دنباله ی ۸۸ - این خود ِ خود ِ «نظام» است!
پیرامون رد صلاحیت رفسنجانی، رحیم مشایی و دیگران



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣۱ ارديبهشت ۱٣۹۲ -  ۲۱ می ۲۰۱٣


اخبار روز: خلاف تقریبا همه ی پیش بینی ها، هاشمی رفسنجانی؛ و مطابق اکثر ارزیابی ها، اسفندیار رحیم مشایی در کمند احمد جنتی گرفتار و رد صلاحیت شدند. برای آن که کدام افراد به «انتخاب» و «رای» مردم گذاشته شوند، این بار سخت ترین نبردهای پشت پرده جریان یافت. نبردی که هنوز هم خاتمه نیافته است و حکم حکومتی رهبر می تواند تغییراتی را در آن ایجاد کند. بسیاری وضعیت بحرانی، ناروشن و غیرشفاف کنونی را نشانه ی «اهمیت» انتخابات پیش رو و نقشی که «انتخاب» در نظام اسلامی ایران بازی می کند، ارزیابی می کند. تردید نباید کرد که جنگ شدیدی در جریان است اما مگر هر جنگ شدیدی به سود مردم است؟ جنگ مردم است؟ تا این جا از این جنگ همان سیاستی بیرون آمد، که خیلی ها که در اطراف هاشمی رفسنجانی جمع شده بودند، دوست داشتند آن را فراموش کنند. نظامی که امروز در برابر ما ایستاده است، دنباله ی همان نظام سال ٨٨ است. نظام کهریزکی!

حوادث این روزها و به خصوص همین امروز سه شنبه ٣۱ اردیبهشت ۱٣۹۲، - که «نظام» شاخص ترین فرزند خود را بلعید، ماهیت نظام انتخاباتی حکومت جمهوری اسلامی را با وضوح و دقت بیشتری در برابر چشمان کسانی قرار می دهد، که در آن ها تمایلی به دیدن و شناختن این سیستم وجود دارد. برای بعضی ها مهم نیست که این حکومت تا چه حد بسته، مستبد، دیکتاتور و مافیایی است. آن ها راه خود را خواهند رفت. اما آن ها که شناخت و وضعیت حکومت را یک وجه مهم «سیاست ورزی» می دانند، امروز بهتر دریافتند که این نظام همان نظام «تقلب بزرگ» است که این بار نخواسته است کار به تقلب دوباره بکشد.

نبردی که به حذف رفسنجانی و مشایی انجامیده است، علیرغم شدت آن، نبردی بین حکومت و اپوزیسیون آن، نبردی برای انتخاب واقعی مردم نیست. نبردی است بین جناح های حکومت که کدامیک سهم بیشتری در چهار سال آینده داشته باشد. اپوزیسیون، نیروهای دموکرات کشور و همه ی آن هایی که راهی جدا از آن که حکومت اسلامی در برابر مردم قرار می دهد، را پیشنهاد می دهند، پیش از شروع این نبرد به قربانگاه برده شده اند. در این نبرد «مردم»، هیچ نماینده ای نداشته اند.

این نمایش، نمایش کلیت حکومت است، بسیاری از کسانی که می کوشند نسبت به ماهیت ارتجاعی و اصلاح ناپذیر این حکومت تردید ایجاد کنند، مایلند که اعمال ارتجاعی و جنایتکارانه و ضددموکراتیک را به گونه ای به پای این یا آن جناح بنویسند که کل سیستم گناهکار نشان داده نشود. این روش را اصلاح طلبان اختراع کردند و متاسفانه از سوی برخی نیروهای اپوزیسیون دنبال شده است.
نمایشی که این روزها برای انتخابات مهیا شده است، و حذف آن ها که نامطلوب تشخیص داده شده اند، کار این جناح و آن گروه، این باند و آن محفل نیست، دستپخت رهبر حکومت و شورای نگهبان آن، یعنی عالی ترین ارگان ها و نهادهای نظام اسلامی ایران است.
هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که نشان بدهد، قصد بر این بوده که خط مشی ای را که نظام (دستگاه رهبری شامل رهبر + نهادها و متعلقات اطرافش)، از چهار سال پیش با سرکوب خونین مردم به طور جدی در پیش گرفت، یعنی تسویه ی غیرخودی های حکومتی و ایجاد دولت مطیع، وا نهاده و به «رای مردم» گردن نهند. آن چه پروژه ی «دولت مطیع» را در سال ٨٨ به تعویق انداخت، گردنکشی احمدی نژاد و جناح او در برابر «رهبر» بود که قرار است در این انتخابات، گردن آن گردنکشان هم شکسته شود. همه ی تحلیل هآیی که روی هاشمی رفسنجانی سرمایه گذاری کرده بودند، فقط به این دلیل می توانستند به این سرمایه گذاری ادامه دهند که تجربه ی چهار سال پیش را به فراموشی بسپارند. اما همه ی این چهار ساله نشان می داد حکومتی که با خون و سرکوب و کهریزک و زندان و شکنجه خود را بر مردم تحمیل کرده است، حاضر نخواهد شد در یک نمایش انتخاباتی که به دست خود بر پا می کند و همه ی عوامل و لوازم اجرای آن را نیز در دست خود دارد، دوباره به «رای مردم» تسلیم شود.

نقشه ی حکومت ادامه ی همان راهی است که در انتخابات سال ٨٨ دنبال کرده است. این بار اما به نظر می رسد، تاکتیک خود را کمی تغییر داده اند. کودتا قبل از انتخابات صورت گرفته است تا هزینه کمتری برای آن پرداخته شود. این تغییر تاکتیک در اصل نمایشی که حکومت (رهبری) می خواهد اجرا کند، تغییر بزرگی نخواهد داد.
انتخابات سر موقع برگزار خواهد شد. جنبش استیصال (جنبشی که از سر استیصال به گرد هاشمی رفسنجانی در حال حلقه زدن بود) با اکراه بیشتر، اما به هر حال نقشی را که بر عهده گرفته بازی خواهد کرد. این جنبش می تواند مسیر خود را به سوی کاندیدای دیگری عوض کند، برای این کار هم وسایل لازم تعبیه شده و کسانی را در ویترین باقی گذاشته اند. در عین حال آن ها می توانند منتظر حکم حکومتی بمانند و بیش از پیش سرنوشت خود را در چنگ رهبر قرار دهند.
حکومت و اجزای آن تجربه ی کافی برای گرم کردن انتخابات حتی در این شرایط را هم دارند. اگر هم نتوانند اکثریت مردم را به پای صندوق های رای بکشانند، قدرت آن را دارند که نشان بدهند، آنتخابات داغی برگزار کرده اند.

در این میان فقط یک نکته ی ناروشن وجود دارد. واکنش مردم. به نظر می رسد که با اعزام نیروهای امنیتی به خیابان ها برای این نقطه ی کور هم «پاسخی» در نظر گرفته شده است.

ما باز هم در برابر این پرسش قرار گرفته ایم که چه باید کرد و راه حل چیست؟
برای پاسخ به این سوال دوباره باید تاکید کرد که «انتخابات» بدون «خیابان» (جنبش مستقل – فشار از پائین) در حکومت های استبدادی همان نتیجه ای را بیرون می دهد که «نظام» می خواهد. آیا هاشمی رفسنجانی آن جادویی بوده است که بتوان با آن «خیابان» را فعال کرد؟
اکنون این گوی و این میدان!