از : حافظه تاریخ
عنوان : تناقضی بس آشکار
ایشان میفرمایند که
« ولی آنچه مرا به میدان آورد، نگرانی از القای ناکارآمدی دین در اداره جامعه، رکود تولید، بیکاری جوانان، اقتصاد بیمار، ایران هراسی همسایگان، تناقضات اخلاقی و فرهنگی و تحریمهای بینالمللی است» و بعد اذعان دارند که
«امام عزیز دراوج احساسات عاطفی حاصل از ۸ سال دفاع مقدس و سنگرنشینی جوانان این سرزمین ، با التفات به نیازهای جامعه در زمان جنگ و صلح، دستور تدوین «سیاستهای بازسازی و سازندگی کشور» را برای آینده و آیندگان صادر کردند و در نخستین سالهای پس از امام، با اینکه کوه فراقش بر دوش همگان سنگینی میکرد، اما با تابلویی که از ایشان برای تصمیمسازیها و تصمیمگیریها در اداره جامعه داشتیم، وارد «دوران سازندگی» شدیم». آیا این مرد هنوز نمیداند که جنایتی در این مدت بر سرمردم و وطن ما ایران آمده است از همان امام کاذب ضد انسانی و انصار عمامه بسر و فکلی اش بوده است. اگر ایشان با همان اسلام «عزیز» و همان « تابلویی که از ایشان (خمینی) برای تصمیمسازیها و تصمیمگیریها در اداره جامعه آمده است» دانسته باید گردد که پاشنه بر همان در جنایات جمهوری اسلامی خواهد چرخید. سیستم بیعت و ولایت فقیهی اسلام هرگز قادر نیست نظام جمهوری ایرانی و حاکمیت مردم برمردم را برسمیت بشناسد.
۵۴۲٨۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣۹۲
|