا سکولار. اما مشکل در جای دیگری است مشکل در این است که نیروهای دمکرات( چه مذهبی چه چپی که معتقد به دمکراسی و آزادی و حقوق بشر هستند و با دخالت بیگانگان مخالفند و با وابستگان به جمهوری اسلامی مخالفان) باید تلاش کنند تا جبهه ای دمکراتیک تشکیل دهند. البته من خودم مسن نیستم ولی باید کاری کرد تا جوانان را به میدان آورد اول باید هدف داشت و اندیشه راهنما. بویژه شکست جنبش سبز پایان گفتمان تاریخی اصلاح طلبی در ایران است. باید هسته ای مقاوم تشکیل داد که هدفش راندن استبداد دینی و استقرار حاکمیت مردم باشد. همان هسته مقاومتی که در حزب گنگره هند بود که تا بیرون کردن انگلیسی ها از پای ننشستند.
موفق باشید: راستگو
۵۴۲۶۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : ا. شایان
عنوان : با درد چپهای مبلغ شرکت در انتخابات چه کنیم؟
آقای فرید با سپاس از یاد آوری که کردید، در بین مذهبی هایی که دستی هم به قلم داشته اند هستند کسانی - اگر چه تعدادشان معدود است- که خواهان برچیده شدن این رژیم هستند و اگر چه شاید بعضی از آنها در گذشته به خاتمی رای دادند. اما درد اینجاست که متاسفانه در بین قلمزنان چپ کسانی به این بهانه که تغییرات فقط به صورت تدریجی امکانپذیر است گاه مردم را به دنبال خاتمی می کشند و اگر خاتمی نباشد به دنبال رفسنجانی. یکی از همین قلم زنان که گویا به اردوی «چپ» تعلق دارد، در حالی که در داخل کشور کسانی چون عبدالله نوری پای صندوق رای رفتن و رای دادن خاتمی در انتخابات گذشته مجلس را مورد انتقاد قرار دادند، آن قلمزن«چپ» که خانمی است از این کار خاتمی دفاع و آن را توجیه می کرد. من سوالم از همه ی آقایان و خانمهایی که جزو اپوزیسیون خارج کشور هستند به به گروههای چپ(همه گرایشهای چپ) تعلق دارند و در این بازی های انتخاباتی مردم را به شرکت در انتخابات و رای دادن به نفع این یا آن کاندیدا تشویق می کنند این است که فکر نمی کنند که مردم وقتی می بینند که اپوزیسیون چپ خارج کشور- که اکثرا خودشان قربانی سرکوبی و پیگرد این رژیم بوده اند-، راه تغییر را در رای دادن مثلا به رفسنجانی می بیند، این سبب نا امیدی از آینده و از دست دادن روحیه تهاجمی آنان برای گرفتن حقوق غارت شده و مبارزه برای اعمال اراده در تعیین قدرت سیاسی در کشور نمی شود؟ و آیا در شرایطی که اکنون قرار داریم، تحریم انتخابات از سوی مردم ضربه جانکاهی برای رژیم نیست. و سیاست درست تبلیغ همین مساله نیست. احتمالا استدلال مبلغان شرکت در انتخابات می تواند که اگر مردم به «اصلاح طلبان» رای ندهند، اصولگریان با همان نیروهای سازمان یافته شان بازی را خواهند برد. پاسخ به این بهانه این است که خوب، بگذارید اصولگریان با ده - پانزده یا بیست درصد آرا قدرت را در دست داشته باشند این بهتر از آن است مردم رای ۷۸ درصدی به کاندیدای اصلاح طلب بدهند و بازهم سپاه و وزارت اطلاعات سرجایش باشد و هر کاری را که خواست بکند مگر غیر از این بوده است؟ سربلند و پیروز باشید. با پوزش از غلط ها و افتادگی های تایپی در کامنت قبلی و احتمالا در متن حاظر.
۵۴۲۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : فرید راستگو
عنوان : برای این افراد حفظ نظام اوحب واجبات است
آقای شایان سئوال شما بجا است ولی این افراد مذهبی هستند و حفظ نظام اسلامی برایشان اوجب واجبات است) اینها جزء موسسان این استبداد دینی و حافظ آن هستند. در سال ۷۶ می گفتنداگرخاتمی بیآید ایران به دمکراسی و آزادی می رسد که نرسید و به احمدی نژاد رسیدیم، خاتمی ۸۸ نتوانست بیآید گفتند موسوی که به تقلب رسیدیم، امسال خاتمی نیآمد می گویند رفسنجانی و ۴ سال دیگر حتماً می گویند برای گذار به دمکراسی به فلاحیان رای دهید. ادامه منطق آنان منطقاً باید این باشد. وگرنه دمکراسی و آزادی و رساندن مردم به حقوق شهروندیشان اینها همه بهانه و شعار هستند. قبول ندارید مقاله جدید حسن یوسفی اشکوری را در سایت ملی- مذهبی ها بخوانید که خود می گوید به هاشمی بچسبیم دمکراسی و آزادی را وللش. آقای شایان اینها خود را به شریعتی چسبنده اند. حال من کاری به ایده های علی شریعتی ندارد ولی علی شریعتی طرفدار اسلام بدون آخوند بود. اینها طرفدار اسلام با آخوند هستند. من از سایت اخبار روز تعجب می کنم که تریبون خود را به این عناصر وابسته به جمهوری اسلامی داده است که کارشان در خارج از کشور جلوگیری از تشکیل یک بدیل دمکراتیک می باشد. مگر آنها به ما سکولارها تریبون می دهند. تازه چند سال پیش سروش در مقاله ای به سکولارهای ایران گفت اینها همه ستیزه جو هستند. سئوال این است آیا سوسالیست های فرانسه تریبون خود را به نمی گویم لوپن می گویم به سرکوزی ها می دهند؟؟. آیا حزب کارگر انگلیس تریبون خود را در اختیار حزب محافظه کار قرار می دهد؟؟ مسلماً غیر! و آیا اصلاً روزی شده یک تشکیلات مذهبی تریبون خود را به سکولارهای ایرانی بدهند مسلماً غیر!! این ها بحمداله رادیو و تلویزیون بی بی سی و آمریکا و رادیو فردا و رادیو فرانسه و رادیو آلمان و هزاران رسانه دیگر را در اختیار خود دارند.متاسفانه یکه تازی آنان بخاطر عدم انسجام ما دمکراتهای سکولار و ملی می باشد.
موفق باشید: راستگو
۵۴۲٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : ا. شایان
عنوان : شرکت در انتخابات همراهی در «حماسه آفرینی» برای رهبر
آقای کاظمیان شما ها که البته تعدادتان کم هم نیست در تمام این سالها به اسم «گذار به دمکراسی» دائم مردم را به دنیال این یا آن کاندیدا رفتن تشویق کرده اید و در واقع آنها را به سراب هدایت کرده اید. در این انتخابات هم مثل مورد ریاست جمهوری خاتمی، به فرض رئیس جمهور شدن رفسنجانی که خود از مسببان شرایط کنونی است، نه دست ولی فقیه و نه دست سپاه نیروها ی امنیتی برای سنگ انداز در راه «حسن نیت و خیر خواهی» هاشمی برا ی مردم بسته نیست. چرا شما نمی خواهید یا نمی توانید به این فکر کنید، به جای این پیش گرفتن سیاستی که همراهی در «حماسه آفرینی» مورد نظر رهبر نظام است، تحریم و انتخات و توضیح در مورد ضرورت خالی گذاشتن شعیه های رای گیری برای تضعیف رهبر نظام می تواند برای گذار به دموکراسی مفید تر باشد، با رفسجانی یا بی رفسنجانی
۵۴۱٨۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۲
|